آنتون خاباروف: "من زندگی دوگانه را رهبری کردم"

Anonim

آنتون خاباروف متعلق به تعداد کسانی است که هدیه نادر هستند - توانایی ذهنی، صبرانه و به طور کامل زندگی خود را بر روی یک آجر ساخت. در زندگی شخصی خود، او به همان اندازه قوی است - در حال حاضر هجده ساله ازدواج کرده در همکلاسی سابق النا، که با پسر و دختر افزایش می یابد. به طور خلاصه، بیوگرافی نمونه ای از شاهزاده مرجع. اما در خورشید نقاطی وجود دارد ... بازیگر در مورد این در مصاحبه ای با "اتمسفر" گفت:

- آنتون، شما بومی از Balashikha با شکوه هستید و هنوز هم زندگی می کنید ...

- بله، علیرغم این واقعیت که من فرصتی برای خرید یک آپارتمان در مسکو برای مدت طولانی داشتم، در زادگاهم باقی می ماند، زیرا زندگی روزمره مناسب وجود دارد - همه چیز نزدیک است. کودکان در شطرنج، هاکی، یوگا، نقاشی، رقص و ریاضیات ذهنی مشغول به کار هستند. و من کار می کنم برای پرداخت تمام این محافل و بخش ها. (لبخند بزنید

- در هنرمندان هنرمندان، پسر و دختر علاقه مند به ریاضیات شد؟

- آنها خودشان شگفت زده هستند. آنها توانایی های خود را به ما نشان می دهند. آلینا هفت ساله در حال حاضر ستاره Instagram است - بلافاصله تعداد سه رقمی را در ذهن، به طور موازی به طور موازی خواندن. او با شخصیت ما، مشتاق، می تواند به دنبال او باشد. و ولادیسلاو ده ساله توسط این سیستم حساب چینی مجذوب شد.

پدر و مادر آنتون وارد ازدواج شدند، مدرسه به سختی به پایان رسید. با پدر، اولگ خاباروف، و خواهر جوانتر الیزابت

پدر و مادر آنتون وارد ازدواج شدند، مدرسه به سختی به پایان رسید. با پدر، اولگ خاباروف، و خواهر جوانتر الیزابت

عکس: آرشیو شخصی Anton Khabarova

- تمام وقت آزاد خود را معامله کنید؟

- لزوما. اما برای خودتان ساعت را پیدا می کنم. در اوقات فراغت، من Kinonovinki را تماشا می کنم، و لزوما بدون دوبله، در زبان اصلی. من زیاد می خوانم. حالا خاطرات سرگئی لیمشیا را گرفتم. و قبل از آن، من فدور Chalalpina "ماسک و روح" را خواندم. کتاب خیره کننده! نه بدتر از Stanislavsky. بسیار مفید برای هنرمند. من نیز به داستان بسیار بی تفاوت نیستم. من سخنرانی های روانشناختی تاتیانا Chernigovskaya را از دست نمی دهم. سخنرانی های ادوارد رازینسکی با خوشحالی شرکت می کنند. من به طور مداوم ارائه می دهم تا برخی از نمایش های تلویزیونی عجیب و غریب را حفظ کنم، و خوشحالم که برای انتقال تاریخی و فکری خوشحال خواهم شد.

"من می دانم که شما نزدیک به شما هستید که اگر امروز انجام آنچه دیگران انجام نمی دهند، فردا شما قادر خواهید بود بدانید که آنها نمی دانند.

- درست است. به هر حال، من آن را آموختم و شروع به انجام بیش از بقیه کردم. پس از مراقبت من از "معاصر"، که من نمی خواهم در مورد آن صحبت کنم، اتفاق افتاد. اما سرنوشت خلاق در این تئاتر برای چهار سال من با موفقیت، من در جمعیت اجرا نشد - نقش های شایسته ای بازی نکردم. و روز بعد از اخراج در تئاتر تئاتر بود. Mayakovsky، جایی که همه چیز خیلی بد نبود. به طور کلی، من به راحتی از یک تئاتر به دیگری نقل مکان کردم، هیچ مشکلی دردناک، مانند بسیاری از همکاران، بوجود آمد.

- برای چهار سال، شما در گروه تئاتر ولایتی مسکو خدمت می کنید، جایی که من سرگئی Bezrukov کارگردان هنری خود را نام بردم. آن را به عنوان مدیر برای شما چیست؟

- معمولا هنرمند در برخی از نقش ها در تئاتر مورد سوء استفاده قرار می گیرد. سرگئی ویتالیویچ من را به عنوان یک هنرمند توسعه می دهد - نقش های مختلفی را به وجود می آورد. و من دشواری تمرینات در تئاتر را دوست دارم، زمانی که همه چیز را بیش از حد بریزید، "صحنه را برای دوازده ساعت" دانلود کنید، زمانی که به نظر می رسد به آب سرد شیرجه می شود، خودتان را امتحان کنید.

آنتون سالهاست که سالهاست که در دوران همکلاسی سابق خود ازدواج کرده است

آنتون سالهاست که سالهاست که در دوران همکلاسی سابق خود ازدواج کرده است

عکس: آرشیو شخصی Anton Khabarova

- به هر حال، من به شما در مورد نمایش فوق العاده "باغ گیلاس" تبریک می گویم. کنجکاو از تصویر نقش لاپهین شما کاملا متفاوت از تیغه های دیگر است؟

- من بسیاری را تماشا کردم، اما در فرمول بندی سرگئی Bezrukova، ما از نامه های Chekhov به Stanislavsky دفع شد، جایی که او متوجه شد که این شخصیت باید هوشمندانه، به ارمغان آورد، در همه در یک بازرگان در درک کلیشه ای از این کلمه. و او نباید به هیچ وجه فریاد بزند. و این، به هر حال، تقریبا همه چیز را، به ویژه در مونولوگ مرکزی. در همان عملکرد ما، همه چیز در مورد تفاوت های ظریف تصمیم می گیرد. و ما قهرمان من بدیهی است که Ranevskaya را دوست دارد، که به ندرت بازی می کند. در حال حاضر چند راه حل غیر استروتیک از شخصیت های تئاتر وجود دارد، ظاهرا سقوط نمی کنند، ظاهرا در تاریخ کار، کار خود را در برابر نقش نگه ندارید ... من نمی خواهم گریه کنم، اما گاهی اوقات احساس می کنم مانند یک بومیک باستانی در میان همکاران جوان. من دلتاسیون را تحمل نمی کنم، مشکلات صریح با سخنرانی بیانگر و بی تفاوتی، زمانی که هنرمند دیر شده است و متن را درست در آرایش تدریس می کند. گاهی اوقات در سایت من حتی می توانم شرط بندی کنم: یا این شخص یا من. من برای نگرش احترام نسبت به کار من هستم. من با اولگ ایوانویچی Yankovsky فیلمبرداری شدم، با تاتیانا Grigorievna vasilyeva، با Chulpan Hamaya، با کنستانتین Khabensky - این ها هویت، تقلید ارزشمند است. در اینجا در تروتسکی، Khabensky دارای قطعات بزرگ متن بود، اما او به طور مداوم در سایت بدون هیچ گونه کاغذ ایمنی ظاهر شد، زیرا همه با قلب می دانستند. Radinskaya به درستی گفت: حرفه شروع به ناپدید می شود، زیرا آنها از همه به هر کسی صعود می کنند.

- در آینده شما قصد دارید تجربیات جوان را به اشتراک بگذارید؟ به نظر می رسد که یک معلم عالی از شما خارج خواهد شد.

- اگر فقط به بازنشستگی نزدیک تر شود. (لبخند می زند.) در حالی که من هنوز بازی نکردم به خصوص از آنجا که تمام بهترین نقش های مردان برای چهل و جنگنده نوشته شده است - این فاصله طولانی خواهد بود.

- به دنبال شما، شما نمی گویید که یک نوجوان آرام رویایی، شما با یک شرکت خطرناک تماس گرفتید که اتومبیل ها را سرقت کرده اید ...

- خوب، من در سال های جنایی در منطقه مسکو بزرگ شدم ... و به معنای واقعی کلمه یک زندگی دوگانه را رهبری کرد: من به استودیوی رقص رفتم، جایی که پدر و مادر من به من دادند، و در شب با بچه ها محتویات خودروهای شایسته را شکار کردند. و دقیقا کسانی بود که قلعه را باز کردند. من آن را انجام دادم، می توانم بگویم، به طور استادانه (به عنوان قهرمان من از فیلم "مورکا"، کستیا حساب). خوشبختانه ما به دست عدالت نرسیده ایم. باور کن، این واقعیت تاریک بیوگرافی من است. خوشبختانه در برخی مواقع متوجه شدم که ماجراهای با دزدان، من را به خوبی نمی آورند، لازم است که کراوات، و متمرکز بر رقص.

زن و شوهر دو فرزند دارد: دختر آلنا و پسر ولادیسلاو

زن و شوهر دو فرزند دارد: دختر آلنا و پسر ولادیسلاو

عکس: آرشیو شخصی Anton Khabarova

- نه همه بچه ها موافقت می کنند که باسن را عوض کنند، به لباس های خاص مراجعه کنند ...

- در حال حاضر، من واقعا دوست ندارم زیبایی رقص با منحنی های بی پایان. مردان متوقف می شوند مانند مردان - نه همه چیز، البته، هنوز هم کارشناسی ارشد وجود دارد. ما همه چیز را متفاوت داشتیم، به ویژه از آنجایی که من یک برنامه استاندارد دقیق را رقصیدید - والتز، تانگو، quixtep. و من، با این حال، سحر و جادو موسیقی، جنبش را مجذوب کرد ... بنابراین، من چند سال بعد در "رقص با ستاره ها"، برنامه رقابتی، که، با این حال، بیش از حد زمان و زمان بیش از حد مورد نیاز بود. من سعی کردم حتی از او فرار کنم، اما به فینال برگشتم. (لبخند می زند.) اما معلمان، البته، با شکوه بودند - Ekaterina Trofimova و یوری Nhortymnoga. آنها به من مقدار زیادی دادند: اول از همه، تکنیک بافت و توانایی داشتن بدن خود. معلوم شد که آنها دانش آموزان بت من از دوران کودکی Donnie Burns هستند، که برای من بسیار نمادین بود. اگر می دانید، این یک رقصنده منحصر به فرد است، که حتی برنامه لاتین به طوری که در مردان، کارزیسم ...

- تعجب آور است که، علیرغم بینایی بد - منهای هفت، شما علاقه مند به بسکتبال به عنوان یک کودک ...

"من بازیکن بزرگ اسکوتی پپن را تحسین کردم، و با وجود این واقعیت که من بدون لنز بازی کردم، تمایل به رسیدن به حلقه خیلی بزرگ بود که معلوم شد. احتمالا، احتمالا، از آنجا که من فقط یک سپر سفید را در بالا و دایره تاریک نزدیک، جایی که و دقیق دیدم دیدم. و دوستانم از تیم من به خاطر کمربند من به کمربند، به طوری که من آنها را با بازیکنان حریف که در تی شرت بود، اشتباه نگیرید. اما گاهی اوقات، اگر ناگهان کسی تی شرت را از مخالفان برداشت، من به او پاس دادم، او را گرفتم. (لبخند می زند.) من هنوز نمی فهمم که چگونه آن را در اصل برای بازی به خوبی بازی کردم. بله، و من نیز بدون لنز رقصیدم و مقابله کردم. مطمئنا، پارکت به طور مطلوب، من همه چیز را به یاد می آورم ... فیلم "رقص در تاریکی" را تماشا کرد؟ من در مورد وضعیت مشابهی داشتم. شما می دانید، اگر من توانایی نقاشی را داشته باشم، من می توانم بوم های کنجکاو را ایجاد کنم، زیرا وقتی لنزها را حذف می کردم، چشم انداز بلافاصله ناپدید می شود، و من فقط رنگ های زیبای تاری را در روح امپرسیونیسم می بینم. (خنده حضار)

"شما کمی در اینجا هستید، صحبت کردن در مورد کمبود هدیه: شما از کلیسا بازدید کردید، کلیسا بازدید شد، قرار دادن خدمات، خود را به کشیش، آیکون نوشت، آلبول بدون چشم.

- من چنین نیاز به دوازده سال داشتم، و به معنای رسم من خودمختار مطلق هستم. به همین دلیل بود که من می ترسیدم چشمانم را بیان کنم، احساس کردم که من مجبور شدم یک عمق بی پایان را نشان دهم ... روابط پیچیده من با ساختار کلیسا را ​​درک می کردم، و سپس من پیچ خوردم، از داخل ما تصمیم گرفتیم که تناقضات دردناک را نقاشی کنیم و من به دنبال پاسخ به سوالاتم بودم. امروز من شخصیت بسیار جامع و هماهنگ هستم. به طرق مختلف، به لطف کمپین ها به روانشناس. چنین مشاوره ای برای همه مورد نیاز است و لازم نیست خجالت بکش.

آنتون خاباروف:

من معتقدم که برای شادی او نیاز به مبارزه دارد. من دوست داشتم و درست بود "

عکس: آرشیو شخصی Anton Khabarova

- دوستان نمی توانند در این ظرفیت عمل کنند؟

- آنها مشکلات خود را دارند، چرا آنها "کشتی"؟

- آیا دایره ای از همکاران خود دارید؟

- نه - نوازندگان، نظامی، رقصنده، معلمان. فقط یک هنرمند رفیق، و این است. من نمی دانم چگونه با بازیگران دوست باشم، من نمی توانم هر گونه تماس را پیدا کنم. در میان آنها بسیار مردان واقعی با ارزش های واقعی هستند. به معنای واقعی کلمه در مورد چه چیزی صحبت می کنند. علاقه تنها در جایی که او حلق آویز شد و جایی که او شلیک شد. و من افتخار می کنم که وقتی ما با دوستان پشت یک پوشش می رویم، مکالمه ما می تواند دلسرد کننده شود.

- شما یک بافت قهرمان عاشق دارید. اوایل شروع به توجه به زن کرد؟

- من از نوجوان در نوجوان لذت نمی برد. از دست دادن متر بود همه چیزهایی که دوست داشتم، متقابل را برآورده نکردم فقط در مدرسه شروع به توجه به همدردی برای خود کرد، و من بلافاصله تعداد زیادی از رمان ها را داشتم. و در آینده من به تظاهرات علاقه به خودم رسیدم، و زنان کاملا شناخته شده هستند.

- اقدام به شما شانس آمد؟

"من در آکادمی تربیت بدنی تحصیل کردم، اما من رک و پوست کنده من در امتحانات ریختم. به علاوه، شریک بلند مدت من من را پرتاب کرد - در عشق افتاد، و او به رقص نبود. و به من به استاد ورزش، به معنای واقعی کلمه دو دور وجود دارد. در چنین وضعیت بحرانی، PAP توصیه کرد که به دانشکده هنرهای منطقه ای مسکو در دانشکده هدایت تئاتر آماتور برود. من به او گوش دادم - و بازی خود را برای شب نوشتم، به اشتباه عدم تایید کار، خواندن آن و وارد شدن. معلوم شد که جوان ترین در این دوره است. مردی که مایکل اردن برای بازیکن بسکتبال شناخته شده شناخته شده است، اما چه کسی چیزی را در مورد مدیر Tairov، Meyerhold، Zakhava شناخته است. درست، سپاسگزار و الهام گرفته از آنچه که آنها را گرفتند، من توسط کتاب ها و گام های غول پیکر به تعویق افتادم. در راه از Balashikha در Khimki به کالج، من همیشه کیسه های رام - ادبیات بسیار سنگین من به دست آوردم. اما هنوز مشخصه مدیریتی بود، و به همین دلیل، به همین دلیل، دانشگاه بعدی یک مدرسه تئاتر، بخش بازیگری وجود داشت، جایی که ما و همان آیه ها و افسانه ها همراه با دوست من، شاعر خیره کننده بود ایگور ریکین، اخیرا به طور غریزی درگذشت.

آنتون خاباروف:

در نقش یک لئوپارد در بازی "باغ گیلاس" در مرحله تئاتر استان مسکو

عکس: Ksenia Ugolnikova / خدمات مطبوعاتی تئاتر استانی

- به هر حال، امروز شما هیچ جاه طلبی یا جاه طلبی ندارید؟

- نه، اگر چه بسیاری از آنها مانند ایده های من، دیدگاه ها. اما این یک حرفه کاملا متفاوت است! شاید من هنوز آماده نیستم، اما بعد خواهیم دید. در حالی که من به عنوان یک هنرمند تقاضا می کنم. به زودی در کانال اول، تلویزیون "زندگی جدید"، "عروسی و طلاق ها"، "Třekach" را نشان می دهد، جایی که من بازی می کنم evgeny شهری. و اگر در ابتدا من به شدت توافق کردم، در حال حاضر بسیار گرمتر شد.

- در رادیو "فرهنگ" شما اجرا می کنید. آیا برای روح است؟

- قطعا. من آماده هستم که این کار را به صورت رایگان انجام دهم - همان محدوده عمل را گسترش می دهد. و همیشه به دقت آماده برای سوابق آثار کلاسیک: Tolstoy، Turgenev، Chekhov. و من فرزندان خود را به گوش دادن به افسانه های افسانه ای با صفحات قدیمی دادند، زیرا جدید شبیه به Kinodu است. اما به خاطر عدالت، ارزش این است که فرزندان من را انتخاب کنم، که خودم در دوران کودکی من بودم، و آنها به عنوان یک قاعده، چیزی سنتی را متوقف می کنند.

- شما والدین بسیار جوان را دریافت می کنید که نوه ها را بدون نیاز به پنجاه سال دریافت کردند ...

- بله، آنها همکلاسی هستند، و من بلافاصله پس از فارغ التحصیلی آنها به معنای واقعی کلمه متولد شدم. آنها به سختی هجده نفر تبدیل شدند. و چهار سال بعد خواهر من الیزابت در جهان ظاهر شد، او دکتر از خدا است و همچنین دو فرزند را رشد می دهد. البته، هنگامی که شما چنین پدر و مادر جوان را درک می کنید، عالی است. اما، از سوی دیگر، خودشان هنوز هم کودکان بودند. اما ما به طور فعال در لیزا مشغول به کار هستیم. من به مدرسه موسیقی داده شدم، که من، افسوس، فارغ التحصیل نشدم، اما بازی های آزا را بر روی پیانو تسلط داشتم. به هر حال، روز دیگر من برای چند ساعت در این ابزار نشسته بودم، و همسایگی ما از همسایگان من درباره نقض رژیم سکوت دریافت کرد. من گفتگو جدی با خانه قدیمی تر ما داشتم و در حال حاضر، به منظور مزاحمت هر کسی، من هدفون را روی سینت سایزر بازی می کردم.

آنتون خاباروف:

خواندن جدید از کار معروف. در بازی "Sirano de Bergerac" در نقش Le Bre

عکس: Ksenia Ugolnikova / خدمات مطبوعاتی تئاتر استانی

- این آسان است برای مذاکره با شما!

- برعکس. من در همه هدیه نیستم - برای من دشوار است که چیزی را متقاعد کنم، من خواستار و نه کاملا ساده نیستم. من می توانم فقط یک تصویر مثبت ایجاد کنم. هنگامی که دوست دختر دوست آنها به ما سفر می کنند، پس از تماشای تظاهرات من، آنها شگفت زده می شوند که چگونه با من زندگی می کند. (لبخند می زند.)

- به هر حال، در واقع، شما نمونه مامان و پدر را تکرار کردید، ازدواج با همکلاسی.

- در قلعه ازدواج تکرار شد - و ما هجده ساله با هجده سالگی بوده ایم - از سال 2000. شما می توانید بگویید، من خوش شانس بودم قبل از آن من دختران زیادی داشتم، اما لنا را دیدم، به نحوی من بلافاصله متوجه شدم که این من بود. قلب خوردن آنچه که نامیده می شود خورده است. خنده دار است که در این دانشگاه به خاطر یک دختر دیگر بود که دوست داشتم، و به طور ناگهانی یک نشست سرنوشتم ... من به یاد می آورم، من در سالن نشسته بودم، با یک دوست صحبت کردم، و سپس یک ورزش بسیار دیدنی با یک شکل شیک آمد اینجا ... علاوه بر این، من در نگاه اول به عشق اعتقاد ندارم. عشق خیلی زیاد است - این احساس آرام است. چنین رسوب عمیق پس از دراماتوری احساسات. و در ابتدا به طور انحصاری همدردی و میل جنسی قدرتمند. به همین دلیل است که بسیاری از اتحادیه ها عجله می کنند - مردم این مفاهیم را اشتباه می گیرند. با لنا، همه چیز خیلی اشباع شد، ما از طریق تمام مراحل رفتیم، به نظر می رسید که من می توانم یک کتاب را در مورد همه تعارف ازدواج بنویسم.

- من خواندن آن را در شرکت دانشجویی خود، دو دختر استدلال کرد، که از آنها قادر به دریافت شما، و لنا به معنای واقعی کلمه اختلافات خود را شکست ...

- همه چیز خیلی زیاد بود با لنا، ما ابتدا به سادگی ارتباط برقرار کردیم، اما هر روز او بیشتر و بیشتر افکار من داشت. من نمیتوانم در مورد آن فکر کنم مشکل این بود که در آن زمان او نیز با یک مرد ملاقات کرد، یک هنرمند، یک استعداد، در حال حاضر در سینما و امروز شناخته شده است. و یک فرد بسیار خوب، به هر حال. (لبخند می زند.) البته، ما چندین بار از او عبور کردیم، من متوجه شدم که من برای لنا مراقب هستم، بنابراین به نوعی گفتم که اگر او را از همکلاسی ها برگرداند، هرگز او را نخواهد بخشید. اما در خارج، ما تنها با لنا دوست بودیم. دقیق تر، من به اعتماد وارد شدم و وانمود کردم که یک دوست اختصاصی که در صورت لزوم می شنود، توصیه های ارزشمندی را ارائه می دهد، همیشه در لحظه مناسب نزدیک خواهد شد ... این، به من اعتماد کنید، بهترین روش، اگر شما شما را به ضرب و شتم دختر من دیدم که آنها یک رابطه ایده آل ندارند، قسم می خورند، و در طول این لحظات هشدار داده و همسر آینده خود را به طور انحصاری توصیه های نادرست ارائه می دهند. به من اعتقاد داشته باشید، وجدان من را ناراحت نکرد - من یک کار مهم را حل کردم. من معتقدم که برای شادی او نیاز به مبارزه دارد. من دوست داشتم و درست بود.

آنتون خاباروف:

تمرینات به "عروسی Krchin-Skogo" به هشت ماه رفت، اما بازیگر این کار را یکی از مهمترین موارد را بررسی می کند

عکس: Ksenia Ugolnikova / خدمات مطبوعاتی تئاتر استانی

- شما یک زن و شوهر را رشت می زنید، سپس؟

- من لنا را بالا بردم، و او خودش را ترک کرد. و من قبلا منتظر او هستم ...

"اما شما یک راه طولانی برای یکدیگر داشتید." آنها سعی کردند شما را رقیق کنند ...

- همه چیز علیه ما بود حتی برخی از معلمان سعی کردند الهام بخش باشند که لنا غیر قابل قبول بود. من حتی به این مزخرفات متولد شده از حسادت و بز بزم. لنا - زیبایی و یک بازیگر فوق العاده، برای من واضح بود. اما هنوز هم نزاع، جدا شده، همگام شده است. به هیچ وجه منتظر او بودم که او را در پشت میز برای سال نو منتظر بودم، او دعوت را نادیده گرفت، اما در یک ماه لباس پوشید. سپس او می خواست من را به یک همکلاسی برساند. ما بی رحمانه با او جنگیدیم، هرچند او هیچ چیز نداشت ... بنابراین همه چیز بود.

"شما و همسرتان در همان تئاتر خدمت می کنند، با هم در بازی" نیمکت "بازی می کنند که توسط دیمیتری دیگو انجام می شود. به من بگویید، لنا شما - او چیست؟

- زن هوشمند، برای من مهم است. با حس شوخ طبعی. او می داند که چگونه برخی از تفاوت های ظریف را احساس می کند و راهنمایی های بسیار مفیدی در حرفه را ارائه می دهد. من به نظر او گوش دادم و لنا به طور مداوم در حال توسعه است، تسلط بر چیزی جدید. در حال حاضر در Typhlomination برای افراد کور در تئاتر مشغول به کار است.

- این عالی است که او موفقیت شما را حسادت نمی کند.

- ما دوره های ناخوشایند داشتیم زمانی که لنا تنها به دنیا آورد، کار نمی کرد، و او به طور طبیعی از اجرای خلاق فاقد شد. اما ما نگران آن بود. ظاهرا، زمانی که یک پایگاه داده جامع از عشق وجود دارد، بعضی از زرق و برق کوتاه دیگر ترسناک نیستند.

آنتون خاباروف:

در سریال تلویزیونی "تروتسکی" آنتون یک شخص افتخار را بازی کرد، افسر الکسی Imchased

عکس: قاب از سری تلویزیون "تروتسکی"

- آیا شما در زندگی روزمره مفید هستید؟

- به خصوص نیست من می توانم کف ها را بشویم، ظروف را در ماشین ظرفشویی برداشتم، لباس زیر را بر روی خشک کردن آویزان کنم. اما، رک و پوست کنده، من از این فعالیت های داخلی تحویل داده ام، همانطور که من یک کارمند هستم. خوب است که ما هنوز هیچ کلبه ای نداریم، چیزی برای انجام کاری انجام دادیم، اما من به معنای مزرعه صادقانه نیستم. در اینجا پدر من است - چیز دیگری. او کاملا تعمیر در آپارتمان ما، و در حال حاضر خانه خود را ساخت. گاهی اوقات از او سوال می کنم که چرا او این حکمت را به من آموخت. "و شما علاقه مند نبودیم،" - پاسخ ها.

- و برنامه مالی شما چیست؟

- من می توانم پول را اداره کنم من می توانم آنها را نجات دهم، آن را به درستی قرار دهید تا سود حاصل شود. من اغلب حتی به همکاران توصیه نمی کنم. عجیب و غریب، اما به دلایلی، بازیگران غربی رستوران های خود را باز می کنند، برخی از کسب و کار های دیگر را در حرفه اصلی خود متقاعد نمی کنند. ما همچنین این را مشاهده کردیم) یک فرد به یک حرفه ای تبدیل می شود، به سختی راه های دیگری را برای درآمد پیدا می کند. شاید انرژی به عجله دیگر برود؟ نمی دانم.

آنتون خاباروف:

و برای نقش در فیلم "Murka" او مجبور به به یاد داشته باشید سرگرمی های خطرناک جوانان

عکس: خدمات مطبوعات کانال اول را فشار دهید

- به نوعی شما گفتید که نباید در خودتان ذخیره کنید ...

- بله، همسر من و من سعی می کنم خودم را تحسین کنم، تعطیلات خود را صرف می کنیم. ما پول را در سفر پشیمان نمی کنیم. ما یک اشتیاق مشترک داریم - غواصی. همسر هفت بار هفت بار در اقیانوس آزاد، من شش ساله هستم. به منظور تماس با پادشاهی زیر آب، ما به مالدیو، در ویتنام، در جمهوری دومینیکن پرواز کردیم و به دنبال نقاط جدید بر روی نقشه بود، جایی که ما یکی را با عناصر باقی خواهیم گذاشت.

ادامه مطلب