Anastasia zadorozhnaya: "بی نظیر باقی می ماند چند بار.

Anonim

در این و بسیاری از سوالات دیگر Nastya zadorozhnaya پاسخ داد در ویدیو جدید خود "من احساس (بدن)". با خواننده و بازیگر ملاقات می کند و جزئیات را پیدا کرده است.

- Nastya، در طرح، قهرمان شما با دوست دختر در همه چیز گیر گیر گیر است. شما یک نویسنده از اسکریپت بودید. ماجراجویی اختراع شده یا داستان های زندگی را گرفته است؟

- همه خنده دار ترین، به عنوان یک قاعده، تجربه تایید شده است. درنتیجه بله. اپیزودهای واقعی از زندگی وجود دارد. طرح های حرفه ای اختراع شده از Ida Galich (Blogger معروف - اد.) وجود دارد. به طور کلی، یک سناریوی واقعا خنده دار را به طور فوق العاده ای بنویسید و آن را بنویسید. چند ماه هیچ چیز کار نمی کرد، حتی حتی دستم را شروع کردم. اما در یک نقطه ستاره، افکار، ایده ...

- Nastya، و شما خودتان می توانید به یاد داشته باشید دیوانه ترین عمل خود را به یاد داشته باشید؟

- این شوخی های کوچک است. جیروب برای مثال، به عنوان مثال، در یک شام آرام آرام با یک دوست، و صبح به او در سنت پترزبورگ، و ادامه ماجراجویی خود به خود را با لذت!

دوست دختر از قهرمان کرمان در ویدیو، وبلاگ نویس مشهور IDA گالیچ و بازیگر Daria Kolpikov بازیگر مشهور است

دوست دختر از قهرمان کرمان در ویدیو، وبلاگ نویس مشهور IDA گالیچ و بازیگر Daria Kolpikov بازیگر مشهور است

عکس: Alla Rodionova

- آیا می توانید یک نام کلیپ جدید تغییر مسیر تغییر دهید؟ پس از همه، او تبدیل به طولانی ترین در حرفه شما شد.

- خوب است که در حال حاضر چارچوب سخت از زمانبندی وجود دارد! و شما می توانید کمی روشن، پرتاب دردناک، به طوری که صحبت کنید. من بسیار خوشحالم که می توانم از فیلم های حرفه ای من در قالب موسیقی استفاده کنم. و همچنین افراد جدید با استعداد را باز می کنند که نقش مهمی در این داستان ها ایفا می کنند.

- در ویدیو شما لباس های بسیار فرانک را داشته باشید. چگونه در آنها احساس کردید؟

- خب، نه به طوری که آنها فرانک هستند. (لبخند می زند.) من تجربه بسیار بیشتری داشتم! بله، و اهداف را برای مقابله با اثر قابل توجهی نپذیرفت. اگر چه بی نظیر چند بار من در بازیگران باقی مانده بود، اما آن را به نصب نمی رود - و متاسفانه، و خوشبختانه! آخرین بار من یک ماه پیش در عکسبرداری، در مقابل یوری نیکولایویچ استودیوف، زمانی که این عبارت از سرش بیرون رفت، من را لرزاندم! بلافاصله همه چیز بسیار راحت بود!

ادامه مطلب