نیکولای سرگف - اوه Kalmykova: "در خط تیره، آن فرم نیست، اما باز بودن او"

Anonim

داریا Kalmykova عمدتا به عنوان یک بازیگر تئاتر می داند، هرچند او کار جالب در سینما دارد. تابستان گذشته، توجه طرفداران اخبار مربوط به طلاق خود را با الکساندر Mokhov جذب کرد، در ازدواج با آنها ده سال زندگی می کردند. سپس بازیگر در تصمیم خود با این واقعیت اظهار داشت که در واقع شکاف چند سال پیش رخ داده است، و یک مرد دیگر در زندگی اش ظاهر شد. امروز، Daria و او انتخاب شده، تولید کننده تلویزیون نیکولای سرگئیف، اولین مصاحبه مشترک را ارائه می دهد.

- داشا، زمانی که من برای اولین بار آشنا شدم، شما در کولا، جذاب هستید؟

داریا: با اولین آشنایی، هیچ چیز. (می خندد.) اگرچه Kohl بسیار جذاب است. و او توسط آموزش و پرورش نوازنده نیست، اما فوق العاده بازی پیانو، در گیتار، موسیقی را تشکیل می دهد. او بسیار کم است، بنابراین من خودم در مورد خودم نمی گویم. و من اعتراف می کنم، من در شرکت های جوانان با گیتار دوست ندارم. (خنده حضار)

نیکولای: او فقط افراد ناموفق را با گیتار دریافت کرد. این اتفاق می افتد، شرکت ها این ابزار را گرفتند و تمام شب را می خوانند و خیلی خوب نیستند.

داریا: ما در یک دایره از دوستان عمومی ملاقات کردیم. و هنگامی که من دیدم که یک مرد گیتار را می گیرد، فکر کرد: "خب، شروع شد، و معلوم شد که آن بسیار و بسیار زیبا بود. Kolya دوست ندارد استعداد خود را از دست بدهد.

- Kohl، و شما بلافاصله توجه به Blonde پس از آن بود؟

داریا: Kohl فریب خورد، او به بلوند توجه کرد و در واقع سبب شد. (خنده حضار)

نیکولای: از طریق سه دقیقه قبل از اینکه داشا ظاهر شد، اعلام شد: "داریا Kalmykova اکنون خواهد آمد، که مردم خسته کننده را دوست ندارد و سوراخ نمی کند." و این اتفاق افتاد که فضای آزاد در کنار من بود.

- آیا آن را متصل نیست؟ آیا شما پس از آن رایگان بوده اید؟

نیکولای: به نظر می رسد که بله

داریا: چگونه آن را "به نظر"؟ آیا شما آزاد هستید یا نه؟ (خنده حضار)

نیکولای: "بله،" من پاسخ دادم که آن را نیز به نظر می رسد که آن را تنظیم شده است. و من دقیقا آزاد بودم و من بلافاصله به داشا توجه کردم.

داریا: من هم اکنون کمی اشتباه کردم. قبل از آن، من به گرجستان رفتم، جایی که او بسیار بهبود یافت. به این ترتیب که لباس ها نمی توانند بسته شوند. این یک هامستر مطلق بود، به علاوه هفت کیلوگرم. و من آنجا آمدم که در یک جلیقه، در یک جلیقه و بدون آرایش، در حال اجرا، در اجرا، همانطور که این شرکت من بود. بنابراین، برای من یک رمز و راز از من می توانم جذب. فرم های خود؟ (خنده حضار)

نیکولای سرگف - اوه Kalmykova:

برای به دست آوردن تصویر ناتالیا در فیلم تلویزیونی "Punts for nuns"، بازیگر زن و شوهر خاص را در کمر قرار داد

عکس: Mars Media Film Company خدمات مطبوعاتی

- Kohl، برش ریدل. آیا Pyshechki را دوست دارید؟

نیکولای: من دوست داشتم زنان مختلف را دوست داشته باشم، کلیشه ای وجود نداشت. اما شکل او من را جذب کرد، بلکه باز بودن بود. به طور کلی، همه چیز خوب است در داشا: او یا بدون فرم است، این موضوع اصلی نیست.

داریا: ما دوستان را ساختیم، شروع به برقراری ارتباط، دعوت از یکدیگر برای روزهای تولد، در شرکت های عمومی ملاقات کردیم.

- و Kolya چیزی را برای دعوت از تاریخ در روزهای آینده نگیرید؟

داریا: نه، و احتمالا، زمینه های وجود دارد. این به خاطر نحوه موقعیت زن است. ظاهرا، در آن لحظه من برای یک رابطه بسته شدم. هر کس در زندگی چنین دوره ای دارد و به شدت احساس می شود. به نظر می رسد که مردم، عبور از مانع سی سال، تجربه، ایده های خود را در مورد زیبا و به همین ترتیب به دقت وارد رابطه. اگر چه، البته، انفجار احساسات اتفاق می افتد. همه ما به صورت ارگانیک و به تدریج توسعه یافتیم.

نیکولای: اما همه چیز به هر حال اتفاق افتاده است، شما به شما مقاومت می کنید یا نه. من رابطه ما را به عنوان چیزی به عنوان سرنوشت ساز درک می کنم. برای من، حداقل این موج است که با آن مبارزه غیرممکن است.

- Kohl، و چگونه رابطه شما با MAKAR توسعه یافته است؟

داریا: Makar همه دوستان من را می داند، ما فرزندانمان را از شرکت بزرگسال جدا نمی کنیم. Makar یک مرد واقعی است، Kolya - هم. بنابراین، آنها احساس یکدیگر می کنند.

نیکولای: مسئله اتخاذ فرزند یک بالغ یا غیرقانونی، در آن روابط در بزرگسالان نیست، بلکه این که کودک احساس می کند: صادقانه با او شناخته شده است. Makar من و من اسکیت آشنا شدم و بلافاصله دوستان را ساخت.

نیکولای سرگف - اوه Kalmykova:

با ارائه دهنده تلویزیون Mikhail Zelensky نیکلاس جدید پروژه جالب "بلیط در بزرگ"

عکس: آرشیو شخصی Darya Kalmykova و سرگئی نیکولایف

- داشا، و مار، قطرات خود را نشان نداد وقتی كالیا ظاهر شد؟

داریا: برعکس، او اکنون چنین دوست است! و به من، مار عمدتا به عنوان یک زن است. او شگفت آور درک صحیح از مادر است. اغلب: "مادر من، و این است، و او نمی تواند با هر کسی ارتباط برقرار کند." Makar، برعکس، می خواهد مادر خوشحال و در کار، و در روابط شخصی و دوستانه باشد.

- و از چه سنی Makar برای شما درمان می شود؟

داریا: به نظر می رسد که بلافاصله. مادر من، خنده، می گوید که در Makar، حتی شرم آور به شکل جداگانه ظاهر می شود و از زمان تولدش، نگاهی به نظر می رسد. و او بلافاصله متوجه تغییر در ظاهر من، تعریف، و بالعکس. به عنوان مثال، در بازی "Lev Gurych Sichkin" من بازی Raisa - یک فرد بسیار غیر عادی، فریبنده، فتنه. و هنگامی که من برای اولین بار در این نقش رفتم، و مار در سالن نشسته بود، او گفت: "اوه، خداوند، به عنوان شرم!" او شش ساله بود. او در چنین تظاهرات من را دوست ندارد، اگرچه کاملا درک می کند که من بازیگر و این نقش را دارم. و در فیلم او صحنه های من را با بوسه ها دوست ندارد. و هنگامی که من برای اولین بار رنگ مو را تغییر دادم و مار من را تیره دیدم، من به سر من خیلی دستگیر شدم و گفتم: "مامان، Summa از Voloschiki."

- Kohl، و در درک خود از بازیگر داشا Kalmykova در زمان قدمت چه بود؟

داریا: او مرا نمی دانست! (خنده حضار)

نیکولای: اما برای جلسه بعدی، من قبلا آماده بودم. (لبخند می زند.) و سپس من فقط احساس کردم که من این چهره را در جایی دیدم.

داریا: من او را به تئاتر دعوت کردم تا او را یک بار به من بپیوندد. (خنده.) اولین بازی "داستان درباره هفت موی" بود، من این نقش را بسیار دوست داشتم، و سپس "پسر ارشد".

نیکولای: من دو بار به دو عملکرد نگاه کردم. و در ادراک من، آن را حتی بیشتر غیر قابل دسترس تبدیل شده است.

داریا: اگر شما یک دختر بازیگر زن داشته باشید، در برنامه ها گنجانده نشده است.

نیکولای: اما این از دسته بندی برنامه ها نیست، علاقه مندان به یک زن خاص، بلکه چیز دیگری است. این اتفاق می افتد، صرف نظر از خواسته ها و اقدامات شما. اگر چه، البته، ساشا بارشاک به من گفت: "Kohl، فقط بازیگر، خدا ممنوع!"

داریا: من می فهمم چرا ما یک روان شناختی خاص داریم و هنرپیشه ها هستند که به طور کامل حرفه های زندگی خود را ارائه می دهند. هر مرد عادی دشوار است. و کولا زمانی که ما شروع به زندگی با هم داشتیم، خیلی دشوار بود که قبول کنیم که برای دو ماه به تیراندازی رفتم. او اساسا یک فرد عمومی نیست. ما در برخی از حوادث ظاهر شدیم، و او همیشه سعی کرد در سایه ها بماند، بنابراین ما هرگز مصاحبه های عمومی نرسیده ایم.

- آیا شما هر گونه تظاهرات حسادت دارید؟ به خصوص با شما، Kolya، به عنوان بازیگران به نظر می رسد بسیار خوب است.

نیکولای: با ظهور داشا در زندگی من، بعضی چیزها در من به طور کامل ناپدید شد یا به طور جدی تبدیل شد. این احساس حسادت، که من قبلا تجربه کردم، اکنون روشن نیستم. من نمیتوانم تصور کنم که صحنه ها را ترتیب می دهم (خنده حضار) برای این سه سال، من قبلا خود را شلیک کردم، نزدیک به یک زن هستم که البته، توجه خود را به خود جلب می کند، نه تنها برای من تحسین می شود. بنابراین، من نمی توانم اعتراف کنم که وحشتناک حسادت. اما گاهی اوقات چیزی را به من نشان می دهد.

داریا: به نظر می رسد که هر مرد ناخوشایند است که زنش را با کسی بشنود. اگر Kohl به آن واکنش نشان نداد، تعجب آور خواهد بود. هنگامی که آنها و مار به من حمله می کنند، به پسر من خیلی ناخوشایند است، او حتی می گوید Kole: "من اکنون مادرم را با کسی دیده ام ..."

نیکولای: سپس من می گویم که آن را به من تحمیل می کند. این گونه است که برخی از هنرمندان از نقش خارج نمی شوند. و در رفتار داشیا هیچ چیز را فشار نمی دهد.

نیکولای سرگف - اوه Kalmykova:

شرکای Daria در سریال تلویزیونی "Resort Roman" سوفیا کاشتویان و ناتالیا نویزین بودند

عکس: آرشیو شخصی Darya Kalmykova و سرگئی نیکولایف

- و هیچ خواسته ای؟

داریا: چنین چیزی وجود ندارد. تصور غیر ممکن است تصور کنید که کلیا می گوید: "حالا شما فیلمبرداری خواهید شد، لطفا بدون بوسه،" به طوری که او شرایط را دیکته کرد و صعود به آشپزخانه من. Kolya به من در حرفه من احترام می گذارد، و من نمی توانم به او بگویم که این تولید است، اما آنچه نیست. و من نمیتوانم تصور کنم که او را به مشت ضربه بزند و گفت: "این در حال حاضر مرزهای مجاز است". ما دوست داریم فیلم ها را خیلی تماشا کنیم، و همیشه صحنه های برجسته ای را به زیبایی جشن می گیرند. به هر حال، به لطف کولا، من دنیای فیلم های بسیار خوب اروپایی و آمریکایی را کشف کردم.

- چه مرحله ای از انفجار عاطفی شما به دست می آید: فریاد زدن، شلاق ظروف، امتناع از شام در اعتراض؟

داریا: ما نمی توانیم شام بخوریم (می خندد.) ما دوست داریم غذا بخوریم

نیکولای: جنگ جنگ، و ناهار در برنامه. (خنده حضار)

داریا: ظروف نیز ضرب و شتم نیستند، ما تکیه می کنیم. و به طور جدی، ما سعی می کنیم یکدیگر را تحقیر نکنیم.

نیکولای: من نیاز به بازنشستگی در چنین لحظه ای، پیاده روی، پیاده روی، فکر کردن در مورد چیزی، نفس کشیدن هوا.

داریا: ما یک سگ داریم، بنابراین او یک زن را می گیرد که با من تغییر می کند، FIFU، و به راه رفتن می رود.

- چه کسی نرمتر است؟

نیکولای: به نظر می رسد که ما هر دو مردم بسیار نرم هستند.

داریا: من بسیار از حمایت دوستانه قدردانی می کنم، در روابط بسیار مهم است. و به نظر من این که در من این کیفیت است. نه همیشه، البته، مردم می توانند درک کنند که چگونه روانشناسان، وضعیت دیگر، اما حتی زمانی که مشکلات مربوط به این کار وجود دارد، می دانم که من از من حمایت خواهم کرد، با این واقعیت که من خوش آمدید، گسل را پیدا نخواهم کرد . برعکس، ما می توانیم یک شراب خوشمزه را باز کنیم و در این موضوع صحبت کنیم. یا من اخیرا مشکل مربوط به نقاشی مو برای فیلمبرداری، وحشتناک برای یک زن داشتم. من عملا موهای شما را خراب کردم و اولین کسی که من به نام Kolya بود. اگر چه او یک مرد است، دور از چنین مشکلات زنانه است و می تواند بگوید: "چرا شما با من تماس می گیرید؟" و من می دانم چرا. از آنجا که او در هر شرایطی می شنود.

نیکولای: ما می توانیم برخی از سوالات را به دو، تا سه ساعت صبح رأی دهیم، هرچند صبح شما نیاز به بالا بردن و نگه داشتن یک کودک به مدرسه یا داشا به ساقه بروید. و این نیاز من است، من یک فرد بسته نیستم. من باید به داشکا بگویم و از او و حتی شورا حمایت کنم.

نیکولای سرگف - اوه Kalmykova:

با Oleg Tobakov در بازی در بازی Mikhail Bulgakov "Kabala Svyatosh" ("Moliere")

عکس: آرشیو شخصی Darya Kalmykova و سرگئی نیکولایف

- Kohl، آیا شما به داشا افتخار می کنید؟

نیکولای: من فقط افتخار می کنم، و من آن را درست و چپ، دائما و در همه جا. اولین بار در زندگی است من از شبکه های اجتماعی استفاده می کنم، نزدیک به بستگان و دوستانم، به طوری که آنها فیلم را با او تماشا کردند. من هم برم، و خودم هم همینطور، چنین زن دیگری در کنار من وجود دارد!

- داشا، و شما آهنگ را به عنوان حرفه ای تحسین می کنید؟

داریا: مطمئن. به نظر می رسد که یک زن بسیار مهم است که به یک مرد افتخار کند. اگر چنین احساساتی وجود نداشته باشد، مشکل است. احتمالا در این غرور احساس امنیت وجود دارد، زیرا به نظر من به نظر می رسد. و البته، حالا من از کار او بسیار افتخار می کنم. Kohl و پیشتر چیزهای جالب - هر دو در کسب و کار و در خلاقیت، اما در حال حاضر او یک پروژه فوق العاده مرتبط با یک تئاتر بزرگ - "بلیط در بزرگ". من افتخار می کنم که یک تیم خلاق عالی را جمع آوری کرد. من تیراندازی را دیدم: استفاده از موقعیت من، او را برای صحنه ها سوار کرد، خیلی جالب بود! و من توسط کالین انتخاب شده بود انتخاب اصلی Mikhail Zelensky. میشا تا آنجا که یک فرد چند منظوره است و به همین ترتیب به صورت ارگانیک به این داستان متناسب است که من دیگر در جای خود تصور نمی کنم.

- Kohl، و چگونه تلویزیون را دریافت کردید؟

نیکولای: من همیشه می خواستم این کار را انجام دهم. اما من هرگز نصب نکرده ام تا در قالب کانال فرهنگی کار کنم، فقط سرنوشت دستور داده شده است. من رویای کار بر روی تلویزیون، من در سال 96 آمده ام. و در شانزده ساله، من به کومرسانت رسیدم، خبرنگار بود.

- والدین شما چه کار کردند؟

نیکولای: پدر، الکسی سرگئیف، روزنامه نگار بسیار مشهور بود. در روزنامه "کومرسانت" او موقعیتی داشت که پس از مرگ او، "پرهای طلایی" لغو شد. او مقالاتی را در دوران شوروی نوشت، او به مسکو Komsomolets نوشت.

داریا: دانش دایره المعارف Kolya خوشحال است. او می تواند به سوال مربوط به هر حوزه زندگی پاسخ دهد.

نیکولای: من یک ژنتیک خوب (لبخند)، پدربزرگم دانشمند است، یک مورخ معروف الکساندر آبراموویچ گالین. او کار بنیادی "فاشیسم آلمان" را نوشت. مامان - نامزد علم، مادربزرگ - دکتر علم، پدربزرگ - استاد. و مادر من دارای کتاب های خوب از سیزده سالگی، زمانی که من خواندن را مجذوب کردم. من کتاب فروشی ها را دوست دارم، حتی در دوران کودکی، مدرسه پیاده روی، به کتاب رفتم.

داریا: I و Makarra Kolya به ادبیات توصیه می کنند. و اگرچه من همیشه خودم را در نظر گرفتم، من درک می کنم که شکاف ها وجود دارد. من می ترسم آن را از دست بدهم، اما Makar یک مرد بسیار دوست داشتنی است. ما یک مورد جالب در سنت پترزبورگ داشتیم. او پس از آن عشق بود ما با او در Nevsky در کتاب فروشی رفتیم، و او می گوید: "مامان، من می خواهم خرید اشعار درباره عشق"، من پاسخ می دهم: "اگر در مورد عشق، پس، من فکر می کنم، مجموعه ای از بهترین اشعار Pushkin، Tyutchev .. . "خرید من فکر می کنم: "او اکنون به او نگاه می کند، و همه، اما حتی اگر من بخوانم." با این حال، تمام چهار ساعت که ما در Sapsan برگشتیم، او این مجموعه را مطالعه کرد. من نمی توانم بگویم که او از کتاب خارج نمی شود. مانند هر پسر عادی، او را دوست دارد و بازی می کند، اما ما سعی می کنیم که در آن بسیار فوق العاده ای بخوریم.

نیکولای سرگف - اوه Kalmykova:

"مراقبت او می تواند خود را یک شگفتی و علامت اصلی توجه داشته باشد. شاید - و خوشمزه شام ​​را پوشش داده هنگامی که من پس از فیلمبرداری به خانه می آید، "داشا در مورد شوهرش می گوید

عکس: ویکتور گوریاچف

- آموزش نر در حال حاضر است؟

داریا: به نظر می رسد که Makar یک فرد بسیار خوشحال است، زیرا او نمونه ای از دو مرد خیره کننده را در مقابل چشمانش دارد. این پدربزرگش است - پدر من کنستانتین Grigorievich، آنها یک رابطه بسیار نزدیک دارند، که من خوشحالم. و او نمونه ای از آن داشت. بسیار مهم است که مار نگرش خود را نسبت به یک زن ببیند - به عنوان یک مرد می تواند مراقبت کند تا نشانه های توجه را فراهم کند.

- به چه معنی شد؟

داریا: این بسیار شخصی است. و من قبلا تجربه خود را تدریس کرده ام که وقتی شروع به لهجه می کنید، چیزی ناپدید می شود. نگرانی او می تواند خود و علامت بسیار بزرگی از توجه، و شاید در یک شام پنهانی خوشمزه زمانی که من پس از فیلمبرداری به خانه می آیم. نکته در اینجا ارزش های مادی نیست، بلکه در این واقعیت است که فرد فکر کرد که او می تواند به من لذت بدهد. و این، البته، از بین می رود.

نیکولای: داشا چندین بار شگفت زده کرد که من به عنوان یک کودک خوشحال شدم. این شادی کاملا کودکان حتی در فیلم ضبط شده است!

- آیا می توانید حداقل چیزی را نشان دهید؟

داریا: کیک را بریزید

نیکولای: من نمی دانم که چگونه داشا او را در این مکان فراموش شده خدا به نام گلاسکو یافت، جایی که ما در زمستان معلوم شد. و این دقیقا همانطور که خدا فراموش شده است، باران می آید، همه چیز غم انگیز، خاکستری است، از بین می رود. چنین داخلی خون آشام. و من در 2 ژانویه، در روز تولد من در این شهر بیدار شدم. و ناگهان برخی از دست کشیدن در درب، من باز می شود، و من آن را ... یک کیک شکلاتی با شمع. چنین کیک تولد به من در دوران کودکی دور به من داده شد. به یاد داشته باشید که در آن روز خوشحالم.

با مردان دوست داشتنی: نیکولای و پسر Makar

با مردان دوست داشتنی: نیکولای و پسر Makar

عکس: آرشیو شخصی Darya Kalmykova و سرگئی نیکولایف

- داشا در حال حاضر بسیاری را حذف می کند. آیا شما خوشحال هستید که او تقاضا دارد یا ناراحتی کمی دارد؟

نیکولای: من خیلی خوشحالم، اما خیلی دلم برات تنگ شده.

داریا: Kolya شادی می کند که پروژه های جالب به نظر می رسد. به عنوان مثال، در حال حاضر من در سریال تلویزیونی عکسبرداری می کنم "جشن" ویاچسلاو نیکیفوروف، مدیر ستایش خیره کننده، که "Executioner" را برداشت و خیلی بیشتر از آن حذف کرد. تیم بازی زیبا: عشق Tolkalina، Anatoly سفید و دو دختر جوان فوق العاده. برای من، این فیلم بسیار جالب، غیر منتظره است، با نقش دشوار، زیرا من هنوز بازی نکرده ام، قهرمان روانشناسی من را ندارد. من واقعا امیدوارم که همه چیز کار کند. به طور کلی، انرژی من باید به کار (خنده) ارسال شود، پس هر کس آرام تر خواهد شد.

نیکولای: به نظر من این نیز به نظر می رسد که داشا باید خیلی کار کند، و به این معنا، شادی من قوی تر از افکار در مورد چگونگی دست از دست او است. اما MAKAR و من به تیراندازی او می آیم

- و شما در مورد اتصال تلاش ها در خلاقیت فکر نکردید، سری را با داشا بسوزانید؟

نیکولای: چرا که نه؟ کاملا امکان پذیر.

داریا: و چگونه من به عنوان یک مرد را برداشتم! (خنده حضار)

ادامه مطلب