لیام هامسورث: "من فکر کردم پیشنهاد من روابط را ذخیره می کند"

Anonim

به نظر می رسد او همیشه در نقش دوم است. این را می توان درک کرد که چرا این احساس شکل می گیرد: بازیگر هالیوود از منشاء استرالیا لیام هیمسورث توسط ستاره های اول محاصره شده است. برادرش کریس یک توروس متعال است، یک قهرمان چندین سپر در مورد بوگا رولایزهشتای در جهان کمیک Marvel. همسر سابق او یک خواننده سریع مایلی کوروش است، رابطه ای که با آن مورد علاقه (و گاهی خانه) موضوع است که روزنامه نگاران با لیام ارتباط برقرار می کنند. در همین حال، مرد جوان در شانزده نقاشی بازی کرد، در خیریه مشغول به کار است و به طور کلی به نظر می رسد کوچک است.

"لیام، ما متوجه شدیم که شما عاشق بزرگ هستید - شما می توانید از دوربین بیشتر از دوربین عبور کنید تا بتوانم صندلی های عقب و برنامه های دوم را ترجیح دهم. آیا این عادت های عجیب و غریب است که به دلیل حضور در زندگی برادرتان آمده است؟

- زنجیره اشتباه "علت نتیجه گیری" آن را انجام داد. (می خندد.) ما در خانواده سه نفر هستیم، و همه ما بسیار متفاوت هستیم. لوک، کریس و من - سه فرد جداگانه، که گاهی اوقات شما نمی توانید این بستگان را بگویید. این است که به لطف ظاهر شما می توانید حدس بزنید. من همیشه آرامش و ملایم ترین را داشتم، اگر بتوانید بگویید. و واقعا دوست داشتم "نه به تشخیص" پیش رو، ترجیح دادن به نشستن بر روی یک خط بی سر و صدا. اما کریس می داند که چگونه به مرکز جذب توجه جهانی تبدیل شود و از همه مهمتر، او بسیار راحت است، او آن را دوست دارد. بنابراین، ما حرفه های مختلفی داریم، هر دو در صنعت مشابه، و سرگرمی متفاوت هستند، و به طور کلی ما متفاوت هستیم. بنابراین عجیب و غریب من، همانطور که می گویید، عادت ها نتیجه کار شخص عجیب و غریب من است، که برادر، البته، برادر، تاثیر می گذارد، اما نه به اندازه بسیاری از مردم فکر می کنند.

- و چه کسی شگفت انگیز خود را برای بازیگران هالیوود دوست داشتنی برای ساخت خانه خود را؟ من در مورد این واقعیت هستم که افراد مشهور معمولا معتاد هستند - در بهترین حالت، جمع آوری زیور آلات گران قیمت یا قایق بادبانی، خوب، یا عروسک ها ...

- من همیشه دوست داشتم با دستم کار کنم "هیچ چیز بیشتر سلطنتی نسبت به این کار وجود ندارد، هیچ چیز برده تر از لوکس و مزخرف نیست" نقل قول از الکساندر مقدونی است. درست است، من خودم را با هر کسی یا دیگر افراد سلطنتی مقایسه نمی کنم. فقط ببینید که چگونه روز در شرکت چکش یا اره. این یک شغل بسیار سپاسگزار است: در اینجا شما فقط سیاهههای مربوط و لامپ ها هستید، اما در حال حاضر یک خانه، تمام خانه را تصور کنید که در آن شما می توانید زندگی کنید، خانواده تان، فرزندان شما.

- آنها می گویند عمارت متضاد شما در نزدیکی Malibu، در کوه های کنار کانیون، شما به معنای واقعی کلمه از ابتدا ساخته اید.

- کاملا شبیه این نیست: قبل از آن، یک خانه در اینجا وجود داشت، که در آن هیپی و مردم از مستعمرات نودوست زندگی می کردند. با گذشت زمان من یک عمارت را به دست آوردم، تقریبا به طور کامل نابود شد - و من مجبور شدم با ترمیم پایه و دیوار برای مدت طولانی مقابله کنم، نه به ذکر سقف. امروز، دوستان من به اینجا می آیند، که خسته و در حال اجرا هالیوود هستند، آنها از نژاد ابدی خسته شده اند و فقط باید نفس بکشد و به خودشان برسد. افسوس، خانه عزیزم، قلعه من، او از آتش رنج می برد. من آن را با چنین تلخی به یاد دارم! من از شبکه های اجتماعی متنفرم، به ندرت از آنها استفاده می کنم، اما پس از آن، به سادگی قادر به ارسال یک عکس نیستید: خراب شدن از زوج من، زندگی من در این دیوارها، در کلمه عشق مرتب شده است. در ابتدا به نظر می رسد که شما به تپه زباله نگاه می کنید. (آه) همه چیز که از او باقی می ماند. عشق.

- آیا شما در آتش سوزی وحشتناک رنج می برید؟

"نه من، نه مایلی، بلکه مرده بود، زخمی شد، و ما سعی کردیم در آنچه که می توانست آتش بگیرد." سپس معلوم شد که این فاجعه، در طول بیست سال گذشته، فاجعه آتش سوزی بود.

من به یاد می آورم، من از برادر من لوک دیدم، که خانه آن در بالا قرار دارد، در کوه، بیست دقیقه از من. او ابتدا خندید، سپس به طور مداوم به من توصیه کرد که حیوانات را سوار کند. من آن را به طور جدی درک نکردم: مایلی در تور بود، و دود بی ضرر نگاه کرد. اما بعد از پانزده دقیقه من رفتم و رفتم. گربه ها سلول های بیشتری را نفرین می کنند خوک ها - این چیزی است که من از حرکت هرج و مرج ما ساخته شده است.

واقعا سخت بود من درک می کنم که آن را به نظر می رسد از پسر خراب شده پدر و مادر ثروتمند، زیرا برخی از این آتش از دست رفته دومی، و کسی - و زندگی ... فقط در آن خانه وجود دارد بسیاری از چیزها، عزیزم به قلب من! ساعتهای ارائه شده توسط خویشاوندان پس از نخستین بازی "گرسنه". من می خواستم آنها را به اولین پسر در عصر بزرگسالی بدهم. من بیش از حد به چیزها، بیشتر به مردم و حیوانات گره خورده ام، اما ...

- لیام، شما آماتور معروف و مدافع حیوانات هستید. به من بگویید که چند برادر برادران کوچکتر در حال حاضر تحت سرپرست شما هستند؟ آیا آنها در این خانه با شما زندگی می کنند؟

- آه، در خانه آنها قطعا مناسب نیست. گاهی اوقات به نظر می رسد که توسط مایلی (مایلی سایرس - تقریبا. AUT.) آغاز باغ وحش خود را مشخص کرد. بنابراین، ما معتقدیم: ما هفت سگ داریم، سه گربه - تا کنون و کمتر یا کمتر تحمل، درست است؟ ما همچنین دارای دو اسب و دو خوک، و در نشویل، جایی که یکی دیگر از خانه ما، یک کل پایدار است.

- ایا شماحیوان خانگی دارید؟

- در باره! (لبخند می زند.) هر کس که حداقل کمی با مری جین، همراه مؤسسه و همراه من آشنا می شود. ملاقات و شما!

- چه کسی شما را برای حیوانات دوست داشتید؟

- البته، والدین. من در ملبورن متولد شدم - یک شهر بزرگ، ریتم خاصی از زندگی، شما می دانید؟ اما به زودی همه ما به سمت شمال رفتیم، به خروج استرالیا، جایی که مادر و پدر در دامداری پرورش داده بودند. چقدر به یاد داشته باشید، ما همیشه یک سگ چوپان داشتیم. من فقط نمیتوانم تصور کنم که در بعضی از خانواده ها به هر حال، شما درک می کنید؟ مثل اینکه سگ مانند برادران جوانتر است. (می خندد.) این همه با دو عجله افسانه ای آغاز شد. از پدر و مادر پیشگام، ما به نام خشخاش، و پسرش - توش، گرفتار شد؟ مک و توش، مکنتش. (خنده حضار)

- گوش کن، هر فرصتی برای رشد یک کشاورز استرالیا کلاسیک داشتید. چگونه به بازیگران آمده اید؟ من می دانم، این سوال معمولا برای تمام ستاره های فعلی خواسته می شود، اما در مورد شما واقعا کنجکاو چگونه این اتفاق افتاد. یک پسر که عادت نکرده است در اولین نقش ها، در عشق با حیوانات و طبیعت، و در اینجا ...

- مانند بسیاری در صنایع من، یک مدرسه قدیمی تر من را به بازیگر هدایت کرد. اولین عشق، لیوان برای منافع، احزاب پس از درس - و در حال حاضر من در حال حاضر بازی آماتور بازی. در اینجا، به هر حال، مثال توسط کریس، که به برادر ارشد من گفت، به شدت به من گفت. اسرار و جزئیات حرفه ای اولین بار از او آموختم.

- شما در حرفه تقریبا ده سال است ...

- دوازده. (لبخند می زند.)

- اشتباه من را ببخشید در هالیوود، گاهی اوقات فراموش می کنند که "شمارش" موفقیت های اول در میهن بازیگران. به یاد داشته باشید، کجا شروع کردید؟

- در شانزده سال، او گوش دادن و شروع به کار در نمایش تلویزیونی "دختران Maklood"، و در انتخاب طرح "خانه و در جاده". خوب، پس از آن "همسایگان"، سری معروف، که بسیاری از قهرمانان فعلی خود را به هالیوود دادند. در آنجا من نقش یک قلب را در یک جاش چرخشی انجام دادم.

- و سپس سرنوشت خود را با Miley Cyrus Dating و دوئت خلاق ...

- بله، خیلی زود بود، به نظر می رسد، در سال 2010. و ما برای یک سال پیش ملاقات کردیم. هر دو دیزنی ما را استخدام کردند و ما در فیلم عاشقانه نوجوان "آخرین آهنگ" ستاره دار شدند.

- آیا شما بلافاصله دوست دارید؟

- بلافاصله واضح بود که من دوست دارم (خنده)، اما در ابتدا هیچ کس در مورد هر چیزی فکر نمی کرد - فقط دو بازیگر جوان با هم کار می کنند. ما علاقه مند به روند فیلمبرداری بودیم، اما البته، ما به یکدیگر نگاه کردیم.

- شغلی حرفه ای خود را از مایلی در حدود یک بار آمد - او، من به یاد داشته باشید، باعث شد، به عنوان یک دختر تدریس تبدیل شد، و شما در "بازی های گرسنه" شرکت کردید. چگونه این رابطه بین شما را تحت تاثیر قرار داد؟

- من فکر می کنم واضح است. درست است که در ابتدا به نظر می رسید که حرفه ما و زندگی ما پشت درهای بسته، داستان های تقاطع نیست، اما، افسوس، آن نیست. تحول مایلی بسیار تحت تاثیر قرار گرفته است. من می دانم که این تصویر مرحله ای است که تحریک آمیز و تکان دهنده راهی برای وجود در مرحله است، و در عین حال من گاهی اوقات بر روی آن دختر از نمایش دیزنی سرگردان شدم، که او بعضی وقتها ملاقات کرد. لعنتی، من خطر را به نظر می رسد مانند این ستمگر همجنسگرایان، که همسر را ممنوع می کند تا یک مینی اسکیت را بپوشاند، اما من در مورد آن نیستم.

- اما شما تصمیم گرفتید و پیشنهاد بدهید، درست است؟

- بله دقیقا. هفت سال پیش برای اولین بار او را به همسر من تبدیل کرد.

- حالا ما قبلا می دانیم که پس از تعامل طولانی، عروسی هنوز برگزار نشد، و سپس شما نیز از همه جدا شد. چرا؟

"من ساده لوحانه بودم و فکر کردم که این پیشنهاد اصلاح می کند و تمام شکاف های بین ما را اصلاح می کند، همه زخم ها را درمان می کند. احمق! درست همانطور که امید به تولد یک کودک "صرفه جویی" که باید ازدواج را تقویت کند، احمقانه است. عروسی، کودکان شادی بزرگ هستند، اما همچنین آزمایش های بزرگ برای قدرت، و بنابراین من دیگر شرط نمی گذارم که اشتباهات.

- و در عین حال شما آن را مرتکب شدید، آیا این نیست؟

- گوش دادن، هنگامی که ما دوباره با هم کنار بیاییم، ما هر دو آماده بودیم که ما پیش رویم، - و هیچ کس هیچ توهمی را ساخت. که در یک سال شکست خورد و نیم به ما زمان به فکر کردن و درک آنچه که ما برای یکدیگر معنی می دهیم. با ایجاد پیشنهاد مجدد، من سعی نکردم کشتی غرق را نجات دهم یا سوراخ ها را در آن پچ کنم - این یک عمل آگاهانه، وزن و روشن بود. من متوجه شدم که می خواهم مایلی همسرم را ببینم.

- حلقه، همانطور که در مطبوعات متوجه شدم، از سال 2012 یکسان بود ...

- بله، به عنوان یک نماد و نشانه ای که ما از طریق آزمایش های مختلف گذشتیم، از جمله تست با تفریح، و به خواسته ها و ارزش های آنها صادق بود. عروسی عالی بود، و من از آنچه که ما انجام دادیم پشیمان نخواهم کرد، هرگز در زندگی.

- و با این حال، شما دوباره شکست خورد.

- سخت صحبت کردن در مورد آن سخت است. بله، ما طلاق گرفتیم خانواده ام، به ویژه کریس، از من حمایت می کند، و مایلی. تاریخ ما این سال ده ساله است. و شما می دانید ... هیچ چیز به پایان نمی رسد همانطور که مایلی گفت، زوج هایی که از آنچه که تجربه کرده اند جان سالم به در بردند: تقسیم، فراوانی و سقوط، آتش سوزی - به طوری که آنها به یک اتصال خاص نفوذ می کنند، به یکدیگر متصل می شوند، ماهیت رابطه بین افراد تغییر می کند.

- آیا شما بچه می خواهید؟

- آره. ده، پانزده، شاید بیست. مایلی یک خانواده شاد شاد دارد. Hamsworth دارای یک خانواده شاد شاد است. من خانواده های بزرگ خنده دار را تحسین می کنم. اما اگر شما در مورد کودکان فکر می کنید، ابتدا باید تصمیم بگیرید که با سگ ها چه کار کنید. آنها بیش از حد هستند: کودک در چنین خانه ای دقیقا به ارمغان نخواهد آورد. (خنده حضار)

- آیا هنوز هم با والدین خود بسته هستید؟

- آه آره اغلب به هم می پیوندند، اگر چه نه به عنوان آن اتفاق افتاد. اما تمام تعطیلات خانوادگی در یک جدول مشترک هستند - وظیفه مقدس ما و یک سنت شاد.

- آیا با CHRIS برای مشاوره و توصیه تماس بگیرید اگر آن را به یک حرفه ای مربوط می شود؟

- من به او اعتماد دارم بیش از تیم من از نمایندگان، اگر ما به عقب نشینی صحبت کنیم. تقریبا هر سناریو توسط کریس آزمایش می شود. (خنده حضار)

- شما یک رقیب خطرناک در آن احساس نمی کنید؟

- آه، خوب، البته، نه! ما در دسته های مختلف سنی طلسم می کنیم، ما نقش های مختلفی داریم، سلیقه های مختلف. البته، ما با گوش دادن مواجه شدیم - بدیهی است "Tor"، و مدیر ریخته گری کریس را انتخاب کرد. اما این مسخره بود که چیزهای دیگر را انتظار داشته باشیم؛ پس من تقریبا هجده ساله بودم، من سبز بودم، یون بودم و برای نقش این مقیاس آماده نیستم. و به طور کلی، در حال حاضر من درک می کنم که Blockbusters و Screenization کمیک کاملا من نیست.

- مال تو چیه؟ قضاوت توسط فیلمنامه، شما هنوز به دنبال اعتبار خود هستید.

- پس از "بازی های گرسنه" به نظر می رسید که من قبل از ستیزه جویان یا نقاشی های حماسی در مورد آینده بودم. "روز استقلال: احیای" نشان داد که این ژانر دور از جایی است که من می خواهم کار کنم. شاید خودتان را در نقاشی های تاریخی، عمیقا و فریب دادن به کار با شخصیت قهرمان، برای پیدا کردن یک پروژه که در آن من می توانم خود را با سر خود غوطه ور کنید. کریس، به هر حال، به من بسیار کمک می کند در این دنیای بزرگ از سناریو. او قهرمان من و حمایت من است.

- لیام، شما می دانید، شما به هیچ وجه شبیه به قهرمان رویاهای آمریکایی نیستید. دقیق تر، نه: نه: بسیار قابل توجه است که شما اینجا نیستید - و در اینجا آن را تبدیل به بستگان نیست. آیا شما از دست دادن استرالیا؟

- بسیار و بسیار قوی است. در یک ساحل بزرگ، در SERF، در امواج، در احساس شگفت انگیز از آزادی و نیروهای خود، که از جایی به نظر می رسد وجود دارد، آیا شما یک کودک یا یک پیرمرد ضعیف هستید. در اینجا من نمی توانم فقط به ماشین بروم و به غروب خورشید بروم، دور از خودم ملاقات کنم. در همان محل ... سعی کنید، به طور جدی: در آنجا شما فرصتی برای دیدار با خودتان و بازگشت از این سفر به طور کامل به روز شده است.

- چه چیزی خود را می بینید؟ معمولا، بسیاری از ستارگان هالیوود، به طوری که صحبت می کنند، خاک را زیر پای خود از دست می دهند، با سر خود را به تصاویر روی صفحه نمایش برسانند، با نقش نقش نقش ...

"من احساس می کنم یک فرد صادقانه و صادقانه، حداقل، همه چیز را در زندگی انجام می دهم، من به خوبی انجام می دهم." والدین به من آموختند که به مردم مهربان باشند. من فکر می کنم من می گیرم

ادامه مطلب