بی خوابی، چرا شما را عذاب می دهید؟

Anonim

هنگامی که یک علامت رخ می دهد، یک بیماری یا یک بیماری مزمن تشدید می شود، پس ما دو راه حل کاملا مخالف داریم. شما همیشه می توانید به داروها کمک کنید: آنها درد را از بین می برند، به راحتی حرکت عذاب و یا ناراحتی کمک می کنند، حتی با یک فرد کاملا سالم بازمی گردند. راه دوم این است که معنای این علامت را در لحظه زمان تشخیص دهیم. پس از همه، بیماری یا علامت تیز است، به عنوان یک سیگنال که ارزش دارد، و نادیده گرفتن یا نادیده گرفتن توجه به آن. به عنوان مثال، هنگامی که یک سیگنال در دستگاه روشن می شود، که باعث می شود بنزین صدمه بزند، ما تمایل داریم آن را پر کنیم. چرا وقتی بدن چیزی را در مورد چیزی نشان می دهد، ما عجله داریم تا خود سیگنال را خنثی کنیم و نه دلیل آن.

در این مقاله من به علی رغم برنامه کاری سنگین، از گفت و گو با یک زن جوان در مورد بی خوابی، عذرخواهی می کنم.

k (مشتری) : بسیار عجیب و غریب، من به خواب خسته شدم، اما خواب نمی رود. برخی از نوع اضطراب مانع از خواب رفتن می شود، و هیچ اندیشه ای نگران کننده ای وجود ندارد، من از چیزی تعریف نشده نیستم. اما دولت به طور کلی درمان می شود، و در نهایت من تا صبح پیچ خورده است. من صبح می خوابم و به سختی از خواب بیدار می شوم، و اگر من به کار خود ادامه دهم، فقط چند ساعت خواب - سپس تمام روز پخته شده.

T (درمانگر) : بله، بی خوابی آیتم خسته کننده است. بیایید با بدن ما صحبت کنیم، چرا اگر مورد نظر بخوابید، به خواب نمی رود؟

به : من تعجب می کنم که چطور است؟

T. : تصور کنید که شما هستید، و بدن شما یک حریف جداگانه است. تصور کنید که آن را بر روی صندلی نزدیک قرار می دهد و از او میپرسید که شما را به سوالات عذاب می دهید. میتوانی؟

مشتری دو مدفوع را در فضا قرار می دهد، یکی از آنها نشسته است، دیگری برای آزمایش خیالی و "صندلی ها" بدن او بر او آماده است. صدای خسته از بدن می پرسد، چرا، اگر بخواهید بخوابید، بدن نگران نیست و نمی خوابد.

من از او می خواهم که صندلی ها را مبادله کنند و به نقش بدن نشسته اند. او نشسته است، در بدن بدن او خود را آرام تر، می توان دید که در این نقش بسیار آرام تر و اعتماد به نفس در خود.

k (در نقش بدن) : تو از من چی میخوای؟ من در حال حاضر در آستانه ممکن است برای خودم زندگی کنم، شما بی احترامی به من خسته شده اید. و به شیوه های دیگری که نمی شنوید فقط آن را باقی می ماند برای تماس با شما در شب، اما نه در یک رویا، اما به طور مستقیم.

من دوباره از مشتری می خواهم که در جای من بهبود یابد و به "بدن" پاسخ دهد.

به : متاسفم که آن را بشنوم، این تاسف است که من خیلی شسته ام. چگونه می توان انجام داد که شما استراحت کنید و بازسازی کنید، به خواب رفتن عمیق؟

k (در نقش بدن) : به من بگویید که من را دوست داری، مراقب باشید، به من افتخار کنید. پس از همه، من این کار را انجام می دهم - برای چند نفر!

در اینجا من او را متوقف می کنم و از آنچه که در زندگی زندگی می کنم، یک گفتگو است. دختر به من خیره می شود و می گوید که این گفتگو با بدن او را یادآوری می کند تا با شوهرش ارتباط برقرار کند. او یک کودک کوچک را به ارمغان می آورد، کار می کند. شوهر از صبح به شب در کار، همه در نگرانی، بدهی ها و وام ها. و به نظر می رسد که دختر او را نمی شناسد آنچه را که او برای دو نفر تلاش می کند: یک کودک در بودجه او و خانواده.

T. : به عبارت دیگر، شما از شوهرش اعتراف می کنید؟

به : بله، به نظر می رسد ...

چند کلمه در مورد این کار. ما با این زن صحبت کردیم. برای تکمیل کار، ما بحث کردیم که او نیازهای خود را برای به رسمیت شناختن و مراقبت از آنها نمی پذیرد، ترس از اینکه در یک دوره دشوار او تجربیات خود را نداشته باشد. اما به یک معنا، او نباید تنها منبع شناخت در زندگی باشد. وظیفه این زن در این مرحله یک گفتگوی صادقانه با شوهرش است که او تلاش می کند تا به او کمک کند، در حالی که خودش را تحت تأثیر قرار داد. و این فداکاری بر روی بدن او به شکل بی خوابی منعکس می شود. ما گفتگو را با این واقعیت به پایان رساندیم که او شروع به ستایش بدن او می کند، به این معنی که او چنین زندگی را به صورت آگاهانه انتخاب کرده است که او واقعا قوی و پر انرژی برای ترکیب مراقبت از کودکان، زندگی خانوادگی و کار است. اگر او عجله کرد تا خود را با داروها درمان کند، بعید است بعید به نظر می رسد که چنین چشم انداز آگاهی برای آن در دسترس باشد، به این معنی که توهین انباشته شده و ادعا می کند که شوهرش به شکل علامت دیگری قوی تر می شود، شاید خیلی بیشتر آسیب دیدگی برای بدن او.

من آماده نیستم تعجب کنم که نکات عاقلانه به ما بدن ما می دهد.

ماریا Dyachkova، روانشناس، درمانگر خانواده و آموزش های پیشرو از مرکز آموزش شخصی Marika Khazin

ادامه مطلب