ناتالیا Kadokhovov: "آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد، پدربزرگ من دوست ندارد"

Anonim

75 سال پیش، فیلمبرداری از فیلم "شاهکار Scout" آغاز شد، نقش اصلی که در آن بازیگر پاول کداچنیکوف بازی کرد. در ابتدا، نیکولای Crochekov برای این نقش برنامه ریزی شده بود. اما Khsovitset جذابیت بازیگر را در این نقش تا حدودی سخت، "کمیسیون" یافت. اما نمونه های Cadochov همه به رسمیت شناخته شده است. و سالهاست که بازیگر "مهم ترین اطلاعات کشور" شد. نوه Pavel Petrovich، بازیگر و کارگردان ناتالیا Katokhodova در مورد چگونگی او در زندگی معمول گفت.

- Pavel Petrovich بسیاری از طرفداران داشت، او کل کشور را به خصوص پس از فیلم "شاهکار" "، چگونه با دوستان واقعی، با دایره همسایه؟

- در زمان اوپال های او، بسیاری از او دور شدند، ارتباط برقرار کردند. با انگشتان دست، شما می توانید کسانی را که به برقراری ارتباط ادامه داده اند، حساب کنید. یکی از کسانی که نترسد و حتی او را بیرون کشید، نیکولای کنستانتینویچ Cherkasov بود. یعنی او همیشه آنجا بود. و علاوه بر این، به سادگی اصرار داشت، به عنوان مثال، زمانی که او با Pavel Nikolayevich به کنسرت سفر کرد، به طوری که پدربزرگ دریافت هزینه برای اجرای. او می دانست که او پول نمی گیرد تا پول بگیرد، او اجازه نمی دهد که او را از یک دوست دور کند، Cherassov این را به دست آورد: او شامل شماره هتل خود در کنسرت های خود بود و او را از هزینه او پرداخت کرد. او با مدیر موافقت کرد، به طوری که او پولی را به او داد او Cherkasov، پدربزرگ پس از سخنرانی خود را. اما پس از مدتی، مدیر در حال حاضر هزینه زیادی از Cherkasov را به پرداخت پدربزرگ از آن پرداخت.

ناتالیا Kadokhovov:

ناتالیا با سانتا در فیلمبرداری از فیلم Nikita Mikhalkov "بازی ناتمام برای پیانو مکانیکی"

عکس: آرشیو شخصی

- پدربزرگ شما چگونه این دوستی قدردانی کرد؟

- او زمانی که او در مورد آن آموخت، اما او به احتمال زیاد متوجه شد، شنیدن گفتگو از مدیر، بسیار لمس شد. گفت: "نیکولای کنستانتینویچ، من نمی دانم چه باید بکنم. - پاشا، بیایید این کار را انجام دهیم، شما کار می کنید؟ کار کن آیا برای کار پول می گیرید؟ برای کار. بقیه نباید شما را لمس کنند این آثار من است. " پدربزرگ بسیار سپاسگزار بود. و تمام زندگی من در مورد نیکولای Konstantinovich تنها بهترین است. از آنجا که او نزدیک ترین رفیق ارشد او بود.

- و چگونه او به مشکلات اشاره کرد؟ چطور جنگید؟

- البته، آنها داشتند. و بدترین چیز این است که او دو پسر را از دست داده است. اما دشوار نبود، این یک تراژدی بود. در آن لحظات او به کار رفت. به طور کامل در او غوطه ور شده است. یا اسکریپت نوشته یا نقاشی ها را نوشت. کار ذخیره شده درست است، زمانی که پدر درگذشت، افسردگی وحشتناکی داشت. آن را به شدت تماشای او بود. و مادر بزرگ آن را کشیده است. او همیشه در کنار او بود و به او کمک کرد، مهم نیست که چقدر سخت بود. او همیشه او را می کشد، پیپال و گفت که شما نیاز به بالا بردن و رفتن. او معتقد بود، بنابراین من از این اصل کتاب مقدس استفاده کردم - ایستادن و رفتن. همانطور که گفتم، اگر فیلمبرداری نبود، عکس ها، خاطرات، سناریوها نوشت. همیشه در کار بوده است و ما را نیز نجات داد. حالا شعار من است مهم نیست چقدر دشوار است، شما باید بلند شوید و بروید.

Pavel Kadochnikov با همسرش Rosalia Kotovich

Pavel Kadochnikov با همسرش Rosalia Kotovich

عکس: آرشیو شخصی

- شما در مفهوم "دوست واقعی" سرمایه گذاری می کنید؟

- اینها نه تنها کسانی هستند که نزدیک به زمانی که شما احساس بدی می کنید، به شما کمک می کند، حمایت خواهد کرد، شانه جایگزین خواهد شد، بلکه کسانی که موفقیت های شما را تحسین خواهند کرد. حتی مهم تر است. این چیزی است که دوستی واقعی ظاهر می شود. بسیاری از مردم همدردی می کنند. این امروز به ویژه توسط نظرات در شبکه های اجتماعی دیده می شود. هنگامی که یک فرد به مشکل تبدیل شد، گومون بلافاصله: آه، فقیر. و به محض اینکه من یک جایزه دریافت کردم، پاداش، یک میلیون نفر را به دست آوردم، شروع به سکوت کرد: چرا او انجام داد، و آنچه انجام داد. بلافاصله حسادت، بحث های منفی.

- برای یک دوست واقعی آماده هستید؟

- در مقدار زیادی. در حال حاضر یکی از عزیزان من به دردسر افتاد، و دایره باریک ما همه چیز را ممکن انجام می دهد، پرتاب یک خانواده و کار برای کمک به یک فرد. او به طور جدی بیمار است و لازم بود این موارد را که او شروع به کار کرد ادامه داد. ما برداشتیم اگر چه، در اصل، نمی تواند این کار را انجام دهد. اما ما نمی توانیم متفاوت باشیم. در حال حاضر من اغلب در مسکو برای بستن تمام سوالات. البته، محدودیت های توانایی های من وجود دارد، اما همه چیز در قدرت من، من آماده هستم که برای دوستانم انجام دهم. بله، و فقط برای فردی که به دردسر افتاده است.

ناتالیا Kadokhovov:

در فیلمبرداری از فیلم "Tigrov"

عکس: آرشیو شخصی

- شما در حال برگزاری کارگاه خلاق "سلسله" به نام Pavel Kadoykov. چطور همه چیز در حال رفتن است؟

- این وجود دارد، کار می کند. ما در ماه نوامبر جشنواره را صرف کردیم. ما اکنون در حال کار آنلاین هستیم. به طور دوره ای بچه ها به من می آیند، زیرا ما نمی توانیم در مرکز ما انجام دهیم. در حال حاضر بچه ها در حال آماده شدن برای شرکت در رقابت "بومرنگ. گفتگو نسل برنامه ریزی برای شلیک یک فیلم. ما به طور فعال کار می کنیم و با توجه به این واقعیت که ما از راه دور یاد می گیریم، اکنون زمان بیشتری را برای معرفی به حرفه، نظریه تئوری، که به هر حال، به هر حال، هیچ وقت پیش از آن وجود نداشت. ما کتاب ها را می خوانیم ما یک موضوع جالب داریم، بچه ها فیلم ها را تماشا می کنند، سپس بررسی و بحث را می نویسند. ما 90٪ از بچه ها را ترک کرده ایم. و 10٪ کاهش یافته است، زیرا آنها نمی توانند این فرمت را تحمل کنند. اما مداوم ترین ادامه دارد.

ناتالیا Kadokhovov:

ناتالیا به رهبری کارگاه خلاق "سلسله" به نام Pavel Kadochovov

عکس: آرشیو شخصی

- سال گذشته ساده ترین نبود. چگونه شما و خانواده تان او را زنده ماندند؟

- پسران من، ویکتور و پیتر، دشوار بود زیرا آنها بر روی مجموعه کار می کردند. و تمام پروژه ها یخ زده بودند، به طوری که آنها کار نمی کردند. اما از آنجا که چیزی در خانواده انباشته شده است، و آنها با من زندگی می کنند، ما یکدیگر را پرتاب نمی کنیم و پرتاب نمی کنیم (می خندد). با شوهرم، همه چیز خوب است، او کار کرد. او چنین حرفه ای دارد. او او را به درستی انتخاب کرد. او دیزلیست در محل ساخت و ساز است. و بدون او فقط هیچ راهی وجود ندارد. از آنجا که اگر نور وجود نداشته باشد، همه چیز برداشته می شود (می خندد). به طور کلی، هیچ چیز از دست رفته، به عنوان کار، کار می کند. و ما به آموزش از راه دور تغییر کردیم. و آنها نیز چیزی را از دست ندادند، زیرا دولت است. ما تنها چیزی است که نمی توانیم انجام دهیم این است که عملکرد را با کودکان قرار دهیم و فیلم را شلیک کنیم. اما هنوز هم چیزی اتفاق افتاده است حتی در چنین وضعیتی دشوار است. بنابراین در اصل، این دوره، خانواده ما به نوعی بلعیده بود. ما چیزی را بازنگری کردیم، چیزی یاد گرفتم که جدید باشد. ما کل داستان را به علاوه تبدیل کردیم. اگر چه قرنطینه خیلی خوب نبود، زیرا نشستن در خانه سخت است، اما، از سوی دیگر، آنها اغلب با یکدیگر ارتباط برقرار کردند. پس از همه، قبل از آن، آن را تبدیل به همیشه (خنده). به عنوان مثال، خانواده من من را نمی دیدند، زیرا من آمده ام، من می روم. آنها به ندرت ملاقات کردند. و سپس من می توانم با نوهم رقصم، با هم متحد شویم. ما یک کارتون را با یک دختر آلیس ساختیم. ما وقت داشتیم که ما یک فیلم انیمیشن بزرگ را حذف کنیم.

- اغلب شروع به برقراری ارتباط با دایره نزدیک، با خانواده اش، و چگونه، به عنوان مثال، ارتباط با نسل خود، همچنین یک بازیگر، الکسی نیلو؟

- با لساکا، ما ارتباط برقرار کردیم او، البته، در مورد این دوره نگران بود. حتی نگران نباشید، اما شکایت کرد که هیچ کاری وجود ندارد. همه چیز بسیار قهوه ای بود. اما او نیز شروع به پرداخت زمان بیشتری به بستگانش کرد.

- چگونه فکر می کنید که پدربزرگ مشهور خود را پل Kadochnikov می گوید، دیدن آنچه در حال حاضر در حال حاضر در جهان اتفاق می افتد؟

- آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد، پدربزرگ من دوست ندارد. در اینجا بسیار دشوار است، زیرا برای بسیاری از موارد، او به نظر می رسد، همانطور که به نظر می رسد - اگر او متوجه شد که در نظرات فیس بوک اتفاق می افتد، چه نوع سکته مغزی اتفاق می افتد زمانی که مردم دیوانه می شوند. تعداد زیادی از مردم به من نوشتند که شما باید واکسن را بسازید، دیگران نیازی به آن ندارند. مردم اردوگاه ها را تقسیم کردند. و این بود که آن را وحشت زده، و او به دلیل این بسیار ناامید خواهد شد. منزجر کننده زمانی که مردم به دلیل نیاز واکسیناسیون با یکدیگر شروع به سوگند می کنند. درست است، من نمی دانم آنچه را که او می گوید در آن فرمت، اما به سختی می گویند.

- در طول پاندمی، بسیاری از دوستان تقریبا دشمنان را تبدیل کرده اند. در همسایه شما تغییر رخ داده است؟

- هیچ چیز در نزدیکی تغییر نکرده است. ما به طور معمول ارتباط برقرار می کنیم. اگر چه در میان عزیزان نیز وجود دارد، کسانی هستند که معتقدند چه کسی اعتقاد ندارد که چه کسی علیه آن باشد. در هر صورت، ما به طور معمول بر روی این موضوع به خوبی ارتباط برقرار می کنیم، فقط چند لحظه می رویم. به عنوان مثال، شما می خواهید واکسیناسیون را انجام دهید، انجام دهید. نمی خواهم، انجام نده ما از یکدیگر متنفر هستیم زیرا این امر بوجود نمی آید. اما در میان آشنایان دور، که آنها به ندرت ارتباط برقرار می کنند، من چند بار خیلی سخت نوشتم وقتی شروع به پرتاب فیلم های مختلف، مقالات. من توضیح دادم که من یک موقعیت بسیار روشن دارم، سر خودم بر روی شانه وجود دارد که من واقعا از من می خواهم که من را مانند یک ماده مشابه پرتاب کنم. هنگامی که شما مهم هستید، آن را بسیار تکان می دهد. من نیازی به دانلود اطلاعات ندارم اگر می خواهم، من آن را در اینترنت پیدا خواهم کرد. به طور کلی، من در یک فرم مناسب پاسخ دادم، اما بسیار سخت است که اگر آنها این را متوقف نکنند، من فقط آنها را از دوستان حذف می کنم. برخی از جرم نوشته شده: آنها می گویند، آنها فکر می کردند که من دوست آنها بودم، و به آنها پاسخ دادم (می خندم). بله، من هستم، من فقط نظر من را دارم من نمی توانم ایستاده باشم وقتی چیزی به من تحمیل می کند

ادامه مطلب