کارآگاهان Agatha Christie تقریبا هزینه آزادی همسر سابق خود را

Anonim

در حالی که دختران دیگر در عروسک ها بازی کردند، کمی آگاتری مسیحی با اولین داستان های کارآگاه خود آمد. در جوانان خود، او به کار در یک داروخانه رفت و آموخت به Virtuoso برای درک سم، که برای او بسیار مفید بود در نوشتن کار. و حتی برای مجازات همسر اشتباه، تصمیم گرفت تا راهی نسبتا اصلی ایجاد کند - فقط در یازده روز ناپدید شد، بسیار خوب دان دانست که چه کسی خواهد بود. در عین حال، حرفه ای نویسنده هرگز به نظر نمی رسید آهات واقعا مهم بود، بسیار قوی تر از سفرهای و انواع آثار باستانی بود. این در کاوش بود که او عشق واقعی خود را ملاقات کرد - Max Mainów باستان شناس به زودی شوهر دوم او شد. به عبارت دیگر، بیوگرافی این زن کمتر از توطئه های رمانهای خود جالب نیست.

قهرمان ما در کنار رفت و آمد تورکا در ساحل لا منه متولد شد. والدین می خواستند کودکان را در یک مکان آرام، صلح آمیز پرورش دهند و زمانی که کتاب های خود را نوشت، بارها و بارها از او الهام گرفته شد، زیرا در یک شهر کوچک، هر کس اسکلت خود را در کابینت ها دارد. درست است، در دوران کودکی، دختر به عنوان هوشمندانه به نظر نمی رسید. بر خلاف برادران و خواهران هوشمند و هوشمند، یک آگات کوچک تنها این کار را کرد که از دست داده بود، خاموش شد و کلمات را فراموش کرد. اما والدین، البته، او را کمتر دوست نداشتند.

او در مدرسه نشسته بود. اگر چه در آن روزها، یادگیری دختر در وهله اول نبود، حتی رفتن به مدرسه اختیاری بود. سن جوان برای ازدواج موفقیت آمیز آماده شد و سوزن، موسیقی و رقص خود را آموزش داد. از استاندارد های استاندارد تر، مهم بود که نامه مهم بود - زیرا لازم است که به پیام های داماد پاسخ دهیم. درست است، در اینجا agata "متمایز" - او وحشتناک نوشت. تا پایان عمر، در حال حاضر یک نویسنده عالی بود، به طور مداوم اشتباهات گرامری ناخوشایندی را انجام داد.

سرگرمی از دختر، فقط می گویند، غیر بانک ها. به عنوان مثال، مسافران آن را جذب کردند. آگاتا به گوش دادن به داستان های خویشاوندان از مستعمرات آمد و از دیدن جهان دیدن کرد. با بچه های دیگر، او، به اندازه کافی عجیب و غریب، در همه ارتباط برقرار نکرد. یک روز، پرستار بچه شگفت زده شد تا متوجه شود که آگاتا با خودش صحبت می کند. معلوم شد که او دوستانش را اختراع کرده است - و هر کس وارد داستانش شد - و مکالمات را با آنها هدایت می کند. سپس این مهارت برای نوشتن گفتگوها بسیار مفید بود.

علاقه به خواندن در آینده بسیار زود بیدار شد. او آموخت تا چهار سال بخواند. کتاب میز آگاتا "آلیس در سرزمین عجایب" لوئیس کارول تبدیل شد. و اولین کارآگاه شنیده می شود - آبی Carbuncle Conan Doyle - خواهر Maja دختر را بخوانید. همانطور که آگات به یاد می آورد، پس از آن بود که "در برخی از گوشه ای از مغز من، جایی که تم ها برای کتاب ها متولد شده اند، یک فکر ظاهر شد:" روزی من یک رمان کارآگاه را نوشتم ". پس از آن، آن را در آثار Conan Doyla بود ، او در نوشتن داستان های خود را مطالعه کرد. و اولین نمونه از همان خواهر بزرگتر را تشکیل می داد. درست است، اگر Maja شاد بود، آگاتا یک طرح را بسیار وحشتناک، حتی دیوانه کرد. او پدر و مادرش را دوست نداشت و آنها به طور مستقیم در مورد این دختر صحبت کردند. پس از آن، او تمایل زیادی برای سال ها برای نوشتن چیزی از دست داد

آگاتا یک خانواده کاملا شاد داشت، اما البته او ایده آل بود، البته نبود. پدر اغلب دور بوده است، مادر در امور خود مشغول به کار بود، به طوری که بچه ها عمدتا پرستار را به ارمغان آوردند. هنگامی که او مجبور به ترک، در دنیای دختران درخواست رعد و برق. سپس او به یاد می آورد: هیچ چیز درد بیشتری نسبت به از دست دادن یک دوست داشتنی وجود ندارد و باید تلاش کند تا رابطه را حفظ کند. به جای پرستار پرستار، مادربزرگ شروع به شرکت در تربیت آگاتا جوان کرد. هنگامی که روزنامه نگاران از کریستی پرسیدند، که به یک نمونه از fucks از خانم معروف خانم معروف شد، او پاسخ داد: "من فقط از طریق چیزهای قدیمی آمده ام و دستمزد تئاتری مادربزرگ را پیدا کردم. از آنجا که خرده از کراکر های شیرین، دو پنی و نیمی از سول های توری، از دست رفته، از دست رفته خانم مارپل. "

جوان آهک سرپرست سرپرست

جوان آهک سرپرست سرپرست

عکس: ru.wikipedia.org.

سر در ابرها

کودکی به پایان رسید زمانی که پدر ناگهان فوت کرد. آهات تنها یازده بود، اما او متوجه شد که اکنون زندگی کاملا متفاوت خواهد بود. دیگر لازم نیست که ازدواج با یک مرد ثروتمند دیگر مجبور به انجام کاری برای حفظ شناور نبود. مادر تصمیم گرفت انگلستان را ترک کند که در آن زندگی می کند خیلی گران نیست. انتخاب بر روی مصر، جایی که خانواده حرکت می کند، حرکت کرد. برای اولین بار، Agata شروع به انتشار در قاهره کرد. بیوگرافی کریستی توجه داشته باشید که در جوانان او بسیار جذاب بود، مشغول به کار در یک گروه باله، به خوبی موسیقی و آواز خواندن. افسران قانون به یک دختر ناز توجه کردند، اما مشکل - او به شدت خجالتی بود. Agata در یکی از شب های رقص، همسر آینده خود را ملاقات کرد، که در نظر داشت که کمی گرفتن او بسیار میلا است. به خصوص از آنجایی که از چندین رفتارهای بی نظیر خود فراتر رفته است. آرشیت کریستی، بور بور بالا، Agate را در یک نگاه دوست داشت. زیبا، جوان، و همچنین یک خلبان! او اخیرا این سرویس را در سپاه پاسداران سلطنتی آغاز کرد و شبیه سرباز نیست. و حتی دولت فروتن او قهرمان ما را متوقف نکرد - او عاشق شوخی نبود. این احساس پس از آن سال ها ادامه داشت.

در روز سوم از قدمت، او را در عشق پذیرفت. دختر، به هر حال، در حال حاضر با یک مرد جوان غنی به نام Reggae مشغول به کار بود، اما به خاطر آرچی بلافاصله بلافاصله از دروازه به سر می برد. او مادرانی را گزارش کرد که تنها کسی را می خواهد که همسر خلبان خوش تیپ او باشد. اما آنها زمان برای تبادل حلقه ها نداشتند. جنگ جهانی اول کشته شد و داماد به جلو رفت. آگاتا به بیمارستان رفت. به منظور دست زدن به عاشق، جلسات که با آنها آن را بسیار نادر بود، او تقریبا تمام وقت خود را در بیمارستان گذراند. او در طول عملیات و داروهای آماده شده کمک کرد، او در روز زخمی شد. در آنجا او بسیاری از پناهندگان بلژیکی را ملاقات کرد. شاید یکی از آنها نمونه اولیه کارآگاه ارکلی پیرو بود. از بیمارستان، دختر به داروخانه در داروخانه منتقل شد. او به طور کامل مهارت نوشتن سم زدایی را تسلط داد. این دانش بسیار مفید بود: چند ده جنایت که در کتاب هایش شرح داده شده بود دقیقا با استفاده از مسمومیت انجام شد.

در دسامبر 1915، داماد ناامید او یک تعطیلات دریافت کرد و به معشوق رسید. ارتباط آنها احساسات طوفانی و کامل بود، زیرا تجربه رابطه نه دیگر نبود: نزاع ها و اختلافات یکدیگر را با سرعت رعد و برق جایگزین کردند. به عنوان مثال، در طول روزهای اول تعطیلات آرچی، آنها توانستند حداقل سه بار نزاع کنند. به طور خاص، او به او یک نارس با شکوه داد، و او این هدیه را پوچ را در نظر گرفت: "در دایره جنگ! او از آنها لذت می برد؟! دربیمارستان؟" به نظر می رسد که آنها مقصد نبودند، اما به زودی عروسی صورت گرفت. در زمان جنگ، زمان زیادی برای آماده شدن صرف وقت زیادی بود، ترفندهای جوان ازدواج کردند. حتی نمی توانست لباس سفید را بخرد. در عوض، عروس دارای باران و یک کلاه قرمز بود.

روز بعد از عروسی، آنها به Torki رفتند، به مادر Agata رفتند. او از چنین عروسی شتابزده وحشت زده شد، اما چیزی را نمی توان تغییر داد. علامت گذاری به عنوان این رویداد، همسران تازه جدید تصمیم گرفتند با رفتن به سفر به جهان. آنها با آفریقای جنوبی شروع به کار کردند، به استرالیا، سپس در تاسمانی، نیوزیلند، در هاوایی کانادا، نقل مکان کرد. آگاتا خوشحال بود! او حتی شروع به یادگیری برای سوار شدن بر روی تخته سیاه در امواج کرد. با این حال، شدید همیشه او را می بیند: در سپیده دم زاویه، زمانی که هواپیما هنوز کاملا غیر قابل اعتماد بود، او قبلا پرواز کرد. و برای مامان از دست ندهید، جوان گزارش های روزانه خود را نوشت و عکس ها را ارسال کرد. Waterfall Victoria بسیار زیبا است که "برای ما، حتی فکر در مورد خروج وجود دارد." در زامبزی "ما کروکودیل را از ما پر کردیم که ما ترسناک بودیم." "هرگز در زندگی چیزی زیبا تر از خلیج ولینگتون ندیده بود."

در سال 1919، قهرمان ما دختر Rosalind را به دنیا آورد، و در سال 1920 او اولین رمان خود را "حادثه اسرارآمیز در Stiles" نوشت. زن با ارائه ویراستاران کار خود را به ناشران رفتند. اما تنها هفتم در حساب در نهایت موافقت کرد تا آن را چاپ کند. برای اولین کتاب خود، ستاره آینده به مبلغ بیست و پنج پوند به اندازه کافی کم درآمد دریافت کرد.

البته، استعداد نوشتن همیشه از آگاتا بود، اما آنچه که او را به انجام این فعالیت حرفه ای انجام داد؟ بیوگرافیان به این باور می گویند که با خستگی و تنهایی مبارزه می کند. شوهر گاهی اوقات نیمی از سال نبود، با توجه به حرفه او. زن تنها یک شب را صرف کرد و در برخی موارد تصمیم گرفت کاری را انجام دهد. نویسنده بعدا گفت که کشتار خونین هنگام ظروف صابون آمد. به هر حال، خلق و خوی او بر نوشتن رمانها تاثیر نمی گذارد. او محل کار نداشت: یک ماشین تحریر از یک میز پانسمان به رختخواب، سپس به آشپزخانه، سپس به باغ و یا در ساحل کشید. او حتی به ساعت های خاصی نیاز نداشت تا کار کند. بنابراین، او اغلب در طول تعطیلات ناپدید شد، و پس از نیم ساعت او بازگشت به عنوان هیچ چیز اتفاق افتاد.

آگاتا سرگرمی های مردانه را ترجیح داد. او می دانست که چگونه هواپیما، گشت و گذار، و در آخر هفته سوار بر غلطک ها

آگاتا سرگرمی های مردانه را ترجیح داد. او می دانست که چگونه هواپیما، گشت و گذار، و در آخر هفته سوار بر غلطک ها

عکس: ru.wikipedia.org.

داستان کارآگاهی

Archie هرگز پنهان نیست که همسرش اهمیتی نمی دهد اگر "نوشتن" همسرش باشد. او کاملا شور و شوق خود را برای بازی گلف آشکار نیست. آگاتا به طور فزاینده ای با تلخی ضعیف پنهان است شوخی خود را تکرار کرد: "من یک بیوه گلف هستم". Archie به وضوح علاقه به او را از دست داد. هنگامی که به فرزند دوم می آید، او به شدت پاسخ داد که بهتر است یک ماشین جدید خریداری شود.

در سال 1926، زمان بسیار دشواری برای نویسنده آمد. ناگهان مادرش فوت کرد Archie در آن زمان در کسب و کار در اسپانیا بود. هنگامی که همسر از او خواسته بود، او گفت که او یک بازی گلف را برای مدت زمان طولانی داشته است. به زودی مشخص شد که در این زمینه او زمان را با وزیر رئیس خود - یک جوان و زیبا نانسی نیل (در آن زمان، شوهر قبلا ارتش را ترک کرده بود و کسب و کار را ترک کرد).

آگاتا نمیتوانست باور کند که ازدواج او ترک خوردگی بود. او تصمیم گرفت تا طلاق بگیرد، امیدوار است که شور و شوق شوهر به زودی عبور کند. اما همه چیز بدتر شد. Archi متوقف شد به صرف وقت در خانه، و خود را Agat به نظر می رسد که او نمی تواند خطوط را بنویسد. هنگامی که او آشکار پذیرفت، تصمیم گرفت تا شوهرش را برای مدت طولانی به یاد داشته باشد. و دشوار نیست که طرح خود را در سر او در روح آثار او متولد شد. به عنوان یک نتیجه، آگات کریستی فقط ناپدید شد ...

به زودی، پلیس متوجه شد که در ساحل استخر خاموش یک ماشین با چراغهای جلو، یک نسخه کاملا واضح را اجرا کرد و شروع به کار کرد: بدون دستیابی به طلاق، یک شوهر عصبانی فقط او را کشت. با این وجود، مردم امیدوار بودند که نویسنده معروف هنوز وجود داشته باشد، و همچنان به دنبال اوست. پس از یازده روز در یک آبگرم کوچک، یک زن نزدیک به یک زن متوجه شد، شگفت آور شبیه به کریستی بود. به گفته شاهدان عینی، او استراحت کرد، راه می رفت، به شب رقص رفت و کاملا خوشحال شد. شک و تردید باقی مانده مجاز بود که معلوم شد که خانم تحت نام معشوقه نانسی نیل - Muga ثبت شده است. هنگامی که پلیس به هتل وارد شد، او بی دقتی بازی بیلیارد بود و به همه گفت که او حافظه خود را از دست داد. اما همسر آگاتا هنوز پذیرفته است که می خواهد انتقام از خیانت بگیرد. روزنامه ها در یک صدای در مورد کمپین تبلیغاتی عجیب و غریب از رمان جدید خود "قتل راجر اکورودا" فریاد زدند. حالا او فقط یک نویسنده معروف نبود، بلکه یک مشهور واقعی بود. طلاق دیگر او را نمی ترسید، اما همسران تصمیم گرفتند بلافاصله پراکنده شوند تا از یک رسوایی بلندتر در مطبوعات جلوگیری شود.

احساسات حفاری

پس از تفریح ​​از آرچای آگاتا فقدان کاوالر نداشت، اما هیچکدام از آنها نمیتوانستند او را به دست نیاورند تا زندگی خود را با او جلب کنند. علاوه بر این، هر جا که بخواهد در سراسر جهان سفر کند، به طوری که رمان نویس به عراق در کاوش های شهر سومری رفت. در آن زمان، باستان شناسی به یک مد تبدیل شد، روزنامه ها به طور مداوم گزارشات از حفاری ها را منتشر کردند، با توجه به ارتباط رقیب با آرامگاه Tutankhamon.

باستان شناس Max Mallow کارآگاهان همسر معروف خود را بخواند

باستان شناس Max Mallow کارآگاهان همسر معروف خود را بخواند

عکس: ru.wikipedia.org.

این همه بهترین ها وجود دارد: در صحرا او ملاقات کرد کسی که اشتیاق خود را برای سفر تقسیم کرد. Max Mallown اخیرا بیست و پنج سال داشت، اما او در حال حاضر دستیار Leonard Velloli معروف باستان شناس بود. حداکثر جوانتر از کریستی تقریبا پانزده ساله بود و علاوه بر زیر سطح نیمی از آنها، او کاملا مضحک در کنار بانوی بزرگسال بود. با این حال، آنها به سرعت یک زبان مشترک را یافتند. باستان شناس دنیای شهرهای باستانی، کاخ ها و آرامگاه را برای آگاتا کشف کرد. آرامش، حتی یک مرد جوان فلگماتیک زن را آلوده کرد که زن پیر را با شور و شوق خود دوست داشت. به عنوان یک نتیجه، آنها به یکدیگر متصل بودند که حداکثر تصمیم گرفت تا پیشنهاد قهرمان ما را در اسرع وقت ارائه دهد. درست است که او تقریبا دو ماه باید نویسنده معروف را متقاعد کند. اتحادیه با چنین مرد جوان پس از ازدواج اخیر ناموفق ترس او. اما آگاتا هنوز خطر را دوست داشت، بنابراین در پایان موافقت کرد. عقل، حساسیت، تعهد، مراقبت - این ویژگی های حداکثر کاسه مقیاس را سفت می کند. عروسی در سال 1930 در ادینبورگ برگزار شد. از بستگان، تنها دختر Agata از اولین ازدواج Rosalinda در آن حضور داشت، زیرا بسیاری از دوستان قدیمی از او دور شدند. او آن را در شوخی ترجمه کرد: کسانی که آن را انداختند، در "نظم موش های بزدلانه" ثبت نام کردند، کسانی که روابط دوستانه را متوقف نکردند - در "نظم سگ های وفادار". زندگی نشان داد که هیچ چیزی از یک زن نترسید: ازدواج موفق، خوشحال و طولانی بود. در مورد یک تفاوت بزرگ در سن Agata اغلب شوخی می کند: "Max یک باستان شناس است، و باستان شناسان adore قدیمی هستند. قدیمی تر می شود، جالب تر آن است. "

آنها سفر سفر کردند: سوریه، ایران، هند، سیلان ... مردم از حرفه های کاملا متفاوت متوجه شدند که زیبایی به همان اندازه درک می شود. به زودی، آگاتا به طور حرفه ای عکس حفاری را آموخت و همسرش را در تمام سفرها همراهی کرد. او در مقالات، مکاتبات، گزارش ها مشغول به کار بود، و همسر، به نوبه خود، به خوبی علاقه مند به کار همسرش بود. انتظار میرود که توطئه های رمان های کارآگاه او به آسیا حرکت کنند. کتاب ها در این شرایط ناخوشایند یکی پس از دیگری متولد شد. نفس از دوران باستان، هوای تازه از کشورهای دور، آن را یکی از ما می دانیم، ملکه یک کارآگاه.

در سال 1956، موفقیت های ادبی نویسنده معروف قدردانی شد: او رسما دستور امپراتوری بریتانیا را ارائه کرد. و در سال 1971، عنوان بانوی Cavalier-Lady اختصاص داده شد، که به حق عنوان نجیب داد. شوهر شایسته همسر معروفش بود. برای شایستگی در باستان شناسی، او به زودی سفارش را نیز به دست آورد. دو سال بعد، کریستی رئیس باشگاه کارآگاه انگلیسی شد. اما آنچه که جالب است، برای کل جهان شناخته شده است، یک زن هرگز خلاقیت او را جدی نمی داند. اما فعالیت های باستان شناسی شوهرش بسیار ارزشمند بود و معتقد بود که او بشریت را به بشریت می آورد.

آگاتا و حداکثر زندگی طولانی و شاد زندگی کردند. آنها در سال 1976 به مرگ نویسنده پیوستند.

این زن شجاع و قوی به مردان نرسید. او به طور گسترده ای ماشین رانده بود، او سوار اسب سواری، گشت و گذار و مدیریت شده توسط هواپیما بود. در زندگینامه خود، کریستی نوشت: "خداوند، از یک زندگی شگفت انگیز و برای عشق به من سپاسگزارم."

ادامه مطلب