Maxim Averin: "تا چهل سال من بالاخره تنظیم مجدد"

Anonim

ما در یک رستوران دنج در نزدیکی محل که در حال حاضر زندگی می کند، ملاقات می کنیم. به عنوان یک صاحب استقبال، او کمی زودتر به جلسه آمد. جدول بی دست و پا را پیدا کرده و قبلا موفق به ایجاد سفارش شده است. در یک شیشه ای او حباب های سرگرم کننده یک کوکتل است. بله، و او خود را مانند چشن های شامپاین گسترش می دهد.

بنابراین، زمان به طور خلاصه. چه چمدان به چهل سال رسید؟

Maxim Averin: "من از دور شروع خواهم شد. من نه تنها فیلم ها و تئاتر را بازی می کنم، بلکه همچنین آموزش می دهم. در آکادمی نیکیتا سرگئویچ Mikhalkov. بنابراین از دانش آموزان من یک عبارت بزرگ را آموختم: "من تنظیم مجدد!" وقتی شنیدم، آن را دوست داشتم! متوجه شدم که فورتت ها به نظر می رسید. من حتی شروع به رویاهای رویاها کردم - درهای باز. تصور کنید، من هنوز رویاها را می بینم! علاوه بر این، آنها چنین سینمایی و فوق العاده ای دارند - من پرواز می کنم! من فکر نکردم که در چهل سال من خیلی عاشقانه خواهم ماند. بله، و آنها رنگی هستند. با نصب داخلی، پرواز برای برخی از تونل ها، با خروج به مدار سیاره. من گاهی اوقات شگفت زده شده ام که در زندگی و رویاها اتفاق می افتد.

البته، تغییر ارزش گذاری بسیاری از چیزها اتفاق افتاد. من می دانستم که درد چیست؟ اما من ناخوشایند آشنایان را دیدم. من فکر نکردم که بسیاری از مردم که نمی توانند موفقیت را ببخشند. این الهام بخش زنده ماندن است. من عصبانی نیستم، نه مخرب، من را ببخشید، و این سخت ترین کار در زندگی است. دارم روش کار می کنم. حداقل چهل ساله من به راحتی زندگی می کند. همانطور که Lyudmila Markovna Gurchenko گفت: "من نمی توانم من را شکستن، شما می توانید کشتن!"

Maxim Averin:

او هجده سال در تئاتر "Sachirikon" خدمت کرد، ماکسیم تصمیم گرفت که صحنه را ترک کند. عکس: بایگانی شخصی Maxim Averin.

پس از همه، شما Satiron را ترک کردید، که تقریبا بیست سال زندگی را داد. چرا؟ برای چی؟

Maxim: "تئاتر رپرتوایر یکصد و پنجاه نفر است. و هر کس حق دارد ساعت ستاره ای خود را داشته باشد. و من برای مدت زمان متاسفم و پس از آن، احتمالا من از Raikina هستم: وقتی متوجه می شوم که چگونه این کار را انجام می دهم، من جالب هستم. هیجان می رود و من هنوز هم مخاطب خود را با احترام برخورد می کنم. البته، من حتی ترسناک هستم، زیرا زمانی که شما به مدت بیست سال وارد تئاتر می شوید و در دیوارهای خود هجده ساله کار می کنید، یک قطعه عظیمی از زندگی است. و من فکر نمی کردم که روزی این طرح من شکست. اما هیچ چیز، من پیش رفتم. "

با "Dehakhare" - همان داستان؟ یا این سری برای شما - نقطه عطف در زندگی است؟

ماکسیم: "این فقط یک نقش بود. ممکن است در این سری از ده سال بنشینید. و کوپن ها را با موفقیت بریزید. سوار با کنسرت اما من یک هنرمند هستم، نه یک پلیس. من فقط کار خود را به خوبی انجام دادم و او آنجا را ترک کرد، زیرا من فهمیدم: من همه چیز را انجام دادم. و رشد کرده و رشد کرده است. و کانال و تولید کنندگان واقعا می خواستند ادامه دهند. NTV برای برخی از زمان ها حتی "Deaf-TV" نامیده می شود. (می خندد.) اما من نمی خواهم خیلی سریع بروم. من یک هنرمند هستم، و نه "مراسم".

اما بسیاری اطمینان داشتند که شما بیش از حد از این تصویر بهره برداری می کنید ...

Maxim: "اوه، این داستان ها:" Maxim، شما محبوبیت ارزان قیمت! "بچه ها، اگر شما می دانستید که این محبوبیت من ارزش آن! این کار روزانه است! من یک روز نداشتم تا فکر کنم: "من یک ستاره هستم، به تو!" من برای آن زمان نداشتم. من ده سال روزانه رد می کنم من در هواپیما جسارت دارم - چون معتقدم که هنرمند باید یک بازیکن معتبر باشد؛ نه پنج بار در ماه برای رفتن به صحنه، و روزانه. این آموزش است من نمی توانم بنشینم و صبر کنم تا نیکیتا سرگئویچ! "

اوه، این عبارت معروف در مورد تماس از Mikhalkov! ..

Maxim: "با او، به هر حال، یک داستان خنده دار متصل است. من به او در یک شب خلاق آمد، و او: "من شنیدم، شنیده ام، شما گفتید که شما نمی توانید منتظر تماس از من باشید." و من: "بله، من نمی توانم صبر کنم، بنابراین خودم آمدم!" اما درست است! هنرمند یک محصول فاسد است. من به ندرت به تصاویر من نگاه می کنم، و سپس آلبوم را باز کردم: "مادر خدا، آیا من؟" اپا، من یکی دیگر هستم من تغییر می کنم همه می گویند: در اینجا شما فیلمبرداری در این سری هستید. بنابراین این فرمت زمان است. و کجا عکس های شما هستند که فقط به جشنواره ها زندگی می کنند - و این است؟ نمی توانم صبر کنم! من نمی توانم بازی کنم من یک بار کتاب Andrei Mironova داده شد. در آنجا من واقعا را دوست داشتم: "آنها من را سرزنش می کنند که من همه جا برداشته ام. اما هنرمند، متاسفانه، شما باید یاد بگیرید که چگونه عجله و عقب نشینی کنید! "

Maxim Averin:

نقش یک پلیس در فیلم تلویزیونی "Ceremak" برای علامت بازیگر تبدیل شد. عکس: بایگانی شخصی Maxim Averin.

در طول فیلمبرداری Glukhary، شما خود را به عنوان یک مدیر سعی کردید. چرا تصمیم گرفتید که در کنار دوربین قرار بگیرید؟

ماکسیم: "چون من تعجب می کنم. از آنجا که من می بینم - این حرفه تسطیح شده است. در حال حاضر مدیر اغلب به عنوان انتشار برای MicoMscents عمل می کند. برگ های حرفه ای مدیران کار با بازیگر را متوقف کردند. من هم اکنون با بچه هایم صحبت می کنم که عملا در فیلم نزدیک نیست. اما این مثل یک اشعه ایکس است. بلافاصله می توانید ببینید که چه کسی است؟ دروغ می گوید - دروغ نیست بنابراین، امروز آنها از نزدیک ترین ها می ترسند، و بازیگران نمی دانند چگونه آنها را حفظ کنند. بیست و پنج فریم از این متولد شد. Tra-ta به طوری که بیننده از دست ندهید. اگر داستان خود را با معنی پر کنید، این ایده را الهام بخش، مخاطب خسته کننده نخواهد بود. نگاهی به فیلم های شوخشینا، تارکوفسکی. به این پانورامای طولانی نگاه کنید. عکس های Parajanov را نگاه کنید، کلاژ های او آثار هنری هستند. بازدید از شب خلاق Nikita Mikhalkov، جایی که او در مورد اسرار مهم صحبت می کند. و در حال حاضر قاب "از آنچه، پس من دوست داشتم". هنرمندان ترک کردند به عنوان مثال، من از کارگردان میپرسم: "من اینجا چه کار می کنم؟" - "شما ..." - "صبر کنید، من متن را در خانه آموختم، برای کار آماده ام! ما این کار را انجام می دهیم؟ "سکوت همه به سرعت، جارو برقی حرفه ای کجاست؟ از اینجا بازیگر در فریم، نقاشی شده است، به طوری که او از پدیوم است. از آنجا که مد روز امروز اغلب آرایشگاه های قبلی است. بنیانگذار چند نفر می توانند انجام دهند. به تازگی، دختران یک کلاه گیس خیره کننده را ارائه دادند. جواهرات کار می کند هیچ کس نمی تواند حدس بزند که موهای من نیست. اما چنین افرادی واحد هستند. برگ های حرفه ای بازیگر به نظر می رسد روشن است، اما صحنه های غم انگیز، فاجعه، و حتی در کتاب ها را بازی می کند. یا او با یک مرد در یک قاب از خواب بیدار می شود و نقاشی می کند به طوری که آن را فقط جمع آوری شده است. چه بیمعنی؟ پس از عشق، شما هنوز مژه را نوشید؟ " (خنده حضار)

حالا اتفاق می افتد که شما چیزی در سایت یا مدیر او توصیه می کنید؟

ماکسیم: "بسیاری از مصاحبه با ناتالیا Krymova روزنامه نگار راویان دیدند. Faina Georgievna می گوید: "من کمی انجام دادم." - "چرا؟" - "چون لازم بود که مطیع شود، احتمالا موافقم." و لعنت به آن، من نمی توانم حماقت و حماقت را ببینم، نمی توانم با آن موافق باشم! من انزجار برای دیدن زمانی که کارگردان، تماشای بازیگر در قاب، شروع به رویای چیزی، ترکیبی از لب های سکوت. من می توانم بی عدالتی را ببخشم و بچه ها، من می توانم، چون خودم یکسان است. اما کثیف، نه! به نظر می رسد که من یک فرد کافی هستم و من حق دارم که با نام های خودم تماس بگیرم. به ویژه هنگامی که آن را به کار می آید. از آنجا که برای من کار به معنای زندگی تبدیل شده است. در اینجا تنها به طور مستقیم آنچه نامیده می شود. از این رو، من زندگی می کنم دشوار است. به همین دلیل، من مشکل داشتم. برخی از زمانی که من مجبور شدم به طور مستقیم از کارگردان درخواست کنم، یک وضعیت وجود داشت: "و زمانی که عملکرد را قرار می دهید؟ آیا همه شما فکر می کنید؟ آیا شما پانزده هزار بلیط روبل دارید؟ شما Chulpan Hamatov و Maxim Averin در لایحه دفتر اعلام شده است. چگونه چیزی شبیه به آن قرار می دهید؟ "او شروع به سوگند کرد، به چیزی قابل فهم نبود. روز بعد من از من پرسیدم که با او حرکت کنم، صحبت کنم. "شما می دانید،" او به من گفت. - من خیلی سخت است که با شما کار کنم شما چنین هنرمند هستید ... ما احتمالا کار نمی کنیم! " خوب، من ترک کردم سپس از مطبوعات آموختم که به نظر می رسد، من تئاتر را پرتاب کردم و Yevgeny Mironov را گذاشتم، و شگفت انگیز Chulpan Hamatov. خوب ... پس این اتفاق می افتد. "

مغرور؟

ماکسیم: "من می توانم پیتر تودوروفسکی را ببخشم (لبخند)، که من یک بار در نمونه ها آمده ام، او قبلا قدیمی بود. او پرسید: "خب، به من بگو." من شروع به گفتن کردم و او: "وای، بله شما یک ستاره هستید!" این پیتر تودوروفسکی است که من آماده بودم فقط بر روی مجموعه نشستم و بنویسم. شما کی هستید؟ من به نمونه می روم، نمونه ها را تحسین می کنم، و ناگهان مدیر به من تبدیل می شود ... آواز خواندن.

چه چیزی است؟ هی، از خواب بیدار شوید، چه کسی هستی؟ من ماکسیم آروین هستم، کل کشور من و حتی خارج از کشور را می داند.

آیا می دانید چه چیز دیگری بر روی نمونه ها انجام می شود؟ نشانه ها داده می شود، که در آن تعداد کمی نوشته شده است، و شما نوعی از آن را با آن ارائه می دهید. ترسناک بنابراین، من با دانش آموزانم صحبت می کنم: "درک کنید که شما انسان هستید، و این یک شغل است، و شما باید، شما حق دارید خود را اعلام کنید!" چطوری؟ شما مرا به نمونه دعوت کردید، نام من را می شناسید اگر نه - احترام ابتدایی: شما یکصد و پنجاه دستیار دارید، آنها نمی توانند مدیر ورق را با نام خانوادگی و نام خود ارائه دهند؟ احترام ناپدید شد هنگامی که من هنوز در مدرسه تحصیل کردم، امکانات در استودیوی تئاتر انجام دادم. ما به موسسات رفتیم تا به گوش دادن تلاش کنیم. من به VGK می روم، Mayakovsky را بخوانم، به من گفته شده است: "توقف، توقف، توقف! نزدیکتر می شود، دندان هایتان را نشان دهید. " - "من نمی فهمم". - "خوب، لبخند!" - "من اسب نیستم!" فقط متوجه شدم چه چیزی باید پاسخ دهد، تبدیل شد و رفت. "

شما در مورد کامل صفر تا چهل سال صحبت می کنید، راه اندازی مجدد. به دلایلی بلافاصله به یاد می آورد که یکی از آخرین نقش های Gurchenko بزرگ در فیلم با نام مشابه "Markovna" بازی کرد. راه اندازی مجدد "با مشارکت شما. چگونه با هم کار کردید؟

Maxim: "من خیلی خوش شانس بودم که من با Lyudmila Markovna کار کردم. من آخرین شریک زندگی ام. و این به طرز شگفت انگیزی افتخار می کند. من اغلب در مورد آن به یاد داشته باشید. هنگامی که من بر روی Ambrusuras پرتاب شدم - نوع، حداکثر، موقعیت خود را وارد کنید، "من همیشه فکر می کنم:" چه چیزی لوسیا را انجام داد؟ "او همیشه قطعی است که آن را به کار مشغول به کار است. تیز. در حال حاضر شب از حافظه او در کرملین وجود خواهد داشت. من درباره Lyus صحبت نمی کنم: "بود". از آنجا که او همیشه است! "

آیا شما دوستی دارید؟

Maxim: "نه، ما دوست نداشتیم. اما زمانیکه ما با هم کار کردیم، داستان ما را تشکیل دادیم، با یک فرمت تلویزیونی مبارزه کردیم، به من کمک کرد تا در زندگی و حرفه آینده به من کمک کنم. من بخشی از یکپارچگی من است که به او اختصاص داده شده است. زمان رفتن، به مدت پنج سال، به عنوان آن را با ما نیست. و من نمی توانم این شماره را حذف کنم. در چهره او این برای من است - ادامه همه کسانی که زندگی خود را به مخاطبان، صحنه، سینما. او بزرگ بود، ستاره. Gurchenko کل سیاره، نه، جهان است. این یک بازیگر است که می تواند از کل پالت، کل صفحه کلید پیانو لذت ببرد. از و به به غم و اندوه، موسیقی و کمدی. امروز من به وحشت می افتم وقتی می بینم که چگونه بازیگران جوان به مجموعه می آیند و می گویند: "اوه، من نمی توانم آن را انجام دهم! و من این کار را نمی کنم! " و ما باید کاملا به همه چیز آماده شویم. "

Maxim Averin:

Maxim Averin در مجموعه سری "Ceremc". عکس: بایگانی شخصی Maxim Averin.

به طور خلاصه، شما یک کارآموزی هستید. و در مورد استراحت؟ عشق نورز؟

ماکسیم: "چطور هستم - و من دوست ندارم؟ (خنده.) من واقعا دوست دارم استراحت کنم! "

با کولی ها؟

ماکسیم: "... بله! (می خندد.) اگر چه اکنون اغلب اتفاق می افتد زمانی که من می گویم: "توقف، توقف، من فقط سکوت می خواهم!" چنین چیزی قبلا وجود نداشت. ما بخش بزرگی را پشت سر گذاشتیم، جایی رفتیم. به عنوان مثال، برای سال جدید - ما "شامپاین شوروی"، یک دیسک "عجیب و غریب سرنوشت" را استخدام می کنیم، سالاد Olivier، مبارزه Kuranta - و جایی در اندونزی یا تایلند. گاهی اوقات چنین سفرهایی با شدت ارتباط داشت. به یاد داشته باشید، یک بار در تایلند رفت. ما مجبور بودیم به بانکوک پرواز کنیم، از آنجا، توسط خطوط هوایی محلی، یک پرواز دیگر، بیشتر - در کشتی به جزیره. ما به فرودگاه می رسیم و می گوییم که پرواز به تأخیر افتاده است. من نوعی از دخترانی را که در هیستریک ضربه می زنم می بینم: معلوم می شود، او نیز مجبور به پرواز در تعطیلات بود، اما پرواز نیز بازداشت شد. او بی سر و صدا به خانه رفت، به زمان منصوب بازگشت، و هواپیما در حال حاضر پرواز کرد. سپس گفتم که من از فرودگاه نخواهم رفت. همه احزاب بزرگ ما تصمیم گرفتند بمانند. اتاق را پیدا کرد آنها نوشیدند، نشسته، گذشتند - درست در آنجا، در پیاده روی. به طور کلی، ساعت بیش از هشت پرواز کرد. با این حال، در شاتر معلوم شد که ما برای پرواز به شما دیر شده بودیم. بعد - در حال حاضر در سال جدید. راه حل: رفتن با ماشین. حتی هشت ساعت. و سال نو به ما می رسد! سپس در کشتی - سه ساعت. خوب است که در جزیره ما با دوستانم که قبلا وارد شدیم، ملاقات کردیم. بنابراین آنها فقط ما را نمی شناختند، ما "مرده" بودیم. ما به خواب رفتیم در طول این زمان، Oliviechka قطع شد، همه آماده شد. ما بیدار شد و خوشبختانه سال نو را جشن گرفتیم! همچنین مردم را نجات داد. "

چطور است؟

ماکسیم: "دو مرد به طور قاطعانه نوشیدند و بعد از سال نو به شنا رفتیم. آنها شروع به پیوستن جریان به دریا کردند (فقط یک جریان شیب دار بود، جریان RIP نامیده می شود). آنها نمی توانند بیرون بیایند من دوست من از Volodya را دیدم (تئاتر "بازیگر" Satirikon ") آنها را کشیده بود. آنها پس از آن آمدند تا ما را ببینند و با کلمات ایستادند: "بچه ها، زندگی ما را نجات دادید!" به هر حال، به همین ترتیب به نجات آنها گفت، که بعدا در رستوران دوست من Gankka Steklov (بازیگر Agrippina steklov. - تقریبا. Aut.) من تمام شب را به قتل رسانده ام. واقعیت این است که در تایلند بسیاری از تبدیل شده اند - چه مردان، یا زنان، جنگ های بانوی نامیده می شود. بنابراین، با پذیرفتن در قفسه سینه، ما شروع به نگاه کردن به آنها کردیم تا نگاه کنیم و سعی کنیم حدس بزنیم چه کسی است "

Maxim Averin:

Averin معتقد است: "من عصبانی نیستم، نه مخرب نیستم، من ببخشید، و این سخت ترین کار در زندگی است." عکس: بایگانی شخصی Maxim Averin.

بنابراین می توانید نوشیدید؟ و همچنین، به دنبال شما، بسیاری معتقدند که شما و مواد مخدر را از بین می برند - در غیر این صورت چرا چنین شاداب ...

ماکسیم: "من هرگز استفاده نمی کنم و از مواد مخدر استفاده نمی کنم، قسم می خورم! و در مورد الکل ... من دروغ نمی گویم، که در حال حاضر من Mojito نوشید، اما آب. (می خندد.) من البته نوشیدم اما من درک می کنم که مسئولیت وجود دارد - کار! زمانی که من در سایت ظاهر نشد، یک مورد وجود داشت. اما من از vladivostok پرواز کردم، تغییر ژنیتال، UGH شما، مناطق زمانی. " (خنده.)

آیا شما یک سخنرانی دارید؟

ماکسیم: "نه، من خودم بی دست و پا بود. بچه ها در سایت، برعکس، همه سطوح. تظاهر به هیچ چیز اتفاق افتاده است. اما من عذرخواهی کردم در داخل من سانسور بسیار بزرگ نشسته است. و اگر من شرمنده هستم، سعی دارم آن را حل کنم. "

آنها می گویند، در زندگی شما و تغییر دیگری: شما یک خانه جدید را ساختید، کجا و نقل مکان کرد. و چقدر مسکن قدیمی نیست؟

Maxim: "وقتی آپارتمان قدیمی را ترک کردم، متوجه شدم چقدر شسته شده است. او در انرژی سیاه شد. و هنگامی که من یک جدید را ساختم، در داخل همه چیز ساخته شد، همانطور که من رویای: دفتر، که در آن همه کتاب های من در نهایت بلند شد، یک میز غذاخوری بزرگ. و همچنین - شومینه. او درست است، نه واقعی، اما در حال حاضر چنین فن آوری هایی که به نظر می رسد واقعی است. "

احتمالا از نظم کامل پشتیبانی می کند؟ در محافل بازیگری، افسانه ها در مورد پدیانت شما وجود دارد ...

ماکسیم: "من بی دقتی کاملا. اگر کسی آپارتمان من را دیده بود، دیوانه خواهد بود. همه چیز پراکنده است، هر کس برای همیشه من را انتخاب کند. اما بسیار دنج است. من خودم شدم دسترسی به مسکن من فقط نزدیک آشنا است. هنگامی که من هنوز تعمیر کردم، طراحان به من یک کاخ راست لوئیس ارائه دادند. و من: "درک، من در آن زندگی می کنم." آپارتمان من بسیار مردانه و مهربان است. می توان دید که حداکثر زندگی می کند. و در حداکثر زندگی می کند. "

ادامه مطلب