efim shifrin: "من فکر نمی کردم که نام پاسپورت من چنین کاری را انجام دهد"

Anonim

"افیم زالنویچ، در یک زمان، مخاطبان یک شوهر با استعداد و راوی مونولوگ های افیم شیفرین را از دست دادند، اما بازیگر را خریداری کردند. آیا شما خوشحال هستید که چنین تغییراتی رخ داده است؟

- خب، این کلمات با صدای بلند ... (می خندد.) من فقط در زمینه فعالیت کمی گسترده تر دارم. کشاورزان درک خواهند کرد. از آنجا که زمانی که خاک نازک می شود و زمین تخلیه می شود، شما باید همیشه Skarb خود را ببرید و به مکان دیگری بروید. به نظر من به نظر می رسید که در اینجا بر این، به من اختصاص داده شده به من طرح زمین، در پاپ، عملکرد، محصولات، ادامه این استعاره، بیشتر و بیشتر کمیاب بود. و من، بدون پرتاب این سرزمین، بدون توجه به توجه او، من فقط چند سایت دیگر را اجاره کردم. یکی از آنها یک زمان به نام سیرک بود، یکی دیگر از درب های بعدی - یک فیلم، سایت سوم به نام تلویزیون نامیده می شود، و چهارم - مورد علاقه من تئاتر است. در حال حاضر فلپ دیگری به او اضافه شد، که تئاتر موسیقی نامیده می شود. با این گسل ها بسیار سرگرم کننده زندگی می کنند. با آنها، البته، مدیریت آن مشکل تر است، اما من به حرفه ای بیشتر از زمانی که او حتی در رنگ های رنگین کمان نقاشی شده بود یا پس از آنکه اولین موفقیت آمد، نزدیک شد.

- چند عملکرد شما در حال حاضر مشغول هستید؟

- این موزیکال "بار انتخاب نشده" در تئاتر Musicla است، همچنین بازداشتی موسیقی "زندگی زیبا است"، عملکرد در تئاتر Viktyuk ... Affririal بازی "خنده گل" ... این آخرین عملکرد است از Mikhal Mikhalych Kazakov، که او موفق به قرار دادن در روسیه بود. هنوز برنامه پاپ آپ من به نام "seifrynisms-new" وجود دارد. متأسفانه، سه بازیکن مورد علاقه اخیرا طراحی شده اند: "Schwartsevsky" "اژدها" در تولید Mirzoyeva، در "Ivonna" خود را در تئاتر Wakhtangov و عملکرد که ما با تانیا Vasilyeva بازی کردیم، او "معامله گران لاستیکی" نامیده می شود. در حال حاضر من هنوز به تیراندازی در مورد تیراندازی در سری بزرگ، اما من هنوز نمی توانم بر روی آن تصمیم بگیرم. به طور کلی، با Octa من من را درمان های تلویزیونی را درمان می کنم، و تنها زمانی که من در "ستاره دعوت شده" برای یک سری - مهمان ستاره موافقت کردم، موافقت کردم.

افیم سیفرین یک روستای سروزومان در منطقه ماگادان متولد شد. عکس: آرشیو شخصی هنرمند.

افیم سیفرین یک روستای سروزومان در منطقه ماگادان متولد شد. عکس: آرشیو شخصی هنرمند.

- در اینجا، سال گذشته فقط سری "Sklifosovsky" با مشارکت شما بود.

- و قبل از آن - "مسیرها"، و حتی قبل از آن - "قهرمان قبیله ما". اما خود را تسکین دهنده، من صادقانه متوجه شدم که کیفیت نمایش های تلویزیونی در حال رشد است. در هر صورت، طرف فنی آنها. و دیگر به اندازه کافی صرفه جویی در صرفه جویی در صرفه جویی در ابدی: بودجه وجود دارد، نشانه های سینمای بزرگ وجود دارد ... اما هنوز هم، سری ما در چنین زمانی کوتاه است که آن را کمی از من کمی از آنچه که ما باید کار می کنند، ترساندند.

- به عنوان یک ستاره مهمان، شما در حال حاضر اغلب به هیئت داوران نمایش های تلویزیونی مختلف دعوت شده است. هنگامی که شما باید آن را اغلب به همکاران خود ارزیابی کنید، چقدر راحت هستید؟

- من خودم آن را برای خودم توضیح می دهم که به نحوی قضاوت های قطبی همکاران من به نحوی است. چنین فردی باید در هیئت منصفه باشد. من هرگز کسی را به تحقیر یا توهین نمی کنم. از آنجا که یک بازیگر است، من درک می کنم که چقدر سخت است که در چنین پروژه هایی شرکت کنیم. و من، همانطور که از داخل، شما همیشه به کسانی که مایل به آماده شدن هستند، یا برای حل و فصل. شاید این دعوت ها نیز با این واقعیت مرتبط است که من هرگز از بین نمی رود، تصمیم من را اعلام نمی کنم. به نظر می رسد که همیشه در پروژه های تلویزیونی سرگرم کننده وجود دارد. این هنوز تلویزیون است، نه یک محاکمه یا امتحان. و عناصر نمایش باید هنوز هم حضور داشته باشند - حتی در اعلام نتایج ...

- "ساعت ساعت" شما یک نمایش تلویزیونی محبوب "سیرک با ستاره ها" بود، جایی که شما نشان داد که آنها قادر به آن هستند. آیا شما مهارت های کسب شده در این پروژه دارید؟

"اگر اکنون پیشنهاد دادم که چیزی را تکرار کنم، من فقط یک هفته برای ورود به فرم می پرسم، احتمالا تقریبا همه چیز را که در سال 2007 نشان دادید تکرار کردم. اگرچه هفت سال گذشت این یک چیز را برای من می سازد تا به آن اعتقاد داشته باشم: زمانی که سالگرد نیکولین جشن گرفت، صادقانه فکر کردم که دوباره بر روی مانده نشستم در سیرک بر روی رنگ، من اعتماد به نفس دادم. و من یک اتاق بسیار هوا را تکرار کردم. همانطور که در آن شوخی: "آیا می دانید چگونه یک ویولن را بازی کنید؟ "من نمی دانم، من سعی نکرده ام." من احساس می کنم که من توانستم مدیریت کنم.

در حال حاضر Efim Shifrin بلافاصله در چندین تولید تئاتر مشغول است. عکس: Gennady Avramenko.

در حال حاضر Efim Shifrin بلافاصله در چندین تولید تئاتر مشغول است. عکس: Gennady Avramenko.

- با اشتغال عالی خود، شما نیز یک کاربر فعال از شبکه های اجتماعی هستید. هر روز، گزیدهای جدید از کتاب های جالب و آثار در صفحه شما ظاهر می شود. کجا زمان برای چنین کاری پیدا می کنید؟

- من اغلب در مورد آن پرسیدم، و به نفع خوانندگان من همیشه یک بی اعتمادی جزئی وجود دارد: آنها همچنین می دانند که من در شب یک عملکرد دارم، و صبح من فقط به این شهر می رسم. در همان زمان، من نیز در ورزشگاه آموزش می دهم. کسی بلافاصله ایده "سیاه پوستان ادبی" را مطرح می کند، یا کسی به من کمک می کند. اما به این سوال بسیار آسان است - من همیشه در جاده هستم. در شب - در قطار، در طول روز - در هواپیما، و بودن در مسکو - من در ماشین خدمات حرکت می کنم، من خودم را رانندگی نمی کنم. و در حال انتظار، من هرگز وقت صرف نگاه کردن به لکه ها در سقف، من با iPad بخشی نیستم، که به عنوان یک لشکر، هنوز هم در طول زمان و عادت جغدها گرفته شده است. کمی بخوابم، کافی دارم به طور کلی، من هرگز فکر نکردم که من می توانم از مانیتور خواندن را دوست داشته باشم، به نظر من این بود که به من احتیاج داشت. اما اکنون فرمت الکترونیکی من را به خواندن سیم پیچ بازگشت. من تعداد زیادی از کتاب ها را دانلود کردم و می توانم به طور همزمان چندین کار را در یک بار بخوانم، بدون بارگذاری نه فضای یا دست های شما. من به راحتی از یک کتاب به دیگری یاد می گیرم، مزایای همه این دستگاه ها، بوک مارک های مناسب، انتخاب ها، کپی کردن متن را فعال می کند. من مجبور نیستم این قطعات را از کتابهایی که من در شبکه های اجتماعی ارائه می دهم، مجددا چاپ کنم - این کار با فشار دادن یک دکمه انجام می شود. من اساسا به خواندن و به دنبال تصاویر می روم. من همیشه می خواهم آنچه را که آموخته ام به اشتراک بگذارم. و هنگامی که آنها می پرسند: چرا این به طور ناگهانی علاقه مند به تاریخ Highlander یا تئوری تکامل بود - این نگرش به حرفه شما چیست؟ من می گویم: "بنابراین، به این دلیل که جالب است که به حرفه مربوط نیست. به نظر من به نظر می رسد که برخی از لکه های تحصیلی من وجود دارد که زندگی آن را امکان پذیر می سازد. " و واقعیت مجازی جدید فقط فرصتی را برای یادگیری و یادگیری فراهم می کند. به نظر من به نظر می رسد که من از یک دبیرستان دیگر یا حتی موسسه فارغ التحصیل شدم، زیرا من یک کاربر فعال از شبکه های اجتماعی هستم.

- در همان زمان، هنگامی که شما پست خود را بنویسید، شما با زبان روسی بی عیب و نقص قابل توجه است ...

"من مدت ها پیش نوشتم، و حتی سه کتاب کردم، و من می خواهم آن را به راحتی بخوانم." اما پس از آن هرگز به هیچ وجه وجود نخواهد داشت. من درک می کنم که از زمان عبارت، من اغلب نمی دانم کجا آن را به پایان برساند، و من درک می کنم، نقص ادبی من و ضعف من است. من با بزرگنمایی پیشنهاداتم مبارزه نمی کنم. اما به نظر می رسد که چیزی در مورد اطلاعاتی که من توانستم برآورده کنم، در عبارات ساده کوتاه SMS تلفن مناسب نیست. اما در اینجا من اغلب از این واقعیت رنج می برم و حتی از این واقعیت رنج می برم که نور لوکاوینکا یا عجیب و غریب، برای برخی از فرکانس های بالا پنهان شده است، خواننده من بدون شکلک ها حدس می زنم، و ناگهان شروع به فکر کردن می کند که من واقعا کسی هستم که شخص دیگری را دوست دارد در این زمان از قرن گذشته، یا در تمام دکمه های Dandy سخت تر شده است. اما همیشه به نظر من خیلی واضح بود: برای کالیبراسیون عمدی کلمات پنهان و خیانت بیش از او ...

efim shifrin. عکس: Gennady Avramenko.

efim shifrin. عکس: Gennady Avramenko.

- برای کاربران شبکه های اجتماعی، شما Schifrin خواهید بود. چه کسی این نام را در زندگی می نامد؟

- همیشه پدر را در نامه ها - و Nohimka، و Nohimka با تاکید بر اولین هجا و فاک. من به دو نفر از نام های فعلی من عادت کرده ام و حتی فکر نمی کنم که با ثبت نام تحت نام گذرنامه من در شبکه های اجتماعی، ما چنین صلیب در جامعه داشته باشیم. اگر چه کاملا توضیح داده شده است: اگر مخاطبان به من احتیاج داشته باشند، چگونه به اوفیما استفاده می شد، ممکن بود فرض کنیم که آنها بلافاصله تصمیم می گیرند که من بتوانم نامم را عوض کنم یا چیزی از مردم سوخته شدم. لازم بود به نحوی رسما اعلام کرد که من همیشه زندگی می کردم و تحت نام، و تحت آن. پس از همه، نادر آنا با این واقعیت که برای کسی نورا است، می آید. من می دانم بسیاری از ساشا، که دوست ندارند زمانی که آنها shurids نامیده می شود. اما من از دوران کودکی که I و FIMA و EFIM و در یک زمان فاک استفاده می شود استفاده می شود. و در دوران کودکی، من بدیهی است که نشانه ای از برابری بین این همه نام ها را احساس کردم. و در مرحله، البته: هنگامی که شما به این نام در بیلبورد یا به اعتبارات گفتید، و رفت. و شما حتی متوجه نشدید که چگونه 30 سال پرواز بزرگ بود، که طی آن شما همیشه با EFIM بودید. اما به نظر من بود که جایی که من باید تحت نام من پدر و مادرم ثبت نام کنم. من یک مثال می دهم: Nonna Viktorovna Mordyukova در اسناد در ماه نوامبر بود. اما هیچ کس هرگز او نوامبر را ندیده است - Nonna و Nonna. و من - فاک، و لعنتی، و یک فاک وجود دارد. و چه کسی تماس می گیرد؟ در حال حاضر بسیاری در حال حاضر هستند.

- به هر حال، پدر و مادر که به شما نامیده می شوند، برای مدت طولانی می خواستند روزنامه نگار پسر خود را ببینند. و حالا شما نوشتید چرا آنها را در این حرفه دیدند؟

- احتمالا، در بیوگرافی من، پدر و مادر من احساس کردند که حرفه هنرمند از رده جدی سقوط کرده است، کسانی که زیر پای خود خاک می کنند. آنها مجبور بودند زنده بمانند و پدر در اردوگاه، و مامان، پس از جنگ به او آمدند. به هر حال، آنها به انتخاب من مخالفت نکردند. چنین چیزی وجود نداشت که آنها ایستادند و گفتند: "هرگز". به سادگی قبل از موفقیت من و اول از ظاهر من در هوا، و در حال حاضر با اولین گردشگران من در ریگا، آنها همیشه تردید از انتخاب من، هر چند آنها از دوران کودکی می دانستند که من چیزی غیر از این نمی خواهم.

- شما پدر و مادر را به زودی، در 19 سال ترک کردید. شروع به زندگی مستقل در مسکو سخت بود؟

- خوب، این زمانی نیست که گورکی به مردم رفت. من در سال های شوروی به مسکو آمدم، زمانی که مهم نیست که چگونه در مورد زمان صحبت کرد، ناپدید شدن بود. با این حال، آشنا که با آنها متقاضی بلافاصله در مسکو، بستگان که در شاخه های نسل زینتی درخت خانواده قرار گرفتند، آشنا شدند، که در زمان تحصیل، شما به دست آورده اید، احساس خاصی را به دست آوردید. من چیزی نیست که آنها به یک کشور ناآشنا پرتاب می شدند تا بومیان بخوریم، من توسط هموطنان احاطه شده بودم، و آنچه که ما آن را نقاشی کردیم، زمان شوروی را نقاشی نکردم، اما اگر فرد با رژیم مخالفت نکرد، مسیر را انتخاب نکرد از مبارزه در یک بار - چگونه او می تواند حدس بزند؟ من چنین سرنوطی را به یاد نمی آورم، به طوری که ناامیدی به طوری که مردم به طور کامل با مردم مطابقت داشته باشند، اگر شما بلافاصله در مخالفان ثبت نشده اید. علاوه بر این، من در دوران خمیده متولد شدم، جایی که در برابر پس زمینه ظلم و ستم از منافع استالینیست، همه چیز به نظر می رسید یک پناهگاه بود. حالا سرنوشت برادسکی را به یاد می آوریم. اما پس از آن، پس از آن، سکونتگاه ها به تماس با کورتیکا دشوار است. این فقط شرم آور است که شاعر خوب به طوری که من زندگی خود را در شعر از کاوش منطقه آغاز کردم.

efim shifrin:

"من همچنان به مبارزه با استرس یا افسردگی با یک شیشه یا از زندگی فرار می کنم، و تنها یک ساعت در روز در ورزشگاه می آید." عکس: آرشیو شخصی افم شیفتین.

- در حل و فصل بومی Susuman در منطقه Magadan شما هستید؟

- دیگر نبود، اما به طور کلی دو بار آنجا بود. من در مورد آن خیلی زیاد می گویم، زیرا من متقاعد شدم - گفتم که دو بار به همان رودخانه پیوست، کاملا درست نیست. من به رودخانه پیوستم که در آن هیچ چیز به سمت عقب نشینی نکردم. که جریان خود را تغییر نداد. بسیاری از روستاها در کولایما تخریب شده اند، بخشی از آنها سوزانده شده اند. اما بعد از 25 سال بعد، من دوباره در روستا بودم، که چند بار در یک رویا دیدم و از خواب بیدار شدم، من شگفت زده شدم، چه آب معلوم شد ...

- در چه مرحله ای کلاس های بدنسازی شما هستند؟

- من هنوز آن را به ورزش و یا بدن نمی نامم، اگر چه کلاس ها با بارهای منجر به تغییر در شکل می شوند و این کاملا ممکن است این کلمه در خارج از کشور تماس بگیرد. اما من هنوز اهدافم را برای جمع آوری برخی از مسابقات قرار نمی دهم و یا به جانبازان کلاس این ورزش می روم. تمرینات من هنوز از آماتور فراتر نمی روند، اما من واقعا دوست دارم نتایج این درس ها را احساس کنم. من دوست دارم که من در سال های من انجام می دهم با بارهای که حرفه ای به من می دهد، می توانم لباس های مشابهی را که پنج سال پیش اجرا می کنم، بپوشم. آنچه که من همچنان به مبارزه با استرس یا افسردگی ادامه می دهم، نه با کمک یک شیشه یا سقوط از زندگی، اما تنها یک ساعت در روز در ورزشگاه می آید.

- چه وزن؟

- من مدت ها تلاش کرده ام تا سعی نکنیم که چه نوع وزن اوج را پیدا کنم و چه کارگر. به طور کلی، من به سوابق نمی روم اما فقط دیروز من در اولین رویکرد به ده بار به متر رسید. درست است، در رویکرد دوم من به اندازه کافی برای شش تکرار بودم.

- آیا شما با چنین نگاهی فلسفی به زندگی زندگی می کنید، از جایی که حکمت حیاتی را می گیرید؟

- درباره حکمت - این بود که شما عصبانی بود، من عاقلانه احساس نمی کنم. فقط تجربه زندگی من را با برخی از دانش مسلح کرد. من درک می کنم که در این زندگی شما فقط می توانید بر روی آنچه که انجام دادید حساب کنید. و من خیلی متفاوت از کسانی هستم که توسط افراد خوش شانس در نظر گرفته می شوند. من می دانم که شانس به من تبدیل شد تنها زمانی که من قبل از آن کار می کردم. و من فکر می کنم این تنها فلسفه روزمره ساده من است.

ادامه مطلب