Aleksey Agranovich: "Razbachy و Estate - مترادف"

Anonim

الکسی Agranovich در خانواده ستاره متولد شد - پدر، میهل Agranovich، اپراتور فیلم معروف. مامان، امیلیا کولک، اختیاری از رادیو اتحادیه و پدربزرگ، لئونید Agranovich، - نویسنده، نمایشنامه نویس و مدیر. آلکسی خود را به عنوان مدیر، تولید کننده، تلویزیون ارائه داد. هر مراسم، از "Kinotava"، TEFFI و MMKF به حوادث پروتکل، آن را به یک نمایشگر روشن و هیجان انگیز تبدیل می شود. اخیرا بازده پیروزی Agravanich در حرفه عمل وجود دارد. آنچه که با چنین نوبت ارتباط دارد، و همچنین مشترک بین شخصیت همسرش و پدیده های طبیعت مشترک است و چرا پیری بهتر است که در گرجستان ملاقات شود - در مصاحبه ای با "اتمسفر" مجله.

"الکسی، شما، در اصل، بازگشت حاضر به حرفه تبدیل شد به روشن شدن. هنگامی که شما یک پیشنهاد برای شرکت در سریال تلویزیونی "جهان"، فرض کنید که او تبدیل به یک رویداد شد؟

- صادقانه، من در مورد آن فکر نمی کنم، اگر چه، البته، موفقیت، پاداش دلپذیر برای کار است. از آنجایی که من مدتها پیش حرفه ای عمل نکردم، این یکی از اولین پیشنهادات واقعا جالب بود. این اسکریپت بسیار خوب است، که در حال حاضر نادر است، به علاوه Alena Zvantsov - مدیر فوق العاده است، و همچنین تولید کننده والری Todorovsky و شرکای زیبا. به طور کلی، تمام رویاها. (لبخند می زند.) درست است، آلنا دارای یک کارما عجیب و غریب است، او بسیاری از کارهای عالی دارد که به دلایلی از کانال های بزرگ گذشت، اما در نتیجه، آنها هنوز هم رسیده اند. بنابراین هیچ کس در هر چیزی مطمئن نبود، ما فقط همه چیزهایی را که موقعیت های شروع خوبی داشتیم را درک کردیم.

- بالاتر از پرش ادعا، به نظر من، وحشتناک است، به خصوص در مورد ورود دوم به همان آب ...

- من چیزی برای از دست دادن نداشتم، زیرا من از حرفه بازیگری، از جمله در معنای روزمره، خیلی فرفم نیستم، بنابراین وحشتناکی نیست. این سوال تنها در مورد این است که آیا می توانم آن را انجام دهم. و قبل از خروج از "ذرات ..." من در فیلم "اسید" و "طنز" ستاره دار، که در آن من نقش اصلی را داشته ام.

Aleksey Agranovich:

"من در عشق زندگی کردم و در خانواده ما، ما همیشه احترام، حتی به یک کودک کوچک قدردانی کردیم. بنابراین، من خودم راه حل های مهم برای کودکان را به دست آوردم."

عکس: خدمات مطبوعاتی "Gogol Center" / Alex Yocu

- آیا شما یک فرد بلندپرواز هستید؟ و در عمل، و به کارگردانی، و در رویدادهای تولید؟

- در جوانانم، می خواستم یک بازیگر باشم، اما این بار باید در وسط دهه نود باشد. من موسسه را ترک کردم، کمی در تئاتر کار کردم و اکنون می فهمم که زمان من در این حرفه هنوز نبود. به علاوه، همه چیز که در اطراف اتفاق افتاد، به طور کامل یک مرد جوان، یک مرد، زندگی تازه کار نداشت، به طور ناگهانی خود را به طور کامل با حرفه ای انجام داد. هیچ کار کافی نداشت و جالب بود - و سرکوب شد. بنابراین، من شروع به مقابله با آنچه که من به این روز انجام می دهم، - اجرای رویدادها و تولید. همچنین این امکان وجود دارد که با خانواده اش وجود داشته باشد، اما می توان گفت که من هرگز در مورد بازیگری فکر نکردم و رویای نداشتم، غیرممکن است. اما هنگامی که در سال 2014، Kirill Serebrennikov من را به بازی Aduuyev-Old-old-sedved در "تاریخ عادی"، من قبلا، صادقانه، متوقف فکر کردن در مورد آن. و به عنوان اغلب، به زودی به عنوان شما را متوقف خواب در مورد چیزی، ناگهان Ba-Bah - و شاخه ها. بنابراین برای من معلوم شد که شگفتی کامل و شادی است. و ترس، شاید، فقط زمانی بود که من به "داستان عادی" موافقت کردم. من می ترسم که من در نقش من نیستم در ابتدا، من حتی سعی کردم امتناع کنم، اما سمیرل سمیویچ معلوم شد، و ما موافقت کردیم که ما سعی خواهیم کرد آن را بدون تعهد به یکدیگر انجام دهیم.

- به عنوان تولید کننده و مدیر، شما به طور گسترده ای در محافل باریک شناخته شده است. بنابراین، جاه طلبی های شما اجرا شد، راضی بود؟

- آره. من کاملا رنج نمی برم و از اختلالات رنج نمی برم. (می خندد.) اما همه چیز که با پدیده های جانبی حرفه ای عمل می کند، قبل از من هنوز آمده است. من بی سر و صدا از طریق خیابان ها می روم اما شاید آن را کمی بیشتر از اعتماد به نفس بیشتر.

- در حالی که شما به طور کامل به بازیگر تغییر نکرده اید، دیگر زمینه های فعالیت را پرتاب نکنید؟

- همه چیز جادویی شکل گرفته است. و آنچه مورد نیاز نیست، سقوط می کند، یک چیز جدید، جالب ظاهر می شود. در حال حاضر من دو پروژه بزرگ، یک جشنواره فیلم - "لبه نور. شرق "در ساخالین و در Kaliningrad" لبه نور. غرب". و به طور کلی، زمانی که فرصتی برای انجام کاری وجود دارد که خودتان نیست، و کسی گران است. از آنجا که من چیزهای زیادی دارم، من با همه چیز در عمل موافق نیستم، در حالی که من واقعا از این فرصت را انتخاب می کنم.

Aleksey Agranovich:

در نقش روانشناس در سری "ذرات جهان"

عکس: خدمات مطبوعات کانال اول را فشار دهید

- شما یک روانشناس را در "ذرات" بازی کرده اید. آیا شما احساس خوبی دارید و مردم را درک می کنید؟

- من فکر می کنم کمی آنها را درک می کنم. من از کسانی نیستم که می توانند مردم را دستکاری کنند، اما به اندازه کافی آموخته اند تا درک کنند که چگونه با آن برخورد کنند. به طور کلی، من دوست دارم به برقراری ارتباط، من بسیاری از دوستانم، گاهی اوقات من حتی من را سرزنش می کنم که من زمان بیشتری را با آنها صرف می کنم از خانواده ام. (لبخند می زند) به هر حال، یک بار پس از ارتش من با روانشناسان آشنا ارتباط برقرار کردم. من هرگز علاقه خاصی به این نداشتم، اما من کنجکاوی را ایجاد کردم. سپس کتاب فوق العاده "افرادی که بازی می کنند و بازی هایی را انجام می دهند که در آن مردم بازی می کنند"، من آن را با لذت بخوانم. اما من خودم هرگز به یک روانشناس نمی روم (هرچند که از هر چیزی تعطیل نکنم)، نمی دانم که می توانم به من بگویم که من در مورد خودم نمی دانم. اما این اتفاق افتاد، من متوجه شدم که کسی از دوستانم - با کسانی که این انتظار را نداشتند از آن انتظار نداشتند، به پذیرش بروید و به آنها کمک می کند، مجددا به آنها کمک می کند. این بستگی بسیار بستگی دارد از یک فرد، آن را مانند یک داروی مشابه ... کسی به آن اعتقاد دارد، و آن را کار می کند، و کسی همه زندگی خود را استدلال می کند که این یک دارونما است.

- اگر ما در مورد مدل زندگی روسیه صحبت کنیم، ما چنین روانشناسان داریم - دوستان. آیا شما برای کسی درخواست می کنید؟

- بله، اغلب. در برخی از سوالاتی که در آن من متمرکز هستم، همیشه می خواهم بپرسم. و برای متقاعد کردن من که قرمز سبز است، غیر ممکن است. اما افرادی که نظرات من واقعا اعتماد دارند، یا به جای آن، من به آن علاقه مند هستم و شنیده ام، شروع به فکر کردن می کنم که چرا موقعیت شخص به شرح زیر است. و گاهی اوقات نقطه نظر من را تغییر می دهم.

- در شرکت با دوستان شما رهبر، روح شرکت یا، بلکه یک عاشق فکر و گوش دادن؟

- بستگی به شرکت دارد در بعضی ها، احتمالا به خودم توجه بیشتری می کنم، و در نوعی از افرادی که می توانند هر دو روح باشند و هر چیزی، و این جالب ترین است.

- و با کدام تعداد افرادی که برای شما راحت ترین شرکت هستند؟

- اصلا مهم نیست. من همیشه صد نفر را برای تولد می خواهم. در حال حاضر چنین سنت وجود دارد، دوستان می دانند که چنین روز در پاییز وجود دارد، زمانی که آنها تماس می گیرند و تماس می گیرند. اغلب افرادی که یک سال یکدیگر را نمی بینند و هنگامی که آنها خیلی ارتباط برقرار می کنند، من با شادی خوشحال هستم.

Aleksey Agranovich:

در فیلم "چه مردانی می گویند"

عکس: قاب از فیلم

- بنابراین، آیا شما یک عصبانیت هستید؟

- این یک سوال سخت است. برای من دشوار است که به او پاسخ دهم، زیرا در نشانه های خارجی من، بلکه یک بیرونی، اما من نمی توانم بگویم که خیلی زیاد است. چیزهایی وجود دارد که من با هیچ کس به اشتراک نمی گذارم، نه به این دلیل که من برخی از مجتمع ها را پنهان می کنم یا تجربه می کنم، اما به سادگی چون من نمی خواهم. این بدان معنا نیست که به هر حال روزی من در مورد آن صحبت نمی کنم. اما شما باید اعتراف کنید، من cranque بودم. (لبخند می زند.)

- و شما همیشه با همسر من صادق هستید؟ باید به نظر شما، نوعی از مناطق غیر هویت در رابطه مردان و زنان باشد؟

- من چنین مناطق ای ندارم تنها چیزی که من در فرآیند کار داخلی هستم باید چیزی را مطرح کنم، پس همیشه آماده صحبت در مورد این موضوعات نیستم و نمی توانم آنچه را که من را دوست دارد به اشتراک بگذارم. و در بقیه اسرار از شخص، که من زندگی می کنم، من ندارم.

- در دوران کودکی و نوجوانی، آیا شما به والدین وابسته شدید؟

- من به طور کلی با والدینم خیلی خوش شانس بودم، هرچند، همانطور که در بسیاری از خانواده ها، ما لحظات دشواری داشتیم. من یک پدربزرگ فوق العاده و مادربزرگ داشتم، و عمو، و به طور کلی همه افرادی که من را در دوران کودکی احاطه کرده بودند. من عاشق شدم و در خانواده ما ما همیشه احترام، حتی به یک کودک کوچک قدردانی کردیم. بنابراین، من خودم تصمیمات زیادی برای کودکان انجام دادم: چه کاری باید انجام دهید یا نه، انجام دهید یا درس بخرید. (خنده حضار)

- شما مجبور به انجام درس نیستید؟

- از زمان به زمان، البته، پرواز، اما هنوز هم چنین ابزار وجود دارد که می تواند من را به دانشکده تاریخی اگر من آن را نمی خواهم. آنها می توانند با من در این موضوع صحبت کنند تا چیزی را ارائه دهند. در واقع، پس از مدرسه و به هیچ وجه دو تابستان نمی رفت. من فقط در مورد آن فکر نمی کنم، یک مرد نسبتا فریبنده بود. در نتیجه، من به ارتش رفتم.

با همسرش، بازیگر ویکتوریا Tolstoganova، بازیگر، با هم برای هشت سال

با همسرش، بازیگر ویکتوریا Tolstoganova، بازیگر، با هم برای هشت سال

گنادی Avramenko

- دانشکده زندگی در ارتش گذشت؟

- به طور رسمی، من یک فرم دریایی را پوشیدم، اما دو سال خدمت کردم. این بخشی از منطقه لنینگراد بود، و فعالیت های موسسات نظامی، آزمایشات، آزمایشات را فراهم کرد. به طور معمول ارتش شوروی معمولی. من از رفت و آمد مکرر فراخوانی نخواهم کرد، اما از یک زندگی عادی انسان در هر حیاط کشور ما خیلی متفاوت نبود، مگر اینکه در حلقه های بلوار باشد.

- و حیاط شما کجاست؟

- تا شش سال من در منطقه Butyrskaya خیابان زندگی می کردم، آغاز بزرگراه Dmitrovskoye، اما بخش روشن و زیبا از دوران کودکی و جوانان خود را در منطقه مترو "فرودگاه" در پدربزرگ و پدربزرگ و مادربزرگ زندگی می کردند. سینما و تعاونی های ادبی وجود داشت، و من بخشی از آنها را صرف کردم، و بعضی از آنها - با مادر من در یاسنف، زمانی که ما یک آپارتمان آنجا گرفتیم. اما در Hoshenov خود، من کمی بود، فقط به مدرسه رفتم و از آن بازگشت. من از مدرسه معروف و عالی لئونید میلگرام فارغ التحصیل شدم. و هنوز هم دوستان زیادی از آنجا دارم. گاهی اوقات شما یک فرد را ملاقات می کنید، نیمی از سلول ها گذشت، اما مدرسه 45 چنین رمز عبور است. من اکنون دختر ارشد را در آنجا یاد می گیرم. این، البته، دیگر مدرسه نیست، اما با این حال.

"پدربزرگ شما یک فیلمنامه نویس مشهور است، پدر - یک اپراتور بزرگ، اما شما، از ارتش آمده، تصمیم گرفت تا به دانشکده عمل وارد شود.

- اما من یک بازیگر مادر را با آموزش و پرورش دارم. من زمان زیادی را در دوران کودکی و جوانان با دوستان خود گذراندم، این فقط تئاتر بود، همانطور که در حال حاضر معمول است صحبت کردن، یک حزب. مامان مدرسه مدرسه MCAT را به پایان رساند. بنابراین، بگویم که من به هنرمندان نمی روم با هر چیزی برای انجام هر کاری، اما من تمایل به تبدیل شدن به یک اپراتور برای تبدیل شدن به یک ثانیه نیست. و تا کنون من با تجسم بصری هر چیزی، به طوری، حتی عکاسی بد، به این معنا، طبیعت بر روی من استراحت می کند. و پدربزرگ دراماتوری و درس های مدیریتی، من این نیستم، اما من به یاد می آورم. طعم این مورد از او است.

پسر ایوان و دختر ارشد از اولین ازدواج وارارا

پسر ایوان و دختر ارشد از اولین ازدواج وارارا

عکس: آرشیو شخصی Alexey Agranovich

- در شرکت عمل مامان مردم را با نام های معروف جمع آوری کرد؟

- به طور طبیعی اینها مادران مادر هستند، Vsevolod Abdulov دوست بسیار نزدیک او بود. ما هنوز در خیابان Butyrskaya در یک آپارتمان جمعی با مادر زندگی کردیم. هنگامی که کاشت آمد و آلیس را در رکورد سرزمین عجایب کشید، که هنوز هم به هیچ وجه فروخته نشده بود، فقط چاپ نشد، جایی که او با ولادیمیر Semenovich Vysotsky به نظر می رسد. و من هنوز آن را با امضای "از Cheshire Cat" ذخیره کرده ام. چنین معلم فوق العاده ای، کارگردان، بازیگر Gennady Yalovich وجود دارد، مردم او را با توجه به قسمت معروف کباب از فیلم می دانند "اشک های مسکو اعتقاد ندارند"، جایی که او دوست دوست Goosh، و نقش اصلی در فیلم " سی و سه". Lyubov Vasilyevna Strizhenova - دوست دختر فوری معدن. Sasha Strizhenov - دوست دوران کودکی من. به هر حال، او ادعا می کند که من را از بیمارستان منتقل می کند. درست است، او پس از آن کمی کمتر از نیم بود، اما از لحاظ تاریخی به نظر می رسد که آن را به نظر می رسد. (خنده حضار)

- آیا عضو کامل شده اید؟ اگر زمان به نیمه شب رفت، به رختخواب فرستادید؟

- متفاوت اتفاق افتاد، اما مادر من اغلب برخی از رویدادها، تولدها را با من گرفت. من باید بگویم که پدربزرگ من بسیاری از افراد شگفت انگیز را دیده ام. به عنوان مثال، وادیم نیکولایویچ کوستایلف، نمایشنامه نویس، نوشتن سناریوها برای فیلم "پادشاه گوزن"، "Aibolit-66" و یک دسته از نمایشنامه ها. مردی از یک باور نکردنی، بسیار مهربان است، من او را به خوبی به یاد می آورم. از سوی دیگر، پدربزرگ بسیاری از درام های جنایتکار یا نزدیک به نژاد را نوشت، و او یک دوست داشت - محقق الکساندر لوویچ اسپیر. شما می توانید یک میلیون نفر را به یاد داشته باشید، و Bulat Ocudzhawa، و اولگ نیکولایویچ Efremova ... بنابراین من خوش شانس بودم که در خانواده متولد شدم، که با بسیاری از افراد فوق العاده دوست داشتم. پدربزرگ در استودیوی معروف Arbuzov Front-Type، که در آن Andrei Goncharov و ولنتاین پلوک و الکساندر گالیخ خدمت کرده اند، خدمت کرده است. آنها با الکساندر Arkadyevich دوست بودند، اما وقتی چهار ساله بود، کشور را ترک کرد. بخش قابل توجهی از سوابق او، که هنوز ادامه دارد، در خانه ما ساخته شده است. اولگ دال اولین نقش اصلی خود را در تصویر پدربزرگ "مردی که شک و تردید دارد، بازی کرد.

- و در فیلم Studio شما در طول فیلمبرداری نیشکر؟

- من به Mosfilm آمده ام اما در تیراندازی به میزان کمتری رسید، زیرا زمانی بود که من با پدرم صحبت کردم. و پدربزرگ را در دوران کودکی آگاهانه من "سپر شهر" را برداشت، اما در قزاقستان، جایی که من دریافت نکردم و تصویری از مقررات محدودیت در نیشنی نووگورود. اما بخشی از آن، منطقه تیراندازی به ما در خانه بود، زیرا پدربزرگها سناریوها را نوشت و خواندن آنها همیشه یک مراسم اجتماعی بود.

- شما گفتید که با پدرت ارتباط برقرار کرده اید. هنگامی که رابطه را از سر گرفت؟

- پانزده سال، در کلاس دهم. ما شروع به برقراری ارتباط دوباره کردیم، و ما روابط قابل توجهی را برای این روز داریم. این فقط با انتشار فیلم "توبه" همخوانی داشت، و حتی قبل از اینکه تمام نخست وزیر پدر، بی سر و صدا یک نسخه از فروشگاه "Mosfilm" را به دست آورد، و او در مدرسه ما در شب نشان داده شد. شایعه در مورد او در سراسر کشور راه می رفت. سپس، هنگامی که من به ارتش رفتم، برای چند روز در نیشنی نووگورود به او آمدم تا خداحافظی کنم، او فیلم "مادر" را با Gleb Anatolyevich Panfilov حذف کرد. و سپس ما در حال حاضر با هم کار کردیم، او را حذف کرد، سعی کردم چیزی را هدایت کنم.

به عنوان یک ساکن شهری، Alexey مقادیر استراحت زمانی که ممکن است از طبیعت خارج شود

به عنوان یک ساکن شهری، Alexey مقادیر استراحت زمانی که ممکن است از طبیعت خارج شود

عکس: آرشیو شخصی Alexey Agranovich

- چرا شما در vgik دریافت نکردید، آن را انداختید؟

- این یک موضوع مصاحبه جداگانه است، من نمی خواهم در مورد جزئیات آن صحبت کنم، برخی افراد هنوز زنده هستند. اما اگر به طور خلاصه، یک درگیری خاص وجود داشته باشد که در آن به نظر می رسید، دو طرف وجود داشت: کارگاه و بخش، و من یک دوره قدیمی بودم. به عنوان یک قاعده، در وایک کارشناسی ارشد نام های بزرگ وجود داشت، اما آنها یک ماه قبل از امتحانات آمدند، و برخی از معلمان، مانند ما، دائما بودند. و من برنامه را برای آنها راحت کردم. اما همه اینها به یک داستان دشوار با تقسیم میان استادان تبدیل شده اند. و بعد از سال سوم من ترک کردم من آلبرت فیلسوف، پادشاهی بهشت ​​را به او می دانم و خوشحالم که او "داستان عادی" را دید و راضی بود. این برای من مهم است

- شما فکر نمی کنید که شما دیپلم نداشتید، نگران نباشید؟

- نگران نباشید در آن زمان، این فقط خیلی ترسناک بود. دیپلم دیپلم، اما بعد از شش ماه من در تئاتر آنتون چخوف در لئونید تورمکین در بازی "مترو"، با میخائیل اولگوویچ Efremov بازی کردم، در حال حاضر دوست نزدیک من. من در نخستین بازی در اتاق پانسمان گیگاراهاهانیان نشسته بودم، زمانی که همکلاسی های من هنوز هم تا حدودی کشید. صادقانه، من هنوز هم نمی فهمم آنچه که من از دست دادم، علاوه بر این که من هرگز نمی توانم به دلیل عدم وجود دیپلم تبدیل به یک وزیر فرهنگ شود.

- شما برخی از بحران ها را گذراندید: سن، ذهنی؟

- مانند هر فرد عادی، البته، بله. آنها به عنوان یک قاعده، با برخی از تغییرات بیولوژیکی و تغییرات در زندگی شخصی مرتبط بودند.

- چطور از آنها بیرون رفتی؟

- هر کس یک داستان بسیار طولانی است. اما من همیشه سعی می کنم عمل کنم کار کمک می کند. در چنین مواردی، شما باید آنچه را که نمی خواهید انجام دهید انجام دهید. به طور کلی، همه چیزهایی که برای من اتفاق افتاد، اتفاق افتاد و یک چمدان کوچک وجود دارد که می توانم از آن استفاده کنم، در هر حرفه ای من کار کنم.

- چگونه یک نوجوان و جوانان بودی - در عشق یا فقط شکستن؟

- من فکر می کنم که بازپرداخت و عشق مترادف است. کل مدرسه از کلاس دوم من عاشق یک دختر بودم، اما ما هیچ ارتباطی نداشتیم. ما بعدا به دوستانم تبدیل شده ایم. و سپس، مانند بسیاری از جوانان، داستان های مختلف کامل بود.

- شما دو فرزند دارید: دختر از اولین ازدواج و پسر از دوم، که در حال حاضر هفت ساله است. برای اولین بار، شما به طور کامل احساس احساس پدر و مادر؟

- در مورد خاص من، هر دو قسمت دیگر کاملا پیچیده است. احساسات پدر ... من بچه هایم را خیلی دوست دارم. و آنها در تمام دوره های زندگی به من علاقه مند بودند.

- چه چیزی دوست دارید با وانیا انجام دهید؟

- در شش ماه گذشته، پسر اشتیاق برای فوتبال دارد، او در بخش مشغول به کار است، بنابراین تقریبا همه در مورد آن صحبت می کنند. ما همچنین کارتون ها را تماشا می کنیم، به فیلم ها می رویم، چیزی بخوانیم، بحث کنیم. او همچنین یک فرد مستقل، تصمیم می گیرد آنچه را که می خواهد انجام دهد، تصمیم می گیرد. ما سعی می کنیم با او دخالت نکنیم، بلکه به سرعت نرسیده ایم.

- و با دختر من، چند بار ارتباط برقرار می کنید؟

- متأسفانه، فقط کمتر از. پخت و پز یک دختر بسیار با استعداد. او قطعا توانایی هایی برای زبان هنری دارد، او در استودیوی شگفت انگیز Misha Lobazov مشغول به کار است، او در حال حاضر چندین نمایشگاه داشت. آنها مجسمه ها را ساختند، چیزی را جمع آوری می کنند و برش می دهند، فضاهای و پروژه ها را در محل ساختند. او همچنین دارای یک مادر است - یکی از بهترین طراحان گرافیک در کشور است. اما در عین حال، دخترش به من درک می دهد که او قصد ندارد این کار را انجام دهد، رویاهای موسسه تئاتر.

- آیا شما روابط با یک پسر و یک دختر متفاوت دارید؟

- نه. به طور کلی، به طور کلی، تفاوت بین یک مرد و یک زن، اگر چه من درک می کنم که قطعا در بعضی چیزها وجود دارد، نه به همین ترتیب. برای من مهم است که این برای یک فرد است.

- اگر ما در مورد یک زن صحبت می کنیم، از بین بردن "شیمی" به عنوان جزء اصلی عشق، پس چه ویژگی هایی را به غیر از جهانی اختصاص می دهید؟

"اگر همه چیز را حذف کنید" شیمی "را حذف کنید، شخصیت به معنای شخصیت است و آنچه که بیان می شود، همیشه مبهم درک می شود.

Aleksey Agranovich:

در بازی Kirill Serebrennikov "تاریخ عادی" Agranovich بازی Adoy-Senior

عکس: خدمات مطبوعاتی "Gogol Center" / IRA Polar

- همسر شما ویکتوریا Tolstoganova یک بازیگر کلاس اول است، یک شخص، اما او شخصیت بسیار قوی و تکان دهنده است که به نظر من، می تواند مشکلات را در ارتباطات ایجاد کند ...

- آیا شهر را دوست دارید که در آن زندگی می کنید؟ از نقطه نظر آب و هوایی، او به همان اندازه است. بنابراین، آن را بهتر نمی کند، و نه بدتر، بنابراین، شخصیت چیزی است که من در سن من کاملا طبیعی است. این پدیده طبیعت است.

- به این ترتیب، Protuberans گاهی اوقات می تواند در شما پرواز، اما شما احساس جسورانه آنها؟

- من حتی نمی دانم اگر برخی از خانواده ها یا روابطی وجود داشته باشد که در آن مردم در وضعیت بی اهمیت هستند. و جالب تر، عمیق تر، فرد نازک تر است، سخت تر آن تنظیم شده است و سخت تر است که شخصیت نامیده می شود.

- اما آیا می توانید سه ویژگی را که در Vike دوست دارید نام ببرید؟

- صمیمیت، احتمالا شهود و استعداد. صحبت از زیبایی نیست

- آیا می دانید که چگونه با دستان خود کاری انجام دهید؟

- متاسفانه نه. این فضیلت من نیست

- و چه چیز دیگری با فضیلت های خود تماس نمی گیرید؟

- به عنوان مثال، من به اندازه کافی تنبل هستم و دوست ندارم کاری انجام دهم که من علاقه مند نیستم، من آن را دوست ندارم و بلافاصله کار نمی کنم. من از کسانی نیستم که در همان زمان به چیزی دست یابند.

- شما در مسکو زندگی می کنید آیا مایل به تبدیل شدن به یک کشور هستید؟

- من یک دوره زمانی داشتم که من چندین سال در خارج از شهر زندگی می کردم. من عاشق طبیعت و بعضی از نقاط در نزدیکی مسکو هستم، اما ساکن شهر، و اگر هر کس وقت آزاد داشته باشد، ما جایی می رویم و سفر می کنیم. احتمالا، در سن پیری، من می خواهم در شهرستان حل و فصل کنم، اما تا کنون به نظر می رسد که سن ایده آل در جایی در جورجیا است. بچه ها شما نیازی نخواهید داشت و من خیلی دوست دارم گرجستان.

- آیا می خواهید به برخی از بخش های زندگی یا زمان خود بازگردید؟

- من قطعا می خواهم به آن زندگی بازگردم که در آن من در حال حاضر زندگی می کردم. من عمدتا اختراع و تدوین چیزهای یکبار مصرف را انجام می دهم. و در یک زمان من حتی رنج می برم که من آنچه را که من برای مدت طولانی زندگی نمی کردم. او جشنواره را باز کرد، و همه چیز، برای هر کسی پس از نیم ساعت لازم نیست. از سوی دیگر، در حال حاضر من چیز شگفت انگیز را درک کردم که احتمالا صادق ترین چیزی است که فرد می تواند در صحنه انجام دهد، زیرا واقعا یک بار اتفاق می افتد. از این قسمت ها و لحظات و یک زندگی و یک زندگی وجود دارد و اگر او هر بار که فرصتی برای انجام آنچه شما علاقه مند هستید، به شما ارائه می دهد، سپاسگزار باشید و حرکات تیز را انجام ندهید.

ادامه مطلب