الکساندر Golubev: "یک زن که به من بچه داد، نمی تواند عالی باشد"

Anonim

الکساندر Golubev به طور مساوی صاف نیست، اما هر نقش در ده سال و هر فیلم - با علامت با کیفیت: "انحلال"، "Isaev"، "Pelagia و Bulldog سفید"، "برادران Karamazov"، "Inquisitor" ، که از "Karamazov" بیرون می آید ... "سرویس موسیقی شلوغی را تحمل نمی کند" - این در مورد او است. شخصیت های مختلف، زمان ها و شخصیت های مختلف. عملا بدون تغییر به بیرون، آن را کاملا به طور داخلی تقلید می کند. مرموز، غیر قابل درک، بسیار قابل توجه و در همان زمان کاریزماتیک است. در مورد علاقه صحبت کردن در مورد نقش، در مورد تئاتر و سینما، و با تمایل ویژه و غرور ... در مورد دو دختر خود را که به طور مهمتیر با خانم های جوان هستند. همه اینها - در مصاحبه ای با "اتمسفر" مجله.

- ساشا، چرا شما حوضچه های پاتریا را انتخاب کردید؟

"در اینجا دختران من در ورزش مشغول هستند، آنها زندگی می کنند و در مدرسه یاد می گیرند.

- اینجا زندگی نمی کنی؟ و چه دقیقا دخترانتان را انجام می دهند؟

- من در خارج از شهر زندگی می کنم، اما نه چندان دور از مسکو. من راحت هستم و دختران دو و نیم سال در Kickboxing مشغول به کار بودند، و در حال حاضر آنها به Kudo تبدیل شد، کمی مهارت های خود را افزایش داد. سالده سالگی سالمند، جوانتر ده سال خواهد بود. در حال حاضر خانم های جوان عاقل.

الکساندر Golubev:

"سالده سالگی سالمند، جوانترین ده ساله خواهد بود. در حال حاضر خانم جوان عاقل"

آلن مدودف

- چرا چنین ورزشی برای دختران؟

- از آنجا که در چنین فرهنگی، به عنوان هنرهای رزمی، مهمتر از همه، که در آموزش دخیل است، این یک سر است. و از آنجا که موسیقی و - به معنای خاص - آنها شعر کافی دارند، سپس ما را متوقف کردیم، دقیق تر. آنها حتی متوجه نمی شوند که چگونه آنها از لحاظ جسمی تقویت می شوند و رشد می کنند. این پنج یا شش سال پیش با دو و میدانی آغاز شد.

- شما انتخاب خود را با تمایل خود هماهنگ می کنید؟

- در میل خود، بقیه اغلب انتخاب شده است، نه هر گونه وظایف. اما ما با آنها موافق هستیم، حتی آنچه که واقعا آنها را دوست ندارند، آنها تا سال نوزده به رهبری حساس ما ادامه خواهند داد. و سپس خودشان تصمیم خواهند گرفت که چگونه باشند.

- دختران با افکار خود، تجربیات به طور کلی با زندگی خود به اشتراک می گذارند؟

- من همیشه گفتگو با آنها را با بزرگسالان بوده ام، و در حال حاضر آن را در حال حاضر در دوستانه، تقریبا برابر است.

- آیا رابطه خود را بین خود دارید؟

- قطعا! عشق آنها به یکدیگر و دوستی برای من بسیار مهم است. اما کنترل غیرممکن است. رابطه آنها رابطه آنهاست، من نمی خواهم صعود کنم. همه چیز در نیازهای یک نفر دیگر قرار دارد. یکی، به عنوان یک قاعده، آماده است تا دیگران را بپذیرد، و دیگری به آن نیاز دارد. Anya، بزرگترین، آماده پذیرش، و Nastya گاهی اوقات نیاز دارد.

الکساندر Golubev:

"یکی، به عنوان یک قاعده، آماده است تا دیگران را بپذیرد، و دیگری به آن نیاز دارد."

آلن مدودف

- چطور فکر می کنید، چه کسی از آنها به شما نزدیک تر می شود؟

- در جوانترین، البته. و Anyuta یک سیاره جداگانه، فیلسوف و یک دوست واقعی است. Nastya نیز یک دوست فوق العاده است، اما به طور کلی از همه چیز آزاد است، که شما نیاز به تماشای و تماشا کنید. و من درک می کنم که اگر شما شروع به خرد کردن انگیزه های صادقانه خود از این ترس، آن را خیلی بیشتر از آنها صدمه می زند

فقط تنظیم کنید

- آیا شما نیاز زیادی به برقراری ارتباط با آنها دارید؟

- مطمئن. علاوه بر این، آنها اراده یا یکپارچه را افزایش خواهند داد. من حتی می توانم نگاهم را ببینم که جایی که شما نیاز به محدود کردن کمی دارید. گاهی اوقات آنی می تواند در فرم فروتنانه بگوید: "پدر، شما خیلی جدی هستید، مردم را ترسانید."

- آنها به فیلم های شما نگاه می کنند، نظر شما را بیان می کنید و همیشه با آنها همخوانی دارد؟

- گاهی اوقات به نظر می رسد، این نمره بیش از حد است. (لبخند می زند.) آنها کاملا افراد مختلف هستند، اما گاهی اوقات آنها همان چیزی را درک می کنند و مانند همان چیزی است. به عنوان مثال، هر دو زمان تحسین از ساشا در تئاتر (مادر دختران - بازیگر الکساندر Ursulak - تقریبا. aut.)، به ویژه nastya. و باید بگویم که به این معنا به درستی مطرح شده است: احترام نه تنها کار ما، بلکه کار مردم پشت صحنه، و مخاطبان.

- همچنین می خواهید تبدیل به یک بازیگر شوید؟

- Nastya - شاید، و بزرگترین هنوز هم خود را به جای کارگردان یا جایی در این نزدیکی هست.

- آیا هنوز به تئاتر Pushkin بروید تا به الکساندر Ursulak نگاه کنید؟ ..

- بله با کمال میل. و من با پیروزی هایش بسیار خوشحالم. و این پیروزی است، به جز جوک ها. او یک بازیگر فوق العاده و یک مرد خیره کننده است. یک زن که به من داد، بچه ها را نمی توان عالی کرد. (لبخند می زند.) او مادر، حرفه ای، یک فرد بزرگ است.

- از زندگی شما - بر خلاف Sasha Ursulak - تئاتر ناپدید شد، اگر چه شما نقش های عالی داشتید ...

- بله، من پنج اجرای در MHT انجام دادم. از این، در نهایت، تنها "سال، زمانی که من متولد نشده بودم،" اما زمانی که اولگ پالیچ، پادشاهی بهشت، سمت چپ، پس از آن بازی حذف شد، و نمی توانست باشد. من برای عملکرد بسیار متاسفم، اما نمی توان آن را با خروج یک فرد بزرگ مقایسه کرد. اولگ پالیچ بسیار ساخته شده و با چنین سر و صدای گرم و چرخش در این زندگی راه می رفت، که او هنوز هم اینجاست و طول خواهد کشید. کسانی که او را به طور شخصی کار می کرد یا حتی یک تماشاگر بود، می گویند که هر کس دارای توتون و تنباکو Oleg Pavlovich است. برای من، او یک معلم و رفیع ارشد بود، هرچند من دانش آموز او به معنای واقعی کلمه نیستم. اما تماس با چنین مقیاس در افراد در هر صورت یک مدرسه فوق العاده است، و نه تنها حرفه ای: این نگرش آنها نسبت به دیگران و خودشان است. و اولگ پاولوویچ در این حس منحصر به فرد است.

الکساندر Golubev:

"هر کس خود را Oleg Pavlovich Tobakov دارد. برای من، او معلم و رفیع ارشد بود"

آلن مدودف

- آره! و بسیاری فکر می کنند فقط در مورد خودشان. و همچنین این را با عزت ارائه داد: آنها می گویند، مهمترین چیز یک فضای شخصی است ...

- در عصر ما، این یک راه دفاع از خود است. و تنباکو - بالاتر از دوره، در طول زمان و شرایط. این مقیاس دیگری است. من از او سپاسگزارم برای اعتماد او به من.

- حالا شما احساس نمی کنید که تئاتر از دست رفته است؟

- وجود دارد. من می خواهم یک عملکرد باشم، و من درک می کنم که او یک خانه دارد، و این روز منتظر من است که این صحنه منتظر من باشد، زیرا هر سایت دارای بیننده خود، فضای آن است. بنابراین، تمایل من به نحوی باید به چیزی بریده شود.

- هنگامی که شما MHT را بازی کردید، چند سال نداشتم. چرا؟ با موفقیت ترکیب ...

- من کاملا خوشحال شدم که چگونه سرنوشت عمل من در آن لحظه در حال توسعه بود. و این در مورد چگالی کار من در تئاتر نیست. من حدس می زنم که من دقیقا هنرمند معمولی در درک معمول نیستم. برای من، محبوبیت خیلی مهم نیست. من حتی واقعا نمی فهمم که چگونه با این مصاحبه موافقت کردم، به طور مستقیم. (لبخند می زند.) به خاطر من، این همه یک منطقه بسیار بسته است. من می توانم کمی در مورد یک یا یک کار دیگر صحبت کنم، اما ... یک فیلتر وجود دارد: I و حرفه، و من می خواهم به طور معمول پایان.

- چرا شما خیلی بسته هستید؟ آیا در زندگی است؟

- در زندگی، در دولت من، همه چیز باز است. (لبخند می زند.)

- و چه دایره ای دولت شماست؟

- اینها خویشاوندان و دوستان هستند. و اگر به کار بازگردید - در آن سال ها، آنچه که به سینما ارائه شد، من دوست نداشتم یا هیچ دلیلی موافق نیستیم. من به سرنوشت اعتماد دارم چه اتفاقی خواهد افتاد. علاوه بر این، اگر یک فرد برای مدتی کار نمی کند، او زمان فوق العاده ای برای آماده سازی خود برای هر کار بیشتر دارد. به نظر من این است که در این سن دیگر لازم نیست.

- چه سنی؟! شما سی و پنج ساله هستید و امروز و شصت - نه سن ...

- در شصت، هیچ چیز لازم نیست. اما در سن من، به نظر من، بهتر است حتی در پنج سال، چیزی، اما قابل توجه از جریان و خیلی زیاد است.

- آیا شما هر شبکه اجتماعی دارید؟

- نه. توضیح دهد که چرا. در حال حاضر مردم این فرصت را دارند تا حضور خود را به دقت لهستانی کنند. این همه بستگی به آنچه عکس شما را در Instagram قرار داده است. و از آنجایی که این آلودگی در پیش زمینه قرار دارد، پس در حال حاضر زمانی که با یک فرد ملاقات می کنید، متوجه خواهید شد که، در واقع، همه چیز هیچ ارتباطی با آن ندارد، به جز مواردی که درگیر آن است. در شبکه های اجتماعی، تقریبا همه در برخی از قوانین بازی وجود دارد، و من با آنها روبرو هستم.

- چنین سیاره ای در زندگی عمل شما به عنوان سرگئی Ursulak وجود دارد. شما او را در چند عکس شلیک کردید، در حال حاضر از "آب و هوای بد" بیرون می آید ...

- هر هنرمند باید به انتخاب سرگئی Vladimirovich اعتماد کند و منتظر بماند تا آن را با میل شما هماهنگ کند. این همیشه یک فضای شگفت انگیز در زمین بازی خود است، مسئولیت در مجاورت طنز است. این تنها سخت است که سهم شما از مسئولیت رشد می کند. و هنرمند، من فکر می کنم، در فرایند کار، شما باید از شر آن خلاص شوید، آن را تداخل می کند، زیرا شما شروع به کنترل شما می کنید، به خودتان از خارج نگاه کنید. اما زمانی که چنین استاد به نظر می رسد، به عنوان سرگئی ولادیمیرویچ، شما می دانید که دیدگاه شما بسیار مهم نیست، زیرا یک لینک بزرگ وجود دارد که شما را زیر گوشه سمت راست ارسال می کند. شما توسط عاطفی دفاع کرده اید، اما حرفه ای، آن را به حمایت قابل ملاحظه ای در سایت به همه می دهد، چه هنرمند، یک کاسکادر، اپراتور، و گران است.

- حالا سرگئی Ursulak برای شما یکسان است - از زمان انحلال تغییر نکرده است؟

- ثبات نشانه ای از مهارت است، و این در مورد سرگئی ولادیمیرویچ است. با سخت ترین کار، همیشه سهولت ارتباط برقراری ارتباط در سایت، عجیب و غریب و جوک ها است.

- آیا شما در مورد رمان الکسی ایوانوف "آب و هوای بد" را قبل از پیشنهاد مدیر می دانید - این داستان غم انگیز است؟

- من در مورد کتاب شنیده ام، اما فقط پس از پایان روند تیراندازی آن را خوانده ام. و من احتمالا حتی خوش شانس بودم، زیرا این اسکریپت هنوز تفسیر کتاب است و به منظور اضافه کردن چیزی غیر ضروری به شخصیت نیست، لازم نیست که کار خود را پیش از آن بخوانید. این یک داستان دراماتیک است. Beselessness باعث می شود که قهرمانان یک سخت را انتخاب کنند، گاهی اوقات یک مسیر بی نظیر بقای بقا است. اما Ursulaka همیشه در انتهای تونل نور را دارد، زیرا او خود را مانند یک فرد یک جزء روشن است، و همیشه یک درام کمی بالاتر است. برای او، زندگی هنوز هم در ابتدا است.

- قهرمان تو کیه؟

- سرباز سابق که به تیم مردم متفکر می رود، از موقعیت جانبازان افغان دفاع می کند. او از زندگی در آسمان خسته شد، و او می خواست که منطقی بود، برای شکستن و تبدیل شدن به سر سرنوشت خود، که او را به اقدامات خاص هدایت کرد. این فیلم بر دوره ای از سال 1989 تا 1999 تاثیر می گذارد.

- شما با پسر صادقانه، باز، چنین فضایی، شما و Alyaasha Karamazov شروع کردید، و سپس شخصیت های زیادی با دو پایین، سخت، به عنوان یک "آب و هوای بد" وجود داشت. و در "Inquisitor"، قهرمان شما فقط یک رحم آرام است، قاتل. این ترسناک بود که در پوستش قرار گیرد؟

- من سه تا چهار چیز داشتم، Alyosha Karamazov - به سختی یک spacet. و به لطف یوری Pavlovich کلاوس، مدیر و "Karamazov"، و "Inquisitor": او حرفه ای است که در دستان خود را به راحتی و آزاد احساس می کنید. اما "Inquisitor" یک داستان ژانر، ادبیات داستانی است، بنابراین همه چیز خوب برنده بد، هرچند با زیان. و اگر ما در مورد "آب و هوای بد" صحبت کنیم، پس Bassunas من شرارت اجباری است، توجیه شده است. او به نظر او ارتباط برقرار نمی کند، او به نظر او ارتباط برقرار می کند، با افرادی که گیج کننده هستند که خود را به عنوان قوی، قادر به مراحل و اقدامات جدی خود نشان می دهند، اما در حال حاضر، به نظر او، موقعیت خود را گذرانده اند. و برای من، به عنوان هنرمند، اقدامات او بسیار روشن است.

- ما تقریبا در همه جا شما را با چهره شما می بینیم، اما شما موفق به تغییر به شدت. چه جزئیات خارجی به شما کمک می کند یک تصویر، شخصیت ایجاد کنید؟

- متشکرم. این به نظر من بهترین مکمل برای بازیگر است. (لبخند می زند.) من حتی مدل مو را تغییر نمی دهم. و من این را دوست دارم درست است، یوری Palycha در Pelagia ... من یک سبزه با موهای بلند بودم. احتمالا چنین جزئیات، به عنوان یک قانون، راه رفتن و رفتار دست است. و من فقط می دانم، این کارت صدای من است - چنین نوعی از پچ بینی برای من، از آن من در آغاز راه را تحت فشار قرار می دهم. اما اصلی ترین چیز همه چیز است - جزء عاطفی شخصیت. هر قهرمان در هر صورت یک عمل عصبانی دارد، مهم نیست که چقدر خوب است، و یکی از مهربان است، مهم نیست که چقدر بد به نظر می رسد. و در این مرزها، من قبلا شروع به فانتزی کردم.

- شما "خزنده" را در قهرمانان بسیار پیچیده، مبهم، و در زندگی شما را درک می کنید، خواندن؟

- همه ی یک یا چند قهرمان مشتق شده است. شما بهترین راه یا بدترین حالت را نشان می دهید - همه چیز در رنگ، که در حال حاضر مورد نیاز است. احتمالا، به لطف چنین شخصیت هایی، به دقت نگاه کنید، و آن را به درک بهتر دیگران کمک می کند. اما از دوران کودکی من مردم را به خوبی درک می کنم. من همیشه این احساس را اعتماد کردم، و ارزیابی غریبه من معمولا درست بود، به استثنای چندین اشتباه.

- ساشا، چرا به VGik رفتید؟

- در چهارده سال من از مدرسه فارغ التحصیل شدم، پانزده سال در تابستان انجام شد. و هنگامی که من به رقابت در Mkate رسیدم، آنها متوجه شدند که من چهارده بودم، آنها گفتند: "سال دیگر صبر کنید". و من نمی خواستم صبر کنم و برای سال من این سرمایه گذاری را رد کرد.

- چطور به سرعت خنک شدم، رویاهای خود را رد کرد؟

- فقط زندگی با درهای باز بسیار جالب و منحصر به فرد بود که بیش از هر گونه نمایشنامه من را به من دستگیر کرد.

- آنها این سال را انجام دادند؟

- چه کاری انجام نداد! من فکر کردم که در هر صورت بوی پایین بروم. اما مادرم از من خواسته بود تا به حداقل ویتیک برود - من او را قول دادم. من شانزده ساله بودم وقتی وارد شدم

- الکساندر، چرا شما می خواهید خداحافظی به مدرسه به زودی؟

- خسته کننده شد، من قبلا تئاتر داشتم. و به طور کلی، فعالیت حیاتی در خارج از دیوارهای مدرسه تکان داد: و عشق، و یک دسته از برخی موارد همیشه بود، و وظایف دریا ...

- وظایف؟! بنابراین شما شخص مسئول بودید؟

- بعید است که همه اینها به لطف ANA با Nastya ظاهر شد.

- پیام که شما به پدر تبدیل خواهید شد، شما را به شما تکان داد، اگر شما خود را به عنوان یک نجیب زدگی ارزیابی کردید؟

"من خودم را به اندازه خودم قدردانی نکردم، اما بعد متوجه شدم که من برچسب گذاری شده و تنبل شدم." اما هیچ چالشی از آگاهی رخ نداد. من یک داستان عالی در این موضوع دارم. وقتی آنی متولد شد، من در سریال تلویزیونی "نه ماه" ستاره دار شدم. و در طبقه بخش زایمان، از کارگردان Rube Higineishvili، که او از پدر جوان خواسته بود، پرسید: "خب، لذت باید باشد." و در اینجا شما پسر من را صادر می کنید، نشان می دهد، او خوشحال است ... طول می کشد دو هفته طول می کشد - در همان بیمارستان زایمان، در همان طبقه من توسط هر، من به او نگاه می کنم، من او را نمی دانم او و نه ماما و می گویند: "سازمان دیده بان". این همه احساسات بود. و دو ساعت بعد، زمانی که من به تنهایی باقی ماند، من، البته، من را پوشانده بود. و تنها در آن لحظه متوجه شدم که چه اتفاقی افتاده است. اما من با تفاوت برخورد کردم - هنرمند

و حیاتی

- و با نستیا، چطور بود؟

- با Nastya، من نیز نیاز به یک واکنش به خودتان.

- بسیاری از مردان اعتراف می کنند که آنها پسر را به عنوان یک اولین فرزند می خواستند و شما؟

- من بسیار خوشحالم که من دو دختر فوق العاده دارم. و به طور کلی من فقط خوشحال شدم که بچه ها ظاهر می شوند.

- آیا به عشق یا عشق برای بازی نیاز دارید؟

- هیچ حواس در هر نقطه در هر مورد. اما عشق چنین چیزی است که او هنوز در شما است.

- در این مورد، شما اهمیتی نمی دهید، دوست نداشتن یا دو طرفه؟

- عشق یک احساس است که به نظر می رسد و منجر به یک فرد در سمت نور با احساس او می شود. و این دو طرفه یا بدون رعایت است - او تنها در لحظه ای که عشق از بین می رود، متوجه می شود.

- آیا شما همان است که ما ده پانزده سال پیش بودیم؟ در عشق - چگونه به بیرون با سر خود را؟ ..

- من فکر می کنم من تغییر می کنم همه چیز با اندازه گیری مسئولیت خلوص کلمات و کلمات، برای کیفیت اقدامات متمایز است.

- آیا برای شما مهم است، آیا دختر شما خلاق است، آیا شما یک دایره هستید؟

- اصلی ترین چیز این است که افکار در زندگی را تقسیم کنید. و، البته، بسیار مهم است که احساسات برای همه و دوستی قوی هستند. چیز اساسی، وجود هماهنگ مردم است.

- مادر شما یک معلم و ادبیات روسی است. آیا او با شما سخت بود؟

- با چنین مادر، املای و دست خط، اسب من تمام زندگی من است. (می خندد.) من فکر می کنم او، دیدم نوشتن من، چهره اش را با وحشت بسته می کند. اما او سخت نیست او دو مهمترین اجزای زندگی اش داشت: خانه و کار. و خانه و همه چیز که با آن ارتباط دارد، در وهله اول است. و مفهوم خانه شامل کودکان، نوادگان، بسیاری از بستگان بسیاری است. بسیار دشوار است که به سطح آن در خانه بستگی داشته باشد، زیرا همه ی چندگانگی چندگانه در خارج از کشور هدایت می شوند، و او رویایی است که چنین جهان تنها ساخته شده است.

- آیا در زندگی شما گنجانده شده است؟

- در زندگی من، هیچ کس، علاوه بر من، گنجانده نشده است.

- چطور؟! آیا شما می گویید که کافی با بستگان و دوستان باز هستند؟

- اطلاعات من برای بستگان مانند Instagram برای مردم است. این جلا و صادر شده است. با دوستان - در غیر این صورت: آنها نمی توانند از وضعیت منفی آگاه باشند. و نزدیکترین زیباترین و روشن تر می شود. (لبخند می زند.)

- آیا می خواهید از برخی از لعنتی یا عادت خلاص شوید؟

- البته، از سیگار کشیدن و تنبلی. من می توانم چیزی شروع کنم - و بلافاصله به پایان نرسیده ام، تاخیر در حال حرکت به سوی یک رویا. در دوران کودکی و جوانتر، لن به فانتزی کمک کرد، و در حال حاضر گاهی اوقات متوقف می شود. باید با او مبارزه کند.

- آیا شما در مورد آینده فکر می کنید؟

- البته، من برنامه های لوسیون دارم. (می خندد.) اما امروزه مهمترین چیز اتفاق می افتد.

ادامه مطلب