من گفتم "نه": یادگیری برای ساخت مرزهای شخصی با استفاده از عمل

Anonim

هرگز دیر به کار بر روی خود توسعه - چه شما حداقل 20، حداقل 50 سال سن دارد. و مرحله مهم او، به گفته روانپزشکان مدرن، دستیابی به مهارت دفاع از مرزهای خود است. افرادی که مایل به توافق در مورد هر گونه پیشنهاد هستند و مصالحه می کنند، می ترسند دیگران را متهم کنند، اشتباه جبران ناپذیر را انجام دهند: آنها در مورد اصلی زندگی خود را فراموش نخواهند کرد. نکات به مقابله با مشکل کمک می کند و زندگی را از ورق خالص شروع می شود.

محدودیت های صبر خود را تعیین کنید

یک ورق کاغذ بگیرید و آن را به دو ستون تقسیم کنید: من قبول می کنم و قبول نمی کنم. به یاد داشته باشید که آنها در اطراف آنها با شما آمدند - چه اقدامات آنها باعث رنج شما شد، و عملا احساسات را ایجاد نکرد. بپرسید چرا مهم است؟ این تمرین به تمرکز بر احساسات خود در جدایی از تاسیسات جامعه کمک می کند. مرزها از جمله تأسیس منطقه مجاز و ممنوع است. بنابراین، برای برخی از مردم خیانت، شریک تبدیل به یک تروما شدید ذهنی، در حالی که دیگران هیچ چیز وحشتناک در آن را نمی بینند و همچنان زندگی می کنند.

به وضوح مرزهای مجاز را تعریف می کند

به وضوح مرزهای مجاز را تعریف می کند

در داخل خود نگاه کن

در هنگام انجام تمرین گذشته، بر روی اقلام تخلیه شده ادامه دهید. از خودتان بپرسید: چه چیزی در این لحظه احساس می کنم؟ چرا این عمل به من نگرانی دارد؟ هر آیتم می تواند شکل 1 تا 10 را از بین ببرد که قدرت احساسات را تجربه می کند. در طول تجزیه و تحلیل خودآموزی ترجمه، شما می توانید احساسات پایه را تعیین کنید - همیشه برای خشم او نیست. اغلب تحت ماسک خشم پنهان توهین، ترس و غرور. "هنگامی که کسی به گونه ای عمل می کند که احساس ناراحتی کنید، برای ما این یک سیگنال است که می تواند از مرز عبور کند یا از آن عبور کند." با استفاده از این مشکلات، می توانید خودتان را از برخی تاسیسات آزاد کنید و به اندازه کافی به اقدامات دیگران پاسخ دهید.

درست صحبت کن

به من اعتقاد داشته باشید، تنها بخش کوچکتری از مردم به طور عمدی شما را مجازات می کند، دیگران آن را ناخودآگاه می کنند یا هیچ چیز را در یک عمل نمی بینند. با تلفظ احساسات خود را با صدای بلند، شما یک فرد را به درک آنچه که مرز او نباید بروید. لازم نیست که این مخاطب را تحقیر کنیم: اشاره به این موضوع که موضوع به طور خاص با او بحث نیست، او دانش کافی برای مکالمه کامل ندارد یا شما توسط افکار خود مزاحم نیست - این فوق العاده است. "من نمی خواهم به زندگی شخصی من با شخص دیگری بحث کنم، به جز یک شریک. بیایید موضوع دیگری را برای گفتگو انتخاب کنیم؟ " - چنین عبارتی خنثی شما به وضوح اهداف خود را تعیین می کنید و احساسات شخص دیگری را اجازه نمی دهید.

خود را با یک فرد آزاد احساس کنید

خود را با یک فرد آزاد احساس کنید

گناه خود را آزاد کن

مسئولیت احساسات شخص دیگری را برطرف کنید. روانشناسی مخاطب در صلاحیت های خود است، و نه شما. در روابط سالم، یک شریک یا والدین در مورد این که آیا شما می توانید از انجام دادن یا گفتن چیزی خودداری نکنید، به عنوان یک اصل درک نمی شود. آیا شما در غیر این صورت زندگی می کنید؟ به من یک فرد در مورد احساسات خود بگویید و زمان را به فکر کردن در مورد وضعیت بگذارید - او متوجه خواهد شد که او اشتباه کرده و دیگر فشار بر شما نیست.

شما چی فکر میکنید؟ چگونه در مورد نقض مرزهای خود احساس می کنید؟

ادامه مطلب