آنا یامپولسکایا: "من مجاز به رد Kozakov در آخرین پناهگاه نیستم"

Anonim

در مقابل من نشسته یک زن جوان لاغر با صدای نازک، تقریبا کودکانه، که معمولا در میان خانم با شخصیت فولادی است. بر روی گردن - آویز در قالب یک کلید ... آنا به طور مداوم در تل آویو زندگی می کند، شهر که در آن آنها یک بار زندگی می کردند و با شوهرش کار می کردند. میشا، دانشجوی دانشگاه تورنتو و زو (آن را در ارتش خدمت می کنند) - فرزندان مشترک خود، به نام پدر و مادر Mikhail Mikhailovich. آنا دارای یک آپارتمان بزرگ دو طبقه است که در یک خانه معتبر با ارتفاع بالا در منطقه نخبگان Neve-Zedek به دریا نگاه می کند. در مسکو، بسیار نادر است. در یکی از این دستاورد ها، ما در رستوران خانه مرکزی نویسندگان ملاقات کردیم.

آنا، سال های تحصیلی شما در آفتابی chisinau گذشت ...

آنا: "نه، نه همه. خانواده ما به مسکو منتقل شدند. والدین متوسط، پدر، مهندس، مادر دبیر جلسات دادگاه است. آنها به من، تنها فرزند مورد علاقه، با توجه به استانداردهای دختر از یک خانواده خوب - یک مدرسه موسیقی در کلاس پیانو، سپس یک مدرسه موسیقی. و هنگامی که آنها در مورد کنسرواتوار صحبت کردند، در اینجا من شورش کردم. جالب ترین چیزی که من موسیقی کلاسیک را تحسین کردم، اما نمی خواستم این کار را حرفه ای انجام دهم. من خیلی خواندم، از طریق تئاتر ها، نمایشگاه ها فرار کردم. واضح بود که من یک مسیر "بشردوستانه" خواهم داشت.

چگونه یک جلسه سرنوشت ساز با شوهر آینده اتفاق افتاد؟

آنا: "واقعا سرنوشت ساز - بیش از تمام زندگی من تبدیل شده است. ما به طور کامل با شانس در یک رستوران بسیار محبوب و سپس کارگردانی WTO ملاقات کردیم. در آن شب مهمی که من با یک دوست آمدم، ما فوق العاده گفتم، بسیاری از دوستانم را ملاقات کردیم، به طور کلی، این یک فضای آرام بود - باشگاه آرام بود، هر کس ارتباط برقرار کرد، از جدول به میز حرکت کرد. در برخی موارد، یک گروه از بازیگران به رستوران می آمدند، که میان مایکل مایکایلویچ بود. این همه اتفاق افتاد اینجا - ما ملاقات کردیم و دیگر جدا نشد. رسما رابطه ما را قبل از تولد پسر بزرگتر، Misheutki صادر کرد، - به معنای واقعی کلمه به دفتر رجیستری پرواز کرد و امضا کرد. حلقه عروسی خودش خود را خریداری کرد و خودش را روی انگشت خود گذاشت. نه FATA شما و نه مارشا مندلسون.

تا آنجا که من درک می کنم، طبیعت بازیگری خودخواهانه است، و باید با آن حساب شود - لازم است که مرد مقدس، گرامی، تحسین ...

آنا: "من نمی گویم من با بازیگران مختلف کار کردم و این همه به صورت جداگانه است. برای من، بگذار بگویم، خانواده و اتحادیه خلاق الکساندر لازار و سوتلانا انوولیاوا - انکار کامل اسطوره در مورد خالق فریبنده، قادر به دوست داشتن هر کسی و قربانی کردن خود. بازیگران مردم هستند و مانند هر کس دیگری، ابتدایی، زیبا، آسیب پذیر و اشتباه هستند. چیز دیگری این است که ویژگی حرفه ای عمومی علامت آن را تحمیل می کند و آن را مانند کاغذ لاکتوم است. وسوسه با ماهیت واقعی انسان محبوب است. به عنوان، با این حال، هر وسوسه دیگر. و درک، عشق، توجه - همه چیز بدون استثنا مورد نیاز است. برای میشیل مایکایلویچ، کل معنای زندگی در حرفه بود. این Egocentrism نیست، بلکه فقرا است که او را عذاب می دهد و خوشحال شد. دشوار است توضیح دهید ... بخشی از زندگی چنین فردی - به این معنی است که کاملا درک و پذیرش همه چیز است که با آن ارتباط دارد - واکنش های افسرده و ناکافی زمانی که فرآیند خلاق گیر می شود یا به آن نمی رود رودخانه، فقدان کمک های عملی در زندگی روزمره، در بالا بردن کودکان. اما با تمام مشکلات زندگی ما، می توانم بگویم که من هرگز در مورد عصر مرگبار که ما را گول نکردم، پشیمانم. "

آنا و میخائیل در رستوران بازیگری WTO عملیاتی شرکت کردند. و از آن به بعد دیگر جدا نشد عکس: آرشیو شخصی آنا یامپولسکایا.

آنا و میخائیل در رستوران بازیگری WTO عملیاتی شرکت کردند. و از آن به بعد دیگر جدا نشد عکس: آرشیو شخصی آنا یامپولسکایا.

شما گذشته خود را ترسید: سه ازدواج، سه فرزند؟

آنا: "میخائیل Mikhailovich یک مرد عاطفی بود، از این نه بیش از حد هدف. او زندگی خود را در خاطرات autobiographical - نه تنها در مورد خلاقیت، بلکه در مورد نگرش به زندگی، خود، در مورد زندگی شخصی خود، از جمله چیزهای دیگر توصیف کرد. گاهی اوقات علت التماس با دوستان و عزیزان بود. همه این سه ازدواج مراحل زندگی هستند. چگونه می توانم نتیجه گیری در مورد روابط را انجام دهم، تنها از این واقعیت که ازدواج به پایان رسید، ادامه می یابد؟ من حتی فکر می کنم این صادق تر است - پراکنده، و نه در دروغ زندگی نمی کنند ... "

شما یک دوست دختر را منطقی نگاه می کنید ...

آنا: "عقلانیت ویژگی لازم شخصیت، و همچنین نرمی، نادری و هر چیز دیگری است. Kozakov نیز بسیار منطقی و سخت بود زمانی که آن را به حرفه. "

او تصور یک مرد بسیار خوش تیپ را انجام داد و عبارت "من یک سرباز قدیمی هستم و من نمی دانم کلمات عشق" تنها به شخصیت او تعلق داشت، زیرا هنرمند، که این نقش را بازی کرد، اساسا متفاوت بود. مراقبت از خود را به چه معین کرد؟

آنا: "ما همیشه کار کرده ایم - بدون تعطیلات آخر هفته، تعطیلات. به نظر من، حتی در یک رویا. و کار با تور، نورد اجرای، آماده سازی موارد جدید مرتبط بود. و همیشه مردم اطراف. نگرانی در ارتباط ما بود ... من به این سوال پاسخ نمی دهم. "

چه چیزی از یک زن در نزدیکی خواست؟

آنا: "به شدت توجه داشته باشید به همه چیز که او می کند. اما او نیازی نداشت و این یک قاعده تنگ بود، که حتی به چالش نرسیده بود. من پس از عملکردی، خسته ام پس از عملکرد، خسته، با کیسه های با محصولات، و یک مشکل دیگر با تبلیغات و یا تور، که شما نیاز به تصمیم فوری، و تلفن شکسته است، اما Kozak در حال حاضر من را با یک روزنامه با مقاله خود را به من کشیده است یا شامل یک مصاحبه است که باید مورد بحث قرار گیرد. و اگر من رد کنم، او نه برای شوخی، و روز بعد، همه آشنا و غریبه ها متوجه شدند که من خودخواه بودم و من به شوهر خودم علاقمند نبودم. من را به من نگفتم، آن را نیز بخشی از حماسه خانواده ما بود. اگر من توسط یک فرد شگفت انگیز، زیبایی و استعداد این مرد ندیده بودم، احتمالا هیچ یک از طولانی و جالب زندگی ما با هم در یک ریزه نیست. "

Kozakov یک ماده نیست، نه یک مرد تجاری؟

آنا: "کاملا. اگر چه این می تواند بسیار محبوب برای تجارت باشد. او نمی دانست چگونه این کار را انجام دهد، و این نیز قدرت و منحصر به فرد او بود. "

میخائیل اولین فرزند در خانواده بازیگران بود. عکس: آرشیو شخصی آنا یامپولسکایا.

میخائیل اولین فرزند در خانواده بازیگران بود. عکس: آرشیو شخصی آنا یامپولسکایا.

و او می دانست که چگونه استراحت کند؟

آنا: "من نمی توانم آن را با یک تعطیلات تماس بگیرم. هنگامی که بچه ها کوچک بودند، همه ما در Peredelkin در خانه نوشتاری خلاقیت زندگی کردیم. Mikhail Mikhailovich با فیلمنامه نویس های شگفت انگیز، شاعران، نویسندگان، به ویژه با یک دوست گران قیمت، نمایشنامه نویس میخائیل Roshchin ارتباط برقرار کرد. اما این یک استراحت جشن نیست، بلکه یک ارتباط بسیار شدید است. یا به طور بی نهایت در جستجوی مواد برای کار بعدی بخوانید. Workaholic، کوتاه تر. "

در اسرائیل، در ابتدای دهه نود، شما ابتدا با هم کنار گذاشتید و آنها سعی کردند زندگی را بسازند ...

آنا: "پس از آن در روسیه سخت ترین وضعیت بود، مردم عملا متوقف به رفتن به تئاتر، اولین چیزی که از روشنفکران را رد کرد، بیشتر عمومی است که از شبهای خلاق Kozakov بازدید کرد. تلفن سکوت، تور، اجرای یخ زده بود، و ما یک کودک کوچک داریم. Kozakov در وحشت بود. و نه تنها از ترس کمبود پول، اما این وحشت که هیچ فعالیتی وجود ندارد، اما چگونه بدون اکسیژن باقی بماند. و پس از آن یک دیدار با Evgeny Arie، یک مدیر فوق العاده بود که قصد داشت یک تئاتر روسی زبان در اسرائیل را سازماندهی کند. و البته، هنرمند با همان نام و استعداد، علاوه بر این، تقریبا هیچ کار باقی مانده، بلافاصله به این تئاتر دعوت شد. من تمام peripetics را بازگو نخواهم کرد، این دنیای ناآشنا فوق العاده دشوار بود، که در آن همه چیز متفاوت است. به معنای واقعی کلمه. امروز دشوار است درک شود، مردم به راحتی در سراسر کشورها و قاره ها حرکت می کنند، آنها در آنجا کار می کنند و گرا هستند. ما از Scoop وارد شدیم، نه دانستن آنچه که بانک، کارت اعتباری، ماست، قرارداد و خیلی بیشتر است. من در مورد زبان صحبت نمی کنم. "

همانطور که من آن را درک می کنم، شما در اسرائیل خوب بودید، و Kozakov از نوستالژی در سرزمین خود رنج می برد، درست است؟

آنا: "این دقیق تر است تا زمانی که مردم و کار آنها، استعداد قدردانی می شود، از استعداد قدردانی می شود، و تاروس طلایی هنوز کشور را دستگیر نکرده است. من نمی توانم خوب باشم وقتی دیدم چه مشکلاتی شوهرم را برطرف می کند. من نمی توانم ترس را نشان دهم، گرچه خودم، در یک لحظه، برای سازماندهی زندگی ما بود. باور کن، خیلی دشوار بود. "

شما می گویید که میخائیل Mikhailovich یک هنرمند تجاری نبود، اما من به یاد داشته باشید تبلیغات قهوه عالی با مشارکت خود، تبلیغات بانکی ...

آنا: "این کار بود که او کیفی انجام داد. با این حال، جورج کلونی، که به نظر می رسید، به نظر می رسد، نمونه ای از شوهرم و همچنین قهوه تبلیغ شده است. "

آنا، آیا شما از نیمه دوم خود حمایت اخلاقی دریافت کردید؟

آنا: "من حتی هیچ نظری از حمایت اخلاقی خودم نداشتم. من قبلا توضیح دادم که در خانواده ما، شکل مرکزی، میشیل مایکایلویچ بود. و درست بود او به همه ما سخت بود. "

آیا می توانید روزهای هفته خود را توضیح دهید؟

آنا: "شوهر دوست داشت در اوایل صبح کار کند، در حالی که همه خواب بودند. دوش، فنجان قهوه - و برای یک جدول نوشته شده. در اسرائیل، به هر حال، به جای یک جدول نوشته شده، او به دریا رفت، به دریا رفت، قهوه را در یک کافه ساحلی نوشید و گفتگو با دوستان ساحل بود. "

حسادت نبود؟

آنا: "نه، او دلیلی نداشت، من همیشه عشق او را احساس کردم. حتی در جنگ های گرم زمانی که آنها آماده بودند برای کشتن یکدیگر. من می توانم با اطمینان بگویم که در طرف او شروع به نگاه زمانی که ازدواج ما خسته شده و شروع به سقوط از هم جدا. "

دلیل این شکاف چیست؟

آنا: "آیا این فقط یک دلیل است؟ این روند است. طولانی و دردناک مقدار زیادی انباشته شده است، و بیگانگی آمده است. من از وحشتناک خسته ام هیچ کس هیچ کس را انداخت. "

دختر شما Zoya متولد شد زمانی که Kozakov در حال حاضر شصت سال بود، و او مورد علاقه خود را ...

آنا: "هنگامی که من به خبرنامه ای که خانواده ما انتظار داشتم را گزارش دادم، او را پرسید:" و چه چیزی من هستم؟ "البته شما می توانید این ترس ها را درک کنید - قابل توجه، پسر شش سال است ... اما من برای پسرم ایستاده بود: "سپس من برای خودم روبرو شدم!" چگونه او پس از آن متهم شد! کودکان هر دو او را تحسین می دانستم، نمی توانم بگویم که مورد علاقه Zoe است، ناعادلانه است، این فقط جوانتر است، دختر، و احساسات به روش های مختلف بیان شده است. "

در معنای روزمره، چه پاپ Michael Mikhailovich بود؟

آنا: "ویژه. او نمی توانست از این واقعیت آگاه شود که بچه ها خوردند یا چیز دیگری مانند آن، اما آنها علاقه مند به برقراری ارتباط، صحبت کردن، او آنها را خواند، تماشای فیلم ها با هم، اجرای. ما آنها را در تور بردیم، فرصتی دیگر برای اختصاص دادن حداقل برخی از زمان به نظر نمی رسید. این ارتباط با پدرش با کیفیت بالا بود و عمدتا آنها را تشکیل می داد. "

آنا یامپولسکایا:

"معنای زندگی او در حرفه بود. این یک نکته است که عذاب و خوشحال بود. " عکس: الکساندر Cornestikhenko.

میخائیل Mikhailovich پیش بینی مراقبت از خود را؟

آنا: "بله، بنابراین تصمیم گرفتم به ما بیاورم، همانطور که من به من تلفن گفتم، این خبر را اعلام کردم - برای پایان دادن به زندگی من در خانواده ام. این خنده دار است که در گذرنامه های اسرائیلی ما شوهر و همسر ما باقی مانده است، چه چیزی او را به یاد می آورد، زمانی که او می گوید که می خواهد با من ازدواج کند و دوباره شوهر من را بمیرد. به طور کلی، البته، دوره شگفت انگیز زندگی ما بود. به نظر می رسید Kozakov نهایی خود را امضا کرده است، عبور از خیانت، ناامیدی به Catharsis. ما در مورد سال گذشته زندگی زمین ما با او صحبت کردیم. خیلی ناراحت شدم ... و زیبا. ما در نهایت ملاقات کردیم، او به هر چیز کمی توجه داشت. این گفتگوها، این شارژ و غذا برای تفکر من برای مدت طولانی کافی خواهد بود. و من شنیده ام بسیاری از کلمات فوق العاده در آدرس من ... ستایش اصلی برای من عبارت بود: "من به شما افتخار می کنم، Nyushenka."

Kozakov می خواست در اسرائیل دفن شود؟

آنا: "قبل از رفتن به ما، او گفت که او می خواهد در کنار پدرش، در گورستان معرفی شده دفن شود. در اسرائیل، زمانی که از یک تشخیص وحشتناک آگاه شد، به نحوی این موضوع مورد بحث قرار نگرفت، به سادگی به این معنی بود که او بر سرزمین مقدس استراحت می کرد. اما این تصمیم درست بود - او را در خانه، در روسیه، در مسکو دفن کرد. در نهایت، همه روح ها در اورشلیم یافت می شوند. خانه های ما توسط Misha Cross نگه داشته می شود، که او هرگز برداشته و یک آیکون کوچک ... اینها چیزهای گران قیمت هستند. و بقیه در حافظه است. "

آیا شما روابط کشیده شده با کودکان مایکیر Mikhailovich؟ او دختر کاتیا و پسر سیریل را از اولین ازدواج با یک همکلاسی، استونیایی با مبدا، گرتا تار و دختر دیگری از مانان از ازدواج دوم با Medea، گرجستان توسط ملیت؟

آنا: "هیچ اختلاف بین ما وجود نداشت. بدون مواد، هیچ کس دیگر. با توجه به اینکه پسر کوچکترین کیل مایکایلویچ، کیریل، ما به طور قابل توجهی صحبت کردیم، پس از آن، پس از شکاف ما با Kozakov و خروج به اسرائیل، دوره خنک کننده تنظیم شد. در حال حاضر ما به شدت ملاقات می کنیم، اما این دیگر موضوع رابطه نیست، ما فقط به عنوان خانواده بیشتر احساس می کنیم، میخائیل Mikhailovich ایالات متحده را متحد می کند. برای او بسیار مهم بود که تمام کودکان و نوه ها در میان خودشان دوستانه بودند. "

داستان رسوایی ترین، البته، ازدواج آخر، شش ساله از Kozakova با امید ویژه جوان Sedovo، ادعا یک فن، که طلاق نداده است، ادعا کرد که فضای زندگی ای که در مسکو خریداری کرده اید. .

آنا: "من نمی خواهم در مورد این موضوع صحبت کنم. هر یک از ما مسئول اقدامات خود است، ما آن را نمی خواهیم که این حق را بگیرد. "

مدت کوتاهی قبل از مرگ Kozakova، من یکی از آخرین مصاحبه های خود را خوانده ام. او اعتراف کرد که علی رغم طلاق زمانی که احساس بدی کرد، متوجه شدم که هنوز به همسر چهارمم می روم، به آنا ...

آنا: "میخائیل Mikhailovich یک مرد بسیار کلاسی بود. او به من لرزاند فقط آنجا آمد، جایی که من می خواستم، هیچ کس نمی تواند او را در سناریوی شخص دیگری زندگی کند. به عنوان یک جانور زخمی در آنجا اجرا می شود، کجا نجات پیدا خواهد شد. بنابراین میشا به خانواده پرواز کرد. و من احساس نکردم که او را به پناهگاه رد کنم. در دومی، همانطور که معلوم شد ... "

چقدر طول می کشد Mikhail Mikhailovich در حال حاضر در زندگی شما؟

آنا: "هر روز. من صداهای خود را از دست می دهم همان من دوستانم را به من می گویم. به طور طبیعی، سال پس از سال، ما بیشتر و بیشتر احساس غیبت خود را. کودکان سخت است که از دست دادن پدر لذت ببرند. و اگر پسر به این معنا بیشتر بسته شود، پس با دخترم ما در مورد این موضوع صحبت می کنیم یا از بین می رود. برای هر سالگرد مرگ او، در ماه آوریل، مطمئن شوید که به پیتر، به خانه خود در کانال Griboedov و به مسکو، در گورستان پرواز کنید. دوستان عمومی ما با او می روند، و به یاد داشته باشید، به یاد داشته باشید. "

آنا یامپولسکایا:

"اگر من توسط یک فرد شگفت انگیز، زیبایی و استعداد این مرد، زندگی طولانی و جالب زندگی ما در حال افزایش نیست." عکس: سرگئی ایوانوف.

هنوز کتاب خاطرات را بنویسید؟

آنا: "من می ترسم که این کار را نکنم، من به یک استثناء دلپذیر تبدیل خواهم شد. امروز او تنبل را نمی نویسد، من خودم را تحت عنوان ... "

آیا شما مدتها پیش بوده اید - ساکن تل آویو، به مهمانان مراجعه کنید ... ذهنیت در طول سال ها تغییر کرده است؟

آنا: "پس از رفتن به اسرائیل، پس از رفتن به اسرائیل، علیرغم نگرانی های بسیاری، هنوز هم یک زمان برای آشنا شدن با من وجود داشت. این آسان نیست، اما لازم بود که حداقل سعی کنیم خودمان را درک کنیم، چیزی را برای تجدید نظر درک کنیم. به این معنا، من سعی می کنم تغییر کنم من می خواهم بهتر شود، با دقت بیشتر، من مطالعه کنم تا مردم را دوست داشته باشم، همسایه شما - سخت ترین کار در جهان، تقریبا غیرممکن است. همانطور که برای ذهنیت، این برای من یک مفهوم تار شده است. البته من فردی هستم که در فرهنگ و زیبایی شناسی دیگری شکل گرفته است، و این به هیچ وجه نمی رود، اما من نیز جهان را در سراسر سال های اخیر در اسرائیل و جهان اطرافم جذب می کنم. اگر من تغییر دهم، پس برای بهتر، به گفته دوستانم. "

در تل آویو، شما دوست دارید یک دختر سوار بر روروک مخصوص بچه ها "Vespa" رنگ نارنجی ...

آنا: "قرمز" Vesz "من قبلا در" Lambretta "در رنگ های آرام تغییر کرده است. این روش حرکت زیبا است! "

شما یک فرد فعال هستید، می دانم که آنها یک هتل بوتیک جذاب را باز کردند. اما دشوار است باور کنید که تولید کننده موفق آنا کوزاکوا برای همیشه ناپدید شد.

آنا: "شما درست است، از این اشتیاق بسیار آسان نیست که از شر خلاص شوید. من پس از غم و اندوه، که ما مجبور به تجربه بود، از تئاتر رفتم. این خانه پرنعمت ما را در یک هتل ناز در سبک استعماری بازسازی کرد. حالا من از نیروهای جدید احساس کردم. من در حال آماده سازی یک پروژه جالب در سبک نمایش گفتگو، اما نه در قالب تلویزیون، بلکه اجرای نمایش های دیدنی و جذاب با مشارکت یک روانشناس با استعداد Maxim Lessein. ایده من این است که به مردم کمک کنیم تا به طور فوری شرایط زندگی پیچیده را حل کنند. بنابراین، من برنامه "MES" را صدا زدم. همچنین یک مرحله بزرگ تئاتری را با مشارکت ستاره ها از کشورهای مختلف آماده کنید. "

و چگونه با شادی زن؟ یا بقیه مردان به Kozakova می رسند؟

آنا: "هیچ کس نباید مقایسه شود. هر فرد یک سیاره فوق العاده جداگانه است. این سوال تنها در تصادف است. همه ما می خواهیم خوشحال باشیم، و اگر شما نیمی از خود را می خواهید، من به سرنوشت مقاومت نخواهم کرد. "

ادامه مطلب