چه زمانی و چگونه شروع به صحبت کردن با یک کودک درباره خدا؟

Anonim

من به سختی یاد گرفتم که بخوانم، از پدربزرگم به عنوان یک هدیه غیر معمول برای آن زمان کتاب دریافت کردم - داستانهای کتاب مقدس برای کودکان. این کتاب کوچک بود، با تصاویر بسیار زیبا. یکی از خوانش های او به اندازه کافی برای رفتن به بزرگسالان بود و اعلام کرد: "من می خواهم تعمید کنم!" این تمایل بسیار شگفت زده شد، زیرا هیچ یک از بستگان من تعمید یافت نشد. ظاهرا بذرها بر روی زمین آماده می شوند: اول مادر تعمید شد، سپس I. در ابتدا، پست ها را مشاهده کردیم، من کتاب مقدس کودکان را خوانده ام و به طور مداوم متون خسته از نماز را مطرح کردم. برای من، دختران، همه این ها مانند یک مراسم بود، این بازی چیزی بیشتر نیست. پس از چندین سال، ورا به من آمد. فقط محکومیت و دعا صادقانه. و حداقل تظاهرات خارجی.

وقتی دخترم و نیم ساله بود، دخترم را به کلیسا آوردم. احتمالا این کار را قبل از آن انجام داد، اما یک شوهر به مذهب بودایی بود. و من می خواستم میل به تعمید فرزند شایع باشد. ما لهجه به آموزش معنوی نیستیم، هر کدام از ما در سنت ما باقی میمانند. اگر سوالاتی بوجود آید، من در مورد مسیحیت در کلماتم صحبت می کنم.

چگونه به یک کودک به یک فرم ساده منتقل کنیم؟

اگر خانواده انگیزه ای از توسعه معنوی، توضیح خود را از مفهوم "خدا"، پس از آن با شانس زیادی، کودک بر تأثیر دیدگاه های مذهبی مربیان، مربیان، معلمان و دوستان (دقیق تر، آنها) تاثیر می گذارد والدین). شما نمیتوانید به سوال یک کودک سه ساله توجه کنید یا توجه خود را به چیز دیگری توجه کنید. و در مورد نوجوان 16 ساله، که بسیار پایدار خواهد بود، و نه به صورت کلمات، بلکه در عمل؟

راستی: نیاز به جستجو برای مطلق منجر به تشکیل جریان ITSISM (از هلندی های هلندی - چیزی). این ایمان به افرادی است که از یک طرف اعتقاد دارند که چیزی یا کسی "بالاترین بین آسمان و زمین" وجود دارد، اما از سوی دیگر، هیچ مذهبی خاصی را قبول نمی کند، شک ندارد و این فرصت برای یادگیری هر چیزی در مورد خدا. بنابراین، این امر منطقی است که کودک را در سنت که در خانواده تان وجود دارد، افزایش دهد. یا آن را ایجاد کنید، همانطور که در مورد من معلوم شد.

اول من می خواهم هشدار بدهم از مراحل احتمالی نادرست:

اگر قصد دارید اطلاعات را به اشتراک بگذارید، به یاد داشته باشید که والدین همیشه باید بیشتر از کودک بدانند.

محدودیت های خود در یک خانواده مذهبی منجر به رد شدن می شود.

کودک نباید کتاب مقدس را بخواند، به او توهم می دهد که او "در دانستن" است.

اطلاعات باید فقط زمانی که اعتماد به نفس وجود دارد، داده شود. بهتر از گرسنگی از گلوتتون یا فشار دادن است.

چگونه یک محیط تغذیه ای ایجاد کنیم:

مهم نیست که ایمان شما متعلق به آن هستید، بهترین ها را به صورت شگفت انگیز به کودک باز می کند. به خصوص در جاده، زمانی که هیچ کاری انجام نمی شود، و سر آزاد است.

به طور دوره ای شامل موسیقی معنوی در خانه (رفتن به این کنسرت ها، گوش دادن به ارگان در کلیسا، زنگ زنگ حداقل پنج دقیقه در روز). و دانشمندان و واعظان موافقند که این ارتعاشات روح را پاک می کند، فضای اطراف، آنها در خانه سودمند بوده اند.

نقاشی، آیکون ها، مجسمه سازی، معماری - ادراک هنر اختصاص داده شده به خدا در هر سنت معنوی.

مثال شما اگر آیکون ها را در خانه نگه دارید نه فقط برای زیبایی، به معبد بروید نه برای یک تیک، کودک بدون کلمات غیر ضروری درک خواهد کرد.

راستی: اگر مطمئن نیستید که می توانید به تمام سوالات کودکان پاسخ دهید یا برای تماس با متخصصان استفاده کنید، به مدرسه یکشنبه بروید، با کشیش صحبت کنید - شاید بهترین انتخاب فرزند شما باشد.

آیا انتخابی وجود دارد؟

در والدین، این مرحله همیشه آگاه نیست. اختصاص دادن، به دلیل "اجداد ورا"، "بنابراین در جامعه پذیرفته شده است" برای محافظت از یک کودک دردناک و یا محافظت از او از چشم شیطانی. همچنین وضعیت جدید "نقش اجتماعی" برای خرید است.

امروز، والدین تصمیم می گیرند که چه سنت معنوی فرزندان خود را افزایش دهند. در ایالت ما هیچ مذهبی یا ایدئولوژی رسمی وجود ندارد. بعضی ها ترجیح می دهند در موقعیت بیخدایی باقی بمانند و گاهی اوقات بهتر از نشان دادن دینداری ظاهری است، زیرا آنها در باورهای ما صادق هستند.

همیشه انتخاب و همه وجود دارد. مهم است که مسئولیت خود را به یاد داشته باشید، که شما یک نمونه برای کودکان هستید، که به معنی آینده شما در دست شماست. نیروهای آنها بر چه اهدافی تمرکز خواهند کرد؟ آیا محل زندگی معنوی در راه خود چیست؟

کودکان یک آینه والدین هستند، پس اعتماد به نفس، رویکرد به ایمان، میوه هایی است که فرزند شما را می دهد.

مهم! درست مثل این کلیک، غیرممکن است. اگر یک فرد او را به کلیسای ابریشم تبدیل نکرده یا او را بکشد، خطر ابتلا به عوارض ویژه خارجی را به دست می آورد.

مادران می گویند ...

Daria Zarina، پسر افلاطون، 8 سال

"من شروع به رسیدن به تقریبا از تولد، بلافاصله پس از غسل تعمید. اولین سؤالات در حدود یک سال ظاهر شد، در طول سفر به معبد: کجا می رویم، چرا، چرا، خداست؟ توضیح بسیار دشوار بود، و او به طور کامل به طور کامل به شیوه خود، نه به عنوان بزرگسالان درک کرد.

او به فرزندش در زمینه ارتدکسسی گفت، اما او به جای تاریخ کلیسا به چیزهای متافیزیکی احتیاج دارد. هنگامی که او بزرگتر شد، چیز دیگری. من فرزندم را در ارتدکسوی می بینم، سعی می کنم او را به عنوان لحظات مثبت مثبت در آن داشته باشم، اما اگر در بزرگسالی یکی دیگر از دین های سنتی یا تمرین را انتخاب کند، باید آن را بپذیرد. به شدت به شدت در برابر فرقه خواهد بود. "

Olga Queen، Mikael دختر، 2 سال 9 ماه

"خدا شخصی را تشخیص نمی دهد، او را نیروهای بالاتر را فراخوانی می کند. میشا هنوز از چیزی نمیپرسد و هنگامی که شروع می شود، سعی خواهم کرد به موقعیت خنثی بچسبم. و علم هر کس نمی تواند توضیح دهد، و مذهب دور از سرعت کامل است. اجازه دهید MISHA خود را هنگامی که رشد و تشخیص آن را انتخاب می کند. با این حال، و سیستم ATHE نیز می تواند باشد. برای انطباق با هنجارهای اخلاقی، ایمان مورد نیاز نیست. "

Maria Malysheva، دختر Varya، 5 سال

"من دخترم را با دخترم نگفتم. مادربزرگ بر روی آیکون نشان داد و گفت که خداوند بود. من به این واقعیت اعتقاد دارم که قدرت های الهی وجود دارد، یک دروازه بان فرشته وجود دارد. اما هیچ ایمان بی قید و شرط به خدا وجود ندارد. "

Anastasia M.، دختر Olya، 7 سال

"ما برای اولین بار زمانی که OLE 5 ساله بود، با دخترم صحبت می کنیم. در گالری های هنری و موزه ها، لازم است توضیح دهیم که چه چیزی نشان داده شده است و چه اهمیت این تصاویر در فرهنگ این ملت است. هیچ کدام از یک خدا به طور خاص وجود ندارد، هر دین خاص است، همه اعتقادات او. در حال حاضر برای الهی او - به عنوان بیگانگان و بابا نوئل. اگر او می خواهد، شروع به اعتقاد بر این است که به او نزدیک تر است. برای من مهم است که کودک سر خود را با چیزهای خالی نمورد. یک شخص عمیقا مؤمن برای من کسی است که سعی دارد حفره ها را در آسیب پذیری روانشناختی خود پوشش دهد. "

تاتیانا Tikhonova

ادامه مطلب