Ekaterina Semenova: من برای نوه ها صبر خواهم کرد و بر روی آنها بازی می کنم "

Anonim

- کاترین، کجا این بهار شروع شد؟

- من دائما یک سال را با یک برگ تمیز شروع می کنم. من قبلا فکر می کنم انجام دهید: مدل موهای یا چیز دیگری را تغییر دهید؟ من الان، احتمالا، دوره بهار در حمام. من منتظر برخی معجزه هستم اگر ما در مورد چیزهای خلاق صحبت کنیم، فقط شروع به نشان دادن "مادر در قانون"، جایی که من نقش دشوار بازی می کنم. علاوه بر این، سناریوهای متعددی وجود دارد که در حال شروع به خواندن هستند.

- چرا تصمیم گرفتید تبدیل به یک بازیگر شوید: یک راه حل خود به خودی یا هنوز نفوذ خانواده شما، که همچنین بسیار خلاق است؟

- من، صادقانه، من چنین زمانی را به یاد نمی آورم زمانی که من ناگهان فکر کردم: "اوه، و نه بازیگر؟" من با این متولد شدم، از دوران کودکی من می خواستم یک بازیگر باشم، اما من تمام شدت چنین کار را درک نمی کردم. به نظر من به نظر می رسید که بازیگران فقط زیبا و ظریف هستند که تمام وقت آنها لبخند می زنند. آمد، ستاره دار، به خانه رفت. برای همه، من رویای کودکان داشتم - به عنوان یک صندوقدار کار کنم. بنابراین، به عنوان من می خواستم تبدیل به یک بازیگر، من به یاد نمی آورم، اما من می خواستم یک صندوقدار - به یاد داشته باشید. (خنده حضار) ما در یک شهر نظامی در حومه ها زندگی کردیم، ما یک فروشگاه داشتیم. یک زن بسیار رنگارنگ وجود داشت، بسیاری از آثار میزبان وجود داشت که من نیز می خواستم همان را فرمان دهم.

- انیماتور هنرمند مادر شما. شایعه شده است که تصویر آلیس Selezneva در کارتون "رمز و راز سیاره سوم" از شما کشیده شد ...

- نه با من من فقط نیاز به ایجاد یک تصویر از همان دختر هفت ساله، یک شلاق زدن، سفید و سرگرم کننده، مانند من. البته، مادر من به من گفت که او تمایل به ادامه من ندارد. این فقط خود به خودی معلوم شد. هنگامی که کتاب را بخوانیم، ما یک قهرمان را می گیریم، به او ویژگی های خاصی می دهیم. همچنین او - ایجاد یک شخصیت، به او برخی از ویژگی های به او داد. به عنوان مثال، در کاپیتان کاپیتان سبز از کتاب Kira Bulychev، من تصویر پدرم را می بینم، و کسی - کیرا Bulychev.

- اما آیا شما به عنوان یک ستاره احساس کردید؟

"هنگامی که والدین من متوجه شدند که آلیس به من نگاه کرد و این فیلم در بسیاری از سینماها نشان داده شد، به یاد داشته باشید که من با هفت ساله به مرحله رسیدم و گفتم:" و این آلیس ماست. " و اولین خاطرات - که سالن دستبند است، و شما، خیلی زیبا، تعظیم. خوشحال بودم. به هر حال، شاید بعد از آن تصمیم گرفتم در نهایت تبدیل به یک بازیگر شوم. (خنده حضار)

Ekaterina Semenova: من برای نوه ها صبر خواهم کرد و بر روی آنها بازی می کنم

Ekaterina Semenova یکی از شخصیت های اصلی سری محبوب "دو سرنوشت" شد. در عکس: همراه با Angelica Volskaya. قاب از نقاشی.

- در حال حاضر این کار تقریبا تمام وقت شما داده می شود. چه چیز دیگری آن را با شور و شوق مشابه صرف می کنید؟

- در خود، فرزندان و یوگا خود. من یوگا یوگا یوگا را برای خودم باز کردم - یوگا "داغ". برای کلاس های اتاق، دمای 40 درجه و رطوبت 90 درصد ایجاد شده است. این تمرین را برای حدود سه سال پیش در نیویورک باز کردم. من فقط به مدت طولانی به خودم نگاه کردم، من ورزش های زیادی را انجام دادم، به ورزشگاه رفتم، در تناسب اندام - یک تردمیل، دمبل. سپس من یوگا معمولی را امتحان کردم، اما من به اندازه کافی دریافت نکردم، خسته کننده شد. و هنگامی که من در مورد Bikrama شنیده ام، که یوگا من را اختراع کرد. من عاشق این عمل شدم. با توجه به این واقعیت که درجه حرارت بالا در اتاق ایجاد می شود، به علاوه رطوبت، منافذ باز و شما تقریبا دو لیتر آب برای درس را از دست می دهید. تمام سموم از شما بیرون می آیند اول، هنگامی که شما شروع به شرکت در یک اتاق داغ، به نظر می رسد که شما آن را تحمل نخواهید کرد، شما می میرید. اما پس از یک ساعت و نیم، بسیاری از انرژی جدید در شما باز می شود و نیروهای زیادی به نظر می رسد که من می خواهم به معنای واقعی کلمه به رقص بروم.

- پسر شما روز دیگر را نشان می دهد. به من بگویید که چگونه زندگی او طول می کشد؟

"نیکیتا در نیویورک زندگی می کند، کار می کند و در نیویورک فیلم آکادمی کار می کند." این یک مدرسه فیلم است. او به دانشکده تولید رفت. پیش از این، او در مدیریت، کسب و کار، امور مالی مشغول به کار بود. در حال حاضر او در جستجوی خود است، به نظر می رسد که او هنوز پیش رو است و او هنوز هم وقت دارد. او دو سال با دختر آنا زندگی می کند. او روسی است و در دانشگاه علوم سیاسی تحصیل می کند. وقتی او کوچک بود، به او نگاه کردم و فکر کردم: "من تعجب می کنم که دختر من چیست؟ آیا می توانم دوستانم؟ نکته اصلی این است که تبدیل به یک مادر بد در قانون نباشد ... "اما من با او بسیار خوش شانس بودم، ما یک دوست دختر واقعی هستیم. پسر من کاملا بسته است، من به من چیزی نمی گویم، بنابراین من تمام اطلاعات را از طریق او هدایت می کنم. همه بر آن تاثیر می گذارد - از طریق او. او دوست دخترم است، من او را خیلی دوست دارم.

- در آمریکا، پسر اجازه داد تا با یک قلب نور برود؟

- او فقط یک دوره از درک خود و زندگی اش داشت. او از مدرسه فارغ التحصیل شد و من می خواستم آن را به او تغییر دهم، به طوری که نیکیتا چیزی جدید برای خود داشت. این یک راه حل بود که ما آنتون توباکو را با پدرش پذیرفتیم. ما آن را برای یک سال فرستادیم، اما شش معلوم شد. و به نوعی من خودم را دوست دارم با آمریکا - به طوری که تقریبا سه سال بین نیویورک و مسکو زندگی می کرد.

- احتمالا انگلیسی در کمال آموخته؟

- نه، در حال حاضر سخت بود که او را در کمال یاد بگیرد. به خصوص در نیویورک، بسیاری از روس ها که به سادگی انگلیسی صحبت نمی کنند. وقتی به آمریکا رفتم دوست دختر دارم، فکر کردم که من زبان را یاد می گیرم. به تازگی بازگشته ام، من می پرسم: "خب، دانش انگلیسی چگونه است؟" او پاسخ می دهد: "من دو بار در هفته به مدرسه می روم، اما من به طور کامل صحبت نمی کنم. و چه کسی می تواند با من صحبت کند؟ من به خیابان می روم، و برخی از روس ها وجود دارد! "

- دختر شما ماشا 17 ساله است. آیا او قبلا در حرفه تصمیم گرفته است؟

- ماشا مدرسه را به پایان رسانده و به مدیر چند رسانه ای به VGIK می آید. او به طور کلی با استعداد است، خدا بر روی آن استراحت نکرده است. اگر آواز بخواند، زیبا است اگر تساوی، خوب است علاوه بر این، او یک فرد بسیار دوست داشتنی است، همه چیز آن را منافع دارد. در حال حاضر او با همکلاسی خود از عکاس انگلیسی الکساندر جیمز دستیار کار می کند. آنها یک فیلم در مورد او می کنند. آنها مصاحبه خود را می گیرند، او درباره آثار او صحبت می کند. بسیار جالب! دیروز من فقط آنچه را که آنها برداشته شد، تماشا کردم، و ناگهان، در جریان این عمل، ماشا به زبان انگلیسی صحبت کرد. او خیلی سرد می شود، خیلی خوشحال شدم. به طور کلی، من بسیار افتخار می کنم و خوشحالم که من آن را دارم.

- آیا شما به نحوی کمک به او در هنگام پذیرش به vgik؟

- او وارد کارگردان، خدا را شکر. من به او گفتم که شما باید یک حرفه واقعی داشته باشید: تولید کننده یا مدیر - پس از آن شما همچنین می توانید خود را ساقه، و ایجاد فیلم. بنابراین کمک من نیازی نیست. و به طور کلی، در چنین چیزی - تنها به آسیب رساندن. ما چنین حرفه ای داریم: خوب، در صورت امکان به شما کمک خواهم کرد، و پس از آن چه؟ شما نمیتوانید تمام زندگی خود را کمک کنید؟ و علاوه بر این، این یک حرفه بسیار سپاسگزار نیست.

- ماشا در حال حاضر در یک سری سریال تلویزیونی ستاره دار شده است ...

- بله، برای اولین بار او در سریال تلویزیونی "دو سرنوشت" ستاره دار شد. سپس او پنج ساله بود. و این تابستان او را در "شش بافت" ستاره دار کرد. به هر حال، با این فیلم یک داستان خنده دار بود. من مدیر را که به دنبال یک دختر برای سری بود، نام بردم. من، البته، علیه آن نبود، اما گفتم، آنها می گویند، وقتی که او تنها 5 سال داشت، ستاره دار کرد و روشن نیست که مقابله کند یا نه. اما او هنوز سعی کرد و به نظر من، شایسته آن بود. به هر حال، ماشا هرگز فرزندان من را بازی نمی کند، او همیشه نقش کودکان کوتولهر من را می گیرد.

ماریا، دختر کاترین، مدرسه را به اتمام رسانده است و برای پذیرش در دانشکده هدایت VGIKA آماده است. و قبلا مستند را حذف می کند. عکس: photoxpress.ru.

ماریا، دختر کاترین، مدرسه را به اتمام رسانده است و برای پذیرش در دانشکده هدایت VGIKA آماده است. و قبلا مستند را حذف می کند. عکس: photoxpress.ru.

- در خانواده شما مشکلات پدران و کودکان وجود دارد؟

- با نیکیتا، ما در حال حاضر این لحظه را تجربه کردیم، و من با ماشا خوش شانس بودم، به سادگی چنین دوره ای وجود نداشت. ما یک دوست دختر با او هستیم. من به شدت مطالعه می کنم، او از لحظات دشواری از من حمایت می کند، به من یادآوری یادداشت ها، مانند "مامان، غمگین نیست، لازم نیست. از غم و اندوه بیمار ... " ماشا مستقیم احساسات من را احساس می کند. او یک مرد بسیار ظریف است. و حکمت در آن کودکان نیست.

- چرا بازیگر Katya Semenova غمگین است؟

- بازیگران نیز مردم. به عنوان مثال، ما ارتقا می دهیم، نمی خواهیم رشد کنیم. یا کار نمی کند یا، برعکس، بسیاری از کار، و شما فکر می کنید: "خداوند، خوب، حداقل یک روز استراحت! این همه آن را به پایان خواهد رسید، و من سه ماه دروغ می گویم، به سقف اهمیتی نمی دهم و هیچ کاری نمی کنم! " به محض اینکه عکسبرداری به پایان می رسد، افکار خود را به طور مستقیم صعود می کنند: چرا هیچ کس به من نمی گوید که چه اتفاقی می افتد، من به کسی نیاز ندارم، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد ... و متأسفانه اکثر هنرمندان رنج می برند.

- و چگونه با این نوع افسردگی روبرو می شوید؟

- راه های مختلفی وجود دارد. من در ورزش، کودکان مشغول هستم، کتاب ها را می خوانم، با دوستانم ملاقات می کنم. به این ترتیب، یک روند توسعه داخلی وجود دارد. به هر حال، باید چیزی پر شود

- و دوستان از همکارانشان چه کسانی هستند؟

- بهترین دوست من آلنا Khmelnitsky است. ما از دوران کودکی دوستان بوده ایم، آنها با هم مطالعه کردند، با هم در این دوره بودند. و آنها در بسیاری از سال ها دوستی را انجام دادند، من آن را تحسین می کنم.

- فرزندان شما با پدران خود ارتباط برقرار می کنند؟

- هنگامی که من با شوهرم جدا شدم، متوجه شدم که بچه ها برای هر چیزی سرزنش نمی کردند و با پدران به سادگی اشتباه می کنند. من حتی این ارتباط را در تمام تظاهرات تشویق کردم. و من بسیار خوشحالم که نیکیتا با پدرش ملاقات می کند و حتی بیشتر از من با او مشورت می کند. دختر اکنون اغلب با پدرش ارتباط برقرار نمی کند، اما بگذارید امیدوار باشیم که به زودی تغییر کند.

- برخی از زمان پیش شما اعلام کردید که آنها حامی ازدواج های رسمی نبودند. در حال حاضر وضعیت تغییر کرده است؟

- گذر زمان - و شما تغییر می کنید. اما در حالی که من چیزی شبیه به آن نیست ... اگرچه بهار در حال آمدن است، من تغییر خواهم کرد و منتظر برخی از ماجراجویی های عاشقانه هستم. درست است، تا زمانی که هیچ کس موفق به تسخیر قلب من نشد.

- علیرغم شک و تردید شما در مورد ازدواج، شما هنوز هم ازدواج کرده اید، و برای آمریکایی ...

- من در مورد آمریکا بسیار پرشور بودم، که توسط آمریکایی جذاب بود. اما، متاسفانه، ما طلاق گرفتیم. به نظر من به نظر می رسید که شما می توانید در فاصله ای در کشورهای مختلف زندگی کنید. اما در وضعیت ما این کار را نکرد. و ما انحراف کردیم

- چه کسی باید مردی باشد که بتواند شما را تسخیر کند؟

- او باید یک دوست باشد اول از همه. برای من مهم است که با یک فرد صحبت کنیم. اشتیاق خوب است، اما زمانی که گذشت، مردم فقط در مورد آن صحبت نمی کنند. به عنوان مثال، والدین من که بیش از چهل ساله ازدواج کرده اند، تمام وقت چیزی پر جنب و جوش مورد بحث قرار گرفته است. البته، در سن معنادار من، من واقعا واقعا مشارکت می کنم تا شما نه تنها در شادی های خود، بلکه در مشکلات و مشکلات نیز درک کنید. اما من نمی خواهم با بازیگر ازدواج کنم.

- این راز نیست که ستاره ها اغلب با هدایا خیره می شوند. چه هدایای فراموش نشدنی به شما داد؟

- به نوعی من به یک تاریخ دعوت شدم، و ماشین را شکست. و صبح روز بعد در حیاط من منتظر بودم - از دوست پسر من. هشت "Zhiguli"، گزینه صادرات در آن زمان یک ماشین خنک است. او در یک هفته به سرقت رفته بود. و از خانه دوست دختر، آلنا Khmelnitsky. خوب هیچ چیز او به من داد. (خنده حضار)

- در حال حاضر در میان افراد مشهور، یک رونق واقعی کودک. هر کس تولد می دهد آیا چیزی شبیه این را ندارید؟

- من خیلی زود تولد دادم نه این اشتباه من بود، اما حالا من درک می کنم که نمی توانم پسرم را به اشتباه اجازه دهم، که عشق می تواند در حال حاضر باشد. در 20 سال من می خواستم کار خود را انجام دهم، و فقط برای من مهم ترین خانواده هستم. من احتمالا هنوز هم برای نوه ها منتظر هستم. (لبخند می زند.) و آنها قبلا با تمام عشق ناخواسته خود بازی خواهند کرد.

- شایعه شده است که در آپارتمان شما در حال حاضر تعمیرات. چه چیزی تغییر خواهد کرد؟

- به دلیل منجراجویی من، من همسایگان را آب گرفتم. من یک خانه قدیمی دارم، و لوله از طریق آپارتمان شکسته شد. اما مزایای همسایگان خود را تعمیر کردند. صاحب یک مرد جوان فوق العاده بود که رسوایی را به اندازه کافی نگذاشت، بلکه کارگران خود را نیز ارائه داد. آنها مرا تعمیر می کنند. من هرگز به خودم تصمیم نمی گیرم فکر کردم فقط لوله ها را تغییر دهید، اما یکی پس از دیگری بود. پیش از این، کودکان در همان اتاق زندگی می کردند، که من به نصف تقسیم کردم. سپس پسر رفت و من نیمی از راه رفتن به اتاق پانسمان برای ماشا رفتم. درست است، به محض این که من این کار را انجام دادم، پسرم را صدا زدم و گفتم: "من آن را دور می کنم و به روسیه می روم. و ما با شما زندگی خواهیم کرد ... "(لبخند می زند.) بنابراین، ظاهرا، من باید به آنها اتاق بدهم، اما به هر کجا زندگی می کنم.

- تا آنجا که من می دانم، شما هنوز هم یک مالک Dacha خوشحال در حومه.

- من آنجا متولد شدم و تا هشت سال زندگی کردم. خانه کوچک و طرح. نوعی از توهمیان خانواده. سپس والدین یک عمارت را ساختند. مامان طراح و هنرمند بود. این جادوگر اوست. این با چنین عشق ساخته شده است و برای همیشه با ما باقی خواهد ماند. نه برای فروش و تغییر نمی کند.

ادامه مطلب