وقتی مادر می خواهد بمیرد

Anonim

قبل از اینکه ما همچنان به خواب ادامه دهیم، به یاد داشته باشید که ما قبلا در صفحات این ستون بودیم: درباره این واقعیت که ما جریان، فرایندها و احساسات خانواده ما را داریم. ما فقط فکر می کنیم که همه در خودشان. در حقیقت، ما در یک سوپ به نام "ناخودآگاه خانواده" پخته شده ایم. و حتی با ناچیز ترین ناراحتی ناخوشایند، حتی یک ویرانگر، بخشی از ما برای رابطه با این ناخودآگاه تلاش خواهد کرد، زیرا این منبع ما است. این منبع به ما کمک می کند تا زندگی و خود را در آن درک کنیم، ما آن را می خواهیم یا نه. در روانشناسی، این روند وفاداری زناشویی نامیده می شود. علاوه بر این، ما نه تنها به عنوان یک کل خانواده وفادار هستیم و همچنین شباهت خاصی را با کسی خواهیم دید. اغلب وفاداری را می توان یافت، متوجه می شویم که ما مثل مادر ما زندگی می کنیم، به عنوان مثال. ما به عنوان بسیاری از کودکان و در حدود همان سن به عنوان او تولد می دهیم. تقسیم به عنوان او، یادگیری، حتی بیمار همانند او. گاهی اوقات وفاداری برای تشخیص سخت تر است، زیرا از طرف مخالف است. مامان تمام زندگی با یک مرد - من یک snobble صد! مامان بچه ها را دوست دارد و نوه ها را می خواهد و من بچه ها را سرخ کرده ام. مامان نرم و مهربان، و من عوضی هستم. اما اگر به آن نگاه کنید، این همه به سادگی "سایه سایه زندگی" مادر است. این یک رویارویی با شیوه زندگی او، با باورهای و موقعیت هایش است. و زنان در حال مبارزه هستند و این را دقیقا مانند مادر خود تشخیص نمی دهند.

و اکنون خواب است:

"زمین های زیبا، تپه های سبز، آسمان آبی تمیز. من می گویم مامان:" پرواز؟ " و ما شروع به افزایش در هوا کردیم، من از مناظر و صلح لذت بردم. در صخره متوقف شدم به آنجا، مادرم پیشنهاد کردم که به خانه بروم. دوستانه، هر کس در کار خود مشغول به کار بود. اما اتاق ها مشغول بودند. و در اینجا کلمات متولد شده اند: "من به جهان مرده رسیدم." احساس کردم که مادر من خسته بود و دیگر نمی خواهد به خانه من نگاه کند من آن را بر روی دستم گرفتم. و دوباره جستجو چیزی را نگرفتم، من سردرگمی بودم. در همان زمان، مادر من در دست من به اندازه کودک کاهش یافت اشتباه گرفته شده چگونه به خانه بروم؟ و سپس مرد جوان توجه داشته باشید، من سعی می کنم خواندن کلمات، من نمی فهمم آنچه نوشته شده است. او ترجمه: "من شروع به تکرار، ریتمیک مانند شعار. من با درد در سر من و برگشتم.

رویای خواب آلود تا زمانی که شفاف باشد، زیبا است. مامان نزدیک است، به عنوان یک همراه وفادار، به عنوان شاهد زندگی رویاها. در بعضی از مراحل، رویای متوجه می شود که مادرش "خسته" است که نزدیک باشد، و او خود را خسته از نگاه کردن به محل خود در زندگی و محل برای مادر است. هیچ اتاق در خانه وجود ندارد، و این خانه مرده است. مادر خسته است، شاید محل مامان مدتهاست که در جهان مرده است. و رویاها سعی کردند "مادرش را احیا کنند - او را با خود حمل کنند. در حقیقت، مادر در حال حاضر منتظر او است تا او را به کار خود بگذارد، مانند دیگر ساکنان اتاق در دنیای مرده.

یک سیگنال جالب - همانطور که مادر به یک کودک تبدیل شده است. شاید این نشان دهنده نگرش نسبت به مادر شما در واقع است که تا پایان عمر، نقش دخترش را تغییر داد. این اتفاق می افتد، افسوس، اغلب. کودکان به والدین والدین خود تبدیل می شوند، شروع به انجام رفتار می کنند که در هنگام مراقبت از یک کودک مراقبت می شود: سرگرم، حامی، عشق، مزاحم. این ممکن است بسیار باور نکردنی باشد که ببینیم که چگونه پدر و مادر محبوب را محو می کنند، خود را از افکار در مورد محو شدن منحرف می کنند، کودکان به طور کامل در سرگرمی ها گنجانده شده اند و والدین را بهبود می بخشد تا والدین خود را حفظ کنند.

خوب، پایان خواب زیبا است. در یادداشت نوشته شده است: "من من هستم." "نماز" در بسیاری از رویکردهای روان درمانی وجود دارد: "من من هستم، و من فقط می توانم برای خودم زندگی کنم، تنها این فرصت که من دارم". این بدان معنی است که علیرغم وفاداری و تماس با خانواده، من یک تجربه شخصی منحصر به فرد دارم، من و تنها بخشی از زندگی که متعلق به من است. هیچکس دیگر. و فقط می توانم تعیین کنم که چگونه او را زندگی می کنم. این در حال حاضر فلسفه است، نه حتی روانشناسی. به نظر می رسد بسیار ساده است، اما اجرای آن بسیار آسان نیست. در راه روابط خانوادگی، ما برای کسی زندگی می کنیم، برای کسی، به نام کسی، از لحظه ای که زندگی خود را در آن لحظه به طور غیرقابل برگشت کوتاه تر می کند، از بین ببریم. و بازگشت، لغو یا شروع اول آن کار نخواهد کرد.

به نظر می رسد که رویایی ما خود را گفت که او تنها زندگی خود را برای اطمینان و زندگی داشت. این واقعا غم انگیز، بهبودی و لحظه ای موجود در زندگی او، هرچند در یک رویا است. در حال حاضر آن را در مورد چگونگی آن را در زندگی خود را در زندگی خود را شامل می شود.

و چه رویایی از شما؟ نمونه هایی از رویاهای شما ارسال می شود از طریق پست الکترونیکی: [email protected]. به هر حال، رویاها بسیار ساده تر می شود اگر در نامه ای به ویرایشگر شما شرایط زندگی قبلی را بنویسید، اما مهمتر از همه - احساسات و افکار در زمان بیداری از این رویا.

ماریا Dyachkova، روانشناس، درمانگر خانواده و آموزش های پیشرو از مرکز آموزش شخصی Marika Khazin

ادامه مطلب