مارک تیشمن: "وقتی وارد اینجا شدم، بلافاصله فهمیدم:" من "

Anonim

حوضچه های پاتریارچ یک مکان تاریخی، امضا و تشکر از رمان Bulgakov "استاد و مارگاریتا" تا حدودی عرفانی است. جای تعجب نیست که او توسط نمایندگان روشنفکران و خلاق Beaujda انتخاب شد. خواننده و آهنگساز Mark Tishman هیچ استثنائی نیست. خانه اش در یکی از کوچه های آرام در مقابل حوض قرار دارد.

- علامت گذاری، قبل از اینکه شما در Chertanov زندگی کنید. چرا تصمیم گرفتید حرکت کنید؟

- پدر و مادر من هنوز هم در آنجا زندگی می کنند. آپارتمان برای Patriarch - اولین مسکن خود من. قبل از آن، آپارتمان را اینجا در این نزدیکی بردم. من مناطق جدید، شهرهای جدید را دوست ندارم. من به مکان هایی با تاریخ، فرهنگ علاقه مند هستم. هنگامی که من از زندگی در اربات زندگی می کردم. جوانان من آنجا برگزار شد ... من محل اقامت در کنار موزه مارینا Tsvetaeva، خارج از پنجره، دیدم از مهد کودک، جایی که او یک بار دوست داشت به راه رفتن بونین ... اما کار نمی کرد، مشکلات وجود نداشت با حق مالکیت. مسکن پیشنهاد کرد که من به آپارتمان در حوضچه های پدرسالار نگاه کنم. من این گزینه را به خصوص در نظر نگرفتم، اما وقتی وارد شدم، بلافاصله فهمیدم: من. فقط آن را احساس کرد

- برای شما، انرژی مهم است، کجا زندگی می کنید؟

- مطمئن. هنوز یک تعمیر وجود داشت، و هیچ چیز از مبلمان نبود، اما ما در شبها با دوستان آمد، اشعار را بخوانیم، برخی از داستان های عرفانی ...

- Bulgakovskie مکان های الهام بخش خلاقیت؟

- من همیشه آهنگ ها را در شب نوشتم: و وقتی که من در یک اتاق کوچک در Chertanov زندگی می کردم، و در حال حاضر. من هیچ تغییر خاصی را احساس نمی کنم. الهام به جغرافیایی بستگی ندارد. در حال حاضر من ضبط کردم، به نظر من، آهنگ فرانک من بیشتر است. دوست دختر من، با شنیدن او، گفت: "من حتی ناخوشایند. به نظر می رسد که من چیزی بسیار شخصی را بیش از حد پر می کنم. " برای من، این بزرگترین تعریف است. من همیشه می خواستم از نظر خواننده صمیمی باشم.

مارک تیشمن:

Tishman به خواننده Zara توصیه کرد که فروشگاهی که در آن مبلمان "زیر قدیمی"

عکس: سرگئی Kozlovsky

- من می دانم که در حال حاضر شما هنوز هم برنامه "صبح جدید" در NTV. و فضای صبحانه در خانه شما چیست؟

"من در سمت آفتابی زندگی می کنم، و صبح آپارتمان من اشعه های خورشید را روشن می کند. اگر من نیاز به ساقه، دوش متضاد را بگیرم. این قهوه ای است. سپس قهوه را بخورید، پنیر بخورید، که دستیار خانه من را آماده می کند. اگر من کار نمی کنم، اغلب اغلب صبحانه در یک کافه کنار خانه. معمولا من یک تخم مرغ را با ریکوتا و طوفان و قهوه می گیرم. خانه ها صبح روز شنبه یک تلویزیون وجود دارد، گوش دادن به اخبار، به دنبال اینترنت است که یک چیز جالب اتفاق افتاده است ... شما باید از رویدادها قبل از اتر مطلع شوید. در حال حاضر در راه شلیک، در ماشین، من خواندن patters، sob.

- اغلب در امتداد حوضچه های پدرسالارانه راه می روند؟

"من عاشق اینجا با دوستانم، سوار دوچرخه سواری، کافه ها و رستوران های محلی را وارد کنید. من بسیار خوشحالم که آنها بیشتر و بیشتر تبدیل می شوند. من به سرعت بلند شدم، من با همسایگان، فروشندگان در مغازه ها و گل ها، کارگران آرایشگری ملاقات کردم. هنگامی که من در اینجا مستقر شدم، تنها یک کافه خوب در این منطقه وجود داشت. در شبها، زندگی کاهش یافت، تنها اتومبیل های پارک شده هرج و مرج ایستادند، اگر چه به نظر می رسد مرکز مسکو است. و در حال حاضر در شبها در رستوران ها یک میز آزاد پیدا نمی کنند. حوضچه نقطه ای از جاذبه است که در آن جریان مردم راه رفتن گله می کند. من این تغییرات را دوست دارم

- آنها می گویند، حس محله بسیار بر روی پدرسالار توسعه یافته است. درسته؟

- من همسایگان را می شناسم، همه را خوشحال می کنم، من ارتباط برقرار می کنم. بسیاری از آنها معروف، عزیزان هستند. به عنوان مثال، نیکیتا Szongin، چه کسی یک بازیکن بود "چه؟ جایی که؟ چه زمانی؟" و معمار اصلی بازسازی تئاتر بلشوی. ما دارایی منطقه هستیم، ما به طور دوره ای در حال انجام و بحث در مورد مشکلات مختلف فوری هستیم. تا آنجا که ممکن است، سعی می کنم در این بحث ها شرکت کنم.

طراحی مسکن در یک جفت زوج با یک معمار دوست داشت. پلاگین - عنصر سهل انگاری

طراحی مسکن در یک جفت زوج با یک معمار دوست داشت. پلاگین - عنصر سهل انگاری

عکس: سرگئی Kozlovsky

- شما در مورد درگیری فکر می کنید، که بین مردم محلی و ساکنان اتاق خواب رخ داد؟

- این مکان نه تنها به کسانی که در اینجا زندگی می کنند، بلکه همچنین به همه مسکو ها و مهمانان پایتخت تعلق دارند. من طرفدار محدودیت ها و تابوهای من نیستم، من دوست دارم زمانی که زندگی در اینجا جوش می آید. او روز تولد خود را در یکی از کافه های همسایه جشن گرفت و من مجاز به انجام آن تا سه ساعت صبح بودم، که خیلی خوشحال شدم.

- احتمالا شما چنین می گویید، زیرا پنجره های اتاق خواب شما به حیاط می روند، و نه در حوضچه. مزایای این مکان را احساس کردید؟

- آره! پس از فیلمبرداری، زمانی که می خواهید آرام باشید، من فرصتی برای خواب دارم. اینجا خیلی پر سر و صدا نیست

- شما یک کوره جالب در خارج از پنجره به شکل یک کلید ویولن دارید. چه کسی آن را فکر کرد؟

- کارگران مرا آموختند و پیشنهاد دادند که تعجب کنند. مشبک غیر معمول من پرسیدم: فقط با تونوگرام من نیستم (لبخند می زند.) و آنها یک کلید سه گانه ساخته شده اند. من واقعا این ایده را دوست داشتم، و تجسم.

- چه آپارتمان در مورد شما رویای؟ چگونه او را تصور کردی؟

- من یک هدف داشتم - فضای بصری را افزایش می دادم. بنابراین، داخلی در رنگ های روشن پایدار است. من فناوری پیشرفته را نمی خواستم، روح کمی در آن وجود دارد. من می خواستم مسکن خود را دنج کنم. بنابراین، طراحی خود را با معمار و طراح، یکی دیگر از والدین من مشغول به کار بود.

- پرتوها روی سقف - آیا این یک طراح است؟

- این یک داده شده است. ما آنها را به طور پیش فرض آنها را ترک کردیم، زیرا آنها حامل هستند. اما بسیاری به نظر می رسد که این به طور خاص تصور می شود. به نظر من، پرتوها طعم خاصی را می دهند.

- پولس در آپارتمان شما یک دلیل برای غرور است. این پوشش چیست؟

- من به نوعی از یک طراح در مورد چگونگی طبقه بسیار مهم شنیده ام. پس از همه، خانه جایی است که شما می توانید پابرهنه را راه بروید. بنابراین، به عنوان یک پوشش، ما بوک سلطنتی سوئدی را انتخاب کردیم، که قبل از تخمگذار کمی پردازش شد. به عبارت دیگر، تمام افسردگی طبیعی و دندان هایی که در آن بودند، با گرد و غبار چوب خوابیدند. و چنین الگوی طبیعی وجود داشت. خبرنگاران درک خواهند کرد.

به صورت بصری گسترش فضای، داخلی در رنگ های روشن ساخته شده است

به صورت بصری گسترش فضای، داخلی در رنگ های روشن ساخته شده است

عکس: سرگئی Kozlovsky

- چگونه مبلمان را انتخاب کردید؟

- خواننده Zaka به من یک فروشگاه خوب توصیه کرد. آن را به فروش می رساند مبلمان ساخته شده در زیر باستان، بسیار با کیفیت بالا. من یک صندلی، قفسه سینه کمربند و میز قهوه را خریدم. و مبل من به من ارائه شد. این یک مبل است که در کلیپ Alla Borisovna Pugacheva فیلمبرداری شده است. من او را به صورت اثاثه یا لوازم جانبی تغییر دادم، و اکنون او در اتاق نشیمن من ایستاده است. یک داستان جالب با صندلی منتشر شد. یک بار، پیاده روی، من به یک سالن داخلی سرگردان شدم و آنچه که نامیده می شود، به آنها نگاه می کرد. "من باید خرید کنم،" فکر می کنم، گفت: "به خروج رفت. و چهار روز بعد - تماس: "علامت، این شما؟ فروشگاه مبلمان نگران است شما می خواستید صندلی بخرید ذهن خود را تغییر نداد؟ آخرین زن و شوهر باقی مانده، و اکنون می خواهند انتخاب کنند. " من شگفت زده شدم: من قبلا دستور دادم، من نمی خواستم این صندلی را به تعویق اندازم، شماره تلفن را ترک نکردم. من حتی خودم را معرفی نکردم! آنها مرا پیدا کردند، در کانال های خود شماره من را یافتند و به نام! من تصمیم گرفتم که این نشانه است، یک صندلی خریداری شده و در همان زمان یک میز برای آنها بود.

- چه نوع تصاویر بر روی مبل آویزان است؟ آیا این افراد هستند که در کار خود گرا هستند؟

- اینها افرادی هستند که من را الهام بخشند. من معتقدم که آنها ارزش های مطلق در کسب و کار خود هستند: Alla Pugacheva، Sting، Claudia Shulzhenko و Adriano Celentano. همه آنها متفاوت هستند، اما بسیار نزدیک به من هستند. عکس من اینجاست Snapshot در حال حرکت است، یعنی من به دنبال ایده هایم هستم.

- و کجا آینه آویزان است، Kirill Serebrennikov به شما چه؟

- کوچکترین آینه در این دیوار. دوست من، کارگردان Kirill Serebrennikov، آن را در مکزیکو سیتی در بازار کک خریداری کرد. و من به طور خاص، به طور خاص، به طور خاص، به طور خاص، به طور خاص، به طور خاص، به طور خاص.

- در اتاق خواب بر روی تخت خود، من متوجه شدم راکت تنیس. این یعنی چی؟

- من فکر می کنم این ها یک راکت بدمینتون هستند. من بدمینتون را در حیاط به عنوان یک کودک بازی کردم. اگر چه، شاید شما درست است و این راکت واقعی تنیس است. (پرانرژی) در تنیس من نمی دانم چگونه ... تنیس یک بازی بخار است. همه چیز عاشق کسی کسی را خرد می کند همه چیز معنی دارد

- من می دانم که فرش، که نزدیک به تخت است، همچنین داستان خود را دارد ...

- من مادربزرگم را دادم او سرنوشت بسیار دشوار دارد. وقتی مادر من هنوز در مدرسه تحصیل کرده بود، در کلاس های اولیه، شوهرش در دست مادربزرگ فوت کرد. او تنها بود آنها در یک سربازخانه زندگی می کردند، با امکانات رفاهی در خیابان. مادربزرگ در چندین اثر برای حفظ یک خانواده کار کرد. مامان گفت: من می دانم که روزی ما در آپارتمان خودمان زندگی خواهیم کرد، و ما یک صندلی بزرگ و راحت داریم. و مادربزرگ من به او پاسخ داد: "خوب، شما و رویا، دختر". (لبخند می زند.) او، مانند بسیاری از مردم شوروی، پول را در Sberkasse برای ما، نوه ها به تعویق انداخت. اما پس از آن، نامگذاری اتفاق افتاد، و تمام تجمع ها به هیچ چیز تبدیل به هیچ چیز، در یک پنی. مادربزرگ به فروشگاه رفت و دو فرش خرید کرد: برای من و برادر من. این همه چیزی بود که پول کافی داشت. و این فرش کوچک با من دروغ می گوید. من معتقدم که اگر پاهایم را از تخت به این فرش بگیرم، روز به خوبی خواهد رفت.

عکس دوست دختر Sati Spivakova برای نام تجاری منبع الهام بخش شد

عکس دوست دختر Sati Spivakova برای نام تجاری منبع الهام بخش شد

عکس: سرگئی Kozlovsky

- دوران کودکی شما در Makhachkala گذشت آیا فرش روی دیوار وجود دارد؟ چگونه به این قسمت از دکور ارتباط داشتید؟

- برای ما این هنجار بود. اما با برادرزاده من، زمانی که او به بستگان در Makhachkala آمد، یک داستان سرگرم کننده اتفاق افتاد. او به آپارتمان رفت، یک فرش را روی دیوار دید، و برای او یک کودک سه ساله، شوک بود. پرسید: "دیوارها چه می گویید؟!" در اینجا، در مسکو، او این را نمی بیند.

- چرا تصمیم گرفتید پیانو را در اتاق خواب قرار دهید؟

- او هنوز کجاست؟ آپارتمان کوچک است. هیچ جایی در اتاق نشیمن برای او وجود نداشت.

- و بیش از پیانو آویزان یک عکس از sati spivakova ...

- SATI - دوست دختر من و مرد نزدیک من. محل بیش از پیانو برای مدت زمان طولانی خالی بود. من به دنبال چیزی بودم که من را الهام بخشم. و سپس SATI بازی "حساسیت" را منتشر کرد. عملکرد خیره کننده! تصویر او نه تنها من را الهام بخش، بلکه همچنین یک عکاس با استعداد ولد Elteva در یک جلسه عکس. من به نمایشگاه آمدم، این عکس را دیدم و فهمیدم: این چیزی است که شما نیاز دارید. من از SATI خواسته ام که یک عکس در اینترنت بفرستم، من آن را چاپ می کنم و اندازه مورد نظر را می سازم. در نتیجه، پس از پایان نمایشگاه، او را به من داد. این عکس فوری فقط به طور کامل در داخل قرار دارد. اگر چه من پرتره من در جایی، نیز بسیار زیبا است. اما من نمی خواستم او را در خانه ببرم، در قاب. من دوست ندارم به خودم نگاه کنم

- اتاق نشیمن با آشپزخانه ترکیب شده است. پوستر چگونه در آشپزخانه بود؟

- من Brodsky را دوست دارم البته، هر کس دوست دارد در حال حاضر. اما بعد از آن، بعد از آن، زمانی که هنوز مد نبود، دوست داشتم. من از همکلاسی من سپاسگزارم تا این واقعیت که او "من" را بر روی اشعار خود مطرح کرد. پس از آن من فقط از Makhachkala آمده بودم و یک پسر بی تحصیل بود ... بنابراین، ونیز یکی از شهرهای مورد علاقه برادسکی است. و من نیز این مکان را دوست دارم من چیزی از ونیز در خانه من خواستم. اما نه یکنواختی: توری، آینه، آینه ... چیزی غیر معمول. من از یک پدربزرگ قدیمی در یک منطقه رها شده از این پوسترها خریدم. آنها به نظر می رسند، زیرا آنها Passecut و Frames بیش از حد شسته شده اند. من از این بسیار خوشحال نیستم: من می خواستم ببینم که این پوسترهای قدیمی است که توسط دست کشیده شده اند. من سه را برای آپارتمان من انتخاب کردم. "تعطیلات رومی" چون من برخی از تعطیلات مبارک روم در زندگی داشتم. "مارک آنتونی و کلئوپاترا" چون من علامت گذاری می کنم. و "زندگی شیرین" Fellini - من فیلم ها را دوست دارم، و چه کسی زندگی شیرین را رد خواهد کرد؟!

ادامه مطلب