Semyon Slepakov: "ایجاد پس از ازدواج کار کمتر"

Anonim

- Semyon، هنگامی که شما می شنوید آنچه که یک بار نامیده می شود، آن را به عنوان یک شوخی درک شده است. پس از همه، به طور کلی درک می شود - آنها جایی را در جشنواره Pershushinsky آواز می خوانند. یا آیا شما موفق به مدرن سازی این مفهوم هستید؟

- من شروع به تماس با من کردم، چون Garik Martirosyan من را نشان می دهد، بنابراین من آن را ندیدم. و من آن را به عنوان یک داده درمان می کنم: هنگامی که من شروع کردم، اجازه دهید آنها تماس بگیرند. پس از همه، چه کسی چنین بورد؟ این فردی است که آهنگ ها را می نویسد و آنها را اجرا می کند، و برای این تعریف، بسیاری می توانند بروند. این تنها در کشور ما است، زمانی که، با کلمه "Bard"، اهمیت را به دست آورده است، هر کس نشان دهنده Unuses ریشو در بچه هایی است که توسط آتش و خواب در کیسه های خواب نشسته اند.

"اما آهنگ نویسنده هنوز برای شما بیگانه نیست." مادر شما به نحوی گفت که در دوران کودکی شما Vysotsky و Ocudzhawa را دوست داشتید.

- Vysotsky و Okudzhava هیچ ارتباطی با کسانی که در جشنواره Pershina آواز خواندن ندارند. آنها شاعران و نوازندگان کاملا مستقل و مستقل هستند. اما تحت تعریف بورد نیز مناسب است. فقط جان لنون، ​​و پل مککارتنی، و حتی رابی ویلیامز. از آنجا که او همچنین آهنگ خود را می نویسد و خود را اجرا می کند.

- از دوران کودکی پیانو و گیتار بازی کرده اید. و اشتیاق شما برای موسیقی شروع می شود، که شما را آلوده می کند؟

- در پیانو، من واقعا دوست نداشتم بازی کنم - من مجبور شدم پدر و مادر خود را بازی کنم، من خودم هیچ کدام از این کلاس ها را حذف نکردم. سپس در دبیرستان، من شروع به بازی گیتار کردم. و او مرا به موسیقی پدر آموخت. او "Bitles"، "Rolling Stones"، "یخ Zeppelin"، استیوی سرگردان قرار داد. کسانی که نوازندگان خود را گوش دادند و صفحات آن در خانه بودند. اما همچنین آهنگ های Vysotsky، و Okudzhava، که شما به یاد داشته باشید، آواز خواند. به طور کلی، من به من سمت راست در توسعه به من داد. و اولین آهنگ، که من در گیتار بازی کردم، آهنگ Vysotsky بود، و در پیانو - "دیروز". پدر به من نشان داد که چگونه او را بازی کند.

- یعنی، موسیقی در کار شما قبل از جوک ظاهر شد؟

- این همه به صورت موازی توسعه یافته است، زیرا من واقعا دوست داشتم تماشای "KVN" را در تلویزیون تماشا کنم، و به زودی ما شروع به بازی و در مدرسه کردیم. سپس موسیقی و طنز در یک نقطه ملاقات کرد.

- اما آهنگ ها، احتمالا، آیا شما شروع به نوشتن مانند یک بالگرد، بدون فکر کردن به شنوندگان آینده خود را؟

- نه. آهنگ هایی که من یک بار خوب و لجکی نوشتم، این کاملا در سال های جوان است. من اشعار رمانتیک را نوشتم، پس این چیزی را انداختم. و این واقعیت که من در یک نمایش طنز آمیز انجام می شود، قبلا به طور خاص برای این برنامه برای این برنامه اختراع شده است، برای یک بیننده خاص. به عبارت دیگر، در حال حاضر در یک فرمت داده شده کار می کرد.

- و حس شوخ طبعی، احتمالا، از جمله ارثی، از آنجا که پدربزرگ روزی شما، یعقوب کستانکوفسکی، یک فیلمنامهنویسی از کمدی های معروف داخلی بود. یا شما خودتان هستید - با استعداد و منحصر به فرد؟

- من نمی دانم چقدر استعداد و منحصر به فرد من هستم. (می خندد.) و به عنوان یعقوب آرونویچ، او واقعا نویسنده تقریبا همه کمدی Gaidai بود، و من هنوز موفق به برقراری ارتباط با او چندین بار. او به سن او توانست وضوح شگفت انگیز ذهن و حس شوخ طبعی را حفظ کند، با او بسیار جالب بود. علاوه بر این، با او حتی روزهای تولد همزمان بود - 23 اوت. یاکوف آرونویچ دو سال پیش فوت کرد. به طور کلی، من نمی دانم که آیا آن را ارثی یا نه. شما فقط می توانید حدس بزنید

دانه های شغلی با بازی در KVN آغاز شد: هنگامی که او کاپیتان تیم تیم Pyatigorsk بود. .

دانه های شغلی با بازی در KVN آغاز شد: هنگامی که او کاپیتان تیم تیم Pyatigorsk بود. .

- اما طبیعت در هر صورت استراحت نمی کند. شما از خانواده استاد هستید و در شانه های خود دو دیپلم قرمز دارید. به نظر می رسد که حس خوبی از طنز داشته باشد، شما باید تحصیلات خوب داشته باشید؟

- من خودم را یک فرد نسبتا تحصیل کرده ام. شکاف زیادی در شکل گیری وجود دارد که می خواهم بگیرم. اما من موافقم که بیشتر شخص تحصیل کرده است، بزرگتر او افق دارد. و این آخرین چیزی نیست که شما باید اسکریپت ها، شوخی و غیره را بنویسید. اما من می دانم که بسیاری از افراد شگفت انگیز تحصیل کرده اند که احساس طنز ندارند و در زندگی بسیار خسته کننده هستند. از سوی دیگر، نظامی، پلیس و مردم از حرفه های دیگر وجود دارد که اغلب در زندگی ما یافت می شود، که می تواند بسیار نازک یا بیان باشد! و در عین حال، در همان زمان، دانش مشابهی را به عنوان مثال، به عنوان مثال، استاد فلسفه. بنابراین، به خودی خود، حس شوخ طبعی و طیف گسترده ای - این مفاهیم در هیچ سازگار نیستند.

- و شما شکاف های آموزشی را پر می کنید که در آن منطقه دوست دارید؟

- من کتاب ها را بیشتر بخوانم، فیلم ها کلاسیک را نگاه کردند. در حقیقت، در دوران کودکی، من بیشتر از زمان فوتبال بازی کردم و یا در حیاط حلق آویز شدم. بنابراین کل برنامه مدرسه توسط من گذشت و با چنین نویسندگان به عنوان Gogol، Tolstoy یا Dostoevsky، من واقعا آشنا نیستم. بله، و با کلاسیک سینما، من هم خوب هیچ چیز خوبی ندارم. بنابراین من می خواهم یک سال را ترک کنم و بخوانم، ببینم. من نمی دانم زمانی که کار می کند.

- اما با این حال، شما تصمیم به یادگیری در یک بار در دو دانشکده. و با دو دیپلم خود در فرانسه و اقتصاد، شاید شاید یک حرفه دیپلمات باشد.

- نمی دانم. (می خندد.) ما بسیاری از مؤسسات را که با دیپلم های قرمز تولید می شوند، داریم و سپس چیز دیگری را انجام می دهیم. اگر شما با دیپلم های قرمز دیپلم Pyatigorsky فارغ التحصیل شده اید، این بدان معنا نیست که شما منتظر یک دیپلمات حرفه ای هستید. ممکن است که شما در بازار Pyatigorsk ایستاده باشید، زیرا شما نیاز به پول به نحوی دارید. و تصمیم گرفتم شروع کنم فقط آنچه را که من خودم دوست دارم انجام دهم، و سپس من قبلا با این کار انجام دادم. از آنجا که جایی در داخل احساس می کردم که من باید اکنون KVN را انجام دهم. اما با حرفه ای دیپلمات - این من، البته، خرد شده است. دیپلمات در میان فارغ التحصیلان دانشکده ما وجود ندارد.

- حتی من تعجب می کنم که چگونه شوخی به یک حرفه تبدیل می شود. پس از همه، شوخی به محل و در مورد. و هنگامی که شما نیاز به انجام درخواست و برای یک دوره خاص - آیا آن را مانند؟ این فرآیند خلاقانه است.

- کار به طور کلی بد است، بهتر است که کار کنید. هر حرفه دارای مشکلات خود است. و اکنون من برای تجزیه و تحلیل نمی خواهم و می گویم که حرفه ی شورشی سخت تر از حرفه پزشک یا هر چیز دیگری است. اگر شما در مورد آن فکر می کنید، احتمالا بعد از سه روز کار لازم نیست. به عنوان مثال، من نمی توانم تصور کنم که چگونه پیشخدمت ها کار می کنند، همانطور که همه این صفحات را می پوشند، و حتی در همان زمان به بسیاری از ادعاهای بسیاری گوش می دهند. و در حرفه ما یک عظیم وجود دارد: ما آنچه را که واقعا دوست داریم انجام می دهیم، و ما هرگز خسته کننده نیستیم.

- آیا شما در برخی از انقلابی در تلویزیون احساس می کنید؟ شما در ایجاد فرمت های کاملا جدید دخیل هستید.

- نمی دانم. احتمالا من احساس نمی کنم از آنجا که وقتی کار می کنم، مهم است که من برای من خنده دار باشم و کسانی که به من اعتماد دارند. پس از آن شادی را به ارمغان می آورد، سپس علاقه به وجود می آید. اما من در حال حاضر انقلابی در تلویزیون نیستم.

- فرمت باشگاه کمدی نیز از فصل به فصل به روز شده است. از رقبای شما از کانال های دیگر، نگرانی ها به طور فزاینده ای قابل شنیدن هستند، که شما موجود هستید، تم های جوک ها تکرار می شوند ...

- این نظر از سال 2005 به نظر می رسد، پس از اولین اتر. و به نظر من به نظر می رسد که حتی همه کسانی که از آن ابراز شده اند، در حال حاضر زنده هستند. اما این برنامه بیش از حد نیست. اگر چه به طور کلی - سوال این است که به آدرس نیست. او به جای Martirosian Garic Martirosian، تولید کننده است، و من تنها فردی هستم که آهنگ های خود را انجام می دهد. Garik - یک مرد با حس منحصر به فرد از طنز و حس زمان. او به خوبی درک می کند که چه چیزی در یک نقطه خاص مورد نیاز است، احساس می کند تمام روند های جدید و می داند که چگونه آنها واکنش نشان می دهند. من قبلا متقاعد شده ام که کل پروژه بر روی انرژی آن ساخته شده است.

"شما از او سپاسگزارم که از شما متقاعد شده اید که از Pyatigorsk به Moscow بروید؟"

- البته، من همیشه در مورد آن صحبت می کنم. Garik نزدیکترین دوست من و رفیق ارشد از زمان کاوانوف است. او یک شخص مهم در زندگی من است و من قطعا او را توصیه می کنم اگر تصمیمات بگیرم. به سلامت خدا به او، فرزندان و همسرش.

- شما به نحوی در مصاحبه ای گفتید که من هنوز هم قبل از رفتن به صحنه نگران هستم ...

- من حتی کمی نگران هستم وقتی مصاحبه می کنم.

- آیا این چنین اعتدال یا مسئولیت است؟

- احتمالا مسئولیت من واقعا مسئولانه رفتار می کنم. گاهی اوقات من خیلی جدی هستم من سعی می کنم از آن خلاص شوم، اما من نمی دانم که آیا قبل از آن لحظه زندگی می کنم.

مجموعه گیتار Showman در حال حاضر شامل هشت ابزار است. .

مجموعه گیتار Showman در حال حاضر شامل هشت ابزار است. .

"به نظر می رسد که عموم مردم شما خیلی خوش آمدید شما همیشه ملاقات خواهید کرد که همه چیز شما را در صحنه ببخش - و اگر شما کلمات را فراموش کرده اید، و اگر گیتار ناراحت را ترک کنید ...

- خب بله. فقط آنها نمی خندند بنابراین، البته، هر کس متوجه خواهد شد، سبزیجات و میوه ها را از پشت جداول جلوگیری نمی کند. در واقع، مردم کاملا بی رحم هستند. این یک ناخودآگاه جمعی است که کاملا عینی است. اگر برادر هر شخص را بگیرید، کاملا ذهنی است و لزوما به درستی واکنش نشان نمی دهد. و اگر همه مخاطبان را در یک اتاق جمع آوری کنید، آنها همیشه در زمان مناسب خندیدند. اما هر بار که هنوز نیاز دارید بیرون بروید و یک بار دیگر ثابت کنید که شما قادر به تعجب آنها هستید و می خندید. و در اینجا همه متفاوت است. من نگران هستم، هارلاموف، برعکس، همیشه بسیار آرام و بی تفاوت است. و این نیز پذیرش است. هر کدام به او آسان تر می شود. البته، البته، شما باید بتوانید ارتباط برقرار کنید تا او را دوست داشته باشید. اگر چه هر بار که هنوز خطر دارید که او را درک نمی کند، اما جالب است.

- ناراحتی اگر تماشاگران در آهنگ جدید خندید؟

- من به ندرت کسی را به جز خودم سرزنش می کنم. من فکر می کنم: این بدان معنی است که لازم بود که در اینجا بازنویسی شود تا به شیوه ای دیگر آواز بخواند. یا من فقط ناامن شدم، آن را نیز اتفاق می افتد. به ندرت، من می گویم که چیزی در گسل مخاطب کار نمی کند.

- به این ترتیب، شما خارج از شما یک غول دو متر و درون ...

- در خارج از آن، من یک تپاپوتامای بزرگسال را یادآوری می کنم، و احساسات در داخل من سوزانده می شوند.

- آیا شما آسان است که شما را مجازات کند؟

- خوب، به سختی. شما می توانید ناراحت، ناراحت، اما من توسط مردم به ندرت متهم می شوم. حتی مجازات نکنید، اما نتیجه گیری می کنم. اگرچه گاهی اوقات لحظات وجود داشت وقتی که همه چیز را به قلب درک کردم. من می توانم ناراحتم چنین چیزی وجود دارد.

- به این دلیل؟

- خب، چرا شما نیاز دارید؟ حالا من می گویم، همه می خوانند و سعی خواهند کرد که این روش را ناراحت کنند. این کافی نیست! (خنده حضار)

- و اگر کسی همان آهنگ در مورد slepakov را تشکیل می دهد، چگونه شما در مورد Okhlobystina یا Arshavin انجام داد، ناراحت؟

- نه. به خصوص از آنجایی که آنها می توانند در آنجا می آیند؟ Sleepakov درباره تمام آهنگ ها نوشتن می کند؟ در واقع، این آهنگ درباره Okhlobystina در مورد Okhlobystin نیست، در اصل در مورد چنین پدیده ای است که در آن توضیح داده شده است. و ایوان ایوانویچ در آنجا به طور تصادفی مهر و موم شده است. من بعدا او را گفتم، و او مرا ببخش. و در مورد آرشاوین، من به یاد نمی آورم چگونه این اتفاق افتاد.

- من به من هشدار دادم که شما در مورد یک زندگی شخصی صحبت نمی کنید، اما همه می دانند که سال گذشته شما ازدواج کرده اید. بنابراین قلب یک مرد قوی هنوز ذوب شده است؟

- در غیر این صورت، من ازدواج نخواهم کرد.

- واقعیت ازدواج - آیا او به نحوی بر خلاقیت شما تاثیر می گذارد؟

- تحت تأثیر قرار گرفت، زیرا من اکنون خلاقیت کمتری دارم - من باید به خانه بروم.

- پس از آن، شاید آهنگ ها در مورد زندگی خانوادگی در حال حاضر تبدیل شدن به حتی بیشتر؟

- بله، و خیلی زیاد بود. اما در اینجا من نمی دانم، همه چیز بستگی به همسرش دارد. اگر دلایل الهام بخورید، احتمالا آهنگ ها ظاهر خواهند شد.

"اما این احتمالا اگر شما همسر خود را به یک آهنگ اختصاص دهید، او منفی نخواهد بود، زیرا گاهی اوقات در مورد زنان ساختید ..."

- این قطعا است. و سپس او را از خانه من را استفراغ می کند. (خنده حضار)

- Semyon، و والدین شما در مورد کار شما احساس می کنید؟ افتخار می کنم؟

- نه، آنها من را رد کردند (می خندد.) به ویژه از آنجایی که من یک آهنگ درباره آرشاوین نوشتم، چون پدرم طرفدار "Zenith" است. شوخی البته، والدین من افتخار می کنند و از من حمایت می کنند و به لطف حمایت از آنها، من چیزی برای رسیدن به چیزی می گیرم. من همچنین از آنها حمایت می کنم و کمک می کنم.

- و آنها نمی خواهند آنها را به مسکو حمل کنند؟

- می خواهم بسیار

- والدین شما چه زمانی از همکاران خود به رئیس جمهور مدودف گفتند؟

- خوب، چه می توانستند بگویند؟ مامان گفت: "اوه". پدر گفت: "خب، بعدا به من بگو."

- Semyon، چقدر شما در مجموعه گیتار ها دارید؟

- مجموعه ای با صدای بلند گفت: اما گیتار هشت، احتمالا وجود دارد. من فقط مدت ها پیش از گیتارهای مختلف رویای بودم، و ناگهان فرصت خرید آنها را داشتم. اما، متاسفانه، کار بسیار کار نمی کند.

"اما پس از آن آنها مطمئنا به نمونه های تاریخی تبدیل خواهند شد که در آن اسپرم شکوفه بازی می کنند و شما توسط کودکان به ارث برده اید.

- اگر گیتار ها به این نکته زندگی کنند. (می خندد.) یک داستان کامل وجود دارد - آنها نیاز به مرطوب کردن، کشیدن، هنوز هم چیزی است. من هنوز زمان کافی ندارم اما، البته، دادن. چرا آنها به من نیاز دارند وقتی که من میمیرم؟

ادامه مطلب