کاترین ورنوا: "من منتظر یک شاهزاده در یک اسب سفید نیستم"

Anonim

"Katya، شما مشارکت دائمی زن کمدی هستید، اما امسال خود را به عنوان یک واحد خلاق مستقل اعلام کرد. ستاره دار در سینما - در کمدی عاشقانه "8 تاریخ اول"، خود را به عنوان یک تلویزیون ارائه داد. آیا شما در مورد چنین رشد دلپذیر هستید؟

"من مطمئنا خوشحال هستم که چیزی جداگانه و موازی را امتحان کنم، اما اگر مردم به طور مستقیم با نمایش طنز آمیز ما ارتباط برقرار کنند، بسیار دلپذیر هستند. این حداقل از عزت من نترس، این چیزی است که من دوست دارم انجام دهم، آنچه من شروع کردم، آنچه من تعجب کردم؛ علاوه بر این، نمایش به طور مداوم از فصل برای فصل، مناظر جدید، لباس و ایده های طرح ظاهر می شود. کار جوش، و من نمی خواهم بروم، ما یک تیم دوستانه داریم، و ما تنها در موفقیت یکدیگر شادی می کنیم. اما در عین حال من خودم را در hypsostasses های مختلف امتحان می کنم: من سینما را فیلمبرداری می کنم، به عنوان یک نمایشگر تلویزیونی صحبت می کنم. من همیشه با پیشنهادات جدید باز می شود.

- چگونه تیراندازی در سینما را دوست داشتید؟

- من عجیب و غریب جالب بود، و حتی یک تجربه برای من نبود، بلکه یک جاذبه خاص بود. برای پنج روز تیراندازی، من توانستم لذت واقعی را دریافت کنم. من در فرآیند بسیار مطالعه کردم، درست در مجموعه، و من بسیار خوشحالم که چنین فرصتی داشتم.

- چه جاه طلبی های خلاق دیگر از شما بازدید می کنند؟ آیا زنده است، به عنوان مثال، هنوز یک رویا برای رقص در برادوی است و یا شما قبلا آن را دوباره مرتب کرده اید؟

- رویای، البته، زنده است. اما من از او دور می شوم ... با موزیکال در کشور ما، همه چیز تنگ است. من مراحل خارج از کشور را تماشا می کنم و درک می کنم که ما پنجاه سال پشت سر گذاشتیم. بنابراین، من آنها را فقط برای توسعه عمومی مطالعه می کنم. البته، من واقعا می خواهم اگر نه به رقص،، حداقل به دیدن بزرگراه نمایش زنده. من این را رد نمی کنم که در آینده من زندگی خود را با پروژه های رقص متصل خواهم کرد. من می توانم در برنامه های طنز آمیز شرکت کنم تا برنامه های صبحانه را رهبری کنم، فیلمبرداری در سینما، اما رقص حوزه ای است که من واقعا احساس راحتی و اعتماد به نفس دارم.

- هنگامی که شما در رقص باله حرفه ای مشغول به کار حرفه ای بود، مورد علاقه شما چیست؟

- رقص رقص به برنامه های لاتین و اروپایی تقسیم می شود. البته نگرش درونی من، البته، به رقص های آمریکای لاتین نزدیکتر می شود، زیرا آنها سریعتر و متحرک هستند و با انرژی من مطابقت دارد: Cha-Cha، Samba، و غیره. سپس، در حال حاضر در دانش آموز، من خودم در رقص های مدرن مشغول به کار بودم. این نیز بسیار نزدیک به من است، زیرا من به طور کلی منجر به شیوه زندگی کاملا متحرک و فعال می شود.

- و در حال حاضر گاهی اوقات حتی در تلویزیون شریک سابق خود را ببینید ...

- و شریک، و به طور کلی، با آنها مجبور به ملاقات در زمان کلاس های رقص من، که در مسابقات آمد. برای من خیلی خوب است اگر چه، البته، جایی در عمق روح، من یک چشم خوب دارم، زیرا رقص ها کاملا طولانی مدت دوران کودکی من را متصل می کنند، بدون هیچ گونه ردیابی نمی شود.

یک روز یک مرد چشمگیر به من نزدیک شد و گفت که من بسیار شبیه کاترین بارنا بودم، این فقط او به نظر می رسد بسیار روشن تر و قفسه سینه او بیشتر است. .

یک روز یک مرد چشمگیر به من نزدیک شد و گفت که من بسیار شبیه کاترین بارنا بودم، این فقط او به نظر می رسد بسیار روشن تر و قفسه سینه او بیشتر است. .

- هنگامی که در سن 14 سالگی، توسط ستون فقرات مجروح شد و غیر ممکن شد، این یک تراژدی واقعی بود؟

- برای بدن کودکان حساس من، البته، از دست دادن جدی بود. در حال حاضر، پس از انقضای زمان کافی، من درک می کنم: همه چیز که انجام می شود، بهتر است. من بسیاری از چیزهای جدید را برای خودم باز کردم.

- با این حال، شما رویای رقص را برای مدت زمان طولانی ترک نکردید و به موسسه فرهنگ رفتید. وقتی و در نهایت کار نمی کرد، پدر به شما توصیه کرد که فقهی را در Misis انجام دهید. اما روح احتمالا به این علم نرسیده بود؟

"بله، من سعی کردم به موسسه فرهنگ در مورد کارگردان کارشناسی ارشد ... اما انجام ندادم. اما من به خوبی با علوم انسانی دوستانه هستم و کاملا به خوبی می دانم زمانی که من به موسسه فولاد و آلیاژهای یک وکیل رفتم که در میان اقتصاددانان و متخصصین در فلزات غیر آهنی گرانبها در ارتفاع قرار دارند. و من این موسسه را به خوبی به پایان رساندم.

"شما یک بار گفتید که تمام جوک ها برای نمایش خود را بنویسید." شما در مصاحبه ای گفتید: "آنچه مردان ما را بنویسد، ابتدایی ترین و مهربان ترین هستند، که آنها ممکن است در مورد ما فکر کنند." بنابراین همه چیز تا به حال ادامه می یابد؟

- نه، شما اطلاعات را از دست داده اید. (می خندد) ما یک تیم از نویسندگان جوان داریم آنها برای ما کار می کنند، اما همه جوک ها هنوز هم سردبیران را از ناتالیا آندریا، شرکت کنندگان و تولید کننده نشان می دهد، ما بر روی آنها نشسته ایم و با هم فکر می کنیم. پیش از این، زمانی که این فقط یک نمایشگاه باشگاه بود، ما عمدتا همه چیز خود را نوشتیم، هرچند پس از آن ما دوستان، نویسندگان، Cavencers به ​​ما کمک کردیم. در حال حاضر ما بسیاری از دنده ها را حذف می کنیم - و شما نیاز به یک جریان بی پایان از مواد. بنابراین، ما یک تیم کامل داریم

"هنگامی که شما در ابتدا تصویری از" نماد جنسی "نشان می دهد، شما این را به مادر من توضیح دادید:" لازم است که زیبایی به کسی باشد ". امروز شما را در نقش انتخاب شده برای شما چقدر راحت است؟

- به نظر من، این تصویر را به طور جدی درمان نمی شود. من درمان نمی کنم بنابراین، من این نقش را کاملا آسان می کنم، و من احساس راحتی می کنم. اما در کیت وارنوا از زن کمدی ذره ای از من وجود دارد، زیرا من به این تصویر وارد می کنم. بسیاری از دوستان به طور دوره ای متوجه می شوند که اکنون، به عنوان مثال، با برنابا، روی صفحه نمایش صحبت می کنند.

- در زندگی، شما یک بار حتی طرفدار که انتظار می رود و در تاریخ برای دیدن شما به عنوان روشن به عنوان در صحنه، و شما را به لباس های مقرون به صرفه با مدل موهایشان آمد. اغلب در چنین واکنش ای وجود دارد؟

- این تنها داستان نیست. یکی دیگر از آنها وجود داشت. یک بار در یک کافه، یک مرد جالب و جذاب به من آمد و گفت که من بسیار شبیه به یکی از شرکت کنندگان در نمایش زن عزیزم بود، کاترین وارنوف، این فقط به نظر می رسد بسیار روشن تر و قفسه سینه او بیشتر است. (خنده حضار)

کاترین ورنوا:

کاترین علاوه بر نمایش طنز آمیز، در پروژه های مختلف تلویزیونی شرکت می کند و بزرگترین آن از دومی، "نبرد شورش" بود. .

- دوران کودکی خود را تا 7 سالگی به لطف پدر و نظامیان در آلمان گذشت. کجا زندگی کردید؟

- شهر Wünsdorf نامیده می شود.

- آیا کودکان دوران کودکی شما از دوران کودکی همسالان شما در روسیه متفاوتند؟

- من دیگر نمی دانستم تنها زمانی که ما در اوایل دهه 1990 به مسکو رسیدیم، این تفاوت برای من قابل توجه بود. از آنجا که طبق استانداردهای اروپایی در آلمان، همه چیز متفاوت بود متفاوت بود؛ این مربوط به مدارس و زمین های بازی بود. البته، البته، احساسات مثبت Oakha و لذت های کودکانه را دریافت کردم.

- شما در آن زمان در آلمان صحبت کردید؟

- نه، من در مدرسه روسی تحصیل کردم، زیرا Vünsdorf یک شهر است که بسیاری از نیروهای نظامی روسیه زندگی می کردند و همه چیز سازگار بود. بنابراین من یک مانع زبانی نداشتم. به طور کلی، دوران کودکی من بسیار رنگارنگ و روشن بود. از زمان تولد، من با حداکثر تلاش و مالی و ذهنی سرمایه گذاری کردم. اول، به مدرسه موسیقی فرستاده شد، سپس در رقص. و من، البته، از والدین بسیار سپاسگزار هستم که همه چیز را همانطور که اتفاق افتاده است، بسیار سپاسگزارم.

- اما هنگامی که شما به روسیه بازگشت، مدرسه مشکلی با همسالان ارتباط برقرار می کند؟

- بله، من یک مدرسه سفید در مدرسه بودم، در میان توده های خاکستری همکلاسی ها ایستاده بودم. من تمام کمد لباس شامل لباس های درخشان در خارج از کشور هستم. برای آلمان، طبیعی بود، و در روسیه من ناخوشایند بود و من را برای کمان های زیبا، کوله پشتی های روشن، مداد نگرفتم. اما من پدر و مادرم را نگفتم، نمی خواستم آنها را تحمل کنم. به زودی در کلاس های قدیمی، دوستانم در دوستانم باقی ماندند. اما البته من هیچ تلاشی برای همکلاسی ها ندارم.

- چنین گفته ای وجود دارد: "دو احساس در زندگی نجات یافته اند - عشق و طنز. اگر یکی از دو نفر هستید، شما یک مرد خوشحال هستید. اگر هر دو وجود دارد - شما شکست ناپذیر هستید. " حس های طنز دقیقا نمی گیرند - به این معنی است که شما یک فرد خوشحال هستید؟

- من نمی توانم صد درصد با چنین بیانیه ای بپذیرم، زیرا شادی نه تنها از این دو جزء است. البته، در زندگی دشوار ما غیر ممکن است بدون احساس شوخ طبعی زندگی کنیم. بنابراین، من سعی می کنم دقیقا شرایط دشوار را درک کنم. نمونه های زیادی وجود دارد، آنها روزانه یافت می شوند. حتی در مجموعه، برخی از شرایط اغلب رخ می دهد: کسی به طور تصادفی پا خود را در طول رقص سوار کرد و یا دست خود را در سخنرانی لمس کرد. من سعی می کنم از این تراژدی انجام ندهم و برخی از رسوایی ها را عجله نکنید. هنگامی که گردنم را خیلی زود کشیدم، نمی توانستم به مدت طولانی به خودم بیایم. خوب، به طور کلی، در پاشنه بلند، تمام روز تیراندازی بسیار دشوار است، اما ما از آن دور هستیم و بر این مشکلات غلبه می کنیم، زیرا هر کس باعث ایجاد یک علت مشترک می شود، از آن لذت بردن از آن لذت بخش است. اما شادی شخصا برای من، به عنوان یک فرد که خانواده و بستگان خود را دوست دارد، این است که همه عزیزان من سالم بودند. دولت داخلی من بستگی به این دارد. همه چیز دیگر: پول، حرفه ای همه گذرا است. اما من می توانم خودم را یک فرد خوشحال کنم، زیرا من یک کسب و کار مورد علاقه دارم، یکی از عزیزان و عزیزان من و بستگان من خوب است.

- یعنی، با جزء دوم، عشق، شما نیز، درست است؟

- بله، قلب من اکنون آزاد نیست: ما با مرد جوانم زندگی می کنیم. من او را به پدرت سخت من معرفی کردم و او را دوست داشت که برای من بسیار مهم بود. مرد من به عنوان یک شوالیه آمد: با یک هدیه برای پدر و یک دسته گل رز برای مادر. و او گفت که از این پس مسئول من خواهد بود.

- شما همیشه گفته اید که شما رویای یک مرد شبیه به پدر خود را می بینید. بنابراین، دقیقا این را یافت؟

"خب، زیرا آنها از مردم صحبت می کنند: دختر به دنبال یک مرد جوان است، شبیه به پدرش، و مرد جوان ناخودآگاه یک دختر را که مادرش را یادآوری می کند، جمع می کند. من احتمالا دارای پدر کامل هستم، زیرا همه بهترین ویژگی های مردانه در آن جمع آوری می شوند. و مرد جوان من احتمالا به برخی از درخواست های داخلی من مربوط می شود. اما، به طور طبیعی، من او را انتخاب نکردم، زیرا او چیزی شبیه پدر است، اما چون من بسیار راحت و دلپذیر هستم. و پدر علیه نیست! (خنده حضار)

- به این ترتیب، تمام طرفداران شما کنترل جدی را کنترل می کنند؟

- من نمی توانم بگویم که من معیارهای تنگ برای انتخاب داماد های بالقوه دارم. من از آن دسته از زنان نیستم که منتظر یک شاهزاده در یک اسب سفید هستند. برای من، نکته اصلی این است که او درست بود و با سر او، و با حس شوخ طبعی، و به طوری که او برای انسان خوب بود.

کاترین ورنوا:

همچنین کاترین خود را به سینما می برد. در تصویر Katya با ولادیمیر Zelensky در فیلم "8 تاریخ اول". .

- سال گذشته والدین را ترک کردید یک آپارتمان خریداری کرد و می خواست مستقل شود؟

- نه، زمانی که ما تصمیم گرفتیم با مرد جوانم زندگی کنیم، من به دنبال یک آپارتمان مناسب بودم. به دلایلی، بسیاری فکر می کنند که اگر چهره شما هر روز در تلویزیون چشمک می زند، می توانید اقامت در مسکو را خریداری کنید. هزینه های من فقط به اندازه کافی برای قابل جابجایی است. ما یک آپارتمان با یک اتاق نشیمن بزرگ، اتاق خواب بزرگ و یک اتاق پانسمان بزرگ پیدا کردیم که برای من مهم تر است. من لباس های زیادی و کفش دارم، اما حتی لباس های راحت تر ورزشی، بنابراین شما باید همه چیز را متناسب کنید.

- از حالا به بعد، زندگی شما به نحوی تغییر کرده است؟ شما احساس آزادی کردید یا برعکس، مراقبت از نگرانی بود؟

- من هرگز از ماندن مشترک با والدینم رنج نمی برم. من بسیار به آنها بسیار گره خورده است، خراب شده است، به محض اینکه من وقت آزاد داشته باشم، بلافاصله به والدینم. با سن، ما، البته، اولویت ها را به شدت تغییر می دهیم. اگر در 16-18 ساله من بخواهم برخی از استقلال را بخواهم، پس همه ناپدید می شود - و شما می فهمید که چقدر مهم است که با والدین خود صحبت کنید و یک زبان مشترک را پیدا کنید. من خوش شانس بودم: علیرغم این واقعیت که والدین من بزرگ بزرگسال هستند (من یک فرزند دیر در خانواده هستم، من دو برادر بزرگتر دارم)، مادر و پدرم من بسیار مدرن، درک، و من هرگز با آنها مشکل نداشتم .

"هنگامی که شما برای اولین بار در یک عکس فرانک برای یک مجله مردانه گرسنگی کردید، پدرت سه اتاق را با کلمات خریداری کرد:" خوب، حداقل کسی دریافت نخواهد کرد. " اخیرا دوباره ستاره دار پدر این زمان را می گوید؟ متعهد با زیبایی دختر؟

- برای والدین من، من هنوز هم همیشه یک کودک باقی خواهم ماند، به طوری که آنها به طور جدی چنین جلسات عکس را درک نمی کنند. شاید جایی در عمق پدر پدر، آن را کاملا دوست ندارد، اما به موجب حسن نیت، دانش آموزان و آموزش عالی، او همیشه قدرت را به من می گوید که کلمات خوب به من بگویید. و او برای آنچه که من انجام می دهم شرمنده نیست و برای من شرمنده نیست. و این مهمترین چیز است.

- و برادران بزرگتر شما را نیز می خورند؟

- واقعیت این است که من در سن با برادران بزرگتر تفاوت زیادی دارم. یکی از آنها اکنون 40 سال است، یکی دیگر از آنها - 35. در دوران کودکی بسیار قابل توجه بود. هنگامی که من متولد شدم، پدر و مادر من بلافاصله من را به زندگی در آلمان، بنابراین با یک برادر بزرگتر، من شروع به برقراری ارتباط و زندگی در کنار هم در یک عصر آگاهانه. برادر میانی خشمگین بود، اما در جوانان خود ROS شگفت آور مرد خلاق است - به عنوان یک آکروبات، یک موسیقیدان کار می کرد. البته، در منطقه من، هر کس هنوز هم در مورد برادران من می داند، زیرا آنها بسیار بزرگ، بالاتر از من. احتمالا، بنابراین، هیچ کس برای من مناسب نیست، و حتی بیشتر از آن مجازات نمی شود. اما من به شما توصیه می کنم به ندرت. برعکس، آنها بیشتر به آنها در مورد زندگی شخصی، برخی دیگر مسائل روزمره مشاوره می کنند.

- آنها چه کار می کنند؟

- برادر بزرگتر آشپز است و کسب و کار میانه در کسب و کار مشغول به کار است، منجر به یک پروژه تجاری می شود.

- نهم دسامبر شما 28 ساله خواهید بود. برای شما، آیا "دیگر" یا "در حال حاضر" است؟

- هنوز. از 25 سالگی شروع می شود، من به طور کلی احساس سن را متوقف کردم. شاید من یک بزرگسال هستم، یا شاید - مسن تر. (می خندد.) اما تا کنون همه چیز فقط برای من کافی است. باز هم، قبل از چشمان شما - یک نمونه عالی از یک مادر، که با سن به نظر می رسد زیبا و رنگ های بیشتر است. بنابراین، من نمی ترسم رشد کنم مامان همیشه می گوید: "فولاد باید با غرور باشد." من امیدوارم که در پنج سال من حتی بهتر نگاه خواهم کرد.

- و احتمالا به کودکان منتقل شده است؟

- در کشور ما، کلیشه های خاصی در این نمره وجود دارد که تا 30 سالگی لازم است که تولد و ازدواج کند. به نظر من به نظر می رسد که اگر شما شیوه زندگی مناسب را مدیریت کنید، مراقب باشید که چگونه زندگی می کنید و غذا می خورید، پس خانواده را دریافت کنید و یک کودک را هرگز دیر نکنید. و من از نظر اخلاقی برای این آماده هستم من فقط به طور جدی پیکربندی کردم - ازدواج کردم، فقط یک بار. من باید یک شوهر داشته باشم، هرچند در 30 سالگی.

- آیا شما تصمیم گرفتید که چگونه روز تولد خود را جشن بگیرید؟ هدایا در حال انتظار هستند؟

- پس این اتفاق افتاد که برای چندین سال در یک ردیف، من او را در تور در برخی از شهرها ذکر کردم. این بار امیدوارم، من آن را در مسکو - با عزیزان، با خانواده صرف خواهم کرد. و هر آنچه که من به من داد، من خوشحال خواهم شد. من عاشق اسباب بازی های نرم بسیار، عشق گل، من دوست دارم زمانی که آنها کار خود را غیر معمول با دست خود را. معمولا این هدایا را دوست دخترم می سازد، و من فکر می کنم این سال استثنا نیست.

ادامه مطلب