گرگوری Siyatvinda: "ما هیچ فرزندی نداریم، اما یک فیکوس وجود دارد"

Anonim

Grigory و Tatiana Siythintind نظرات را در مورد شکنندگی اتحادیه های خلاقانه رد می کنند. او بازیگر، او رقصنده، Balletmaster. من در تیراندازی فیلم آشنا شدم - و با هم به مدت ده سال. همانطور که گرگوری به رسمیت شناخته شده است، که به مدت طولانی برای تغییر وضعیت خود از لیسانس در یک خانواده خانوادگی، به لطف نیمی از او، به دلیل نصف او، بسیار بهتر بود که با روابط پیچیده بین مردان و زنان مقابله کنیم.

- Grigory، شما در سی و هفت سال ازدواج کردید. قبل از آن چه بود؟

گرگوری: بله، بنابراین من به شما می گویم! (می خندد.) حتی همسر من نمی داند به این ترتیب، او می داند که او اولین و تنها زن در زندگی من است. به نظر من، این یک حجاب فوق العاده است که راحت است گذشته را پوشش می دهد. شخصا، من نمی خواهم بدانم که تانیا قبل از من بود.

تاتیانا: ما اول به یکدیگر هستیم.

گرگوری: خوب، چه اتفاقی افتاد؟ زندگی، حرفه، رویاهای آینده. در حالی که من در تئاتر تحصیل کردم، من در مورد ازدواج فکر نکردم. چه خانواده ای؟! من ارتفاع کاملا متفاوت را فتح کردم. خیلی آهسته به این مسئله نزدیک شدم. من تماشا کردم، نتیجه گیری کردم، رشد کرده ام به طور اخلاقی آماده برای دیدار با شاهزاده خانم است.

- شاید آنها به سادگی ترساندن زندگی معمول لیسانس را تغییر دهند؟

گرگوری: مطمئن. وقتی پیشنهاد تانا را انجام دادم، تمام آن را تکان دادم. کلمات "ازدواج من" در گلو گیر کرده اند. (می خندد.) و چه چیزی می خواهید؟ قبل از آن، من هرگز با یک زن زندگی نکردم - به معنای یک اتاق. بنابراین، خیلی ترس بود. به عنوان یک کودک، من اتاق من را نداشتم، و من ترسیدم که فضای شخصی نداشتم. و هنگامی که من هجده ساله و خانواده ام بودم و بیشتر به آپارتمان رفتم، حتی وقت نداشتم که از آن لذت ببرم، زیرا به ارتش رفتم. سپس زندگی در مسکو یک خوابگاه، اتاق های قابل جابجایی است. هنگامی که من بالاخره خودم را یک آپارتمان جداگانه برداشتم، من آماده ام به راحتی با شادی من نبودم. احتمالا یک ترس عمده وجود داشت: من بسیار راحت بودم و نمی خواستم هماهنگی را از بین ببرم. اما، همانطور که معلوم شد، می تواند حتی بهتر باشد.

- تانیا، اولین تصور گریشا چیست؟

گرگوری: ظاهرا روشن، از آنجایی که او نیم سال به من نداد. (خنده حضار)

تاتیانا: ما برای اولین بار در تمرین فیلم "جشنواره فیلم" ملاقات کردیم، من دیر شد، عصبی. و به طور کلی، خلق و خوی Ahti نبود: پوه پرواز کرد، و من به او آلرژی داشتم. این آمد، گفت: "با عرض پوزش، من دیر کردم. به تمرین بروید. " هیچ تصور خاصی وجود نداشت. و من نمی دانستم که گرگوری سیاویندا چه کسی بود، هرچند او قبلا در محافل تئاتری شناخته شده بود.

گرگوری: ما رشد کرده ایم، پس آنها به سینما وارد شدند و هر یک از آنها را در امور خود قرار دادند. و در پاییز، آنها در یک عکس دیگر - "خرده فقر"، در گینزبورگ ملاقات کردند.

تاتیانا: ظاهرا، سرنوشت بود. و شش ماه بعد Grisha رسیدن به یک شماره تلفن من.

گرگوری: من به چند ماه شجاعت کردم! من اولین تصور را داشتم - قابل انعطاف بود.

تاتیانا اذعان می کند که Grigory اولین فردی است که او می خواست با هم زندگی کند

تاتیانا اذعان می کند که Grigory اولین فردی است که او می خواست با هم زندگی کند

عکس: آلیس گوتکین؛ آرایش و مدل مو: Anastasia Baranova

- تانیا، زمانی که دیدید که یک مرد فعالیت را نشان می دهد، چه اقداماتی گرفته شده است؟ آیا مشاوره گوگل یا دوست دختر بود؟

گرگوری: خوراک: گوگل من؟ اما من نه.

تاتیانا: در چنین امور، من ترجیح می دهم به شهود اعتماد کنم. البته، من Grisch را دوست داشتم، و او به سرعت من را به گردش آورد، به طور فعال کار کرد. بلافاصله تمام مشکلات من را حل کرد. گرفتن، انتخاب کنید - فقط بپرسید، همه چیز بلافاصله انجام می شود. برای نیم سال ما فقط دوستانه بودیم: ملاقات کردم، صحبت کردم، به فیلم رفتم.

گرگوری: گاهی اوقات در تفریح ​​بوسیدن، اما نزدیک به بهار بود.

تاتیانا: و در بهار ما در حال حاضر با هم زندگی می کنیم، در سقوط Grisha من را پیشنهاد داد. برای استانداردهای امروز، همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد.

- چه چیزی هنوز "قلاب" قلاب؟

تاتیانا: جالب ترین چیز این است که این اولین فردی است که من می خواستم با هم زندگی کنم. من نیز یک جامعه اجتماعی هستم، به فضای من نیاز دارم. بله، ما یکدیگر را پیدا کردیم. (می خندد.) به طور کلی، من درک می کنم درک می کنم که فرد گاهی اوقات می خواهد تنها باشد. بنابراین، من در مورد این سوال بسیار نگران بودم: چگونه ما با یکدیگر همکاری می کنیم، از جمله در زندگی روزمره. اما معلوم شد، همه چیز به همان اندازه ترسناک نیست و نیازی به ایستادن در اسلب نیست و به خانه دار تبدیل می شود. Grisha بسیاری از خود را می داند. احتمالا بیشتر شگفت زده شد.

گرگوری: برای دوره زندگی لیسانس او، من یک شخص مردانه به طور کامل خودمختار شدم: من می دانستم که چگونه شستشو (و با یک ماشین تحریر، و بدون آن)، خواندن چیزها، تمیز کردن، چیزی ابتدایی برای آشپزی برای شام. و اکنون او توانایی های آشپزی خود را بهبود داده است، من می توانم چیزی نفیس ایجاد کنم - بطن زن ملایم تر است، و من در خانواده ام عمدتا آماده ام. اما هنگامی که چیزی تاتیانا را انجام می دهد، من یک مداد بی قید و شرط قهرمانی هستم. من مسئولیت پذیری را اعلام می کنم: همه این گفتگوها در مورد این واقعیت که مردان سرآشپزهای عالی هستند، دروغ می گویند. زنان بهتر آماده می شوند! ظروف ایجاد شده توسط همسرش، مامان - چیزی خاص، سحر و جادو.

- تانیا، به نوعی شما را در مصاحبه اعتراف کرده اید که حتی بلافاصله آپارتمان گریشینا را نمی پذیرید.

تاتیانا: شاید من خودم را بیشتر پیچیدم، اما واقعا عجیب بود. من نمی توانستم آرام باشم، من از رویاهای وحشتناک رویایم. ما تخت را از محل به محل نقل مکان کردیم. فکر می کنم: شاید آن را از بین نمی رود و نیاز به رفتن به پنجره نیست؟ (خنده.) لوازم خانگی شکست خورده، قلاب های آهن، به نظر می رسید به شدت متصل شده است. من بر روی آنها یک ژاکت کوچک آویزان شدم - و او به طور ناگهانی بر روی زمین تبدیل شد.

گرگوری: من حتی شروع به نگرانی کردم: چگونه ما با هم زندگی می کنیم؟ و سپس به طور ناگهانی یک بار - و همه چیز، اجازه دهید بروید.

تاتیانا: ظاهرا شما یک خانه زن دارید

گرگوری: احتمالا، برعکس، مرد - در غیر این صورت شما موافق نیستید. (خنده حضار)

Grigory و Tatiana Siavinda با هم 10 سال

Grigory و Tatiana Siavinda با هم 10 سال

عکس: آلیس گوتکین؛ آرایش و مدل مو: Anastasia Baranova

- آیا عادت های خانوادگی وجود داشت که باید تغییر کند؟ به عنوان مثال، یک لشکر، و جغد دیگر، کسی نیاز به خنک شدن دارد، به کسی گرم.

تاتیانا: و کسی سیگار می کشد و اکنون آن را بر روی بالکن انجام می دهد. و قبل از Grisha می تواند آرام در آپارتمان استعفا دهد. و از لحاظ رژیم روز، ما یکدیگر را تصحیح کردیم. من همیشه یک لشکر لشکر بوده ام و گریشا جغد. حالا من روشن نیستم

گرگوری: تانیا به یک لارک شبانه تبدیل شد، و من دیگر چنین جغد تری نبودم. هنگامی که بازی در شب و شما به خانه دیر می آیند، دشوار است بلافاصله خود را به رختخواب رانندگی کنید. شما می دانید فردا کار می کنید، و به نظر می رسد یک روز دیگر است. پیش از این، زمانی که من بدون تانیا زندگی می کردم، نمی توانستم تا شش صبح بخوابم.

- طی ده سال، آیا هنوز نیازی به عاشقانه دارید؟ چه کسی قهوه را به رختخواب می آورد؟

تاتیانا: grisch من

گرگوری: احتمالا من هنوز بیشتر هستم خوب، چطوری؟ شاهزاده خانم و ... هیولا. اما حقیقت هیولا است. (می خندد.) من می دانم که اگر من بپرسم، من نیز قهوه و چای خدمت خواهم کرد. درست است، من به ندرت آن را انجام می دهم - من دوست ندارم زمانی که آنها به من خدمت می کنند. (خنده حضار)

- هنگامی که دو نفر شروع به زندگی می کنند، آنها به شدت بر یکدیگر تاثیر می گذارند، تبدیل می شوند. از جمله در شرایط خلاقانه، ظاهر می شود.

گرگوری: البته. برای این ده سال، من یک پرش غول پیکر - از استرالوپیتها به یک فرد معقول ساخته ام. (خنده حضار) قبلا، از زنان به عنوان یک آتش سوزی ترسیدم، نمی دانستم که به طور کلی برای موجودات بود. بنابراین، هنگام برقراری ارتباط با یک طبقه زیبا، گاهی اوقات حرکات تیز را انجام داد. و سپس متوجه شدم که هیچ چیز برای ترس وجود ندارد - و زندگی راحت تر شد. حرفه ما فرض می کند که ما به مردم می گویند داستان هایی که به دیگران اتفاق می افتد، و اگر شما برخی از سوالات در زندگی را روشن کنید، پس از آن در مرحله، و شما بیشتر قانع کننده در قاب. به عنوان مثال، در سری جدید "هتل Eleon" در CTC در قهرمان من، میخائیل جکویچ یک خط عشق را به نمایش گذاشت. اگر زودتر آن را تنها با مشکلات هتل مختل کرد، در حال حاضر تجربیات عاشقانه نمی خوابند. من تجربه زیادی در زمینه عشق، رابطه بین مردان و زنان، جایی که شور و شوق، حسادت، محبت وجود دارد، به دست آوردم. و همه - به لطف تانیا.

گرگوری Siyatvinda:

"وقتی پیشنهاد تانیا را انجام دادم، در داخل گیر کردم، کلمات در گلو گیر کرده بودند. قبل از آن، من هرگز با یک زن زندگی نکردم - به معنای یک اتاق "

عکس: آلیس گوتکین؛ آرایش و مدل مو: Anastasia Baranova

- و چه چیزی، چنین عبارتی صدا کرد: "آیا شما برای شب دعا کردید، Dzamemon"؟

گرگوری: نه (خنده حضار) به هر حال، به همین دلیل دقیقا با تانیا ملاقات می کنم، متوجه شدم که می خواهم ازدواج کنم - من احساس ترس نداشتم که از من به شخص دیگری بروم. هر منبع حسادت این احساس است که شما برای یک شریک به اندازه کافی خوب نیستید. و در اینجا این مطرح نشد تانیا به من اعتماد کرد. علاوه بر این، من به خوبی درک می کنم: به ارزش شاهزاده خانم، من هنوز رشد می کنم و رشد می کنم.

تاتیانا: بعضی از زنان، حتی ازدواج کرده اند، هنوز هم در جستجوی هستند. فقط در مورد نگاه کردن به اطراف متوقف نشوید. این یک وضعیت داخلی است و مردان ظاهرا آن را تله می کنند.

- تانیا، ویژگی زندگی را با بازیگر داشته باشید؟ شما در مورد طرفداران Grishin احساس می کنید؟

تاتیانا: سخت ترین چیز این است که ارتعاش خلق و خوی را از بین ببرید، زمانی که یک فرد می خواهد به تنهایی باقی بماند. و من درک می کنم که در چنین لحظاتی بهتر است که این فرصت را به تنهایی بسپارید. و در مورد طرفداران - برخی از آنها حتی با من از طریق شبکه های اجتماعی همراه است، زیرا Grisha فعالیت های اینترنت و به طور کلی تبلیغات را دوست ندارد. و من از ارتباطات پشتیبانی می کنم، من می گویم که چگونه همه چیز در بازیگر مورد علاقه شما قرار دارد. (لبخند می زند.)

گرگوری: شاید من فقط مخاطب خیلی زیاد است، هوشمندانه. برای آن من بی نهایت سپاسگزارم یک خانواده از تیتانات های مشتاق وجود دارد که در هر روز تولد من به عملکرد من می رسد و هدایای خوبی می دهد. و آنها با یک روح ساخته شده اند: در خانه ما بالش های دوزی شده داریم، و پگاسوس با بال در راهرو ایستاده است.

- "آشپزخانه" و "هتل الائون" چیزی را در زندگی خود تغییر داد؟

گرگوری: من نمی خواهم بگویم که آنها ثبات مالی را به ارمغان آورده اند، هرچند مهم است. به خاطر شناخت، به خارج شدن تبدیل شد. این اتفاق می افتد، من تصمیم می گیرم که به فیلم های تانیا بروم، و سپس به یاد بیاورید که امروز شنبه است. و ما تصمیم می گیریم که این رویداد را در روز دوشنبه متوقف کنیم. در غیر این صورت شما باید زمان را به عکاسی و خودآموزی اختصاص دهید.

تاتیانا: گریشا در مورد توجه، برعکس، او می خواهد به نحوی پنهان شود. از سوی دیگر، محبوبیت به خود یک کار دیگر را چسبیده است. شما به یاد می آورید: آره، چنین بازیگر وجود دارد!

گرگوری: چند سال پیش وضعیت دیگری وجود داشت: اگر یک فرد به یک پروژه سریال طولانی تبدیل شود، او از جملات دیگر محروم شد. تولید کنندگان متوجه شدند که بازیگر بسیار با یک شخصیت خاص مرتبط است و مخاطبان آسان به بازسازی آگاهی نیستند. در آن زمان، تعداد کمی از هنرمندان در تئاتر رپرتیور شرکت کردند تصمیم گرفتند به تلویزیون گام بزنند. اما امروز کیفیت سری فوق شرمنده نیست که شما در حال حرکت هستید. وقتی به "آشپزخانه" دعوت شدم، بسیار خوشحال شدم. من در فصل پنجم آنجا آمدم، سری در اوج محبوبیت بود. و این سناریوها داستان جدیدی را با هتل معرفی کردند، در ارتباط با آن، میهیل جکویچ ظاهر شد.

گرگوری Siyatvinda:

"هر منبع حسادت این احساس است که شما برای یک شریک به اندازه کافی خوب نیستید. با تانیا، این مطرح نشد، او به من اعتماد کرد "

عکس: آلیس گوتکین؛ آرایش و مدل مو: Anastasia Baranova

- آیا تعداد زیادی از صفات خود را به این تصویر آورده اید؟

گرگوری: در حقیقت، حرفه ای قهرمان به اندازه کافی به دست آمده است. به عنوان مثال، چگونه آن را لباس می کند. من هرگز نمی توانم این کار را انجام دهم. نویسندگان سعی می کنند برخی از حقایق را از بیوگرافی شخصی خود قرار دهند و آنها را به بیوگرافی شخصیت وارد کنند تا آن را نزدیک تر کند. به عنوان مثال، دیمیتری نازاروف و در زندگی واقعی برای اسپارتاک، و همچنین قهرمان وی ویکتور برینوف، بیمار است. من باید برای CSKA صدمه ببینم، اما من آن CSKA هستم، که Lokomotiv همان چیزی است. اما من می خواهم تغییر دهم چه نوع وزوز - بازی خود را! هیچ کس نمی داند منظور من چیست کنستانتین ریکین پس از چندین سال کار در ساتریریکون، گفت: من هنوز نمی دانم که شخصیت او چیست. به این معنی که من آن را به هیچ وجه نشان نمی دهم.

- تانیا، و شما می توانید بگویید که همه چیز را در مورد شوهر می دانید؟

تانیا: نه، و این خوب است.

- اخیرا به یکدیگر تعجب کردید؟

گرگوری: تان، امروز خیلی شگفت زده شدم، دیدن این چیزها زیر چشم شما.

تاتیانا: تکه ها معمولا من آنها را تحمیل می کنم زمانی که گریشا در خانه نیست، اما در اینجا آن را رها کرد، با آنها رفت و فراموش کرد. شوهر به خانه آمد، من درب را به او باز کردم - و چشم های شگفت انگیزی را دیدم. (می خندد.) اما اگر او در مسیرها بود، احتمالا بیشتر شگفت زده خواهم شد.

- چه فکر می کنید، آیا باید به طور کامل یکدیگر را باز کنید؟

تاتیانا: فکر میکنم نه. لازم است فضای شخصی آنها و زندگی درونی آنها باشد. سپس شما با هم جالب تر می شوید: شما می توانید بگویید که چگونه روز از آن عبور کرد، برای به اشتراک گذاشتن تجربیات، احساسات. اگر من فقط با عمر گریشا زندگی می کردم: بنابراین، در دو ساعت شما یک تمرین دارید، جایی که او، با آنها، بیایید در مورد آن صحبت کنیم - به سرعت از آن خسته می شود.

"اغلب، زمانی که یک زن ازدواج می کند، دوست دخترش کمتر می شود."

تاتیانا: جایی در شش ماه پس از ازدواج، من خودم را گرفتم فکر کردم که هیچ کس جز Grisha مورد نیاز بود. و دوست دختر نزدیک من، که، به هر حال، شاهد عروسی ما بود، گفت: "Siyatvinda، شما به طور کلی ناپدید شد. پس چه اتفاقی می افتد وقتی ازدواج می کنید؟ " و آن را تکان داد، ما شروع به برقراری ارتباط دوباره، ملاقات کردیم. من می توانم با دوست دخترم بمانم، و حتی یک. Grisha به طور معمول به این اعمال می شود.

- شما گفتید که هرگز نزاع، و در حال حاضر، به دنبال شما، من شروع به فکر کردن که درست است.

گرگوری: نزاع، البته. فقط هیچ کس نمی فهمد چقدر سقوط کردیم! به عنوان سه دقیقه صحبت نکنید. (خنده حضار) این نیز توسط عمل به دست آمده است. هنگامی که ما فقط با هم زندگی کردیم، من در مورد خروجی های مشترک ما "در نور" تنگ شدم. پس از همه، نیمه دوم نیز به نظر می رسد. در این ارتباط، سعی کردم برخی از تنظیمات را در رفتار تانینو انجام دهم.

تاتیانا: تا آن: این ظرف شما می خورید، و این نیست. من وحشت زده شدم

گرگوری: تصور کن! اما پس از آن من در چشم های قهوه ای دیدم که علاقه او به من تا حدودی جابجا کرد. خوشبختانه، در زمان گرایش گرفت.

گرگوری Siyatvinda:

"ما واقعا یک سگ را می خواهیم! اما امکان وجود ندارد، فضای زندگی اجازه نمی دهد "

عکس: آلیس گوتکین؛ آرایش و مدل مو: Anastasia Baranova

- معمولا، شوهران در مورد لباس های فرانک عصبی هستند.

تاتیانا: فقط در اینجا او نظرات ویژه ای نداشت. برخی از دامن هایی وجود داشت که Grisha گفت که او باید به سمت خفاش نزدیک شود تا طرفداران رانده شود. اما مینی من دیگر نمی پوشم، هیچ کس.

- آیا به نحوی به سبک یکدیگر تاثیر می گذارد؟

گرگوری: البته. قبل از دیدار با تانیا، به دلایلی من تمام لباس ها را برای دو اندازه بیشتر لباس پوشیدم. به نظر من به نظر من، من بیشتر فضا را فرار کردم. (می خندد.) و در حال حاضر یک ناظر ظاهر شد، که به من پیشنهاد کرد که لازم بود برای خرید اندازه های اندازه اندازه، حداکثر M. پیش از این، من به طور کامل علاقه مند نبودم. لباس باید از سرما، باد و ناخوشایند محافظت شود. همه چيز. البته، در زنان، نگاه دیگری به آن.

تاتیانا: من عاشق لباس زیبایی هستم

گرگوری: خوب، من باید متناسب باشم اگرچه من هنوز دوست ندارم خرید کنم. این امر برای ایجاد یک کلون برای او مناسب خواهد بود که به جای آن خرید خریدم.

- من نمی توانم کمک کنم اما از شما در مورد کودکان بپرسم.

گرگوری: هیچ کس نمی تواند این موضوع را از بین ببرد. ما فدور، FICU های فوق العاده ما داریم.

تاتیانا: و هنوز فرزندان وجود ندارد

گرگوری: این به هیچ وجه وابسته نیست. افرادی که می گویند آنها یک کودک را نمی خواهند، فقط پرواز کن. و کسانی که ده ساله هستند تلاش می کنند فرزندان را به دست آورند، بدون فرزند باقی می مانند. ظاهرا، دختران و پسران ما هنوز به ما نرسیده اند.

- شاید شما یک فیکوس نیستید، و کسی بیشتر حرکت می کند تا شروع شود؟

تاتیانا: ما واقعا سگ را می خواهیم! اما امکان وجود ندارد، مسکن اجازه نمی دهد. ما یک آپارتمان استودیویی داریم، دیوانه است.

گرگوری: ما این توله سگ را دوست داریم، ذهنی او را در آغوش گرفت. ما هر دو دوستداران سگ هستیم و ما دائما در این موضوع صحبت می کنیم، اما تا کنون هیچ کس را شروع نکرده ام. نکته نه تنها در مسکن نیست. ما عاشق سفر هستیم و پس از آن یک حیوان خانگی را ترک می کنیم؟ والدین در شهرهای دیگر زندگی می کنند، ما آنها را حمل نمی کنیم. هنگامی که این اتفاق می افتد، در اولین فرصت، سگ ها، گربه ها و کودکان را عوض می کنیم.

ادامه مطلب