Gleb Matvechuk: "من یک دوست واقعی دارم - الکساندر Baluyev، شما همیشه می توانید به آن تکیه کنید"

Anonim

چه کسی شما را بیشتر احساس می کنید: آهنگساز، خواننده یا بازیگر؟

- من هنوز نمیتوانم به این سوال پاسخ دهم. از آنجا که من و خواننده، و آهنگساز و بازیگر. بنابراین، من به سوال پاسخ خواهم داد که من بیشتر احساس می کنم. احتمالا فقط یک هنرمند اگر این را می توان به یک کلمه ترکیب کرد. در حال حاضر من بسیار علاقه مند به نوشتن موزیکال هستم. این سال من تا پنج پروژه را آزاد خواهم کرد. مانند هر ماه یا دو قبل از پایان سال، پیشگویی خواهد بود. در حال حاضر من با چین همکاری می کنم، در حال حاضر برنامه های توریستی وجود دارد، مذاکرات برای حق رای دادن در حال انجام است. بنابراین امسال به سمت تئاتر موسیقی حرکت می کنم. اگر چه تابستان گذشته، با الکساندر Baluyev، یک فیلم گرفت. او به عنوان مدیر کارگردان عرضه شد. من فکر می کنم که نخستین بار برگزار خواهد شد. Bullya عمل می کند و به عنوان یک بازیگر، خوب، و من به عنوان یک بازیگر و آهنگساز کار می کردم.

شما در Babkina در بازی "شب قبل از کریسمس مبارک" کار می کنید، چطور به آنجا رسیدید؟

- صادقانه، من ریخته گری را منتقل نکردم من توسط ندرژدا جورجیا دعوت شدم. خوشحالم دعوت او را پذیرفتم. و من هنوز لذت بزرگی دارم، در این پروژه کار می کنم. من واقعا تیم تئاتر، تئاتر خود را دوست دارم. این، بیایید یک داستان بسیار تازه بگویم. ما تعداد کمی از افرادی که در داستان های ملی محلی و موسیقی مشغول به کار هستند. و، البته، Nadezhda Georgievna در این معنی در مقابل همه. تیم او از "آهنگ روسی" بسیار حرفه ای است، خوب است که با او کار کنید. آنها روابط خانوادگی دارند، آنها یک خانواده بزرگ هستند. تئاتر یک فضای بسیار شگفت انگیز است که به ندرت در تئاتر های دانشگاهی یافت می شود.

یعنی، حرفه ای خوب است که با متخصصان کار کند؟

- بله، چون تجربه زیادی در تئاتر دارم. من نمی دانم که تیم واقعی خلاق باید کار کند. این یک تئاتر جوان، به اندازه کافی بلندپروازانه است، و خدا ممنوع است که جنبش مثبت او باقی مانده است، و ما بسیاری از تولیدات خوب جدید را دیده ایم. البته، من، به خاطر بخشی از آن، به عنوان نویسنده، که بسیاری از موسیقی را برای موزیکال می نویسد، از گرایش حمایت می کند که پروژه های ملی روسیه در تئاتر بابکینا بیرون آمده است. هیچ مخفی نیست که در حال حاضر بسیاری از پروژه های مجاز آمریکایی و اروپایی وجود دارد که برای ذهنیت ما مناسب نیستند. اما آنها به اندازه کافی تحت تأثیر ما قرار می گیرند. من به طور قطعی علیه پروژه های مجاز نیستم، اما آنها باید در برخی نسبت ها با ملی وجود داشته باشند. در این کشور باید یک سیاست خاص وجود داشته باشد، همانطور که در بسیاری از کشورها. امیدوارم که ما نیز آن را داشته باشیم. و بنابراین من دو دست برای انجام امید Georgievna دارم.

Gleb Matvechuk:

"ما تعداد کمی از افرادی داریم که در داستان های ملی محلی شرکت می کنند. امیدوارم جورجیا در این حس پیش از همه باشد. " در بازی "شب قبل از کریسمس"

چه کارهایی در چه اجرا می شود؟

- در بابکینا، من هنوز در یکی بازی می کنم. اما ما شرکت تئاتر خود را با الکساندر Baluyev، که عملکرد کارآفرینی را تولید می کند. در حال حاضر شش تولید. من بسیاری از موزیک های کپی رایت دارم

نزدیک تر - تئاتر یا سینما؟

- تئاتر قطعا، تئاتر. من موسیقی را به بیش از 30 فیلم نوشتم. اما من دیگر هیچ لذتی را به من نمی دهم از آنجا که، متاسفانه، خلاقیت بسیار کمی وجود دارد. من می گویم این کاملا مسئول است. فیلم امروز برای آهنگسازان در کار صنایع دستی تبدیل شده است، که تنها یک عملکرد خاص را انجام می دهد. در تئاتر موسیقی، آهنگساز خالق است، او می تواند هر کاری را انجام دهد، هیچ چارچوبی از بین نمی رود. به خصوص اگر این موزیکال ها باشند، اگر این کار را انجام دهید و خودتان را تولید کنید، چگونه برای من اتفاق می افتد. من می توانم هر کاری را انجام دهم: تغییر دهید، نوشتن کنید. و در فیلم من وابسته به مدیران، تولید کنندگان، نصب، تصحیح رنگ، بازیگران، از مهندسان صدا - به طور کلی، از بسیاری از عوامل. بنابراین، برای من خیلی جالب نبود که چگونه در ابتدا بود. در نتیجه، من این کار را متوقف کردم. من این فرصت را نمی بینم که در آن رشد کنم، زیرا عصر الکسی ریبنیکوف، ادوارد آرتمیما، متاسفانه، در سینمای ما گذشت، او دیگر نیست.

شما نیاز به نوشتن موسیقی دارید؟

- تنهایی عادی و یک نگرش خاص. من فکر می کنم که هر تجسم خلاق از طریق فانتزی متولد شده است، سپس شما به معنی مجسمه سازی، موسیقی، یک راه حل عمل می کنید - این همه متصل است، حداقل در درک من.

آیا دفتر خود را دارید که در آن شما را می دهد؟

- نه، من نوشتن، عمدتا در استودیوی من. اما نوشتن موسیقی یک فرایند دشوار است. گاهی اوقات بسیار دشوار است شما خودتان را تقلب میکنید و هنگامی که این بهار خلاق کار می کند، نمی دانید. او می تواند ساقه زمانی که شما در ماشین بروید و یا شما در جلسه. سپس سعی می کنم ضبط صوت را روشن کنم، وقت خود را برای نوشتن همه چیزهایی که برای من اتفاق افتاده است، بنویسم.

و به عنوان ولادیمیر ختنینکو گفت و می گوید، هنرمند فقط یک سیم کشی کوچک است، که به نوعی با فضا متصل می شود و از اطلاعات وجود دارد. من با او موافقم. گاهی اوقات یک لحظه کاملا غیر قابل توضیح است. الهام بخش چیست، چه موز و غیره چیست؟ گاهی اوقات فقط می آید، و شما باید زمان را به سرعت نوشتن کنید.

آیا می توانم بگویم - هادی؟

- حدس میزنم بله. ما همه هادی ها هستیم منظورم خلاقانه است

در سپتامبر 2018، ابتدا به یک پدر شد. همسر شما، بازیگر النا گلوکف، بازیگر، دختر آلیس را به دنیا آورد. در اوت سال 2020، یک کودک دوم متولد شد، پسر ساشا. آیا شما یک شخص خلاق هستید، بچه های کوچک تایر نیستند؟

- آه، آنها تایر، و الهام بخش است. در واقع، زندگی واقعا بسیار تغییر می کند. از یک طرف، یک انگیزه کاملا متفاوت از زندگی شما ظاهر می شود. یک جاده کاملا متفاوت باز می شود، یک دید کاملا متفاوت و احساس جهان است. این واقعا به عنوان مقادیر تغییر می کند. برخی از چیزهایی که قبلا اعتقاد داشتم، مشکلی دارم، آنها را ترک می کنند. به برخی از چیزهایی که شما شروع به درمان بسیار ساده تر می کنید. شما شروع به مراقبت از خود برای فرزندان خود می کنید. همه چیز برای من بسیار تغییر کرده است. البته، همه چیز آسان نیست زمانی که آنها کوچک هستند، اما ارزش آن است. و من امیدوارم که در آینده هنوز بچه ها را داشته باشم.

چند نفر می خواهید؟

- من می خواهم سه خوب، آنجا به عنوان آن را به عنوان خدا می دهد.

آلیس در حال حاضر دو سال و نیم است، Junior Alexander تنها نیم سال است، تجربه تربیت اولین فرزند کمک می کند تا به مراقبت دوم کمک کند؟

- مطمئن. فرزند دوم والدین با تجربه تر در خدمت خود می شود. پس از همه، در اولین فرزند، آنها واقعا همه چیز را یاد می گیرند. در حال حاضر یک سیستم صرف شده از درک وجود دارد: چگونه کودک را دنبال کنید، برای سلامتی او، چگونگی مراقبت و غیره. بنابراین، ساشا در حال حاضر در دست های با تجربه تر بود. (خنده حضار)

و پدرت چیه؟

- در واقع، من بسیار نرم هستم من نمی فهمم که چگونه کودک می تواند مجازات شود. اگرچه احتمالا در موارد خاص لازم است انجام شود. اما من هنوز نمی توانم بر خودم غلبه کنم، زیرا عشق بزرگ من است. هنگامی که کودکان متولد می شوند، شما درک می کنید که عشق مطلق چیست. بنابراین، من هم، به نوعی، من خودم را به عنوان یک پدر مطرح خواهم کرد. از آنجا که ما در چنین دنیایی زندگی می کنیم که باید به وضوح قوانین بازی را توضیح دهید.

چه کسی اصلی در خانواده است - پدر یا مادر؟

- من نمی توانم بگویم که اصلی بودن من یا همسر من. ما یک خانواده هستیم - ما یکی هستیم. من به طور کلی علیه برخی از روابط پدرسالارانه یا ماتریارکال هستم. من واقعا به این توجه نمی کنم. من این را برای برخی از اهداف یا مشکل خودم نمی بینم. به نظر من مهم ترین چیز آزادی داخلی در خانواده است، هر دو برای یک زن و برای یک مرد. در درک طبیعی این کلمه. به طور کلی، ما با همسر من در چنین چیزهایی پوشیده نیستیم.

النا - بازیگر، بدون شک، او جاه طلبی های عمل کرده است. آیا او همچنان یک فیلم را ادامه می دهد و روی صحنه بازی می کند؟ یا اختصاص داده شده به کودکان؟

- او به طور کامل خود را به فرزندان اختصاص داده است. اما این نه تنها یک بازیگر است. او همچنین تولید کننده است. او یک فیلم داشت که در آن او و فودور باندارچوک توسط تولید کنندگان تولید می شدند - "کسب و کار سگ من". او فیلسوف من است او واقعا در این دنیا متناسب است. بنابراین، من نمی توانم بگویم که او نوعی جاه طلبی های جدی دارد. او، البته، می خواهم درجه ای بیشتر تولید کنم، چیزی شبیه به من ایجاد کنم. او کاملا یک مرد هماهنگ است. و متعلق به زندگی تقریبا همانند من است. پس از آن داده شده است. اگر من به این پروژه دعوت شده ام، خدا را شکر. اگر شما دعوت نشده اید، می گویم: "خب، این بدان معنی است که من به آن نیاز ندارم! بنابراین در یک زندگی دیگر به نوعی خواهد بود! "

آیا شما در یک برنامه حرفه ای به یکدیگر کمک می کنید؟ به عنوان مثال، مانند تولید کنندگان؟

- بله حتما! او هنوز تجربه زیادی دارد. من یک تولید کننده جوان هستم و بگذارید بگوییم، من در داستان های ارزان تر، تئاتری کار می کنم. او احساس بسیار قوی از هماهنگی دارد. برای تولید کننده، هنرمند، هر شخص خلاق، این مهمترین داستان است - حس تعادل. خوب است که رفتم که خنده دار است و خیلی زیاد نیست.

احساس طعم و اندازه گیری

- بله، اینها چیزهای بسیار مهمی هستند. متأسفانه، در حال حاضر، بسیاری از هنرمندان مدرن به طور کامل از دست رفته اند. در حال حاضر بسیاری از مدیران و تولید کنندگان نظرات خود را به طور کامل، تکیه بر گروه های تمرکز، تحقیقات بازاریابی. اما این همه، همانطور که به نظر می رسد، به طور کامل مطلقا نیست اگر ما در مورد خلاقیت واقعی صحبت می کنیم. مشابه هرگز واقعا موفقیت واقعی ندارد. من فقط فکر می کنم که موفقیت تجاری و خلاق دو چیز متفاوت است. به خصوص در زمان مدرن ما. در حال حاضر مد روز است، در دو سال، بدبختی و هیچ چیز نیست. خالی بودن مهمترین چیز این است که درک کنیم.

شما اکنون درباره حرفه ای بودن خلاق صحبت کرده اید. و مفهوم دوستی از هنرمندان نیز امروز به پس زمینه حرکت می کند؟ آیا شما دوستان واقعی را در میان همکاران دارید؟

- البته من دارم افراد معتبر وجود دارند که نظر من افزایش یافته است. پس از همه، هیچ راز نیست که هر هنرمند باید چنین افرادی داشته باشد که وقتی پیش از این سوال می شود، می گوید. و این همیشه اتفاق می افتد و سپس من به نظرات عزیزانم متکی هستم، که من اعتماد دارم. این رهبر موسیقی پروژه های من Mikhail Eliseev است. او یک سمفونی حرفه ای و هادی کورال است. یکی از بهترین معلمان آواز در مسکو. متأسفانه، معلم من Svetlana Grigorievna در پایان سال گذشته از Coronavirus فوت کرد. این شخص اصلی در هنر اجرایی بود که نظر من متکی بود. به عنوان الکساندر Baluyev چنین تخته سنگها وجود دارد، او پدرخوانده فرزندان من است، شریک من هر دو شرکت تئاتر و در تمام لحظات عمل، پروژه های تئاتر. من دوستی بسیار سریع با یوسف اوازوف و آنا نتربکو هستم. خوشحالم که من یک نویسنده را در موزیکال های کارن کالارریز دارم که چهار پروژه را ثبت کرده ام و نظر من نیز افزایش یافته است. افراد خاصی وجود دارند که نفوذ زیادی در زندگی من دارند. این الکساندر Domogarov است، که من را به تئاتر منجر شد، و ولادیمیر خوتیننکو، که من را یک آهنگساز فیلم ساخت.

و چه فکر می کنید یک دوست واقعی است؟

- من یک دوست واقعی دارم - الکساندر Baluyev. این فردی است که در هر شرایطی به شما می گوید، به شما کمک خواهد کرد. شما همیشه می توانید در همه جهات به آن تکیه کنید. یک دوست واقعی فردی است که در روابط با دوستش خود را فراموش می کند.

آیا می توانید یک فرد بسته نام ببرید؟

- بله حتما. من یک مرد کاملا بسته هستم احتمالا متاسفانه از آنجا که من در خلاقیت به عنوان یک بازیگر بسیار هیجان انگیز است. اما برای آهنگساز خوب است. اما این طبیعت درونی من است. من برای مدت طولانی با او مبارزه کردم. به ویژه هنگامی که او در مدرسه Shchepkinsky، در کنسرواتوار تحصیل کرد. اما در من نشسته است. من می توانم فاش کنم، می توانم کاملا فعال باشم و بگویم، اجتماعی، اما طبیعت درونی من بسته و بسته است. بنابراین من من عاشق زمانی هستم که من تنها هستم، من عاشق تنهایی هستم، من باشگاه ها را دوست ندارم، خوشه ای بزرگ از مردم. در اینجا من یک ویژگی دارم

اما همچنین Sociopath شما نیز می توانید نامیده می شود؟

- بله، حرفه من اجازه نمی دهد که من به Sociopath رول کنم. اما، به احتمال زیاد، اگر نه حرفه ای من، من 100 درصد جامعه اجتماعی خواهم بود.

چگونه یک حلقه خانوادگی را آرام کنید؟ آیا شما نیاز به استراحت دارید یا نه؟

- البته، هر فرد، به ویژه خلاق، نیاز به استراحت دارد. و بزرگتر من تبدیل شدم، بیشتر درک می کنم که اگر شما استراحت نکنید، کار غیر قابل تحمل خواهد بود. باید یک لحظه از راه اندازی مجدد وجود داشته باشد. در حال حاضر من در مورد آن بسیار فعالانه فکر می کنم. اگر زودتر می توانستم روز و شب کار کنم، در حال حاضر من در برنامه کار هستم، به طور مستقیم زمان خاصی را با انتظارات استراحت و بازگرداندن نیروها قرار می دهم. همه این باید باشد بازسازی بدن ضروری است. در غیر این صورت، فرایند حیاتی می تواند از بین برود.

چه چیزی برای شما در طول قرنطینه دشوار بود؟

- من نمیتوانم شکایتی داشته باشم. من یک مرد با شانس هستم در یک بیماری همه گیر، من فقط در سینما ستاره دار شدم، قرارداد پنج موزیک را به پایان رساندم، دو نفر را نوشتم. برای من، پاندمی برای کار فعال گذشت. او، با این حال، از من دور شد، مانند خواننده، اما من به طور کامل به نوشتن موسیقی اختصاص داده شده است. طبقه بالا به من کمک می کند. (لبخند) در یک بیماری همه گیر، پسر من متولد شد. بدترین چیز این بود که این ویروس را هنگامی که یک زن در ماه هشتم داشته باشید، بدست آورید. سپس در فیلم ها ستاره دار شدم و ما هر پنج روز به آزمایش رفتیم. وقتی یک تحلیل مثبت داشتم شوک داشتم. این واقعیت که او مثبت دروغ است، بعدا خیلی آموختم. و همسر تنها از بارداری قوی ترین شمشیر را داشت، زیرا پسر ساشا پسر بسیار بزرگی بود. در هنگام تولد، وزن آن به 4 کیلوگرم از پنجصد و بیست گرم رسید. و این 39 هفته بود، و نه 40. داوودگ به دلیل این تجزیه و تحلیل بسیار سریع بود. من خانواده را به مسکو منتقل کردم. آزمایشگاه را به آنها و خودش تبدیل کرد. این بسیار، بسیار ناراحت کننده بود. اما امروز من، مثل هر کس دیگری، نگرانی از ظاهر جدید را نگران می کنم. متأسفانه، خانواده ام را از بین نمی برد. من اکنون پدر و مادر بیماری کروناویروس دارم در اینجا من به بیمارستان خواهم رفت. پدر تحمل سخت، مادر آسان تر است.

من به شما آرزو می کنم اولین بهبودی.

- خیلی ممنونم.

ادامه مطلب