Maxim Matveyev: "بازی عشق با همسر من بسیار ساده تر است"

Anonim

بازیگر کاریزماتیک و روشن، یک مرد دیدنی و جذاب، میشایل Boyarsky Maxim Matveev در تقاضا در حرفه. تقریبا غیرممکن است که مصاحبه با او را به دلیل یک برنامه متراکم انجام دهید. بنابراین در حال حاضر نصب "آنا کارنینا" تکمیل شد، جایی که او Vronsky را بازی می کند، و به موازات، در سریال تلویزیونی "Mata Hari" وجود دارد؛ نقش اصلی در چند محصول تئاتر و فعالیت های خیریه. در همان زمان، یک خانواده در وهله اول برای او باقی می ماند.

- Maxim، به تازگی عکسبرداری از تصویر Karen Shahnazarov "Anna Karenina" را به پایان رسانده است. چگونه در تصویر Vronsky احساس کردید؟

- من به طور خاص دیگر tracksuit دیگر از Carin را اصلاح نکردم تا در قالب های آماده ساخته نشود. من علاقه مند به ایجاد دیدگاه شخصیتم بودم. ما درباره Vronsky چه می دانیم؟ او یک مرد جوان خوش تیپ است، یک افسر که عاشق یک زن متاهل شد. در اصل، همه چیز. بله، او همچنین اسب ها را دوست داشت و یکی از آنها را پشت سر گذاشت. به ندرت، داستان آنا کارنینا از موقعیت Vroonsky و ویژگی های شخصی او در نظر گرفته شده است. اما اگر آن را برای شخصیت او نبود، نهایی نمی تواند خیلی غم انگیز باشد. قهرمان من یک پسر بزرگ، در زبان مدرن است. او ارزش های خانوادگی ندارد، هیچ کس آنها را واکسینه نمی کند. پدر به زودی فوت کرد، و مادر، Brunskaya Countess، معروف به تعداد باور نکردنی از رمان های هر دو در طول زندگی پدر و پس از آن بود. او از دوران کودکی به این فکر عادت کرد که اگر هیچ کس در مورد آن به رسمیت شناخته شود، یک زنبق طبیعی بود. در هشت سال، او به سپاه قطعه تسلیم شد، که به عنوان مؤسسه تحصیلی بیشتر از روسیه در نظر گرفته شد. از اینجا رابطه او با زن سبک و جلف وجود دارد، که او به راحتی پرتاب می کند، زیرا او حتی نمی فهمد که مسئولیت باید مجبور شود. اگر شما تمام صحنه های آنا و Vronsky را تجزیه و تحلیل کنید، زمانی که آنها درگیری دارند، می بینیم که در لحظات یک انفجار احساسی، او می گوید تمام وقت: "آنا، خوب، آرام" و Ponuro سر خود را آویزان می کند. او نمی داند چگونه در چنین شرایطی رفتار کند! او مجبور شد او را نشان دهد که یک مرد قوی و دوست داشتنی در کنار او وجود دارد، که قادر به تحمل آن، برخی از خانواده ها، شرایط عمومی است. اما او هیچ ایده ای در مورد اینکه چگونه خانواده باید مرتب شود، به عنوان رابطه بین یک مرد و یک زن باید ساخته شود، و در این تراژدی او است. فقدان ارزش های خانوادگی - همیشه تراژدی.

- نمونه هایی برای نقش ورونسکی در چند مرحله صورت گرفت. و رقیب اصلی شما Kostya قلاب بود. چه چیزی به شما کمک کرد؟

- پنج بار در Vronsky نمونه ها را گذراندم و نمی دانستم چه اتفاقی افتاده است. من به نمونه ها آرام هستم، من درک می کنم که این روند انتخاب است. امید به پیروزی نبود، اما اعتقاد داشت. لیزا در نقش آنا کارنینا بسیار زودتر از من تایید شده است. بنابراین، من بیش از سایر کاندیداها مزیت داشتم: ما نیازی به گذراندن مرحله تنظیم با لیزا نداریم، و میزان اطمینان که ما در مجموعه داریم، به سختی می توان با شریک دیگری امکان پذیر بود.

با همسر الیزابت Boyarskaya

با همسر الیزابت Boyarskaya

عکس: instagram.com/lizavetabo.

- زن و شوهر ازدواج کرده ای، نقش شما را بازی کرده اید؟

- Karen Shahnazarov در ما یک نام تجاری خانوادگی، بلکه یک دوئت جالب بازی بود. روابط شخصی ما او را دوست نداشت. نکته اصلی این است که ما در سایت انجام می دهیم. و ما راحت هستیم تا با هم بازی کنیم.

- چگونه آن را با همسر خود بازی کنید؟

- بازی عشق با همسر من بسیار ساده تر از هر بازیگر دیگر است. لیزا یک شریک عالی است. بسیار حساس، حرفه ای، او همیشه با نقش های خود سوزاند. ما زمان زیادی را در تمرین داشتیم، ما در مورد قهرمانان ما نه تنها در سایت، بلکه در خانه صحبت می کنیم. دوباره بخوانید و اسکریپت را با متن نویسنده مرتبط کنید.

- "همه خانواده های خوشحال شبیه به یکدیگر هستند." شما شش سال به لیزا ازدواج کرده اید. راز زندگی شاد شما چیست؟

- مهم است که به یک جهت نگاه کنید و در گفتگو باشید. ما در مورد این حرفه صحبت می کنیم، کودک، کتاب ها، فیلم ها را بالا می برد، همه چیز را در جهان بحث می کنیم. با وجود تمام جاه طلبی های حرفه ای و خلاق، مهم است که درک کنیم: خانواده چیز اصلی در زندگی است. لازم است که یک فرد حساس، شنوایی باقی بماند، زیرا هر عضو خانواده یک فرد با نظرات خود در مورد زندگی، در آینده حرفه ای خود است. شما باید در نظر گرفته شود

- آیا هنگام انتخاب نقش ها با یکدیگر توصیه می کنید؟

- ما همیشه توصیه می کنیم، اما تصمیمات هر یک را به تنهایی انجام می دهیم. همه چیز مربوط به زندگی خانوادگی ما، زندگی، تصمیمات رایج است، و در خلاقیت ما فقط می توانیم چیزی را به یکدیگر توصیه کنیم. برای تعمیرات در خانه، ما بی وقفه استدلال می کنیم، اما هنوز هم به یک معیار مشترک می آیند. (لبخند می زند.)

- آیا انتقاد حرفه ای در حال حاضر است؟

- ما نظر ما را بیان می کنیم، اما به نظر می رسد انتقاد نیست. من همسرم را تحسین می کنم، او را الهام بخش من. در فیلم و تئاتر، من به عنوان یک کودک می روم. من عاشق تحسین هستم، وقتی که من شگفت زده شدم دوست دارم. برای من، این یک راه برای پر کردن انرژی خلاق است. من هرگز فیلم یا اجرای را به عنوان منتقد تماشا نمی کنم. و من به عنوان منتقد به لیزا نگاه نمی کنم.

- بسیاری از بازیگران می گویند که آنها به نقش آنها بسیار متناسب هستند که حتی شروع به صحبت در کلمات شخصیت می کنند، برخی از حرکات مشخص، عادت ها را اتخاذ می کنند. آیا شما آسان است از تصویر خارج شوید؟

"من از نقش هایم آگاه نیستم و آن را به عنوان یک بازی درک نمی کنم." من چنین درک کودکان از حرفه را درک می کنم. بیشتر قهرمان من به نظر من نیست، جالب تر برای من برای بازی آن. بنابراین با Vronsky بود. من علاقه مند به درک شخصیت من هستم، احساس آن.

- سرنوشت قهرمانان بر زندگی شما تاثیر می گذارد؟

- آنها من را به وضعیت تحت زوایای مختلف نگاه می کنند. من در مورد نقش های من بسیار مراقب هستم، مهم است که من بتوانم درک کنم که می خواهم به بیننده منتقل کنم. نقطه چیست؟ من علاقه مند به تجربه خودم هستم آیا می توانم آن را انجام دهم؟

در آن کارنینا، همسران یک زن و شوهر در عشق بازی می کنند

در آن کارنینا، همسران یک زن و شوهر در عشق بازی می کنند

هنگامی که صحنه در آنا کارنینا شلیک کرد، "شما کمک Dubler را رها کردید." خود را در این راه سعی کرد؟

- آره. مهم است که من در تمام نقش هایم قابل اعتماد باشم. من دلبستگی طولانی مدت دارم برای اولین بار من در اسب نشستم وقتی فیلم را شلیک کردیم "از عشق شما متشکرم". اما پس از آن مدت زمان طولانی در زین نبود. ما می خواستیم صحنه های مسابقات را به عنوان قابل اعتماد به عنوان قابل اعتماد بسازیم. و ما یک فیلم داریم که در هیچ سازگاری نیست. من برای مدت زمان طولانی آموزش دیده ام. این آسان نبود به طور عصبی، ترسناک، دشوار، بارانی، گرم، به هیچ وجه ... اما من از Karen Georgievich سپاسگزارم تا بتوانم خودم را تجربه کنم. و البته، کارشناسی ارشد ورزش، Cascaderators، مدیر. پریدن همراه با آنها، گوش دادن به راهنمایی ها - این یک تجربه و شادی بزرگ، توسعه من و برای هر دو بازیگر، و به عنوان یک فرد است.

- به خاطر این نقش، شما مجبور شدید وزن خود را از دست بدهید.

- بدن برای بازیگر یک ابزار است، تکرار همه انواع احساسات. این باید به ترتیب نگه داشته شود و کنترل کامل آن را داشته باشد. من سعی می کنم ورزش کنم اگر زمان وجود داشته باشد، من به باشگاه تناسب اندام می روم، اگر نه، تمرینات مهر و موم را در مطبوعات انجام می دهم.

- هنگامی که شما در مسکو وارد شدید، فشرده شد و ناامن شد. کار حرفه ای به یک آزمون برای شما تبدیل شده است؟

- من یک پسر متوسط ​​از ساراتوف بودم. حرفه بازیگری من را از مجتمع ها درمان کرد. به من کمک کرد تا از عدم اطمینان خلاص شویم، خود را در گفتگو حفظ کنید. در دوران کودکی و در نوجوانی، من یک کودک بسیار بسته بودم. من واقعا هیچ دوستی نداشتم

- در همان زمان، در کلاس فارغ التحصیلی، شما موهای بلند را پوشید و به سبک فلز سنگین پوشیدید، که حتی در حیاط نیز ضرب و شتم می کنید. چه چیزی باعث این تمایل به ایستادن از جمعیت شد؟

- این نیز نوعی تظاهرات دستگیره است. تلاش برای فراتر رفتن در پایان دهه نود، حداقل در خیابان های ساراتوف، چنین آزادی در خیابان ها وجود نداشت. البته من آن را پس گرفتم. آنها من را ضرب و شتم کردند، اما سبک من را تغییر نداد ... من نیز به مسکو، در چنین تصویری، با موهای بلند، با تمام باران های خود، روستایی ها، آمد و دیدم که در اینجا شما می توانید خود را به عنوان شما می خواهید آشکار. در اینجا این است - آزادی! چیزی برای زنده ماندن وجود داشت، و در اینجا من بلافاصله انداختم. هیچ اعتراضی در این وجود نداشت، زیرا در اینجا مردم بیشتر آزاد هستند.

Maxim Matveyev:

در تصویر "دوست دارد دوست ندارد" شریک matveyev svetlana khodchenkova بود

عکس: قاب از فیلم "دوست دارد دوست ندارد"

- شما در یک خانواده هوشمند آورده اید. مادر شما به عنوان یک کتابدار کار کرد. چگونه او به چنین فردیتی طرفدار پدیده واکنش نشان داد؟

- من از من پشیمان شدم، متوجه شدم، گرفتم. من یک بچه نرم را بزرگ کردم. هیچ کس تا به حال در خانه من نیست. من همیشه سعی کردم با من صحبت کنم از دوران کودکی، من در طبیعت بزرگسال بودم، دوست داشتم غارت کنم. من می خواستم به یک جراح تبدیل شوم، اما پس از آن ما با والدین خود صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم که من یک وکیل باشم. و از دوران کودکی، من خودم پول را به دست آورده ام. بطری های کفیر لبنی را به نقطه پذیرش تحویل داد. پول من باقی ماند و من آنها را کپی کردم.

- پس چرا تصمیم گرفتید به یک بازیگر تبدیل شوید؟ سرنوشت شما چیست؟

- من همیشه یک مرد عقلانی بودم، من خودم را یک بشردوستانه نگذاشتم. در PROM، معلم کنسرواتوار ساراتوف به من اشاره کرد و به من توصیه کرد تا به دانشکده تئاتر برود. من در ابتدا حاضر شدم من و تئاتر یک بار بود. در بازی "کمی بابا یگا"، جایی که ما توسط کل کلاس به طور واجب هدایت می شد، و ما نشستیم و نمی دانستیم که چگونه آنجا را ترک کنیم ...

- و چرا هنوز هم تئاتر است؟

- به خاطر علاقه. بله، و والدین گفتند: سعی کنید، چیزی را از دست نخواهید داد.

- و چگونه این اتفاق افتاد که شما بلافاصله دوره دوم را گرفتید؟

- من به موسسه رفتم، هیچ نظری ندارم که چگونه بازی کنم چه بازیگر باید باشد. همه چیز را در تولد داشت. این مانند یک ورق خالی بود. شاید این واقعیت برای معلمان جالب بود. آنچه که بلافاصله من را به دوره دوم برد، به هیچ وجه با توانایی های من و تظاهرات عمل من در آن زمان ارتباط ندارد. این یک فرمالیته است. Valentina Aleksandrovna Ermakova در این دوره یک فرد یک فاکتور خاص مورد نیاز بود. بنابراین او را تحت مسئولیت خود گرفت.

"هنگامی که شما در Mkate تحصیل کردید، نقش خود را در سریال تلویزیونی" فقیر نستیا "ارائه دادید. شما می توانید یک آپارتمان را در مسکو به هزینه خریداری کنید. چگونه می توان یک دانش آموز از ساراتوف چنین حکم مطلوب را رد کرد؟

- آپارتمان چهار اتاق. سر من ایگور Yakovlevich Zolotovitsky به من گفت: "شما راه رفتن، هر کس زمان دارد. الان نه". و من به او اعتقاد داشتم من پس از آن کارهای زیادی در تئاتر داشتم و در مدرسه استودیویی لازم بود یاد بگیریم یاد بگیرم. اگر من به نقش سریال تلویزیونی موافقت کردم، پس چیزی باید رها شود. و من نمی خواستم تئاتر هنر مسکو را از دست بدهم.

Maxim Matveyev:

در فرمول آزمایشی تئاتر آزمایشی ایوان ویریپایف "مست" ماکسیم مجبور به به یاد آوردن بزرگ و قدرتمند روسی بود

عکس: خدمات مطبوعاتی MCAT تئاتر

- نه تنها استعداد در حرفه عمل مهم است، بلکه موفق باشید. وقتی از این نقش ها در ابتدای راه ندیده اید، احساس ترس نداشتید؟

- سوال در اولویت ها برای حرکت به واقعیت مسکو، سرم به من کمک کرد. Moscow وسوسه ها و دلایل زیادی را برای دور شدن از مسیری که شما برنامه ریزی کرده اید دور می کند. و این دلایل کاملا اغوا کننده هستند، و شما همیشه نمی توانید درک آنچه شما واقعا نیاز دارید.

- به یاد داشته باشید، اولین راه از صحنه تئاتر چیست؟

- به یاد داشته باشید که چگونه به صحنه اصلی MHT رفتم. چخوف و این یک شکست مطلق بود. من شنیدم در همه. این اولین بازی من با Oleg Pavlovich توتون و تنباکو بود، با Marina Vyacheslavovna Zudina ... Oleg Pavlovich پس از بازی گفت: "خوب، یک پیرمرد. لازم است که کار کنیم، شما باید کار کنید. " این به طور دوره ای نوعی از برنامه های برنامه نویسی من را پس از Premiere امضا کرد: "خب، تبریک، هموطنان. صدای و صدای دیگر. "

- اما اکنون شما با صدای خود مشکلی ندارید.

- این همه کار بر روی خودتان است. من به آرامی گفتم، این تظاهرات مجتمع ها است.

- شما بازی "مست" را بازی می کنید. این طرح مدرن در بازی ایوان ویریپایف است. ایده عملکرد چیست؟

- در این بازی، تمام دوازده کاراکتر در حالت وحشی ترین مسمومیت الکل قرار دارند و گفتگوهای طولانی در مورد معنای زندگی، درباره خیانت، درباره فریب، در مورد سیستم ... زمانی که یک زبان کم عمق در مورد چنین وجود دارد چیزهای بالا، احساس سوزش را تولید می کند. من عاشق شرکت در تولیدات تئاتری تجربی هستم. کار بر روی عملکرد، من می خواهم باور کنم که مردم در مورد او صحبت خواهند کرد.

- چگونه ممنوعیت واژگان ناخوشایند بر عملکرد تاثیر می گذارد؟

- در ارتباط با قانون، مات برداشته شد. این بازی کمی بر روی اثرات نرم شده بود، اما عطر و طعم و معنی خود را از دست نمی داد.

- چه ارزش های اخلاقی و معنوی شما اصلی زندگی را در نظر می گیرید؟

- خانواده اصلی ترین چیز در زندگی است. این باید بزرگ باشد، و باید گرم و خوب باشد.

Maxim Matveyev:

"من متوجه شدم که وضعیت این خانواده آسان نیست. اما من با میشیل بویارسکی آشنا شدم و متوجه شدم: ما ارزش های حیاتی مشابهی داریم. "ماکسیم می پذیرد

عکس: instagram.com/lizavetabo.

- به یاد داشته باشید، چگونه آشنایی با میخائیل سرگئیویچ بویارسکی بود؟

- من متوجه شدم که موظف بود با وضعیت این خانواده مطابقت داشته باشد. و این آسان نخواهد بود. اما پس از آن، میشیل سرگئویچ را دیدم و آرام شدم. ما ارزش های زندگی مشابهی با او داریم: خانواده اول است. در من، این فرقه هنوز پدربزرگ من است، مادر. من تنها نیستم، باید بسیاری از بستگان و عزیزان را در اطرافم داشته باشم. من فکر نمی کنم که اگر ازدواج کرده اید، ما باید به طور جداگانه وجود داشته باشیم. خانواده نه تنها شوهر و همسر، بلکه پدربزرگ و مادربزرگ، مادربزرگ، مادربزرگ بزرگ است.

- میخائیل سرگئویچ گفت که شما یک پدر بسیار مراقب هستید. چگونه تولد پسر شما را تغییر داد؟

- هنگامی که یک کودک ظاهر شد، اهداف من، وظایف در زندگی به طرف دیگر منتقل شد. آنها متوقف شدگان خود را متوقف کردند، یک مرد در نزدیکی ظاهر شد، که به مرکز جهان تبدیل شد. من آرام تر، متفکر، مراقب بودم. جالب است که من آن را ببینم که چگونه این مرد جدید رشد می کند، همانطور که رابطه خود را با جهان می سازد، با آنکه به کودکان عجیب و غریب به تعجب جدید می شود. او به من می آموزد که این جهان را احساس کنم. مهم است که من یک پدر خوب باشم پدر خوب چیست؟ نکته اصلی توجه، عشق و مشارکت است. من سعی می کنم مطابقت کنم زمان بیشتری را با پسر خود صرف کنید

- قبل از تولد آندری، شما به دوره های یک پدر جوان رفتید. چه یاد می گیرید؟

- این دوره ها به من شجاعت دادند! من آزادیم من متوجه شدم که چگونه یک عضو جدید از این شرکت را در آن مرحله انجام دادم، زمانی که او فقط ظاهر شد. من آموختم که چگونه به کمک، حمایت، در چه نقطه ای برای ترک، و در چه چیزی ماندن، و این مهم ترین چیز است. من فکر می کنم، از آنجا که من پدر، به این معنی است، باید بداند و درک نحوه مراقبت از پسر. این دوره ها آموزش جالب در آموزش داشتند. از یک سوال پرسیدیم: "کدام یک از شما یک کودک را با نیرویی افزایش می دهید؟" بسیاری از مردم دستش را بالا بردند. اکثر. من را شگفت زده کرد. من اعتقاد دارم که تنها روش قابل قبول تربیتی یک مکالمه است.

- مهمترین چیز در تربیت یک مرد چیست؟

- مهم است که فردی را که آماده است رئیس خانواده باشد و مسئولیت را بر عهده بگیرد. در کودک شما نیاز به قرار دادن روح، کمک و یادگیری در تجربه خود را. همانطور که پدربزرگش در یک زمان تدریس شد، که من به شدت سپاسگزار هستم.

- پدربزرگ شما چیست؟

- او در معنای گسترده ای از کلمه مرد بود. مرد خانواده، صادقانه، وجدان، کار، همیشه این کلمه را دنبال کرد.

"لیزا گفت که پسر شما قبلا خوانده می شود، یک حساب کاربری را یاد می گیرد، انگلیسی را مطالعه می کند، به تئاتر می رود. در همان زمان، آندری تنها چهار ساله است. آیا طرفداران تکنیک های توسعه اولیه هستید؟

"ما در یک کودک مشغول به کار هستیم، به او کمک می کنیم تا این جهان را پیدا کنید، آن را احساس کنید." اگر آندره چیزی را تعجب می کند، به او در مورد آن می گویم. ما هرگز نمی گوییم "این خیلی زود است که شما را به دانستن" یا "رفتن به تئاتر بیش از حد زود"، ما به پسر خود را به عنوان یک فرد بالغ برسانیم. در تئاتر، او بیشترین توجه کننده ترین بیننده است. ما دوست داریم با تمام خانواده سفر کنیم، مکان های جدید را باز کنیم. Andryusha در فرانسه، ایتالیا، گرجستان، در یونان، در کریمه بود ... ما می خواهیم به او کل جهان را نشان دهیم. اغلب ما آن را با شما در تور می گیریم. ما او را بردسکی می خوانیم. آندره اشعار خود را دوست دارد. اگر یک کودک متعهد به دانش باشد، او باید به او کمک کند. خیلی زیاد، به نظر من بستگی به والدین دارد. شما باید مثال صحیح را اعمال کنید. اگر خودتان کتاب ها را بخوانید و تمام وقت ها در ابزارها نشسته اید، پس فرزندان شما هم همین کار را می کنند. لازم است شروع به پرورش یک کودک از خود داشته باشید. صبح، ما به اتهام اندروز متهم می شویم. این در حال حاضر برای ما عادت کرده است. پسر می بیند که من برخی از تمرینات را انجام می دهم و تلاش می کنم آنها را تکرار کنم.

با Liza Boyarskaya - با هم به مدت شش سال خوشحال

با Liza Boyarskaya - با هم به مدت شش سال خوشحال

عکس: instagram.com/lizavetabo.

- شما تعطیلات خود را در آمریکا در مدرسه زبان صرف کردید. با آن ارتباط دارد؟

- زندگی یک توسعه است. بسیار ترسناک برای توقف در یک مرحله، توقف حرکت، یادگیری از یک جدید. ما در حال حاضر بر روی مجموعه "Mata Hari" کار می کنیم. این یک پروژه بین المللی روسی است که در آن متخصصان کشورهای دیگر شرکت می کنند: هنرمندان، هنرمندان، اپراتورهای صوتی. این یک داستان در مورد اینکه چگونه یک زن در حال تلاش برای به دست آوردن دخترش از او و احساس زندگی کامل است، اما در فریب های خود اشتباه گرفته است. Wain Johnte، Rutger Hauer، John Malkovich و دیگران برای بازیگران روسی با یک طرف خارجی همکاری کردند. از طرف ما، Ksenia Rappoport، ویکتوریا ایزاکوف، الکساندر پتروف ... ما به زبان انگلیسی بازی می کنیم، زیرا همه شرکا زبان انگلیسی صحبت می کنند. برای این نقش، من مجبور شدم نه تنها در راه، بلکه در بالای زبان نیز کار کنم، بنابراین من به مدرسه زبان رفتم. انگلیسی من کاملا کامل نبود.

- آیا شما جاه طلبی برای تسخیر هالیوود دارید؟

- فقط اگر یک شغل ارزشمند وجود داشته باشد. بازی بد روسی، پنجم چپ، من علاقه مند نیستم. (لبخند می زند.)

- شما مدیر هنری موسسه خیریه دکتر دلقک هستید. چرا تصمیم گرفتید در دلقک بیمارستان شرکت کنید؟

- هنگامی که آنها کارشناسی ارشد خود را نامیدند و پرسیدند آیا دانش آموزان او می توانند چیزی را برای کودکان آماده کنند. گروه ابتکار عمل جمع آوری شد، که در آن وارد شدم، اولین همسر من Jan Sexte، و به نحوی از آن خواسته شد ... از ما خواسته شد که به یک دختر کوچک، که در بیمارستان با تراکوستوم قرار دارد، به معنای واقعی کلمه به دیوار، به طور واضح روبرو می شود بلند شوید، به والدین واکنش نشان نمی دهد. و ما، بدون داشتن تجربه دلقک ها، به فروشگاه رفتیم، اولین لباس های لباس را خریداری کردیم، این اسکریپت را به دست آوردیم، بینی ها به دست آمد و به این دختر رفتیم. از چهل دقیقه، او ما را در سراسر بخش سوار کرد و کمک کرد تا بقیه کودکان را در دلقک ها اختصاص دهد. از آن به بعد، ما چنین بازدید هایی را به طور مرتب انجام داده ایم. سپس متوجه شدیم که افراد دیگر در مسکو وجود دارند که چنین خروجی ها را تمرین می کنند، یونایتد و سازمان "دکتر دلقک" متولد شد.

- بچه ها به شما آموزش دادند که به شما در تصویر دکتر دلقک می روید؟

- بر روی آنها، کوچک، از بین می رود، بسیار کاهش می یابد که هر بزرگسال مقاومت نخواهد کرد. و شما شروع به درک مشکلات خود را به طور متفاوتی: آنها، و شما نگران هستید که نقش کار نمی کند! و شکایت شرم می شود

ادامه مطلب