Anastasia Meskova: "آشنا گفت: با کودک شما یک محصول فاسد است"

Anonim

اوایل شروع به طور ناگهانی اعتماد به نفس خود را افزایش می دهد و زندگی و چشم انداز حرفه ای را گسترش می دهد. Anastasia meskov مورد نادر است زمانی که فردی که بلافاصله در دو مزرعه تکان داد، هر دو گرفتار شد. او و اولین نفری از تئاتر بلشوی و بازیگر، و از بین بردن سینما از سنین اولیه، از بین می رود. به علاوه، همسر، مادر دو پسر و یک شیرین سکولار در احزاب نمادین درخشان است. با این حال، به عنوان قهرمان ما به رسمیت شناخته شده است، در حال حاضر اولویت های زندگی خود را تغییر می دهد، به عنوان تمایل تمام وقت برای حفظ خود را در مشت آهن. جزئیات - در مصاحبه با مجله "اتمسفر".

- Anastasia، به من بگویید، آیا شما قطعا پراکنده اید؟

- در هیچ موردی من سعی می کنم خانواده و کار را ترکیب کنم، و برای تئاتر و سینما، سپس این مناطق را به اشتراک نمی گذارم. این همه محیط خلاقانه، هنری، اشکال مختلف هنر و اجرای پتانسیل خود است. من برای یک رویکرد جامع و مصنوعی هستم.

در حال حاضر از سن جوان، آناستازیا به خوبی می دانست که باله یک رژیم بی رحمانه و خود رشته ای بود

در حال حاضر از سن جوان، آناستازیا به خوبی می دانست که باله یک رژیم بی رحمانه و خود رشته ای بود

عکس: بایگانی شخصی Anastasia Meskova

- در فصل جدید، شما دوباره دوباره در صحنه خود می آیند، اما در حال حاضر شما در حال ترک زایمان ...

- بله، Savelia، من یک سال و نیم سال قبل تولد دادم، و از روزهای اول هر کس اشاره کرد که او کاملا کپی من بود: هدفمند، چشم های متقابل، در اولین دقیقه از ظاهر ظاهر به جهان به دقت دیدم و مادر و پدرم، و سپس در پنجره پنجره پرواز می کنند. چنین او یک بالغ بزرگ، ورودی عملی به این جهان داشت. در واقع، مثل من، و آن را خوشحال است. به طور قابل توجهی رشد می کند فعال، هنری، مرد مد روز. دوست دارد به زیبایی پانسمان و حتی از کلاه شیک خود را رد نمی کند. علاوه بر این، بچه ها نمی توانند کلاه را تحمل کنند. علاوه بر این، به تعجب من، او اکنون توانایی های موسیقی را نشان می دهد - رقص و گسترش به ابزار. هیچ روز قبل از دیروز در موسسه دوستان ما به شدت علاقه مند به پیانو الکترونیک شد. قبل از آن، پسر هرگز چیزی شبیه به آن را ندیده بود، و سپس آن را به طور جدی او را جذب کرد، و او شروع به رانندگی انگشتان خود را در کلیدها. بنابراین، به احتمال زیاد، ما او را به یک مدرسه موسیقی می دهیم. اگر چه در اصل، در خانواده ما معمول نیست که فرزندان دوران کودکی را محروم سازیم و زمان خود را در برنامه کامل اشغال کنیم. در اینجا پسر بزرگ من، دوازده ساله واسلی، به جز مدرسه متوسطه آموزش، به هیچ وجه نمی رفت. اما توانایی های بشردوستانه کشف شد، با این حال، به عنوان یک اقدام و یک سال، به عنوان او از استودیو بازیگری بازدید کرد. اگر چه در عین حال او رویاهای جراحی مغز و اعصاب است. خوب، صبر کنید و ببینید

- بسیاری از بازیگران مانند رویاهای رویائی، و شما ظاهرا یک اقدام شخصی که در ابرها حرکت نمی کند ...

- و وجود دارد اما شما می دانید، من کمی حتی با یک حسادت سفید به دختران دوست دختر من نگاه می کنم که به نظر می رسد به نظر می رسد بیش از زمین پرواز. اگر چه این لحظه بسیار ظریف بین "جذابیت آنچه احمق" و "وحشت، چه احمق" است. خوشبختانه، دوست دختر من متعلق به اولین گزینه است. (لبخند می زند.) و من بسیار خاص، واقعی، فرود آمد، به سادگی با برخی از احساس هیپرتروفی از مسئولیت و نظم آهن. تعداد زیادی از چیزهایی که من می خواهم به آن بپردازم وجود دارد، اما اجازه نمی دهم.

Anastasia Meskova:

پس از ضربه زدن به تئاتر تئاتر بلشوی، Meskov تنها هفت سال بود که وضعیت یک سولویست دریافت کرد. در باله "در اتاق طبقه بالا"

عکس: Damir Yusupov / خدمات مطبوعاتی تئاتر بلشوی

- مثلا؟

- خب، این یک لیست کامل است. و بنابراین ... بگذارید بگوییم، اگر به کسی قول دادم که در مراسم خود شرکت کنم، من آن را نمی آورم، من خواهم آمد. اگر چه روز دیگر من جمع شده بودم، آن را قرار دادم، به سالن رفتم، موهایم را گذاشتم و تنها در حال حاضر در درب آپارتمان متوجه شدم که واقعا نمی خواهم به آنجا بروم. و احتمالا، برای اولین بار من به خودم نرفتم - من در خانه ماندم. و شادی مستقیم برخی از باور نکردنی با تجربه. علاوه بر این، او همیشه یک زندگی سکولار، فضای جشن خود را تحسین کرد. شاید کمی کمی از آن خسته شود من از خودم انتظار نداشتم، اما به وضوح بیشتر و بیشتر می شود. من به راحتی می کشم، به پخت و پز خوشمزه ...

- در همان زمان، احزاب که نام شما کمتر نیست، و آنها نیاز به کمد لباس مناسب دارند. آیا شما خود را یک shopaholic در نظر بگیرید؟

- حالا بعید است. پارادوکس، اما بیشتر شما کسب درآمد، کمتر تمایل به صرف پول در هر مزخرف. در جوانانم، می توانستم به نام تجاری Tekchka نزدیک تر باشم. امروز من فکر نمی کنم. و پسران من، من به طور خاص نمی ترسم: آنها در حال رشد هستند، و به نظر من، عجیب و غریب است که پول را بر روی چیزها از لباس پوشیدن، که به مدت یک زمان کوتاه پوشیده شده است، پرتاب کنید. بنابراین اگر کسی نیاز به مشاوره در مورد بودجه اقتصادی، تماس بگیرید. (خنده حضار) من دوست دارم صرف کنم، اما معقول. اول از همه، تصورات، مسافرت، که واقعا توسعه می یابد.

- حالا شما در یک برنامه به همان اندازه دشوار زندگی می کنید که به جوانان استفاده می کنید؟

- البته، این کمک می کند تا بدن را در یک لحظه نگه دارید. به عنوان یک کودک، من قبلا در سالن ژیمناستیک در هشت صبح بودم، جایی که من کاملا محکم کشیدم. توسط ده نفر، راننده شخصی به من حمله کرد و من را به مدرسه كوچگرافی برد. او به من نگاه کرد به طوری که من کلاه را شلیک نکردم، چیزی در مورد رفتار داشتم، بنابراین من شانس رشته ای نداشتم. تا شش سال، من در درس نشستم، سپس برای کلاس های اضافی یا تمرینات اضافی برای سه ساعت دیگر باقی ماند و تنها پس از آن در خانه معلوم شد، جایی که در فرش، در حال حاضر به سوراخ رفته، چرخش های خود را به کمال آوردم. اما این همه نیست: در ده شب، من سرانجام برای اقلام آموزشی عمومی نشستم. تکالیف معمولا شب شب را به پایان رساند و بلافاصله به خواب رفت تا در ساعت زنگ دار پرش کند. اما من شکایت نکردم، این انتخاب آگاهانه من بود.

Anastasia Meskova:

در "دریاچه سوان" در آناستازیا، حزب عروس اسپانیایی

عکس: Damir Yusupov / خدمات مطبوعاتی تئاتر بلشوی

- در مصاحبه خود، شما صادقانه اعتراف می کنید که از طبیعت شما هیچ اطلاعاتی باله منحصر به فرد ندارید، در این زمینه، در این زمینه، به دنبال یک مشکل جدی هستید. به من بگویید که چرا والدین شما (پدر - دانشگاهی، متخصص در منطق ریاضی و فلسفه؛ مامان - معلم زیبایی شناسی در دانشگاه ایالتی مسکو) شما را از دست نداد؟ از آنجا که شما در یک خانواده هوشمند مسکو متولد شدید، من فکر می کنم مسیرهای دیگر در مقابل شما باز شده اند ...

- به تازگی، من توسط طراحی انسانی - خودمختاری بر اساس عدسی و طالع بینی، و در اینجا بسیار دقیق در مورد شخصیت من است که من تمایل به اعتماد به نظر شخص دیگری نیستم: من فقط به خودم گوش می دهم و خودم را قبول می کنم تصمیمات در حال حاضر در چهار سال گذشته، من در مورد موضوع قوال در حال مرگ بهبود یافتم و با این رقص در صحنه تئاتر دانشجویی MSU آمد، جایی که دانش آموزان والدین خود را از دست دادند تا پیروزی خرد کردن بر رقبای خود را تضمین کنند. و هنگامی که در همان سن هنگام پذیرش به گروه Lokonev، یک خانم گفت: "ما با گلدان های خود آشنا نخواهیم شد!" من پاسخ دادم که من خودم را به توالت رفتم. (لبخند می زند.) تکان دادن ژیمناستیک و شکل اسکیت در چهار سال، در سن پنج سالگی، من همچنین یک مدرسه موسیقی اضافه کردم - شروع به بازی کردن در پیانو کردم. درست است، یک موسیقی نوجوان هنوز رها شده است، اگر چه من امیدوارم، اگر شما یادداشت های قبل از من قرار داده، من برخی از مناسب و معقول برای بازی. همچنین در سن پنج سالگی، من به یک دبیرستان رفتم و با تعصب کراواتوگرافی رفتم، البته، البته، باله کار جهنم است، و روزانه خود را برطرف می کند. و پس از آن من توسط عاقل من، یک مادر مداوم، که بعدا تمام خشونت های من را تحت فشار قرار داد، با تلاش های خجالت آمیز برای ترک دوره، که من به او بی نهایت از او سپاسگزارم، حمایت کردم. به این ترتیب، معلوم شد که من یک مرد از توسعه اولیه بودم، تمام این سالها از یک گروه Bolshoi-Theatre رویای بوند و آن را در هفده سال به دست آوردم. در همه جا، جایی که می توانستم سی و سوم سوان را در آب ایستادم، ایستادم. بله، من به بازی ژولیت در باله Declan Donnelllan سپرده شدم، اما پس از آن دوباره در اهداف آموزشی به آخرین خط، در صحنه ها ارسال شد. بنابراین راه من ناهموار بود. اما من به ناامیدی نمی افتم، هرچند تنها هفت سال بعد وضعیت یک سولویست را دریافت کرد.

- بسیاری از احزاب شما که واقعا افتخار می کنید؟

- من با خوشحالی هر یک از عملکرد من را رقصیدم. و نخستین - ملکه بالا در "Casanov" - که به آن بزرگ میشیل لووروفسکی و Ludmila Semenyak، معلم من، و Mirut در "Giselle"، که منتظر من برای مدت طولانی بود؛ و Serenad Balanchina، با کوچکترین تکنیک، تفاوت های ظریف به من اعتماد به من آلکسی راتمنسکی؛ و Zinu در "جریان روشن" خود را ... و چقدر خوب باله "شعله پاریس" خوب! این بسیار پیچیده است که وقتی به پایان می رسد، شما خوشحال هستید که من زنده ام. و من فرم های جدیدی را می گیرم پوند کلاسیک به یک استنسیل، و من به آزادی بیان جذب می شود.

با چنین ظاهر ظریف، آسان است برای ایجاد یک تصویر از زیبایی مرگبار

با چنین ظاهر ظریف، آسان است برای ایجاد یک تصویر از زیبایی مرگبار

- شما در اوایل نه تنها در حرفه، بلکه در زندگی شخصی خود نیز هستید: در بیست سال من ازدواج کردم و مادر شدم، بدون ترس از از دست دادن فرم ...

- من حتی در سوال من ایستاده ام. در نوزده من باردار شدم و علیرغم اعتراضات پدرم، برادر کوچکتر و روابط کاملا ناپایدار با انتخاب یک کودک، یک کودک را ترک کرد. علاوه بر این، حقوق و دستمزد کوچک، به تنهایی زندگی می کرد، لازم بود که برای اجاره آپارتمان پرداخت شود و معلوم نیست، من با فرزند آینده من ازدواج خواهم کرد یا نه. اما من به شدت ایستادم و چون من یک کودک را می خواستم، و از آنجا که در آستانه پزشکان من را تشخیص بسیار بدی، ترسیدم که نمی توانم باردار شوم. معلوم شد، این بی معنی است! روز دیگر ما با واسکا در بالکن نشسته بودیم، او را محکم گرفتم و پذیرفتم: "پسر، شما راه حل بی پروا و بهتر من هستید!" به درستی می گویند که اگر خدا به یک کودک می دهد، او به هر دو کودک می دهد. بله، من اهمیتی نداشتم، رشته فرنگی فوری خوردم، اغلب قبل از انتخاب، خرید شیر یا پوشک، اما در همه مشکلات نبود. به ویژه از آنجایی که من پول را بدون حرص و طمع با آتش در چشم من درمان می کنم. بله، غذای با کیفیت بالا، ماشین عزیز، لوکس لوکس زیبا است. اما همچنین فقدان مالی برای من یک فاجعه نیست.

- اولین شوهر شما یک مرد وحشی است، در تاتو ... آیا شما برای مدت طولانی با هم بوده اید؟

"من فکر کردم که نیمه دوم من برای همیشه بود، به راحتی با یک چاقو، به طور دقیق، با یک چاقو، کاملا جذاب بود ... اما بعد از اینکه استخوان ها ازدواج کردند، به سرعت به تماشای یک راه متوقف شد. شوهر با وجود عمومی من توافق نشده بود، او را تکان داد، و به تدریج به جای زن عزیزم، من یک عنصر آزار دهنده برای او شدم. ما سه سال در نزاع های مکرر زندگی کردیم و انحراف داشتیم. و اغلب، ازدواج ما یک بازی کامپیوتری را نابود کرد که در آن شوهر آویزان شد و به درخواست های خانوارهای من پاسخ داد، که مشغول است - به حمله به پشت زره حماسی می رود. (لبخند بزنید اما در عین حال شما هنوز هم زنان آشنا را می بینید، می گویند که شما با یک کودک هستید - در حال حاضر محصول خراب شده است و شما به هیچ کس دیگری نیاز نخواهید داشت. حالا من قطعا آنها را برای چنین کلمات به آنها ضربه زدم.

Anastasia Meskova:

در سریال تلویزیونی محبوب "زندگی شیرین" بازیگر دوباره به یک مسکووی ثروتمند ماه ژوئیه

- به من بگویید، و یک دوره عشق جوان عاشقانه شما خودم را از دست دادید، بلافاصله به یک خانم متاهل تبدیل شد؟

"خب، اولین عشق من نبود - در دوازده من عاشق یک همکلاسی شدم." او خیلی لرزید، ملایم، عاشق دیگری بود، و من، به او نزدیکتر شدم، به راهنمایی ها کمک کرد و شبها در بالش گریه کرد ... امروز، این کمراد قابل اعتماد من و یکی از بهترین شرکای صحنه است. اما این یک داستان کودکان است. و در جوانان من دوباره احساسات را تحت پوشش قرار دادند، و دوباره به یک همکلاسی. این بار متقابل (لبخند می زند.)

- و قطعا شما با شوهر دوم الکساندر خوش شانس بود. آیا شما در پایین تولد دوستان مشترک ملاقات کردید؟

"این بود، یک و نیم سال دوست بود، چرا که هر دو در یک رابطه بودند، و پس از آن او به من نگاه کرد پس از آسیب - راند، به مزرعه کمک کرد، سرگرم شد. در یک کلمه ضروری بود. در واقع، الکساندر به من همه چیز را داد که خیلی کم بود، و من فتح شدم. هیچ دوره نانوایی نامزدی - ما بلافاصله شروع به زندگی کردیم. من یک کودک داشتم و رابطه ای که کودکان داشتند، بسیار شدیدتر هستند. ما بلافاصله به زندگی خانوادگی، یک سال در پل در "کیف" فروختیم، جایی که آنها برای اولین بار بوسیدند، ساشا پیشنهاد کرد و وازیا شروع به تماس با او کرد. به مدت پنج سال، ما در حال حاضر با هم هستیم، و من هر روز اطمینان می دهم، تا آنجا که جامد، قوی و مطمئن هستم. به نظر می رسد که همسر دوم نیز با کسب و کار رستوران همراه است، و در حال حاضر او را با شرکای باز می کند، اما خود را آشپزی می کند، و گاهی اوقات آن را پوشش می دهد برخی از deja vu. (لبخند می زند.)

با پسران ارشد، واضح، در حال حاضر دوازده، و جوان، به زودی، یک سال و نیم پیش

با پسران ارشد، واضح، در حال حاضر دوازده، و جوان، به زودی، یک سال و نیم پیش

عکس: النا Pereverzeva

- خانواده شما را به زور تغذیه می کند؟

- من نمی توانم بدون آن انجام دهم. من سعی می کنم همه را نادیده بگیرم و شوهر من نزدیکترین دوست من است. به نحوی، ما با او مخالفت کردیم و یک هفته صحبت نکردیم، در سکوت صرف کردیم. برای من شکنجه غیر قابل تحمل شد. و ساشا، مانند هیچ کس دیگر، می تواند من را الهام بخش کند. هرگز تلاش نمی کند، هیچ کس به موفقیت، و نه به شرکای در صحنه و منطقه تیراندازی حسادت نمی کند. صحنه های تخت او حتی گیج نمی شوند. او واقعی است. (لبخند می زنم مهم نیست چقدر خسته، استراحت غیرممکن است. به یاد داشته باشید چیل گفت؟ "چگونه خود فصل زنانی است که آرایش را نادیده می گیرند."

- من می دانم که شما نیز به طور غیرقانونی تحصیل کرده اید. چرا در یک بازیگر دراماتیک نیست؟

- پایه های مهارت های بازیگری در آکادمی امور خارجه و سایت های تیراندازی. به این ترتیب، من از لحاظ فنی مجهز شده و تحصیل در دانشگاه های تئاتر نمایه هرگز به طور جدی در نظر گرفته نشده است، که مطمئن است که او قطعا به چارچوب خاصی تردید خواهد کرد. و این متناقض طبیعت عاطفی من است، که من نیز به سختی کشیده شدم. باله همان رشته ای را انجام می دهد، و سینما بدون محدودیت غیر ممکن است. در هر صورت، این حرفه ای است که در آن به شما داده می شود یا نه. اما هیچ کس خود را لغو نکرد - من همیشه در دوره های جالب جالبی شرکت می کنم، من به کلاس های کارشناسی ارشد کارشناسی ارشد از هالیوود می روم، که به ما می آیند. بنابراین قبل از سری معروف "زندگی شیرین" و "تروتسکی" من یک سینمای غنی داشتم. اما به من اعتماد کن، تنها در حال حاضر من شروع به ارائه خودم کردم، جوانان و چه مقدار شایستگی، دستاوردها، رگالیا و جوایز. به عنوان مثال، جایزه ایمان سرد است، توسط من در یازده سال دریافت شده است. آن سال من آن را با Elina Bystritsky گرفتم. (لبخند می زند.) علاوه بر این، من یک "مروارید طلایی" "Kinotavra"، "به من برای نقش مهمی در فیلم" شاهزاده خانم کوچک "اهدا کرد. هنوز "Golden Aries" و مدال طلا MMKF وجود دارد.

شوهر آناستازیا، الکساندر، مشغول به کسب و کار رستوران است

شوهر آناستازیا، الکساندر، مشغول به کسب و کار رستوران است

عکس: Damir Yusupov / خدمات مطبوعاتی تئاتر بلشوی

- در Instagram، شما یک عکس فوری از Sound Studio را با حبوبات Riphem شگفت انگیز ارسال کردید ...

"این ایده او، کار مدیریتی است - یک تصویر کامل کامل که در آن من نیز خاموش می شود. برنامه ریزی شده است که این فیلم در پاییز به جشنواره ها برود. این خنده دار است که سرنوشت به خوبی حرفه من را بسازد، زمانی که همه چیز در تئاتر تنگ است، من از فیلم ها آرام هستم. و بالعکس. آن را برای من یک بار برای شکستن دست خود را و رفتن بیمار، به عنوان من بلافاصله "سقوط" "زندگی شیرین". (لبخند می زند.) بنابراین اکنون که من برای من اتفاق افتاد، مطمئن هستم: این تنها برای خوب است.

- فیلمسازان غربی به تازگی یک فیلم در مورد تئاتر بلشوی - "Big Babylon" ارائه دادند، که در مورد رسوایی، در مورد فتنه ها و حسادت گفتند ... و آنها نیز صحبت می کردند.

"بله، متوجه شدم که زندگی پشت صحنه مشهور ترین تئاتر کشور بسیار زیاد است. شخصا، من هرگز به تظاهرات تهاجمی نرسیده ام. در برخی از شرکت های سرد، حسادت یک مرتبه بزرگتر است - گلو به دلیل یک قرارداد مطلوب مشاهده می شود. در بزرگترین، حتی با رقابت وحشی، اگر کسی در بدبختی اتفاق بیفتد، هر کس تجمع می یابد و به او کمک کرد. این قانون است.

Anastasia Meskova:

"در نوزده سال، من باردار شدم و علیرغم اعتراضات پدر، برادر کوچکتر و یک رابطه نسبتا ناپایدار با انتخاب یکی، کودک را ترک کرد"

عکس: النا Pereverzeva

- در فیلم من هنوز توسط حوض نازک خود را به یاد می آورد، که شما آن را صابون پنجه، به خانه از خیابان ...

- این معجزه در نزدیکترین داروخانه برداشت. من متاسفم برای وفاابول، و من او را در خون ارائه دادم. در قدردانی، سگ بلافاصله بیست و دو جفت کفش و دو درب را پرورش داد. به تدریج آپارتمان های Pol را خوردند. معلوم شد که یک مرد کاملا ناشناخته است، به طور مداوم صبر و شکیبایی من را تجربه کرده و به مجازات خود اعتقاد دارد - من آن را متهم می کنم، من سکته مغزی می کنم. (لبخند می زند.)

- به عنوان یک فرد عالی، در حال حاضر مطمئنا، به هر حال شما قصد دارید به دنبال وضعیت prikh، درست است؟

- من در برابر چنین افزایش نیست. اما، اول، من از خودم قدردانی می کنم، و در مرحله دوم، وضعیت رسمی امروز من در تئاتر برای من مناسب است. و اکنون من چندین وظیفه زندگی دیگر دارم - اولویت ها تغییر کرده اند، من دیگر نمی خواهم به طور انحصاری از تئاتر یا از پروژه های Cinural بستگی داشته باشم.

- و جاه طلبی های فعلی شما چیست؟

- اگر شما به ژیمناستیک فرود بروید، جایی که بچه ها به رغم فریاد ها و اشک های خود می کشند، این رویکرد غیرانسانی، در ریشه اشتباه، من می خواهم اصلاح کنم. مدت ها پیش بسیاری از شیوه های کمکی وجود دارد، تمرینات تنفسی که هیچ کس از آن استفاده نمی کند. بنابراین، امروز من قصد دارم اصلاحات اصلی را به نظام آموزشی ورزشکاران آینده و هنرمندان باله آینده برسانم. من انرژی زیادی دارم و می دانم که می توانم آن را انجام دهم. در عین حال، من از طریق فعالیت های بنیاد خیرخواهانه "زندگی به عنوان یک معجزه"، کمک به کودکان مبتلا به بیماری های شدید کبد؛ و کمک من در اینجا و اکنون مورد نیاز است.

ادامه مطلب