ستاره ها مدرسه را در مدرسه به یاد می آورد

Anonim

Tatyana Kotova، خواننده:

- همه کلاس های اول در اولین تماس خود عکس گرفته بودند، و من هیچ استثنائی نبودم. من واقعا در آن زمان در مورد گوشواره خوابیدم. در مورد گوشواره های واقعی بزرگسال! اما والدین هنوز نمی خواستند گوش شما را سوراخ کنند. و من اول از سپتامبر به یاد می آورم نه مقیاس برداشت ها، و این واقعیت است که آن را به عکس که من ارائه شده بود، گوشواره های بزرگ! پدر و مادر برای مدت طولانی برای عکس های خراب شده قسم خورده اند، اما هنوز هم شنیده و یک رویا طولانی را انجام دادند. در حال حاضر سال آینده من در گوشواره های زیبا زیبا چشمک می زنم. و ملکه مدرسه را احساس کرد!

لنا لنین. .

لنا لنین. .

لنا کاتینا، خواننده:

- من خیلی گرم سال تحصیلی را به یاد می آورم، اگر چه من خوشحالم که دیگر نیازی به انجام تکالیف ندارید و هر روز زودتر می شوید. و در عین حال، سال های جالب و بی رحمانه زندگی است! من کلاس اول خود را به خوبی به یاد می آورم زمانی که یک دانش آموز دبیرستان معمولا اولین درجه را با یک تماس در دست خود می گیرد و مدرسه را می گیرد. بنابراین من می خواستم آن را به من! (می خندد.) یک خانواده همراه من به مدرسه، حتی خواهر کاتیه، که هنوز در مادر در معده بود! من احساس فوق العاده ای از چیزی جدید، آشنایی با دختران و پسران دیگر داشتم. دسته گل من از گل رز بود، اگر چه معمول است برای آوردن Gladioluses، "من به یاد نمی آورم چرا این اتفاق افتاد ...

من هنوز هم شکل مدرسه را پیدا کردم که خیلی دوست داشتم: لباس با پیش بند های جشن سفید و سیاه برای هر روز. به طور کلی، من از ایده ی یکنواخت مدرسه استقبال می کنم، اگر چه زمانی که در درجه دوم تحصیل کردم، لغو شد.

من به یاد دارم معلم کلاس ما تامار ایوانوانا. معلم زیبا، بسیار درک. همیشه یک رویکرد فردی به هر کودک پیدا کرد. و به لطف او برای این بزرگ!

در مورد من، مدرسه همچنین به من دوست دختر وفادار خود را، که ما هنوز هم در زندگی خود را دست در دست راه رفتن!

به طور کلی، در حالی که شما مطالعه می کنید - به نظر می رسد که هرگز پایان نخواهد یافت، اما زمانی که PROM در حال آمدن است - من نیمه شب را تکان دادم! این احساس بود که دوران کودکی به پایان رسید و دیگر بازگشت نخواهد کرد.

بچه ها! لذت بردن از هر روز مدرسه! من به شما آرزوی موفقیت، صبر و کار سخت هر دانش آموز! اینها سالهای زیبا هستند که تمام زندگی خود را به یاد می آورید. انجام دهید این خاطرات بسیار زیبا، گرم، خوشحال هستند! این بستگی به شما دارد - همه چیز در دست شماست!

الکساندر پوپوا .

الکساندر پوپوا .

Alexandra Popova، گروه کارخانه:

- من از دوران کودکی می خواستم به مدرسه بروم !!! یک روز خواهر من تصمیم گرفت به من شوخی کند: او به من گفت که در مدرسه شما باید به "دو" یاد بگیرید! و قبل از اولین سپتامبر، مهمانان خانواده ما از آنها خواسته می شود که ارزیابی هایی را که می خواهم یاد بگیرم، و من افتخار می کنم که به "دو" پاسخ دهم. (می خندد.) هر کس شروع به خنده کرد، و من چیزی را درک نکردم. سپس مامان گفت که آنها سعی می کنند از "پنج" یاد بگیرند، که تقریبا همیشه دریافتم.

معمولا من در احزاب اول نشسته بودم، چون از بینایی بدی استفاده کردم. چیز مورد علاقه من یکی از کسانی بود که معلم مورد علاقه را رهبری کرد! من جغرافیا من، انگلیسی، ریاضیات و موسیقی را دوست داشتم، زیرا معلمان این علوم در مدرسه ما فقط از خدا هستند.

من به یاد می آورم، ما واقعا درس های تاریخ را به کل کلاس، به ویژه معلم، به عنوان معلم، به عنوان معلم به نظم و انضباط سخت تلاش نکردیم. و هنگامی که ما فقط از او بسته شد و بی سر و صدا نشست، به طوری که هیچ کس در دفتر وجود ندارد، و او مخاطبان را اشتباه گرفت. خوب، و پس از آن بسیار شرم آور بود ... اما به طور کلی من بهترین کلاس داشتم !!! هر کس بسیار فعال بود، رویدادهای خود را به طور مداوم سازماندهی کرد، در زندگی مدرسه شرکت کرد. و یک بار ترکیب رقص را در کلاه و با تعلیق، مانند مایکل جکسون قرار داده و همه چیز را در تعطیلات رقصید، پس از آن یک حزب در یک کلاس درس تنظیم شد.

النا Reshetnikova. .

النا Reshetnikova. .

النا Reshetnikova، برنامه پیشرو "X-Version":

- مدرسه نه تنها کلاسهای خسته کننده، گرایش و امتحانات است که هرگز باعث خوشحالی من نشد. زمان مدرسه یک دوره کامل است: هیچ روز، باز! وقتی تعطیلات به پایان رسید، غمگین شدم اما شادی جلسات با دوستان پس از جدایی تابستان همیشه از غم و اندوه خواسته شد. به عنوان یک قاعده، با دو ساعت از روز، کلاس فعال ما یک برنامه "نحوه ایجاد جهان بهتر" را توسعه داده است و شروع به تجسم آن در زندگی!

تمام کلاس های ارشد من روی میز سوم فشرده شدم. این مکان استراتژیک ترین است: شما همیشه در مرکز رویدادها هستید، شما در مقابل معلم نخواهید بود و همیشه می توانید از تمام شادی های دانشجویی (Crib، Notes، و غیره) استفاده کنید. همسایه خود را بر روی میز من به یاد داشته باشید بسیار خوب است. باهوش بزرگ و غرور مدرسه Dima Carpunin. نبوغ ما! برای او، فرآیند یادگیری دشوار نبود. می تواند کل درس را دوباره مقاله علمی را در شب بازنگری کند، به نظر می رسد زیر ذره بین یک پرواز را گرفت و یا به طور کامل توسط یک موز به طور ناگهانی خیره کننده متمایز شد، الهام بخش بود که کبوتر ها را به پیشاپیش ها منتقل کند. اما معلم ارزشمند بود که از یک سوال، دیما، با سهولت و درک عمیق از موضوع بپرسید، به طرز شگفت انگیزی پاسخ ها را انجام داد.

تمام ده سال من در مدرسه تئاتر مشغول به کار بودم. این عشق واقعی من است، و اولگا پتروونا Pavlyuchenko - سر و مدیر - برای من مادر دوم شد. البته، موارد دیگر و مربیان مورد احترام وجود داشت. اما اگر ما در مورد عشق صحبت کنیم، این تئاتر مدرسه ما است.

هنگامی که در درجه دوم، ما تمام جرثقیل ها را در توالت زنان در توالت زنان باز کردیم، صمیمانه معتقدیم که مدرسه سیل شده و کلاس ها لغو خواهد شد. طرح حیله گر با یک تصادف شکست خورد: ما از 1 "B" مالیایی را تصویب کردیم. به نظر من، همه چیز مرتبط با مدرسه شادی است. این تاسف است که ما این را بعد از یک دهه پس از توپ فارغ التحصیلی درک می کنیم.

ادامه مطلب