آنا Mikhailovskaya: "من نمی فهمم چرا من پیشنهاد به بازی جنون"

Anonim

آنا خودش معتقد است که او موفقیت خود را در حرفه نمی بیند، اگر نه خانواده اش. شخصیت یک فرد در اکثر موارد بستگی به این واقعیت دارد که والدین به آن متصل می شوند. هنرمندان پاپ، میخائیل فدوروویچ، مشغول در صنعت ساخت و ساز، مامان، اولگا الکساندرووا مشغول به کار بودند، به عنوان یک مهماندار هواپیما کار می کردند. به نظر می رسد یک حرفه ای است که شما نمی توانید خلاقیت را فراخوانی کنید، اما والدین ما به خلاقیت فرزندانشان محدود نمی شدند. بنابراین، از پنج سال، دختر در رقص های ورزشی رقص بود، و برادر کوچکترش آنتون علاقه مند به موسیقی بود - گیتار. او اکنون چهارده ساله است، بنابراین هنوز ناشناخته است که او در آینده خواهد بود. پس از همه، آنا خودش فکر کرد و فکر نکرد که زندگی خود را با تئاتر و فیلم ها متصل کند، او برنامه های کاملا متفاوت داشت. همه چیز تصمیم گرفت ...

آنا Mikhailovskaya: "در آن روز آموزش بود که برگزار شد، اما شریک رقص رقص من به نام و گفت که او نمی تواند ظاهر شود. من لاغر شدم - آیا باید بروم؟ اما والدین متقاعد شدند که از دست دادن کلاسها غیرممکن بود. در استودیو، من برخی از احیای ویژه را متوجه شدم. دختران پرستش شدند، آنها چیزی را مورد بحث قرار دادند. معلوم شد که ما از "Mosfilm" استودیو آمده ایم: یک دختر که به خوبی رقص به خوبی نقش مهمی داشت. من مرا انتخاب کردم از آنجا که این همه شروع شد ".

در آن پروژه "زیبا ترین" ستاره های زیادی از سینمای ملی وجود داشت. نه رولا؟

آنا: "در ابتدا نگران بود. اما، اول از همه، به مادر من نزدیک شد. از آنجا که من جزئی بودم، او همیشه من را در مجموعه همراهی کرد. و دوم، تمام گرما درمان شد. بنابراین، من کاملا احساس کردم. به یاد داشته باشید، مدیر به من گفت: "Anya، این اولین، اما نه آخرین کار در فیلم است. بنابراین در ذهن داشته باشید - در گروه های تیراندازی دیگر چنین روابط ممکن نیست. " اما در حالی که من خوش شانس هستم. "

برخی از درس ها از همکاری با هنرمندان معروف حذف شده اند؟

آنا: "بیشتر از همه من به یاد داشته باشید مورد مربوط به OLGA AROSPEA. پای او بیمار بود و هر کس دید که درد او را عذاب می دهد، زیرا سخت است که نشستن و صعود. بنابراین، هنگامی که آنها قسمت را آغاز کردند، جایی که او مشغول بود، من و الکساک ماکاروف، من می خواستم به اولگا الکساندرونا کمک کنم. اما او ما را متوقف کرد: "من در زندگی من درد دارم، و در فریم - من کاملا سالم هستم." بنابراین من قانون عمل را آموختم: "صحنه همه چیز را درمان می کند."

از دوران کودکی، Anya در رقص های ورزشی رقص و هنرهای رزمی شرقی مشغول به کار بود. عکس: آرشیو شخصی Anna Mikhailovskaya.

از دوران کودکی، Anya در رقص های ورزشی رقص و هنرهای رزمی شرقی مشغول به کار بود. عکس: آرشیو شخصی Anna Mikhailovskaya.

و قبل از فیلمبرداری در پروژه "زیباترین" شما در مورد حرفه ای عمل نمی کنید؟

آنا: "من برنامه ریزی کردم تا دانش آموز دانشکده اقتصاد دانشگاه ساخت و ساز مسکو تبدیل شود. و به لطف نتایجی که من در المپیک نشان دادم، آماده بودم که مرا پذیرفتم. این تنها برای تصویب امتحانات نهایی در مدرسه باقی ماند ... چه کسی اولین کسی بود که به من توصیه کرد که به یک بازیگر تبدیل شود، من حتی به یاد نمی آورم. اما اغلب این سوال را شنیده است: "خب، احتمالا، حالا شما سعی می کنید به تئاتری بروید؟» بسیاری از آنها به یاد می آورند که چگونه خودشان پس از پذیرش گذشتند. به عنوان مثال، Alena Khmelnitskaya قبل از کمیته پذیرش Ivan Bunin خوانده شده و حتی توصیه می شود که یکی از آثار او باید انتخاب شود. هیچ چیز به امتحانات ورودی نرسیده است. و من داستان Buninsky را درست در مجموعه تدریس کردم. "

با کسی از بازیگران که در پروژه "زیباترین" مشغول به کار بودند، سپس بر روی مجموعه تقویت شد؟

آنا: "بله با Alena Khmelnitsky، ما چهار پروژه مشترک داریم. به عنوان مثال، نه چندان دور، نخست وزیر این سری "مانیتور" با مشارکت ما. او مهربان است، یک فرد باز است و ما صمیمانه در هر جلسه شادی می کنیم. این خوب است و با آن کار می کند و ارتباط برقرار می کند. "

Daniel Pevtsov در فیلم "فرشته در قلب" بود. پس از مرگ غم انگیز، بسیاری از نشریات در مورد شخصیت شیطانی و اعتیاد به مواد مخدر ظاهر شدند.

آنا: "شما می دانید، من هیچ مقاله ای در مورد دانیل نمی خوانم و من شایعات را باور نمی کنم. هنگامی که چنین مکالمات پس از مرگ یک فرد ظاهر می شود، وحشتناک است، زیرا او دیگر نمی تواند از خود محافظت کند. من ترجیح می دهم به نظر خودم بر اساس ارتباطات شخصی اعتماد کنم. دانیل من یک مرد باز و خوب را به یاد می آورم. من هرگز رفتار ناکافی را در کنار او دیده ام، هرگز عادت های مضر را متوجه نشده ام. ما با او هر دو در مجموعه ارتباط برقرار کردیم، و در زمان آزاد خود، کل گروه با هم کنار گذاشتیم، به ساحل رفتیم. و دانیل خود و خانواده اش (و در تصویر نیز مشغول و پدرش بود - خوانندگان دیمیتری) من واقعا دوست داشتم. "

در مدرسه، بازیگر آینده به طور کامل مطالعه کرد. با توجه به نتایج المپیاد، حتی در دانشگاه ساخت و ساز مسکو بدون امتحان ثبت شد. عکس: آرشیو شخصی Anna Mikhailovskaya.

در مدرسه، بازیگر آینده به طور کامل مطالعه کرد. با توجه به نتایج المپیاد، حتی در دانشگاه ساخت و ساز مسکو بدون امتحان ثبت شد. عکس: آرشیو شخصی Anna Mikhailovskaya.

پس از فیلم "مانیتور" شما پیشنهاد نکردید خودتان را به عنوان یک مدل امتحان کنید؟

آنا: "در حالی که چنین پیشنهادی دریافت نشده است. اگر چه پس از اولین بار من اغلب خواسته شد - من نمی خواهم به یک مانکن تبدیل شود. و من به طور مداوم جواب دادم - نه. من یک حرفه دیگر دارم، و من او را دوست دارم. این عالی است که به لطف او همچنین می توانم از محل مدل بازدید کنم، و به عنوان مثال، یک اقتصاددان. یا، فرض کنید دیروز من یک قهرمان صادقانه ناز، امروز - فتنه حیرت انگیز، و فردا دختر که شخصیت خود را تغییر می دهد به دلیل شرایطی که معلوم شد ... از خوب به بد و یا بالعکس. "

و پوسته در فیلمبرداری شما بسیار زیاد است. این قابل توجه بود که چنین نقش هایی اغلب ارائه می شود؟

آنا: "در ابتدا من نمی فهمم چرا من دعوت شدم تا دختران را با چنین شخصیت اصطلاحی بازی کنم. و سپس یکی از مدیران گفت که همه چیز در تناقضات از ویژگی های خارجی و داخلی. یکی از معروف ترین آسیب من ناتاشا از سری "مارگساوه" است ... یک بار در یک باشگاه تناسب اندام، دو زن جوان، متوجه و شناخت من، شروع به بحث در مورد قهرمان من کردند. بگو، به نظر می رسد خیلی شیرین است، اما به شدت رفتار می کند، روی حیله و تزویر، ناخوشایند رفتار می کند. من وانمود کردم که من این گفتگو را متوجه نشدم، اگرچه او عمدا با صدای بلند انجام شد. من پس از آن من را به ارمغان آوردم که مردم از شخصیت از فیلم بحث می کنند تا این یک فرد واقعی باشد ... اما در طول زمان، احتمال دارد نقش های مثبت ارائه دهد. "

در پروژه "کادت"، قهرمان شما Katya در هنرهای رزمی شرقی مشغول به کار است. برای نقش من مجبور شدم اصول اولیه هنر رزمی را مدیریت کنم؟

آنا: "نه، نیازی به مطالعه نیست. پس از همه، مدتها قبل از آن فیلم من تکواندو را انجام دادم. درست است که مدت کوتاهی طول کشید و بر خلاف برادر کوچکتر من آنتون موفق به موفقیت خاصی نشد. او همچنین با این ورزش برخورد می کند. و او مالک مدال نقره در مسابقات قهرمانی روسیه شد. علیرغم تفاوت اساسی در سن - دوازده سال، برادر من و من بسیار نزدیک هستند. با هم ما اسکی، یا به جای آن، برادر - بر روی اسنوبرد، و من بر روی اسکی، ترتیب نورد سواری. به طور کلی، ما یک خانواده ورزشی داریم. پدر همچنین در هنرهای رزمی شرقی مشغول به کار بود، اما او آیکیدو را برای خودش انتخاب کرد. "

آنا Mikhailovskaya:

"علیرغم تفاوت در سن - دوازده سال، - برادر من و من بسیار نزدیک است." عکس: آرشیو شخصی Anna Mikhailovskaya.

به هر حال، در یکی از مصاحبه های شما گفته شد که به محض این که حق دارید، پدرت می خواست شما یک ماشین را بخرد، اما شما رد کردید. چرا؟ ترس از رهبری؟

آنا: "من از رهبری نترسدم و از حق دریافت کردم، چند بار پدرم را گرفتم، اما من قصد ندارم آن را به من بدهم. فقط یک بار گفت: "اگر دوست دارید رانندگی کنید، چرا ماشین را خریداری نمی کنید؟" من می خواهم بلافاصله توجه داشته باشم که هرگز چیزی را با هیچ چیز نیاز نداده ام، والدین ما همه چیز را برای ما انجام دادند. ما همیشه با توجه، مراقبت، هدایایی که ما به کسانی که در آن رویایم داده ایم احاطه شده ایم. اما در عین حال ما به این نتیجه رسیدیم تا اگر چیزی بخواهید، باید سعی کنم خودم را مطرح کنم. در حالی که شما هنوز یک کودک هستید، پدر و مادر به شما ارائه می دهند، اما هنگامی که شما رشد می کنید، باید تلاش خود را برای رسیدن به هدف انجام دهد. اگر چه هنوز آماده کمک به شما هستند. بنابراین، افکار من بوجود آمدند تا از پاپ با مامان در مورد چنین هدیه ای مانند یک ماشین بپرسید. علاوه بر این، در آن زمان من قبلا در سینما فیلمبرداری شدم، پول را به دست آورده ام و خودم را در ماشین شخصی خودم آواز خواندم. و هنگامی که من تصمیم گرفتم در این خرید، ما به نمایندگی خودرو با پدر رفتیم، به گزینه های مختلف نگاه کردیم، تصمیم گرفتیم. من مدتها رانندگی کردم احساس اطمینان می کنم. "

هنگامی که شما ادعا کردید که هرگز با یک بازیگر ازدواج نخواهید کرد. در همین حال، همسر شما Timofey Karataev - همکار در کارگاه ...

آنا: "بله، بدون بیهوده با یک عبارت مطرح شد:" هرگز "هرگز" هرگز "هرگز" ... شما عاشق یک شخص، و نه در حرفه ای. نکته اصلی شخصیت او، درک متقابل است، آیا شما به راحتی با هم. "

چه جوری آشنا شدید؟

آنا: "برای اولین بار ما بر روی نمونه ها به برخی از فیلم ها دیدیم. صادقانه، من حتی به یاد نمی آورم. و سپس ما تنها یک سال بعد در تصویر ملاقات کردیم "چه کسی، اگر نه من؟". احتمالا همدردی بین ما فورا بوجود آمد، اما برای مدت طولانی ما فقط مانند همکاران ارتباط برقرار کردیم. سپس آنها شروع به دوستان کردند. ما خیلی از آنچه ما نزدیک بودیم بسیار خوب بودیم. ما به فیلم ها رفتیم، اسکی، با هم سال نو را ملاقات کردیم. در طول زمان، دوستی ما به روابط رشد کرده است. "

وقتی TimoFey شما را پیشنهاد کرد - برای شما تعجب آور شد؟

آنا: "بله آن روز تیم به ساقه رفت، و من رفتم تا او را به فرودگاه همراه کنم. و او آنجا می گوید: "Anya، آیا شما تبدیل به همسر من؟" و قبل از من، آن را به آن نمی رسد که آن را به طور جدی پیشنهاد می دهد، اما به طور کامل از فرضیه، برای آینده نیست. بنابراین، من پاسخ می دهم: "البته، تیما، من تبدیل خواهم شد. بیایید صحبت کنیم وقتی به این موضوع می آید. " و ناگهان او حلقه را می کشد ... "

به منظور بازی عروسی، آنا و تیموفی باید در مورد استودیوهای فیلم در مورد تعطیلات آخر هفته تفسیر شوند. عکس: آرشیو شخصی Anna Mikhailovskaya.

به منظور بازی عروسی، آنا و تیموفی باید در مورد استودیوهای فیلم در مورد تعطیلات آخر هفته تفسیر شوند. عکس: آرشیو شخصی Anna Mikhailovskaya.

عروسی که در ماه اوت انجام دادید ماه عسل قادر به نگه داشتن با هم یا درست از زیر تاج پیاده روی به شلیک؟

آنا: "نه ما یک عروسی زیبا و شگفت انگیز داشتیم. پس از آن، ما با Tima در ایتالیا رفتیم. درست است، ماه عسل ما تنها ده روز ادامه داد. از آنجا که هر دو منتظر کار بودند. و حتی به منظور ترک چنین زمانی کوتاه، من مجبور شدم با استودیو مذاکره کنم. من حتی پیشنهاد کردم: "یا شاید، به جای سفر به ساقه با همسرش، آنها پر سر و صدا هستند؟" آنها در مسکو نبودند. ما هنوز هم داریم ما دوست داریم سفر کنیم، اما اگر ما جایی را انتخاب کنیم، این مدت طولانی نیست. و خرید یک بلیط برای یک ساعت برای چهار تا به خروج. این چیزی است که هزینه حرفه ای نامیده می شود. "

والدین چگونه به این واقعیت پاسخ دادند که آینده فرزندشان نیز یک هنرمند است؟

آنا: "خوب. چرا که نه؟ اول، من مدرن و همه درک پدر و مادر. و در مرحله دوم، برای آنها اصلی ترین چیزی است که شوهرم یک شخص خوب بود، با دقت به من رفتار کرد و من با او خوشحال شدم. بنابراین، TimoFey رابطه خوبی با آنها دارد. او در خانواده ما دوست دارد. "

و با شوهرم بحث در مورد موضوعات حرفه ای وجود دارد؟ منتقد یکدیگر؟

آنا: "نه تا به حال تا کنون بدون آن. شاید فقط یک دلیل هنوز مطرح نشده است. (می خندد.) و به انتقاد معقول، من مثبت رفتار می کنم. به خصوص از مردم بستگان به من. من درک می کنم که اگر آنها چیزی بگویند، پس فقط از انگیزه های خوب. همیشه و در همه موارد مهم است که من به نظر خانواده ام مهم است. آنها حمایت من هستند من خوشحالم که فیلم های خانگی را با مشارکت من تماشا می کنند و آنها را دوست دارند. درست است، مادربزرگ دارای تابو خود است: او نقاشی ها را از دست می دهد، جایی که چیزی بد به قهرمانان من اتفاق می افتد، زیرا بلافاصله شروع به نگرانی می کند. "

قبل از ازدواج، با والدین من زندگی می کنید. شروع به حفظ اقتصاد نبود؟

آنا: "نه اگر چه، من صادقانه اعتراف می کنم، با مادر و پدرم زندگی می کنم، من واقعا به مشکلات خانوادگی رفتم. اگر به من بگویم که شما باید در آپارتمان حذف کنید، من انجام خواهم داد، اما نه بیشتر. ابتکار عمل خود را در این موضوع نشان نداده است. اما زمانی که ما شروع به زندگی با تیموتی کردیم، بلافاصله شروع به شرکت در اقتصاد کردم. و در این مورد هیچ مشکلی برای من وجود نداشت، من فقط از پدر و مادر من، از مادربزرگم، نمونه ای از والدینم گرفتم. چقدر به یاد می آورم، ما در خانه ما پاکیزگی و نظم داشتیم. شما به خانه می روید، سفره قبل از شام پوشیده شده است، میز به زیبایی خدمت می شود. و من شروع به رفتار به همان شیوه. و با مشکلات پخت و پز، آن را بوجود نمی آورد، و شوهر من می تواند تغذیه. پس از همه، در خانواده ما، نه تنها مادر، بلکه همچنین پد را می توان آماده کرد.

و با شوهرم من به دست آوردم؟ یا ترجیح می دهید که کار و زندگی شخصی را مخلوط نکنید؟

آنا: "در حالی که پروژه های مشترک ما نداریم. این است که نمونه ها با هم منتقل شدند. اگر چه ما چنین پیشنهادی را رد نخواهیم کرد. و من فکر می کنم هنوز هم پیش رویم. "

ادامه مطلب