سرگئی نتیئویفسکی: "ما تصمیم گرفتیم تیم های بیشتری را با تیم دعوت کنیم"

Anonim

- سرگئی، حتی اگر شما در مسکو زندگی می کنید، با شما صحبت می کنید خیلی آسان نیست. به نظر می رسد که علاوه بر کار در dumplings اورال، شما به وضوح چیزهای دیگر را ...

- بله این است به عنوان مثال، ما در حال حاضر آماده سازی یک طرح عاشقانه "فصل های عشق". یک پروژه جالب، که در آن رابطه بین پنج جفت مختلف، موقعیت های کمیک، درگیری های زندگی نشان داده می شود. من فکر می کنم، بسیاری از خودشان خود را در این زوج ها به رسمیت می شناسند، زیرا ما سعی کردیم موقعیت هایی را در سنین مختلف به همه چیز اختصاص دهیم. و ما هنوز واقعا می خواهیم یک "نمایش از هوا" تعاملی-بداهه را راه اندازی کنیم. با تشکر از مخاطبان، بازیگران و ستاره ها در صحنه، نشان می دهد.

- چه چیزی در آینده نزدیک از Pelmeni اورال صبر کنید؟

- در حال حاضر ما بسته شدن فصل را داریم. این بار ما همه چیز مربوط به هنر، نقاشی و غیره را جمع آوری کرده ایم، و آن را "Kombie Arts" نامید. و همچنین آزادی را در یک موضوع دانشجویی به نام "من در دانشگاه ضربه نمی زند" را منتشر کرد. همه ما به نحوی دانشجویان بودیم. و ما مخاطبان را مجبور کردیم خود را به یاد داشته باشیم.

- تولد یک طرح دیگر چگونه است؟ کسی که شخصا مسئول این در تیم شماست؟

- به طور کلی، طرح متولد کالج است. ما در حال رفتن به Yekaterinburg و روز برای نه نوشتن برنامه. ما با هم تصمیم می گیریم، که کنسرت بعدی خواهد بود و موضوع چیست. پس از همه، دلایل وجود دارد - 23 فوریه، 8 مارس. مباحث تابستانی، دانشجویی، تعطیلات تابستانی - باغ ها و باغ ها، روز فضانوردان، فناوری اطلاعات. ما حتی کنسرت ها در مورد کارکنان دولتی داشتیم. و هر بار که همه چیز به صورت خود به خود اتفاق می افتد: همان موضوع پیشنهاد شده است، دیگر پشتیبانی می شود، سوم، هرکسی را به سمت آن هدایت کرد. بنابراین، شما همیشه نمی توانید نویسنده یک عملکرد خاص را پیدا کنید.

سرگئی نتیئویفسکی:

"جولیا به ما به عنوان یک رفیق مبارزه. ما آن را به عنوان یکی از ما درک می کنیم. بنابراین، هیچ کس رمان های رسمی نداشت، به رغم این واقعیت که آنها در مورد آن در اینترنت بنویسند. " .

- خارج از کار شما با یکدیگر در یک محیط غیر رسمی تقسیم می شوند؟

- ما اغلب ما در محل کار ملاقات می کنیم که عملا خارج از کار قابل مشاهده نیست. خوب، این اتفاق می افتد، بچه ها به هم می روند. اما اغلب رخ نمی دهد، زیرا آنها نیز به تور می روند. من نمی روم - من کار بیش از حد مانند مدیر پروژه دارم.

- و عملکرد سر "Pelmeni" چیست؟

- من یک تولید کننده و لوکوموتیو اصلی هستم که هر دو موفقیت و ضعف و تمام مخروط های تیم را متصل می کند. عملکرد من اتصال از مکعب ها، و گاهی مثلث، یک عدد صحیح است. هنگامی که آنها به یک شوخی کامل، ایده ها، مناظر، لباس ها، پروکسی ها ترکیب می شوند و سپس عبور می کنند و این کل کشور را می بیند.

- سخت ترین کار برای شما به عنوان یک تولید کننده سخت است؟

- شاید این نوشتن یک برنامه باشد. در حال حاضر آسان است برای پیاده سازی زمانی که پایه و اساس وجود دارد و چیزی برای کار وجود دارد. ارتقاء آن را آسان تر به چیزی جدید. به ویژه در حال حاضر، زمانی که بازار با اطلاعات بیش از حد بارگذاری می شود.

- چگونه اغلب شرایط کنجکاو و غیر برنامه ریزی شده در هنگام نمایش نمایش طنز آمیز رخ می دهد؟

- من به یاد داشته باشید، سال یا دو سال پیش، ما دایره چرخشی را شکستیم - صحنه. در کل، این سه مناظر متفاوت بود. تا کنون، اقدام بر روی یکی است، در دیگران، جایگزینی وجود دارد. این نمایش برای یک ثانیه متوقف نمی شود - ما یک بار این فرمت را پذیرفتیم و با آن کار می کنیم. بنابراین، زمانی که او شکست خورد، تمام کارگران، تاجیک ها، و همچنین Brekotkin و من این دایره را با دست هایم چرخاندم. و بیننده حتی از مخاطب متوجه نشد. سخت بود، من پنهان نمی کردم، اما نمایشگاه باید زمانی که مخاطب در سالن ادامه یابد، ادامه یابد.

- جولیا Mikhalkov در تیم شما تنها دختر است. و در طول سالها، وضعیت تغییر نمی کند. چرا؟

- او اکنون تنها دختر تنها در این پروژه نیست. او فقط قبل از همه و موفق ترین آمد. دو دختر دیگر وجود دارد که کمتر استعداد نیستند. ما Stefania Gursky، بازیگر بسیار خوبی داشتیم. ما آن را در پروژه "Grinder گوشت" یافتیم. من فکر می کنم او آینده خوبی دارد. و ایلان یوریف، که در ارتباط با اشتغال خود، در یک شهر دیگر زندگی می کند، اما ما نیز آن را به نمایش ما جذب می کنیم.

- جولیا Mikhalkov با شما از پایه بسیار "Pelmeni". در یک زمان آیا شما حتی به شایعات در مورد رمان های خدمات خود رفتید؟

- خوب، جولیا ما، شما می دانید چگونه به مبارزه با رفیق. او یک شوهر مدنی دارد ما آن را به عنوان یکی از ما درک می کنیم. گاهی اوقات من حتی فریاد می زنم، آنها می گویند کجا بروید؟ چرا متن را فراموش کردی؟ او مانند یک واحد مبارزه است. بنابراین، هیچ کس رمان ندارد، هرچند که در اینترنت در اینترنت بنویسد. البته، ما نوعی نگرش نجیب زاده را نسبت به آن داریم. ما آن را در هشتم ماه مارس تبریک می گوییم، اجازه دهید گل ها را بدهیم، هرچند که واحد مبارزه است. اما بازی و ظاهر او، البته، الهام بخش است.

- هنگامی که جولیا، هر کس الهام بخش، چرا شما تصمیم به آوردن دو دختر دیگر به تیم؟

- شاید ما نیاز به خون تازه داشتیم. خسته از تغییر در زنان، و تصمیم گرفت دختران بیشتری را به تیم دعوت کند. و ما نمی خواهیم خودمان را در اجرای ایده ها محدود کنیم. از آنجا که ما می ترسیم وقتی لباس ها را عوض می کنیم. (خنده حضار)

الان یوریوا اخیرا عضو جدید پروژه پالموی اورال شده است. .

الان یوریوا اخیرا عضو جدید پروژه پالموی اورال شده است. .

- بنابراین هیچ مشکلی وجود ندارد؟

- البته، ما دوباره به زن تغییر خواهیم کرد. به طور کلی، من نمی دانم کجا از آن می رود، اما من درک بدن زنان که قدرت بر مردان دارند، بنابراین من بسیار آسان است برای بازی چنین خانمهای. من قبلا این تصویر را در صحنه تجسم دادم و در چنین تصاویر بسیار ارگانیک احساس می کنم. درست است، در نزدیکترین تولید من ماوس را از داستان پری "Teremok" بازی می کنم. (لبخند می زند.)

- پستان مناسب زنان معمولا ساخته شده است؟

- این یک راز است. خوب، بسیاری از مواد مختلف. اما سیلیکون نیست (خنده حضار)

- و چگونه بستگان و همسران خود را درمان کنید که شما در حال تغییر هستید؟ از جمله در زنان؟

- خوب، این بخشی از کار است. لازم است که در تصاویر مختلف، نه تنها در زن، تکرار شود. بنگرنبارد به سرعت بر روی صحنه ها فرار کرد، بر روی یک کت و شلوار قرار داد. به عنوان مثال، در نزدیکترین کنسرت، من Süsek را از داستان پری "Kolobok" بازی خواهم کرد. هنگامی که مادربزرگ می گوید Dedke: "Perdy in Sousse". ما برای مدت طولانی فکر کردیم، این برده چگونه شبیه است. تلاش کرد تا قرعه کشی کند اما بیایید ببینیم چه چیزی برای لباس پوشیدن خواهد بود.

- همکاران پروژه شما هنوز هم در Yekaterinburg زندگی می کنند، شما به مسکو رفتید ...

- من در دو شهر زندگی می کنم: خانواده در Yekaterinburg، و من در مسکو کار می کنم. این آماده سازی نمایش و نصب و پس از تولید است. خوب، علاوه بر همه، من چند پروژه جدید برای کانال تلویزیونی دارم. به همین دلیل، زمانی که می توانم با خانواده ام باشم، خیلی وقت کمی آزاد دارم. گاهی اوقات یک فکر می آید: "شاید متوقف شود؟ کافی؟ " اما ایده های بیش از حد. و هنگامی که از کار لذت می برید عالی است. اگر چه اکولوژی در مسکو، البته، لطفا لطفا. پول خوب است، کار خوب است، اما هوا در اورال پاک می شود. در حال حاضر در آپارتمان مسکو من تعمیر می شود. من فکر می کنم آن را راحت و مدرن. کنترل تعاملی، ورود خودکار، اینترنت، شاید سیستم "خانه هوشمند". به طور کلی، همه چیز برای کار است.

- به هر حال، روز کاری شما چیست؟

- صبح من یوگا، که من ده ساله انجام داده ام. من خیلی سفر کردم و یوگا را آموختم. و ما نه تنها در مورد تمرینات خود، بلکه در مورد نگرش مناسب و دیدگاه های مناسب در مورد زندگی صحبت می کنیم. سپس یک دیدگاه ایمیل، شبکه های اجتماعی وجود دارد. علاوه بر این - جلسات با کارکنان شرکت، کنترل همه جهات. روز بسیار خشونت آمیز است. من آخرین کار را ترک می کنم ساعت 12 بعد از ظهر تماشا کنید گاهی اوقات، البته، من سعی می کنم کمی را منحرف کنم. برای مدت 20 ساعت در روز کار غیرممکن است.

- علاوه بر یوگا، چه چیزی به شما کمک می کند تا استراحت کنید؟

- موسیقی، کتاب ها حداقل به نحوی منحرف کردن. وقتی که من مدیریت می کنم، دوست دارم بسکتبال بازی کنم در زمستان - اسکی کوه. در تابستان در مسکو من قصد دارم موتورسیکلت را سوار کنم. و چگونه در غیر این صورت چنین کرک های اینجا وجود دارد!

- این راز نیست که شما یک خانواده نسبتا بزرگ دارید. کمی درباره فرزندانتان بگویید.

- ارشد Timofey، او دارای 13 سال، انبار فنی ذهن است. او تمام سازندگان قابل تصور و غیر قابل تصور را جمع آوری می کند، که من در زندگی جمع آوری نمی کنم. مشغول به ورزش های مختلف فوتبال، تنیس روی میز - ما یک میز کوچک را خریداری کردیم. باز کردن و بازی با او. او به من برد و خیلی خوشحال می شود. پسر میانی ونیا - این نازک تر، موسیقی، هوشمند است. در 9 سال خود در حال حاضر نوعی نجیب درونی است. او هرگز خیانت نخواهد کرد، می گوید، به عنوان مثال، برادر تیم گناهکار است. اگر چه او عاطفی است، اما خود را با افتخار نگه می دارد. وانیا علاقه مند به گیتار است - همه در موسیقی. ماشا، خواهر خود، - هوشمند نه سال. و می تواند همه را بسازد، هرچند تنها هفت سال خواهد بود. فرزندان من و من به روستای ماشین به روستا به والدین رفتم و کلمات را بازی کردم. علاوه بر این، با توجه به قوانین جدید. به عنوان مثال، تمام کلمات در "M". دو برادر ارشد از بازی به سرعت از بازی خارج شدند و به پایان رسید تا زمانی که من خودم را متوقف نکردم چون خسته شدم.

سرگئی نتیئویفسکی:

"ما اغلب ما در محل کار ملاقات می کنیم که عملا در خارج از کار قابل مشاهده نیست. این اتفاق می افتد، بچه ها به آرامش می روند، اما اغلب اتفاق نمی افتد. " .

- اعتراف، ماشا - دختر بابا؟

- خوب، البته، من رابطه بسیار گرم با او دارم. balua اگر چه شما لازم نیست این کار را انجام دهید. تا هفت سال می تواند باشد، و پس از آن بهتر است که یک سیاست سخت تر را شروع کنید تا کودک انگیزه ایجاد شود. از آنجا که زمانی که همه چیز در دسترس است، چیزی برای تلاش برای تلاش نیست، اما من می خواهم اهداف خود را در زندگی. در حال حاضر من نمی توانم بچه ها را مجبور به مطالعه انگلیسی سخت به مطالعه.

- همسر شما چه کار می کند؟

- او کودکان را افزایش می دهد. زمان زیادی طول می کشد: مهد کودک، لیوان، پزشکان، بخش ها از صبح تا عصر.

- در مسکو، از طرف طرفداران ساده تر است و چطور چیزها در خانه هستند؟ در Yekaterinburg، احتمالا هیچ پاساژ نمی دهد؟

- خوب، پیدا کردن زمانی که آنها ملاقات، نامه نوشتن. در فروشگاه، این اتفاق می افتد، مناسب، می گویند: "متشکرم." طرفداران دیوانه، خوشبختانه، ملاقات نکردند. این اتفاق می افتد، دختران پس از یک کنسرت برای گرفتن یک عکس مناسب هستند. (می خندد.) من عکس می گیرم

- محبوبیت شما کمک می کند یا دخالت می کند؟

- در عوض، کمک می کند. البته، هنگامی که شما فقط نمی توانید با کودکان راه بروید، آنها شروع به زمزمه می کنند، تماشا می کنند، برای یک اتمام کار می کنند، و پس از آن شما شروع به احساس کمی ناخوشایند می کنید. و به طور کلی، در لحظات بحرانی، زمانی که پلیس راهنمایی و رانندگی متوقف شد یا نیاز به حل مسئله را با دولت، محبوبیت کمک می کند. حتی اگر شما بلافاصله متوجه نشوید که من هستم، اما درک می کنم: چهره آشنا، و رفتن به ملاقات.

ادامه مطلب