Ekaterina Vilkova: "گاهی اوقات من هراس هیستری من را با اشک ها ترتیب می دهم"

Anonim

شکننده، بسیار زنانه، با یک دختر شکل - در ظاهر کاترین، Vilkova به من نمی گوید که او مادر دو فرزند است. بازیگر ادعا می کند که با ظهور خانواده، زندگی او به "به" و "بعد" تقسیم شده است. "برای زندگی بدون کار، من می توانم، بدون شوهر و کودکان - نه" - اولویت ها خیلی مرتب شده اند. به هر حال، شوهر من، ایلیا Lyubimova، او را دوست دارد، اگر چه هیچ راهی در رابطه خود وجود ندارد که وانیل شیرین، که سخاوتمندانه داستان های مربوط به زوج های خوشحال را پخته شده است.

- Katya، آیا شما از زندگی خود راضی هستید؟ آیا شما موفق به پیدا کردن تعادل بین خانواده و کار؟

- به طور کلی رضایت بخش، همه چیز خوب است. اما به دلایلی من نمی توانم به طور مداوم در آرامش، لبخند و شادی زندگی کنم. به محض این به نظر می رسد که بعضی چیزها نگران من شده اند، بلافاصله به من می گویم که من اشتباه می کنم. به نظر می رسد که در مورد ظاهر خود، مشکلات پیری، کاهش وزن و مانند آن آرام شود و بلافاصله خود را در شرایطی که مبارزه رقابتی بین زنان در حال انجام است، به دست آورد. و همچنین به طور غیرمستقیم بر روی آن تبدیل شده است. بلافاصله شروع به صحبت با خود کرد: بنابراین، من یک زن فوق العاده، جوان، لاغر است. (خنده حضار) در یک پروژه، آن را در مورد استعداد خود و این واقعیت بود که من هنوز یک بازیگر بسیار هوشمند دارم، و این بازی را بازی کردم؛ و به یک پروژه دیگر تبدیل شد - دیگر مجتمع ها خزنده شدند. فقط در مورد در دسترس بودن کار آرام شد - در یک ماه در حال حاضر نگران بود که هیچ پیشنهادی ارزشمند وجود ندارد. من به سختی فکر کردم که من یک مادر خوب بودم، به زودی شروع به بازتاب می کنم که زمان زیادی برای دادن فرزندان و خانواده نبودم. احتمالا تجربه - این خیلی بد نیست، مهمترین چیز این است که به یک کلینیک روانپزشکی برسید.

- اما شما هیچ نگرش متعصبانه به کار ندارید؟ برخی از همکاران شما خود هنرمندان را با یک حرف بزرگ در نظر می گیرند، در مورد مأموریت در هنر صحبت می کنند ...

- نه، من هرگز کار من را درک نکردم اگر چه سعی کردم خود را برای این موج تنظیم کنم که من جدی و بزرگسال هستم، کتاب های هوشمند را می خوانم، در موزه ها راه می یابم ... اما من متفاوت هستم و من چیزی را که من در حرفه انجام می دهم، تظاهر نخواهم کرد گران برای من نه در مورد من، این درآمد، روش خودآموزی و توجه به آن است. اعتراف می کنم، من قبلا به این واقعیت عادت کرده ام که در مجموعه با من در نظر گرفته شده، آنها توصیه می شود، مربوط به من است.

- آیا می توانید برخی از رأس ها، مروارید را در حرفه خود تماس بگیرید؟

- احتمالا، کار ما را با چنین دسته بندی اندازه گیری نمی کنم. شرایطی وجود داشت که من ادعا کردم به نوعی تصویر و همه تبریک های آشنا: "Katya، چقدر خوش شانس هستید، این به طور مستقیم یک رویا است!" و سپس هر دو پروژه بسته شده، و یا به دلایلی من نمی توانم در آن شرکت کنم. اما حتی در این مورد من سعی کردم درمان آنچه که به آرامی اتفاق می افتد. من فقط سعی می کنم کار خود را به خوبی انجام دهم. مهم نیست که این یک تصویر جشنواره کامل در کن یا یک سریال تلویزیونی سبک مانند "Eleon Hotel" است. این اولین تجربه من در شرکت در Sitkom است - امیدوارم او موفق شود.

Ekaterina Vilkova:

لباس، مجموعه دامنه آسمانی، Demi Couture، دیانا Gazaryan؛ دستکش، ma ya؛ عنصر تزئینی بر روی سر، کارگاه دکور و گل فروشی "گل در اتاق زیر شیروانی"

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار عکاس: Ksenia Andrianova

- "هتل Eleon" ادامه تمام "آشپزخانه" است که دوست داشتنی است. آیا شما از داستان های طولانی بازی نمی ترسید؟

- زمان در فواصل بین فصول وجود دارد. علاوه بر این، این کار روزمره نیست. در صورت ظاهر شدن، اسکریپت ها می توانند برنامه های خود را در نظر بگیرند. پس از فیلمبرداری فصل اول، تصورات دلپذیر باقی مانده بود. من حتی برای رفتن به سایت به عنوان یک شغل استفاده کردم. این جوانب مثبت و منفی دارد. برخی از ثبات وجود دارد، شما می دانید چه نوع تیمی است. احتمالا، در طول زمان می تواند خسته شود، اما هنوز خسته نیست.

- چگونه به "هتل Eleon" رسیدید؟

- ریخته گری برگزار شد، و من آنجا رفتم تا بینی یک بازیگر دیگر را از دست بدهم، که همچنین به این پروژه تلاش کرد. خوب، من فکر می کنم من به شما می روم! (خنده حضار)

- آیا شما یک رقابت طولانی مدت دارید؟

- نه، نه رقابت. این مثل کودکان است - آنها چنین لحظه ای از بازی دارند، مسابقات: و من برای اولین بار مخفی شدم، و ابتدا در حال اجرا بودم! برخی از هیجان من سعی کردم نقش صوفیه، مدیر هتل و مدیر را متقاعد کنم که من را متقاعد کردم که باید داشته باشم. به طور کلی، اولین چیزی که من را به این پروژه جذب کرد این است که در دوستانم شرکت کنیم. (لبخند می زند.) من فکر کردم ما زمان بیشتری برای برقراری ارتباط خواهیم داشت. اما، ضربه زدن به تیراندازی، متوجه شدم که برنامه بسیار متراکم است.

- مدیر هتل قوی تر، بانوی جوان راست است. آیا نزدیک به شماست؟

- من هرگز با قهرمانان من صرف نمی کنم. این فقط یک زن است که اقدامات خاصی را که توسط سناریوها تجویز می شود، انجام می دهد و شما در حال تلاش برای درک آنچه می توانید آن را حرکت دهید. و پس از آن، همه چیز تغییر می کند. شما نمی دانید چقدر صوفیه درست است و کسب و کار - می تواند، فقط وانمود کند؟ و در سری بعدی شما متوجه خواهید شد که نرم، زخمی و عاشقانه است ...

ژاکت، پینکو؛ شلوار، متخصص؛ کفش، جیمی چو

ژاکت، پینکو؛ شلوار، متخصص؛ کفش، جیمی چو

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار عکاس: Ksenia Andrianova

- آیا شما یک مرد سخت در زندگی هستید؟

- من نمی گویم این همه به وضعیت بستگی دارد، در درجه خستگی. گاهی اوقات - بله: من می توانم فریفتن، شکستن اگر من خواب و یا گرسنه نیست. اما قبل از مردم ناآشنا، هنوز سعی می کنم خودم را به عنوان یک بیمار، آرام، دلپذیر، دلپذیر در همه جهات انسان ارائه دهم. نزدیک، دوستان، خانگی می شود بیشتر.

- آیا شما نسبت به کودکان سخت است؟

- گاهی اوقات به نظر می رسد که من بسیار نرم هستم. با توجه به حجم کار شما، زمان زیادی را صرف می کنم. بنابراین، من واقعا از دستم و، به عنوان یک نتیجه، Balua. اما یک یا دو روز از ارتباطات متراکم ما وجود دارد، و آنها در حال حاضر از من شروع می کنند.

- پل و پتیا مشابه هستند؟

- از یک طرف، بله، و از سوی دیگر، اینها دو نفر متفاوت هستند، هر کدام به شیوه خودشان ظاهر می شوند. آنها جهان را به روش های مختلف درک می کنند، آنها به طور متفاوتی متهم می شوند، آنها با خلق و خوی مختلف از خواب بیدار می شوند، درست همانطور که خوابیدن. بعضی چیزها در آگاهی آنها قبلا توسعه یافته اند، و من فقط می توانم آن را کنترل کنم، خوب، و به آنها بگویم که چگونه در زندگی این اتفاق می افتد.

- آیا شما یک سیستم تربیتی دارید؟

- نه، من در جریان شنا می کنم. شاید من یک فرد تنبل هستم؟ من به دوست دخترم با بچه ها نگاه می کنم: "آنچه قبلا شروع کرده اید، شما را مجبور کرده اید؟ همچنین، چه، شروع؟ .. "یا کسی به بچه ها به مهد کودک داد. من می گویم: "ایلیا، احتمالا، ما نیز به ارائه می دهیم." فقط می تواند تنبل برای تغییر چیزی است. چرا، اگر خیلی خوب باشد؟ (می خندد.) اگر بچه ها چیزی را نشان دهند، سعی کنید آن را تشویق کنید. از سوی دیگر، آنها نمیتوانند چیزی را مورد توجه قرار دهند که آنها را نشان نمی دهند. آنها نمی دانند که به عنوان مثال، شنا، یا هنر بصری یا رقص ...

- چیزی قبلا شناسایی شده است، برخی از منافع؟

- نه هنوز. آنها اسباب بازی ها، آب نبات، شکستن، اجرا می کنند. و مطلوب است که بزرگسالان نیز در این داستان شرکت داشته باشند. آنها با آنها بازی کردند و پریدند.

- آیا زایمان شما را تغییر داد؟

- زندگی من به "خانواده" و "پس از" تقسیم شد. اما من حتی دشوار است که با خودم تماس بگیرم. در ارائه من، این یک زن بالغ است که تمام قفسه ها را تجزیه می کند، که می داند چه نوع بو است و چگونه برای آپارتمان پرداخت ...

لباس، Yakubowitch؛ دامن، Yanina Couture؛ کمربند Da'mu.

لباس، Yakubowitch؛ دامن، Yanina couture؛ کمربند Da'mu.

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار عکاس: Ksenia Andrianova

- و شما نمی دانید؟

- نه. شوهر در همه این چیزها مشغول به کار است. من از طریق مقاله، نهادهای دولتی ترسیدم. همه این ها قادر است و بزرگسالان را می دانند. قبل از کودکان، من چنین بازی هایی را بازی می کنم که من یک بزرگسال، عمه جامد هستم، اما در حقیقت، در دوش، من فکر نمی کنم.

- ILYA در جفت شما بیشتر بزرگسالان؟

- خوب، او و بزرگتر در سن، تقریبا کاملا یک ستاره است. (لبخند می زند.) او صدای کم دارد و گاهی اوقات یک فرد بسیار جدی را تحت تاثیر قرار می دهد. او قطعا آنچه را که می خواهد را درک می کند و وانمود می کند که او همه چیز را می داند.

- آیا رقابت حرفه ای در جفت شما وجود دارد؟

- نه، من یک شوهر بسیار سرد دارم! بله، من هرگز چنین دسته ای فکر نکردم. از طرف من، رقابت حتی با دوستان من - همکاران خود را کنار گذاشت. من، برعکس، اگر چیزی کار نمی کند، متاسفم. حسادت تنها برای هنرمندان جوان و زیبا است: آنها هیچ استعدادی خاصی ندارند، اما نقش من را از دست می دهند. (خنده حضار)

- کار همچنان پشت آستانه یا در خانه شما و مشکلات Ilya به اشتراک گذاری، تجربیات؟

"شوهر تنها فردی است که من می توانم در مورد همه چیز صحبت کنم، به من بگو چه من را نگران می کند. حتی او را در مورد نحوه گذشت روز من بازی کرد. شکایت کنید و از جوان و بدون خستگی شکایت کنید. (خنده.) ایلیا، البته، می گوید که من جوان ترین، زیبا و با استعداد هستم و باید به تمام پروژه های قابل توجه دعوت شود. نه من واقعا برای کار ماندم البته من دوست دارم یک بازیگر باشم، اما من درک می کنم که از لحاظ نظری می توانم بدون حرفه من زندگی کنم، به خصوص اگر پول زیادی داشته باشم.

- و بدون آن شما نمی توانید؟

- بدون خانواده، من نمی توانم بچه ها. اما آنها رشد خواهند کرد، و آنها باید به آنها اجازه دهند. بنابراین، تنها شوهر باقی می ماند. و من هنوز نمیتوانم تصور کنم که چگونه بدون آن زندگی کنم. من حتی نمی خواهم در مورد آن فکر کنم.

- این واقعیت که شما و ایلینا مؤمنان به شما در شرایط دشوار کمک می کنند؟

- مطمئن. از آنجا که برخی از مشکلات شما نمی توانید نه تنها از دیدگاه قوانین زندگی سکولار، بلکه از طرف اخلاقی، صداهای وجدان.

لباس، Yakubowitch؛ دامن، Yanina couture؛ کمربند Da'mu.

لباس، Yakubowitch؛ دامن، Yanina couture؛ کمربند Da'mu.

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار عکاس: Ksenia Andrianova

- در سنت های ارتدوکس، یک مرد سر خانواده است. آیا شما آن را آسان، با رهایی زن فعلی؟

- من اساسا بر این باور هستم که رئیس خانواده باید یک مرد باشد. و من فکر می کنم که هر زن به دنبال شوهرش است، که او می تواند ضعیف باشد. علاوه بر این، ما هیچ فرقه ای نداریم. ما به مجموعه ای از متعصب های ارتدکس نمی رویم که مشکلات خانوادگی ما را برای بحث و رفتار بد محکوم می کنند. در ایمان خانواده ما - به عنوان نقطه شروع، فانوس دریایی، که ما در اندیشه ها و اقدامات ما تمرکز می کنیم.

- شما خودتان به این یا تحت تأثیر قرار گرفتید با ایلیا؟

- احتمالا، ایلیا علامت تعجب شد. ایمان به زندگی من آمد و با او تنگ شد. (لبخند بزنید آن را همانطور که ممکن است، در حال حاضر آن را مانند یک مقدار، هدیه ای است که ما دریافت کردیم.

- احساس شما جشن سالگرد - پنج سال زندگی با هم؟

- صادقانه، کمی او را فراموش کرده ام. این سال، این تاریخ به عید پاک افتاد، نگرانی های دیگری نیز وجود داشت. احساسات عبارتند از: سرد، پنج سال گذشت! اما به نظر می رسد - به تازگی ... پس از آن، در حال حاضر، پیمایش زمان بازگشت، شما درک می کنید که چند رویداد مهم اتفاق افتاد: دو کودک، آپارتمان، ماشین، تعداد آثار ما هر دو ... من احساس تنهایی - آن را احساس نمی کنم انتخاب مناسب بود

- در حال حاضر بسیاری از ازدواج ها از هم جدا می شوند. آیا فکر می کنید کلید موفقیت، تصادف اولیه دو نفر یا روابط است - آیا این کار است؟

- البته، این یک شغل است، اما برای من کاملا قابل تشخیص است. به عنوان مثال، شما یک ساندویچ را در یخچال می بینید. گاهی اوقات آن را بخوریم و تنها پس از آن شما فکر می کنید: "اوه، و ایلیا چیزی برای خوردن ندارد. خوب، خوب، چیزی پیدا خواهد کرد. " و زمان دیگری که شما الیا را به یاد می آورید و یک ساندویچ را به او می دهید. یا به نصف تقسیم کنید به نظر من، و بنابراین روشن است که زندگی با یک فرد، شما باید با او حساب کنید. پس از همه، این خیلی دشوار نیست: تماس بگیرید، به شما هشدار می دهد که شما تاخیر می کنید، به خانه بروید تا شب را صرف کنید، در مورد برنامه های فردا بپرسید و گاهی اوقات با هم کار کنید.

- آیا می توانید بگویید که همه در مورد یکدیگر می دانند؟

- نه نمیتونم. به عنوان مثال، من دیروز آموختم که شوهرم تنها در خانه رقص می شود. حالا من سعی می کنم این تصویر را تصور کنم - چگونه او در هدفون حرکت می کند.

- چطور در مورد آن می دانید؟

- او خودش گفت. من پرسیدم: "ایلیا، روز شما چطور بود، امروز چی کار کردی؟" و او پاسخ داد: "رقص". این بی معنی بود من حتی یک وسوسه برای قرار دادن یک دوربین مخفی در خانه داشتم.

- آیا چیزهایی که او در مورد شما می داند وجود دارد؟

- به نظر من به نظر می رسد که او حتی بیش از حد می داند. و مادر، و حتی کشیش می گویند که همه نباید به شوهرش بگویند. اما من اسرار ندارم اگر مشکلی وجود داشته باشد که به شدت من را سرکوب می کند، من هنوز هم با او به اشتراک می گذارم. و من نمی توانم برای مدت طولانی مجازات کنم. من باید همه چیز را مورد بحث قرار دهم، به آرامی به خواب بیدار شوم.

- آیا شما یک مصاحبه دیگر را بخوانید؟

- او مصاحبه من را می خواند دقیق تر، من متن را برای تایید ارسال می کنم، و من توصیه می کنم که آیا چیزی را تغییر دهید یا به همان اندازه که آن را ترک کنید. احتمالا، او در بعضی چیزها بیشتر از من اعتماد دارد. و من خیلی تنبل هستم که مصاحبه خود را بخوانم. سپس من می توانم در سراسر مقاله در برخی مجله آمده ام. در ابتدا، البته، جالب تر بود. در حال حاضر - ساده تر: پس از همه، پنج سال با هم.

لباس، wincs؛ ژاکت، Marina de Golle؛ Choker، Da'mu؛ دکور گل، کارگاه دکور و گل فروشی "گل در اتاق زیر شیروانی"

لباس، wincs؛ ژاکت، Marina de Golle؛ Choker، Da'mu؛ دکور گل، کارگاه دکور و گل فروشی "گل در اتاق زیر شیروانی"

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار عکاس: Ksenia Andrianova

- به هر حال، در یکی از مصاحبه ها، شما گفته اید که ایلیا گل تولد تولد را به گل نمی داد. واکنش چیست؟ آیا او روز بعد با یک دسته گل به دست آورد؟

- نه. در واقع، من گفتم که من یک زن زیبا هستم، من حتی نمی توانم هدیه بدهم، و من اهمیتی نمی دهم.

- اما این یک درد ...

- در ابتدا به نظر می رسد و به طور معمول درک می شود. و سپس شروع به تفکیک در همه طرف می کند. دوست دختران در مورد چیزی صحبت می کنند، عکس های دسته گل ها را در Instagram قرار می دهند که آنها در هشتم ماه مارس ارائه شده اند. شاید آنها حتی چیزی را به آنها بدهند، اما یک عکس وجود دارد! و آن را تحریک می کند تا روابط را روشن کند. چند بار من حتی هیستریک ها را با اشک های زن ترتیب دادم. اما در آن لحظه، وقتی گریه می کنم، می فهمم که چگونه احمقانه به نظر می رسد. و در واقع، برای من هیچ نقطه ای عالی وجود ندارد که، دمیدن، من این دسته را از او رها خواهم کرد.

- و این به طوری بود که شما سوگند یاد کردید، و او گفت: "بابا احمق، بر روی شما گل"؟

- بله، در اصل، او این کار را می کند: بابا-احمق، همه شما را آرزو می کنید! (خنده حضار)

- آیا شما یک زن و شوهر عاشقانه با ایلیا نیستید؟

- شاید بله ما در قایق سوار نمی شویم، شما جنگل را در Safari ترک نکردید. ما واقعی تر یا چیزی هستیم. اگر چه، البته، عاشقانه مورد نیاز است. پس از همه، این توجه، شخص در مورد شما فکر کرد و تعجب کرد. اما من این موضوع را تحمل نمی کنم. احتمالا، زمانی که قدرت کمی وجود دارد، خستگی انباشته شده است، فقدان عاشقانه می تواند یک عامل آزار دهنده باشد.

- چه چیزی به شما کمک می کند تا با خستگی مقابله کنید؟

- هر بازیابی: خواب، چت با کودکان (آنها از آنها بسیار متهم شده اند)، به طور کلی "تغییر تصویر". حتی لازم نیست که به جایی بروید - شما می توانید یک منطقه تیراندازی را به دیگری تغییر دهید. فقط بیرون آوردن گاهی اوقات میزان خستگی بزرگ است، و شما طولانی تر ...

- آیا شما خیلی کار می کنید؟

- احتمالا من نمی دانم چگونه زمان توزیع شود. من نمی خواهم پس از کار به خانه بروم، صورت را بشویید و در رختخواب بمانید. من می خواهم کاری انجام دهم: بازی با کودکان، چت با ایلیا، نگاهی به برخی از فیلم ها، رفتن به رستوران، رفتن به رستوران ... بنابراین، زمان کمی برای خواب وجود دارد، و من عاشق خواب بسیار.

- در زمان فیلمبرداری، از بین بردن ایلیا، از دست دادن یا درک آن به عنوان یک استراحت؟

"هنگامی که ایلیا برای یک شغل برگردد یا از کودکان بازدید کند (آنها تابستان مادربزرگ خود را سپری کردند)، در ابتدا من در حال تجربه ای از دولت ناامیدی هستم. آزادی من تنها در آپارتمان هستم به سادگی غیرممکن است که به رختخواب بروید - به نظر می رسد بسیاری از چیزهای جالب انجام می شود. و گاهی اوقات من از دست می دهم، و این حتی در نوعی تحریک نیز بیان شده است. ما باید ترک کنیم، و من شروع به عصبانی شدن با ایلیا می کنم، زیرا نمی خواهم بروم. به طور کلی، شوهر به خصوص در خانه دخالت نمی کند، شاید حتی چیزی مفید باشد. (لبخند می زند.)

- آیا افرادی هستند که زندگی شما را سازماندهی می کنند؟

- در کودکان - پرستار بچه. و ما یک خانه دار داریم که هر دو هفته یک آپارتمان را از بین می برد و لباس زیر را از بین می برد. با بقیه که آنها مقابله می کنند.

- بقیه چیزی است؟

- شستن ظروف، خرید محصولات. برای دو هفته، همه چیز تجمع می یابد. من می توانم خودم را انجام دهم، اما در حالی که یک فرصت وجود دارد - من به کمک دیگران کمک می کنم. گاهی اوقات این تنها روز است، و من نمی خواهم آن را در خانواده صرف کنم.

- من می دانم برخی از همکاران شما که کارهای خانه را به عنوان یک نوع استراحت درک می کنند.

- گاهی اوقات سندرم سیندرلا از خواب بیدار می شود. من می خواهم به طور دقیق آشپزخانه را مالش دهم، در قفسه ها تمیز کنم، همه چیز را در قفسه ها جدا کنید. گاهی اوقات به من لذت می بخشد اسلب را پاک کنید که هیچ کس چیزی را تهیه نمی کند، اما گرد و غبار حل می شود. (می خندد.) جابجایی یک آپارتمان و پس از آن شما چنین اتهام انرژی را از یک حس موفقیت دریافت می کنید - شما به خودتان افتخار می کنید. به دلایلی، من عاشق چیزهای خانگی هستم که در شب کاری انجام دهم وقتی هیچ کس من را از بین نمی برد.

لباس، لانوین؛ گوشواره، Chanel.

لباس، لانوین؛ گوشواره، Chanel.

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار عکاس: Ksenia Andrianova

- چگونه همسایگان مربوط به صدای یک جارو برقی کار در شب هستند؟

- من خودم را متقاعد می کنم که چیزی را نمی شنوند ما دیوارهای ضخیم در خانه داریم، عایق صدا خوب است. و ناگهان من چیزی فرو ریختم و نیاز به صرف فوری داشتم؟ در واقع، جارو برقی بسیار با صدای بلند کار نمی کند. سر و صدای بسیار بیشتری باعث طراحی کشویی می شود که از لباس زیر لذت می بریم.

- زمان تغییر کرد: دختران پیشین آموختند خانگی، سوزن ...

- و در حال حاضر نیز در انسان اتفاق می افتد. من سعی کردم Pavlu را به چیزی وصل کنم - هیچ اتفاقی نیفتاد. او بسیار غیر منطقی است، او به سرعت حتی خسته شده است. شاید از طریق سال، ممکن است ظروف شستشو خود را بسازید.

- متوجه می شوید که کودکان در بعضی موارد بسیار پیشرفته تر هستند که ما؟

- خوب ... شخصیت های کارتون آنها بهتر می دانند. (می خندد.) احتمالا، آنها بی تردید تر هستند. آنها هر ابزار را می گیرند و بلافاصله از آنها استفاده می کنند، بر روی تمام دکمه ها کلیک کنید. و من ترسیدم که می توانم چیزی را شکست دهم، ابتدا باید دستورالعمل را بخوانید ... (لبخند بزنید.)

- شما یک فرد بی خطر نیستید؟

- من می ترسم بسیاری از چیزها. از ترس، به این ترتیب، تنها با توجه به حشرات، برخی از انزجار وجود دارد. گاهی اوقات ترسناک است که مرحله اول را در نظر بگیریم - به عنوان مثال. من نمی خواهم چیزی را شدیدتر کنم، اما من را جذب نمی کند. بازگشت به زندگی عادی من به خودم توجه نمی کنم. در اصل، من به خصوص خراب نشده است. اما این اتفاق می افتد که تنها یک فیلم با مشارکت من برگزار شد و من متوجه شدم. و سپس من برداشتم، چسبیده ام، من هود می آیم، به طوری که من Megazvit هستم، و من سعی می کنم به زودی فرار کنم. اما ایلیا دوست دارد مردم را بالا ببرد. به عنوان مثال، او دوست دارد با صدای بلند در مکان های عمومی صحبت کند. او می بیند که چگونه یک فرد ایستاده سوسیس را در دفتر بلیط قرار می دهد، و شروع به گفتن برخی از تند و زننده در مورد آنچه که آنها ساخته شده است. (می خندد.) ایلیا همیشه تشخیص داده می شود: او ظاهر روشن دارد. او همچنین از توجه خسته می شود و می گوید که مردم را تحریک می کنند، بنابراین تنش را تولید می کنند.

- ایلیا درخشان تصاویر شخصیت های شیطانی را موفق کرد ...

- بنابراین وجود دارد: او یک مرد شیطانی است. بسیاری معتقدند که او به من رسیده است. (می خندد.) این فقط چنین ظاهر، صدای کم دارد.

- هیچ ترس از ازدواج چنین مرد دیدنی نبود؟ احتمالا احساس حسادت وجود دارد؟

- نه. من حتی چنین افکار را به یاد نمی آورم. احتمالا فقط یک بار چیزی تجربه کرد. ما در یک شرکت نشسته ایم، و دوست دختر ما بیش از حد صادقانه با ایلیا فریاد زد. اما مدتها پیش بود، ما فقط شروع به ملاقات او کرد. گاهی اوقات من حتی به او اعتماد دارم. افکار اعتراف نمی کنند که شوهر می تواند مرا خیانت کند. که به سادگی نمی تواند باشد پس از همه، به این ترتیب او مرا بکشند. او من را دوست دارد - این بدان معنی است که نمی تواند این کار را انجام دهد.

- چه چیزی از Ilya در ازدواج شما قدردانی می کند، چه فکر می کنید؟

- به نظر من این است که تمام عمر ایلیا بر من متمرکز است. (می خندد.) من نمی دانم که او قدردانی می کند. اما من امیدوارم که او با من زندگی کند. و در حالی که حتی به او لذت می برد.

ادامه مطلب