ایوان استبونوف: "همه ما با مارینا به پایان رسید، و ما وقت نداشتیم که دوستان باشیم"

Anonim

برای مدت زمان طولانی، ایوان استبونوف در مورد تازه کار یک بازیگر جوان، شکستن قلب های زنانه گفته شد. پیشگامان با صدای بلند در "معاصر"، عروسی با بازیگر مارینا الکساندرووا، یک طلاق نسبتا سریع ... و سکوت بود. مردی که از رادار ناپدید شد، تئاتر را ترک کرد، به نظر می رسد که در Barnaul باقی مانده است. ما در آستانه سالگرد 35 ساله خود ملاقات کردیم و معلوم شد که امروزه او هرگز اعتماد به نفس خود را به اقدامات خود و بردار انتخابی انتخابی ندارد.

- ایوان، در یکی از مصاحبه ها اعتراف کرد که یک مرد یک زمان طلایی پس از چهل شروع می شود ... بنابراین شما هنوز در دوره آماده سازی هستید؟

- دقیقا! به نظر می رسد که در زندگی به طور کلی و در حرفه فقط پس از چهل می آید همه جالب ترین. اگر چه، توسط و بزرگ، به ندرت، که از ما زندگی می کنند واقعا واقعی است، همه ما در مورد چشم انداز وسوسه انگیز فکر می کنیم، ما منتظر چیزی مهم، غیر برنامه ریزی، جادویی ... و من یک استثنا نیستم. در اینجا من انتظار دارم که سفر دو ماهه من به Barnaul، جایی که من عملکرد را قرار می دهم. در اینجا کمی باقی مانده است، تمام کار به پایان رسید و در نهایت به سرزمین خود پرواز می کند.

- شما در قلمرو آلتای زیبا متولد شدید - چه خاطرات شما به دوران کودکی مرتبط هستند؟

- در روستا، به هر حال، همه چیز همیشه منتظر چیزی است. و این روند انتظار، که شبیه به امید، پیش بینی خوشبختی است، و به حافظه سقوط کرد. به عنوان مثال، در پایان تعطیلات تابستانی، مادربزرگ من منتظر ورود پدر و مادرم بود و در حال حاضر در یک هفته دیگر زندگی می کردم، و زمانی که من ماشین را دیدم که به ما در جاده تبدیل شد، من علاقه مند بودم ... برای به این ترتیب، من هرگز خویشاوندان محلی خود را در مورد تاریخ ورود گزارش نمی دهم: ناگهان چیزی تغییر خواهد کرد، و آنها صبر و جرم خواهند شد. چنین چیزهایی باید مورد توجه قرار گیرد و با آن شوخی نکنند.

- شما در تئاتر Tomperic خدمت کرده اید، و اکنون یک تئاتر ثابت را ترک کردید و از تئاتر جوانان Altai دعوت کرد. V. Golotukhina به عنوان یک مدیر صحبت می کنند. می خواست اولین مرد در روستا شود؟

- اگر شما می خواهید و فرمول در "معاصر" همه چیز خیلی صاف و قابل پیش بینی بود که من تمایل به به طور جدی تکان داد. من نمی ترسم چیزی را به طور اساسی تغییر دهم، زیرا من کمی خطر داشتم. اما من خیلی خریداری کردم. این بهار در Barnaul قبلا Premiere را منتشر کرده است، در سالن بزرگ، با Manschlage، و در حال حاضر من مرحله دومم را آماده خواهم کرد. در تئاتر ما، بازیگران زیبا بدتر از سرمایه نیستند. واضح است که چیزی به طور کامل مسئول وجود دارد، اما من یک آزمایش مشابه در خودم را دوست دارم. برگزاری شارژ آدرنالین! اما در عین حال، من و در مسکو پیشنهاداتی وجود دارد که خود را به عنوان یک مدیر امتحان کنند، و من هم آنها را از دست نخواهم داد. اما، شما می دانید، خیلی هنوز هم باید خود را بلند پروازانه: مدیر! من به یاد می آورم زمانی که من، بیست ساله، در سنت پترزبورگ تحصیل کرده ام و فارغ التحصیلان این دانشگاه برای این دوره به دوره ای آمدند، به نظر می رسید به من عموی بالغ، برخی ناخوشایند، زیرا من شک ندارم که من واقعا خواهم بود استودیوی من به این سن کمتر از سه نقاشی مناسب و معقول توسط شانه ها نیست. من خودم را کاملا به رسمیت شناختم، که صاحب امپراتوری بود ... این چگونگی توهمات شکسته است. (لبخند می زند.)

با مامان، اولگا Mikhailovna

با مامان، اولگا Mikhailovna

عکس: آرشیو شخصی ایوان استبونوا

- شما آن را تجزیه و تحلیل نکرده اید که از شما جلوگیری می کنید از ورود به گروه بازیگران بالا و مدرن؟

- این یک قلعه خاص نیست که در آن شما دریافت، یادگیری کد مورد نظر. هر یک از ما سرنوشت خود را دارد. لازم است فقط صادقانه کار کنیم، و اگر شما واقعا با مواد مناسب و معقول برخورد کنید. در واقع، تمام همکاران من توسط سناریوهای خوب خراب نمی شوند. هر کس منتظر یک معجزه است، خوب، آنها به صورت موازی کار می کنند.

- و این نیز برای شما اعمال می شود. پس از همه، شما اولین نقش خود را هنگامی که شما در صبح بودید، با یک چشم پس از مبارزه شبانه، من یک دستیار برای بازیگران را دیدم. من فکر می کنم، شما خیلی موفق باشید.

- بله، من احساس گناه می کنم شکایت کنم با تشکر از این جلسه، عکس های من در بخش عمل "Mosfilm" بود، و سپس زنجیره ای که در حال حاضر کشیده شده بود. اما اشتباه من این بود که فکر کنم قبل از شروع به کارگردان ابتدا باید چیزی را در بازیگر تجمع کنم. من در Mishur مشغول بودم، و لازم بود که خودم را برای شروع اصلی به خودم بدهم.

- شما پذیرفتید که گاهی اوقات در برخی از پروژه ها از ملاحظات عملی شرکت می کنند. و حتی یک آپارتمان را به دلیل نقش در یک سری بازی طولانی خریداری کرد.

- هنگامی که به جالب توجه، این شرکت انتخاب شده است اگر شما در مورد زمان فکر نمی کنید. این چیزی است که در عشق بزرگ نامیده می شود. نادر بودن من خیلی از فیلم افتخار نمی کنم: "خانه خورشید" Garika Sukacheva، "وسوسه" سرگئی Ashkenazi، "Zavilina" Vasily Pichula، "کادت ها" ... من اتفاق افتاد به برقراری ارتباط با افراد شگفت انگیز. اما این یک هدیه است، و بنابراین، افسوس، اغلب با گزینه دیگری آشنا - برای پول بزرگ است. با تشکر از سری تلویزیون بی نهایت، "پیدا کردن من اگر شما می توانید" من خرید و تعمیر یک آپارتمان که در آن من در حال حاضر زندگی می کنند. یک رویکرد کاملا کاربردی وجود داشت، من چت نمی کنم. من، علیرغم این واقعیت که پدرم یک تاجر است، من خودم را به شدت با پول دوست دارم، نمی دانم چگونه نجات، ذخیره، به تعویق انداختن. بنابراین، هجوم های مالی دائمی که مادران تحت کنترل این هدف بودند، کمک کرد. کارگردان من Asya در پایان سال با Ironia را دوست دارد تا اعلام کند چقدر با دقت به دست آورده ام. به این ترتیب، چقدر از دست من رفتم، و من همیشه ناراحت هستم. (لبخند می زند.)

ایوان استبونوف:

در درام نظامی "دستور داد که نابود شود. عملیات "Casket Chinese" ایوان، ستوان ارشد لئونید کستروم را بازی کرد

قاب از فیلم "دستور داده شده است برای از بین بردن. عملیات "Carket Chinese"

- در حالی که شما به عنوان یک مدیر تئاتر اجرا می شود. اما آیا شما در نزدیکترین برنامه شما یک متر کامل دارید؟ آیا اسکریپت را می نویسید؟

- برای آینده یک ایده برای حذف درام تاریخی لباس، دوران الیزابت، زمانی که آلتای به امپراتوری روسیه پیوست ... اما در حال حاضر در دستور کار - مدرنیته؛ این اسکریپت دوستان، بچه های بسیار با استعداد را می نویسد و هموطنان هموطنان در Altai قول می دهند تا به تامین مالی کمک کنند. در آنجا آنها تمام درها را باز می کنند، آنها را می شناسند، عجله می کنند تا کمک کنند. به خصوص از آنجایی که ما چنین زمین مهربان داریم که هزینه تیراندازی در این زیبایی - یک رویا!

- به هر حال، شما بارها و بارها در عشق ما و مسکو پذیرفته شده اید، و به پیتر، و به رم ... شما دارای بسیاری از مکان های قدرت، به نظر می رسد ...

- بله، این شهرها به من دلسوزی کردند. به هر حال، در شهر ابدی من یک سال و نیم پیش پرواز کردم، من همه را به دست آوردم، من می دانم که همراه و در سراسر. او به شدت به من جذب می کند اما من به سکوت طبیعی بی تفاوت نیستم. یک بار، با شنیدن از دوستان داستان، به عنوان آنها در جزایر به مدت سه ماه استراحت، من دقیقا سی روز در نمودار من اختصاص داده شده و به بالی رفت. معلوم شد که من به راحتی می توانم در چنین حالت آرام وجود داشته باشم، زمانی که تنها گشت و گذار را تسخیر کنید، مناظر محلی را تحسین کنید و حتی سیگار نکشید. (لبخند می زند.)

- به هر حال، شما از عادت های بد اجتناب نکنید - الکل، سیگار و قهوه قوی ...

- من راه درست زندگی را رهبری نمی کنم، این یک واقعیت است. اما لازم است که خود را در قالب حفظ کنید. متأسفانه، در حال حاضر مشکلی با پشت شما وجود دارد، و ورزش های حرفه ای برای من نوعی شرارت است. من کودکان آینده ام را فقط برای شنا، از چیزهای افراطی دیگر من به طور قطعی از بین خواهم داد.

ایوان استبونوف:

شرکای Stebunov در این سری "خانواده دیوانه من" آندره اورگان بود و لاریسا Udovichenko

قاب از سری "خانواده دیوانه من"

- آیا دوست دارید رشد کنید؟

- همه اطراف تغییرات را با من مشاهده می کنند. در یک صدای، آنها می گویند که من تغییر کرده ام. درست است، مشخص نکنید کدام راه. من خودم احساس می کنم که من قبلا متوقف شده ام تا کسی را در آنچه اتفاق می افتد سرزنش کنم، تمام دلایل به خودی خود به خودی خود، علاوه بر این، به طور قابل توجهی سخت تر برای هر دو بلند کردن و تصمیم گیری سخت تر شد. نوعی استراحت در حس خلاق شروع به آمد. کمی در حال حاضر روشن می شود، و آن کمی ناراحت کننده است. در طول زمان، دایره دوستان نیز کاهش می یابد، هرچند آنقدر کوچک است.

- شما عمارت را از حزب سینما نگه دارید و بیش از یک بار گفت که برای برقراری ارتباط با کارگران خدمات خودرو آسان تر است، بگذارید بگوییم از همکاران ...

- گوش دادن، هیچ موقعیت اساسی وجود ندارد، من یک زبان مشترک با افراد مختلف از حوزه های مختلف اجتماعی پیدا می کنم بدون هیچ گونه مشکلی. همه چیز آسان تر است: کجا می توانم بروم - من نمی خواهم، و جایی که من تلاش می کنم، نامی ندارم. این به شدت به دنبال Mizanthropom ... (لبخند.) در اصل، من یک درونی هستم، دنیای من برای من مهم است. من عاشق نشستن در آپارتمان من، به خصوص در چنین ابریدی، آب و هوای بارانی درست است زمان من! در خانه من همیشه منتظر گربه خاکستری اسکاتلندی Ophelia هستم، و من می توانم در لذت خواندن و یا تماشای فیلم برای ساعت ها ... عکس کامل: صبح یکشنبه، خارج از پنجره هر خورشید، سرد، چنین اتمسفر جزئی، من 'm عجله در هر کجا، من در آشپزخانه نشسته ام، قهوه و ورق های بازی را بنوشم ... خوب، اگر تلفن دیگری نگران نباشد. من تلفن را قطع می کنم، تنها زمانی که می بینم که مدیر من آسیا یا دختر من نینا من را زنگ می زند. همه تماس های دیگر غیر ضروری هستند. (لبخند می زند.)

- حتی از مادرم و خواهران آلانا؟

- خب، اغلب مردم بومی نیز می توانند به یک دولت انحصاری معرفی کنند. (لبخند می زند.) اگر چه به لطف این زنان، من تبدیل به کسی شدم که تبدیل شد.

- شما دختر مورد علاقه خود را ذکر کرده اید. او همچنین یک بازیگر است، مادر و خواهر شما چطور است؟

- نه. و احتمالا خوب است. سال ما در حال حاضر ملاقات، اما ما هنوز هم زندگی نمی کنیم.

- آیا شما لحظاتی را در زندگی داشتید که می خواهم اصلاح کنم؟

- مطمئنا آنها هر کدام دارند. به عنوان مثال، من قطعا شکستگی ستون فقرات را از دوران کودکی خود، به لطف که من دروغ می گویم، و سپس چند ماه به کرست رفتم. من متوقف شد رشد، سردرد دردناک ظاهر شد، به خصوص در گرما، و من مجبور به فراموش کردن در مورد عزیزان Greco-Roman عزیزم. البته، من یک جایگزین داشتم چون پشت صحنه مادرم در تئاتر بزرگ شدم، هنوز به صحنه رفتم. اما اگر شما فرانک هستید، ابتدا به مدرسه تئاتر Novosibirsk رفتم (که پس از آن اخراج شد) فقط به این دلیل که من یک راه آسان را انتخاب کرده بودم: هر کس خانواده ام را در شهر می دانست، و کاملا به طور طبیعی معلوم شد که ما ادامه دادیم سلسله با خواهر بزرگتر به یک معنا، تئاتر جایگزین من شد ورزش: مرحله همیشه چالش برانگیز است، و من مانند مبارزه گلادیاتور با تماشاگر می روم. این هیجان در من به طور دائم، به عنوان یک بار در مسابقات است. من به یاد داشته باشید در "معاصر" من واقعا دوست داشتم قبل از انتشار یک دقیقه - سکوت مطلق، متمرکز در پشت صحنه.

با مارینا الکساندرووا ایوان دو سال ازدواج کرد

با مارینا الکساندرووا ایوان دو سال ازدواج کرد

ناتالیا فرمانرووووا

- این تئاتر شما را به همسر سابق Marina Alexandrova معرفی کرد، شما برای دو سال ازدواج کردید ...

- بله، ما توسط پروژه ها دانلود شدیم، به ندرت یکدیگر را دیدیم، اما در عین حال اشباع شده بود. مارینا به من کمک کرد و آغازگر شفت خودبخودی بود. به عنوان مثال، اگر حتی چهار روز در روز کاهش یافت، ما نباید بیرون بیاییم و پرواز کنیم، به عنوان مثال، به وین در اپرا پرواز کنیم. و در ماشین ما تمام فرانسه، ایتالیا را رانندگی کردیم ... اما همه ما به سرعت به پایان رسید که ما وقت نداشتیم تا دوستان خود را حفظ کنیم و امروز اتصال پشتیبانی نمی شود.

- از این اتحادیه خانواده تست چه نتیجه ای انجام دادید؟

- به هیچ وجه غیرممکن است که به هیچ وجه آرام باشید، نباید خسته به تعجب نصف خود شوید.

- به ما بگویید، چرا امور تولید شما با Oerinskaya Ingrid به پایان رسید، که با آنها در فیلم "بلیط برای وگاس" فیلمبرداری کرده اید؟

- Ingrid سپس یک دختر بسیار جوان بود. دو هفته ارتباطات در آمریکا در طول فیلمبرداری، او در حال حاضر در هر مصاحبه با برخی از رمان بزرگ نشان می دهد! از آن زمان تا کنون متفاوت شده ام. اما هنوز هم در مورد مشکوک به ادعای الکل و سایر کاستی ها خواندم. من حتی او را صدا زدم و گفتم که متوقف خواهد شد متوقف شود.

ایوان استبونوف:

با Ingrid Oerinskaya در فیلم "بلیط برای وگاس". در طول فیلمبرداری، بازیگران یک رمان خدماتی داشتند

قاب از فیلم "بلیط برای وگاس"

- اما شما به وضوح یک شخص دوست داشتنی هستید، و شما بسیاری از داستان های مختلف را داشتید ...

- مردم برای دانستن آنها چیست؟! درک زمانی که بازیگر شروع به چیزی در مورد زندگی شخصی خود می کند، این رفتار اشتباه است. این از کار خود منحرف می شود، و به طور کلی نادرست است. انزجار زمانی که یک مرد نشسته و در مورد احساسات پیشین خود صحبت می کند. و در مورد طبیعت مزاحم - حقیقت، همیشه به نظر می رسید که با تبدیل من، شخص دیگری منحصر به فرد بود.

- و دختر شما چطور است؟

- Charismatic، عملی، بدون eachems و با یک انبار پرماجرا از شخصیت، که و کمپینگ می تواند با شما در چکمه، و در توپ در کفش. به نظر می رسد که من قبلا برای خانواده، کودکان بالغ شده ام. من مطمئن هستم که من یک داور قابل اعتماد خواهم بود. وقت آن است که مادرم را آرام کن، و سپس او تمام وقت را که ازدواج می کنم، می پرسد و او تبدیل به یک مادربزرگ خواهد شد. در حالی که من توسط خواهر آلنا نجات یافتم، دختر عادل رانده شدم، اما احساس می کنم، به زودی من دیگر استدلال نخواهم داشت و لازم است که مادر نوه من را در سال آینده ارائه دهم. (لبخند می زند.)

ادامه مطلب