النا Velikanova: "شوهر برای من ایده آل مرد است، آن را یک میله"

Anonim

النا Velikanova، بازیگر، بازیگر، ادعا می کند که تداوم سنت ها، ریشه ها برای او بسیار مهم است. او متولد شد و در مرکز مسکو بزرگ شد. در منطقه خود، او همچنین با یک شوهر آینده یک نوجوان را دید. عشق بعدا خیلی زیاد آمد، هرچند جلسه دوباره در Fenats بومی اتفاق افتاد. امروز لنا همچنان در پارک عزیزم خود با این دوست دخترشان و پسرش میشا - با فرزندان خود، پیاده روی می کند. در سنت هایی که در آن رشد کرد، او به ارمغان می آورد و پسر را به ارمغان می آورد. شیوه ها برای خواندن، موسیقی، نقاشی، و مهمتر از همه، احساس آزادی داخلی در آن را توسعه می دهد و نه توانایی زندگی با توجه به قوانین. جزئیات - در مصاحبه با مجله "اتمسفر".

- لنا، شما در حال حرکت دور هستید، کنسرت را تمرین کنید و هنوز هم وقت خود را برای فعالانه در خانه شرکت کنید - در صبح ها برای محصولات اجرا کنید، پسر را به مدرسه جمع آوری کنید، طبخ کنید. چطور این همه را ترکیب می کنید؟

- اگر زود بیدار شوید، می توانید زمان زیادی داشته باشید. از آنجا که پسر به کلاس اول می رود، روز من هفت سی شروع می شود. من صبحانه را آماده می کنم، من میشا را به مدرسه می گیرم، من آموزش می دهم، من در بدنم مشغول به کار هستم، من به دوست دخترم به باله می روم. من به مدت طولانی به چنین ریتم زندگی عادت کرده ام، حتی والدین تدریس می کنند، بنابراین، حتی زمانی که احساس اینه که هیچ کاری وجود ندارد، بسیاری از چیزهای مختلف بوجود می آیند. و کلید همه چیز - لازم است به زودی برود و به زودی بپیوندید، اما به اندازه کافی بخوابید. به طور کلی، من معتقدم که جنبش زندگی است.

- فقط استراحت چیست؟

- برای این، من فقط باید یک بار در سکوت باشم. من می توانم تفکر، خواندن، اما یک فیلم خوب یا یک بازی در این دستگاه نیز یک تعطیلات برای من است. هر چند ماه من سعی می کنم به جایی بروم. کشورهای جدید، شهرهای جدید، افراد جدید، فرهنگ، داستان با غوطه وری - همه اینها برای من بسیار قوی است.

- همانطور که شما موفق به برنامه ریزی برنامه خود را به شدت، بازیگران پس از آن ...

- تعطیلات کودکان وجود دارد، من در ابتدا یک سفر را برنامه ریزی کردم. این اتفاق می افتد که در طول فیلمبرداری من می توانم جایی برای یک هفته شکستن، بازیابی، و سپس به کار بازگشت. سال گذشته، پس از پایان پروژه "خانه آخر آخر"، همان روز به استرالیا پرواز کرد. میشا من و من سی ساعت را پرواز کردم. (می خندد.) من اغلب خیلی دور هستم اگر تیراندازی در مسکو، من سعی می کنم حداکثر زمان را در کلبه با خانواده صرف کنم، به مسکو به مدت دو یا سه روز فیلمبرداری کنم.

در مجموعه ای از این فیلم با مدیر ولادیمیر Yankovsky

در مجموعه ای از این فیلم با مدیر ولادیمیر Yankovsky

عکس: آرشیو شخصی از غول النا

- آیا اخیرا یک کلبه دارید؟

- نه، من آنجا بزرگ شدم، این یک لانه عمومی است. پدربزرگ مدتها پیش یک طرح کوچک در روستای روزنامه نگاران ارائه داد. کلبه در جنگل است، نه چندان دور از صومعه بوروفسکی، بنابراین یک بار در هفته ما به آنجا می رویم تا فویل برویم. همه همسایگان من هم اکنون در حال حاضر فرزندان را به دنیا آورده اند و کسانی که به تنهایی راه می روند، از طریق جنگل پیاده می شوند، ما فقط آنها را می گیریم، جایی که آنها، که آنها. (می خندد.) و کباب کردن.

- شما این شغل را لرزاندید؟

- نه، اما در حال حاضر من سوار کمتر، کمی سخت، شما باید به زمان سال سازگار است. در تابستان من اجرا می شود و نشسته در زین، و در زمستان بیشتر در سالن وجود دارد. تمرین یوگا برای بیش از ده سال. من دوست دارم بدنم را احساس کنم، تن از عضلات، حتی از طریق درد، من یک زن باردار را پرتاب نکردم. یوگا بدن را بهبود می بخشد، و روح و ذهن. من یک حرفه بسیار دشوار، عصبی، عاطفی دارم و تاکید می کنم که مدیتیشن را حذف کنم. یوگا قادر به آرامش، بازگرداندن تنفس، گرم کردن و آماده شدن بدن برای کار است. در زمستان، من از لحاظ جسمی در خیابان سخت هستم.

- بنابراین ورزش های زمستانی: اسکی، از جمله کوه، اسکیت ها شما نیستید؟

- چرا؟ من رانندگی برای سوار شدن به اسنوبرد. ما فقط از بلغارستان پرواز کردیم. من برای مدت زمان بسیار طولانی در هیئت مدیره ایستاده ام، من عاشق آدرنالین هستم، اما در حد معقول. به نظر من به نظر می رسد که شما می توانید لذت ببرید و بدون شدید به عنوان مثال. و من میشا را در هیئت مدیره قرار دادم در Ski Resort شما در هشت صبح به پایان رسید، صبحانه و بیش از شش ساعت شما در کوه ها بالا و در ورزش شرکت کنید. این بسیار مفید است، و برای من این یک لذت بزرگ است. حداقل یک بار در سال، من برخی از زمان ها را در کوه ها صرف می کنم.

"شما همیشه می گوئید که من با میشا پرواز کردم." در مورد شوهر چیست؟

- Oleg کار می کند و نمی تواند به استراحت بپردازد، بنابراین اکنون ما با یک دوست دوستان رفتیم. اما اگر فرصتی وجود داشته باشد، ما در سه نفری پرواز می کنیم، همراه با اولگ نیز - به طور کلی، به شرایط تنظیم می شود.

النا Velikanova:

پسر بازیگر Misha یک کودک با استعداد موسیقی است که پیانو را بازی می کند. با مامان در استودیو، ضبط آهنگ به پروژه "ساعت زمین"

عکس: آرشیو شخصی از غول النا

- اکنون چقدر به کار وابسته هستید؟

- من از کسانی نیستم که برای کار کار می کنند. بهتر است به یادگیری چیزی، به طور معمول من این کار را انجام دهم، از گرفتن انرژی من و قدرت هدر رفته است، بدون دریافت لذت از این. به معنای واقعی کلمه، روز دیگری پیشنهاد من را دریافت کردم، اما مواد را خیلی دوست نداشتم که حتی سعی نکردم. همانطور که گفته های قدیمی می گوید: "اگر شما یک سناریوی خوب دارید، شما فرصتی برای حذف یک فیلم بد دارید، و اگر شما یک اسکریپت بد دارید، هیچ فرصتی ندارید." پول آخرین بحث شده است.

- بزرگترین شکاف بین تیراندازی چیست؟

- سال این برای من عادی است. در حال حاضر من از پایان ماه اکتبر تا پایان ماه می گذرانم. من نسبت به این بسیار آرام هستم من چیزهای زیادی را جمع می کنم، و لازم است بهبود یابد. من موافق نیستم که چند پروژه را به طور موازی انجام دهم، من آن را آگاهانه انجام می دهم. سال گذشته در تابستان، ما با Cyril Kyaro در "مشاور"، و در Minsk در فیلم "من معتقدم. امیدوارم. عشق. " من خسته شدم، و بقیه فقط یک هفته بود تا آن را با خانواده ام صرف کنم. لازم است زمان بازگرداندن آن، اول از همه آن مربوط به نیروهای فیزیکی، پس از آن ذهنی، اما همچنین ذهنی لازم است برای استراحت به منظور زمان به Rummate ضروری است. من می فهمم که هنرمندان، به عنوان یک قاعده، یک دوره کاری کوتاه در یک پروژه، و زمانی که او به یک جت می افتد، یک پیشنهاد توسط یک رول بر روی آن. اما من فکر می کنم که شما هنوز هم نیاز به صرفه جویی در خود را، مهم نیست چقدر دشوار بود که آن را رد کنید.

- در این زمان به طور مستمر رنج می برند؟

- من خوب به دست می آورم، و هزینه های من به اندازه کافی، با وجود خرابی. من یک دختر استانی نیستم که به مسکو آمد و او هیچ جایی برای زندگی ندارد. هر کس نیازهای مختلفی دارد، من سعی می کنم به وسیله وسیله ای زندگی کنم. من خیلی جالب تر از کتاب هستم که می خواهم از خانه های جدید بخوانم. و پول کافی برای سفر وجود دارد. (لبخند می زند.)

- هنگامی که شما اسکریپت فیلم "داماد عادلانه" را دریافت کردید، بلافاصله متوجه شدید که قهرمان شما بود؟

"Gunn Slutski یک نمایشنامه نویس بسیار خوب است، و Volodya Ustyugov یک مدیر تئاتر است، او تمام وقت خود را با محبوب Tatyana Grigorievna Vasilyeva، یک هنرمند عالی، قرار می دهد. البته، اسکریپت از جریان مادی که من در مقادیر زیادی خوانده بودم از دست دادم. Volodya گفت که او رویای رویا در این تصویر بازی کرد، زیرا او واقعا می خواست بازی Ekaterina Sergeyevna Vasilyeva، Marina Esipenko و الکساندر Yatsko. و این همه اتفاق افتاد. او همچنین به دنبال من در فرآیند فیلمبرداری، از موهای بلند برای ساخت یک مربع کوتاه بود. اما من تهدید به انجام بدون آن، پیشنهاد به قدم زدن، پس او گفت مارینا Esipenko: "مارینا، خرگوش!" (می خندد.) و او اطاعت کرد. پس از آن خیلی طولانی خندید که Volodya قطعا می خواست کسی را قطع کند.

سوارکاری - یکی از سرگرمی های مورد علاقه هلنا

سوارکاری - یکی از سرگرمی های مورد علاقه هلنا

عکس: آرشیو شخصی از غول النا

- چه اتفاقی می افتد به آنچه در رابطه با افراد در سال های اخیر اتفاق می افتد؟

- بله بسیار! و در فیلم ما، ما می گوییم که فردی که صمیمانه دوست دارد، خودخواهانه، اختصاص داده شده به لبه، در حال حاضر یک احمق نامیده می شود. این یک نوع "اتاق دوم شماره 6" است، در اطراف اتمام، بی اعتمادی به یکدیگر. ما در مورد رابطه خویشاوندان نزدیک، والدین و کودکان، مردان و زنان، شوهران و همسران بحث می کنیم ... و ما موضوع مهاجرت را مطرح کردیم: فرد هرگز در یک کشور خارجی خوشحال نخواهد شد. من بسیار خوشحالم که نمایش دوم به خوبی گذشت، زیرا اولین بار در یک زمان ناموفق بود، و من فکر کردم که هیچ کس این فیلم را متوجه نخواهد شد. و اکنون یک بازخورد بزرگ دارم، بسیاری از آنها تماس گرفتند. این باعث می شود من بسیار خوشحالم

- تیراندازی بدون سینما شدید بود؟

- خب، در مورد آن چیست؟! (می خندد) در یک صحنه بزرگ، زمانی که من در خیابان در یک لباس، و رم Polyansky - در ژاکت، منهای بیست بود. در کار این فیلم همیشه نوعی از Superfold وجود داشت. مهم نبود که بین فیلمبرداری، آنچه شما زندگی می کنید، شکسته شود، زیرا ایده ای است که برای آن کار می کنید، آنچه شما می خواهید مردم را منتقل کنید. راه ما با کاترین سرگئیوینا سوار در یک سورتمه در ریخت، خوب بود، و حتی آنچه که او سقوط کرد، برای او مهم نبود. ما می خواستیم احساس عشق را بیان کنیم، اطمینان حاصل کنیم که کودکان در مورد والدین، در مورد پدربزرگ و مادربزرگ، مراقبت می کنند، به طوری که ما درک می کنیم که ما بعد از مدتی به این نگرانی نیاز داریم، به طوری که روابط بین مردم بومی حفظ می شود، و حتی خویشاوندان، همانطور که اتفاق افتاده است بین کاتیه من و پلیینا سرگئیوینا.

- رابطه شما با کاترین Vasilyeva چیست؟

- ما همه با هم زمانی که آنها در سایت بودند، با هم ناهار خوردیم، هرچند ما قطار های جداگانه ای داشتیم. او همیشه از من دعوت کرد و من بسیاری از داستانها را شنیدم، به عنوان مثال او با Smoktunovsky در صحنه کار می کرد، به عنوان مثال. ما هنوز هم ارتباط برقرار می کنیم، تماس می گیریم، او منتظر ماند، اما متأسفانه، من جرات نخواهم داشت. من او را در سال گذشته ملاقات کردم، او مرا به کلیسا هدایت کرد، من را به خانواده اش معرفی کرد. او یک کشیش پسر دارد - پدر دیمیتری. ما اکنون در رابطه بسیار گرم هستیم، اغلب دیدن می کنیم. من دور از کلیسا بودم، اگرچه به خدا اعتقاد داشتم. اما او گفت: "من شما را روشن می کنم،" روشن می شود. ما در کنار، دعا کردیم، و آن را به سطح نازک منتقل کردیم.

کروز در فجردام نروژی

کروز در فجردام نروژی

عکس: آرشیو شخصی از غول النا

- شما در سراسر آنچه که آنها به شما گفته شد آمده است که شما به هیچ وجه مروارید نیستید، به این معنا احمقانه، چگونه "احمق" شما چطور است؟

- اگر شما فیلمبرداری من را می گیرید، تمام قهرمانان من صادقانه و البته، در چیزی شبیه به من هستند. و "احمق" فقط یک نشانه از تمام تصاویر است، اگر شما به یاد "Vanechka"، "Popsu"، "زمان شادی". اما من بازی و عوضی در "هیچ کس" شهروند ". در ایالات متحده بسیار خوب و خوب زندگی می کند. این همه بستگی به این واقعیت دارد که شما بیشتر پخش می کنید، این انتخاب هر فرد است.

- صداقت در ترکیب با عاطفی یک مخلوط زیبا، اما خطرناک است. آیا تا به حال مشکلی با این دارید؟

- احتمالا، در مدرسه و در موسسه لحظاتی بود که لازم بود صمیمانه نظر خود را بیان کنید، و جایی باید ساکت باشد، نه به تحریک. در حال حاضر آن را محدود تر شد، من سعی می کنم تجزیه و تحلیل: آیا این صداقت در حال حاضر مورد نیاز است.

- در حال حاضر موقعیت مد روز: قلمرو آن، فضای شخصی، مشکلات حمل و نقل - تقریبا یک تن بد و در عشق، و در دوستی ...

- نه، من به نحوی همه چیز را در پیرمرد. (می خندد.) "گوش های مورد علاقه" وجود دارد. و مادر دوست دختر من نزدیک است. من عاشق خودم هستم و خودم را دوست دارم. ما باید سعی کنیم تا در صورت امکان، کسانی بودند که به شما دلپذیر هستند. من دوستانم و در دشواری و در شادی را می شناختم. و چندین بار در چشمان خود دیدم که برای من خوشحال بودند، برای خودشان. برای من مهم تر است، در دوستی ارزشمند است. روابط دیگر باید بلافاصله قطع شود.

- و چه چیز دیگری، به جز حسادت و بی عدالتی، شما را در مردم آزار می دهد؟

- من واقعا مزاحم را دوست ندارم من می توانم هر دیر، اشتباه ببخش، اما من نمی توانم ایستاده باشم زمانی که یک فرد احمقانه است، ناخودآگاه چیزهایی را که ممکن است عواقب وحشتناکی داشته باشد، می سازد. و هنگامی که آن را بیش از یک بار در ماه اتفاق می افتد، و به طور منظم، آن بسیار آزار دهنده است. من مردم برهنه را دوست ندارم غیر قابل اعتماد من در مورد اخلاق نیستم، اما در مورد احساس تاکتیک. زمانی که آنها می گویند قبول نمی کنم: هدف این بودجه را توجیه می کند. این باعث احساس رد می شود.

النا Velikanova:

"وقتی آنها می گویند" من قبول نمی کنم: هدف این بودجه را توجیه می کند. این باعث احساس رد شدن می شود. "

عکس: Dmitry Bunling

- آیا شما خود را به خوبی می شناسید یا گاهی اوقات چیزی شگفت زده می کنید؟

- من کاملا خوب می دانم، اما من هم تعجب خواهم کرد. (لبخند می زنم.) من به یاد داشته باشید که مدتها پیش، در سری "رودخانه دریا"، از کشتی به آب پرید، و قبل از آن، حتی با یک پل در استخر هرگز غرق شد. و هنگامی که این صحنه فیلم برداری شد، هر کس پرسید: خوب، ترسناک؟ اما احساس کردم که باید این کار را انجام دهم. من احساس کردم برخی از قدرت ناشناخته است. یا هنگامی که ما بیش از دوازده ساعت را حذف می کنیم، خودم شگفت زده شدم، همانطور که یک نفس دوم داشتم، چه مدت می توانم کار کنم، خواب نیستم. یا یک صحنه دشوار، من فکر می کنم: چگونه این کار را انجام دهید؟ من نمی توانم". و ناگهان هپ - معلوم شد. اینها اکتشافات دلپذیر هستند.

- آیا چشمان خود را در صحنه های فرانک تغییر دادید؟

- نه، همه چیز یکسان است. (می خندد.) من بدنم را نگه می دارم و هنوز هم پیشنهادات آگاهانه را در مورد این ندیده ام. من معتقدم که شایسته ترین چیزی که می تواند بین مردم رخ دهد، سکوت، حداکثر نگاه است. برای من، این رابطه جنسی بسیار بیشتر از لمس فیزیکی یک شریک است و در فریم لباس پوشی می کند. من مدتهاست که موقعیت من را لابی کرده ام. و تا زمانی که او مدیر را ملاقات کرد که من را محکوم کرد.

- رمان شما با شوهرش ده سال پیش شروع شد، اما شما حتی در مدرسه ملاقات کردید؟

- ما ملاقات کردیم وقتی که من چهارده ساله بودم. ما یک شرکت مشترک داشتیم، من زندگی می کردم، جایی که او رشد کرد، در یک فالکون، این یک زیستگاه قدیمی مسکو، در نزدیکی روستای هنرمندان است. و اولگ اینجا آموخت. ما می گوییم "در منطقه" ما بسیاری از آشنایان مشترک داریم. اولگ قدیمی تر از من برای دو سال. ما گاهی اوقات عبور کردیم، و در سن بیست سالگی دور، و در نگاه اول عشق بود. (لبخند می زند.) پس از مدتی شروع به زندگی با هم، آگاهانه خانه خود را ساخت. در حال حاضر خانه ما در همان منطقه است. فرزند من اینجا به مدرسه می رود، و ما هنوز هم با دختران با هم در پارک راه می روند. و فرزندان ما در حال حاضر با هم راه می روند. این چنین تداوم فضا، ریشه ها ...

- شما به نحوی گفتید که یک مرد باید ارزشمند باشد ...

- بله، اگر به خودتان احترام بگذارید، قدردانی می کنید، قطعا یک فرد مناسب و معقول باید در کنار شما باشد. من نمی فهمم وقتی می گویند: بستن چشمانش به آن یا بیش از حد از طریق چیزی، ما هنوز ادامه می دهیم. چرا این همه این؟ مورد علاقه در یک حس خاص هنوز باید بت شما باشد، باعث تحسین می شود. در این، به نظر می رسد که یک مفهوم شأن و منزلت وجود دارد. برای من، شوهر بسیار ایده آل یک مرد است. این یک میله مرد، قدرت دارد.

النا Velikanova:

"پرشور ترین چیزی که می تواند بین مردم اتفاق بیفتد، سکوت، حداکثر نگاه است. برای من، این رابطه جنسی بسیار بیشتر از شریک جسمی است."

عکس: Dmitry Bunling

- شما یک برادر کوچکتر الکسی دارید او چه کار می کند؟

"بله، آلکسی برای بیست و یک ساله، او در انگلستان تحصیل کرد، به هنر نرسید، اما یک گیتار گیتار، یک موسیقیدان بسیار خوب است. درست زمانی که پدر Meloman، موسیقی به نظر می رسد در خانه بیست و چهار ساعت در روز، غیر ممکن است یک کودک موسیقی نیست. در چهارده، او به این ابزار داده شد، و بلافاصله واضح بود که او موفق خواهد شد.

- و میشا در موسیقی مشغول به کار است؟

- مطمئن! نواختن پیانو. ما یک ویولن، یک گیتار الکتریکی داریم، اما در حالی که ما تصمیم گرفتیم با کلید شروع کنیم و Solfeggio را یاد بگیریم. عشق به موسیقی از والدین منتقل شده است. کافی است که بسیاری از آهنگسازان بزرگ را به یاد بیاورید. میشا، به محض اینکه آموخت و به آنجا آموخت و راه برود، قبلا سینت سایزر او بود. و نه به این دلیل که مادر خیلی زیاد می خواست. لازم بود که این رسوبات را در زمان ببیند و با معلمان خوب نگهداری شود. و پنج بار در هفته او در ورزش مشغول به کار است. او کمربند زرد در کاراته دارد و او برای تیم فوتبال مدرسه ای بازی می کند.

- آیا دوستان شما دوستان هستند؟

- ما یک رابطه خوب داریم و با پدر، آنها داستان های بوی خود را، زمان خود را برای برقراری ارتباط. من می خواهم او را با حداکثر احساس آزادی درونی رشد دهم و نه با توجه به قوانین. من سعی می کنم تفکر انتقادی را توسعه دهم تا احساس صلح خود را داشته باشد. ما کتاب های زیادی را برای شب بخوانیم، به دایره المعارف هنر بر روی تاریخ نگاه کنیم. او به خوبی به زبان انگلیسی صحبت می کند. امسال من کمی او را در موزه ها کشید، خیلی دوستش دارم. (خنده حضار)

- پس از تولد، زن خود را پس از تولد تغییر داد؟ پیش از این، شما گفتید که شما زن را به وسیله و بزرگ احساس می کنید، تنها زمانی که شما در لباس زیبا در راه بیرون می روید، کفش با پاشنه ...

- با خودمختاری من هیچ مشکلی ندارم، من یک دختر به مغز استخوان هستم. (خنده حضار) البته، زمانی که من به حوادث می روم، لباس شب، برخی از جواهرات خانواده، پاشنه، این احساس افزایش یافته است. اما این واقعیت که من به طور کامل یک زن هستم، ده سال پیش متوجه شدم، زمانی که شروع به زندگی با یک مرد و مراقبت از او کرد. این مرد با دیوارهای برهنه راضی است و زن خانه را با انرژی، غذای خوشمزه و راحتی پر می کند.

النا Velikanova:

"مورد علاقه به معنای خاص هنوز باید بت شما، باعث تحسین"

عکس: Dmitry Bunling

- آیا پخت و پز را دوست دارید؟

- بله، من عاشق، اما نه زمانی که پخت و پز بخش ضروری می شود. اگر چه این زندگی است. و این واقعیت که شما به طور منظم هواپیما دارید، در این واقعیت و عشق بزرگ وجود دارد. شما بلند می شوید و موسیقی صبح، سر و صدا کتری، تغذیه ماهی و بوی صبحانه خوشمزه را پر کنید. بسیار مهم است که صبح ساخته شده است.

- برای خودتان، عزیزان، به جز ورزش و یوگا، چه کاری انجام می دهید؟ آیا شما چمدان کرم ها با شما هستید؟

- برای من، سنت ها بسیار مهم هستند و آنچه که من برای مدت طولانی دوست داشتم. من یک چرم نازک، چرم نشتی به آلرژی دارم، بنابراین در برخی موارد مجبور شدم به دنبال جایگزینی برای مراقبت روزانه بودم. و او را پیدا کرد، ژاپنی، لوازم آرایشی. مشکل این است که این کرم ها در کوزه های کوچک تولید نمی کنند، و کل حمام من با آنها مسدود شده است، و شما باید با لوازم آرایشی چمدان در همه جا پرواز کنید. (می خندد.) من در مورد خودم بسیار مراقب هستم، زیرا به سادگی موظف به پیروی از ظاهر او است.

- در حال حاضر تقریبا از دوران کودکی باعث تزریق زیبایی، پمپاژ بوتاکس، نه به ذکر سایر روش های لوازم آرایشی ...

- بله، مد روز است، کل صنعت برای آن کار می کند. و من از لحاظ جسمی از لحاظ جسمی ترس دارم، من می ترسم که من بعضی از مواد مخدر را داده ام - و به دلیل آلرژی ها، چیزی اتفاق می افتد. من ماسک ها، ماساژ را تا زمانی که به اندازه کافی، و به زودی، شاید فرصت های فوق العاده جدید در لوازم آرایشی ظاهر می شود. و سپس من فکر می کنم: "خوب، خوب، من را یک تزریق جوان سازی، و چه؟ باز هم، در سی و چهار سال، دختران بیست ساله بازی می کنند؟ " من یک عبارت هستم، و من دوست دارم که نقش های دیگر شروع به آمد. من واقعا دوست دارم Meryl Streep و Innu Mikhailovna Churikov، آنها زیبا در سن خود و در زندگی، و بر روی صفحه نمایش. البته، شما باید برای من مراقبت کنید، اما بدون تعصب. به طور کلی، به نظر من، به نظر من، شما باید بدون وسواس روبرو شوید.

ادامه مطلب