ایرینا روزانوا: "برای من، مفهوم دوستی گران تر از عشق است"

Anonim

بازیگر Irina Rozanova بازیگر همه: عمق و ویژگی، کمدی و تراژدی، رنگ های روشن و محدودیت، تایید ما یک بار دیگر در سری تازه منتشر شده "حلقه باغ" دیدن کرد و به زودی در تصویر جدید Valeria Todorovsky "Odessa" را ببینید. او یک قاطع و غیرقابل انکار، بسته و کاملا باز است، از فضای خود محافظت می کند و از روح او پشیمان نیست. او از استعداد قدردانی می کند، اما نه کمتر، اگر بیشتر، رابطه انسانی برای او مهم نیست.

1. در محبوبیت

حالا من چنین حوادثی را که باید صبر کنم داشته باشم منتظر بمانید و علیرغم ... صبر کنید که نظر شما شنیده شود، صبر کنید تا متوجه شوید که چگونه زندگی می کنید و آنچه شما ... و کار می کنید، جایی است که می توانید اعتراف کنید و همانطور که در اودسا می گویند، با روح صحبت می کنید.

به نظر من به نظر می رسد که هر بازیگر دارای دوره هایی است که نمی خواهند کاری انجام دهند: برو به مرحله، پلت فرم تیراندازی. و این کاملا طبیعی است، زیرا نمی خواهم بدن شما را تجاوز کنم. او همیشه آماده نیست.

تلویزیون به محبوبیت بی قید و شرط می دهد که به بازیگران نیاز دارید. اما اندازه گیری مورد نیاز است، به طوری که شما بیمار نیستید، به طوری که هنوز به مردم علاقه مند هستید، حداقل نوعی رمز و راز باقی مانده است. من هرگز به این معنا ندیدم

من یک گلدان با گل ها برای همه مثل همه نیستم. کسی دوست دارد گل رز، و کسی - بابونه های وحشی و زنگ ها. من مدتهاست که این واقعیت را آرام کرده ام آرامش داده ام که کسی غیرقابل انکار است و حتی کسی را آزار می دهد.

2. درباره من

مردم وجود دارد - نه زندگی من من به هیچ وجه حلقه ای از جرم نخواهم گذاشت و حتی با آنها به یاد نمی آورم، اما آنها در کنار من نخواهند بود، من به آنها اجازه نخواهم داد. این نه آنها نیست و من هر چیزی را به من خواهم داد.

برای من جالب ترین ارتباط با افراد ساده بود. به عنوان مثال، یک راننده که بعد از صبح به من می رسد، برای گرفتن عکس، برای من مهم ترین فرد. پس از همه، این اولین جلسه من در این روز است، و برای من بسیار مهم است، با آنچه که من به کار می روم.

احتمالا، برای کسی که من یک مرد سخت است، برای کسی که بسته شده است، زیرا همه چیز را باز نمی کند. شاید نوعی واکنش محافظتی وجود داشته باشد. عاطفی در هر مورد - کیفیت عمل. من نمی توانم یک شاه ماهی سرد باشم من معتقدم که ما می توانیم ما را با آسیب شناسان مقایسه کنیم، فقط کسانی که بدن مردم را نشان می دهند و گاهی اوقات - بیشتر.

ترس بزرگترین ترمز در زندگی است. به محض اینکه شما شروع به ترسیدید، به ناامیدی می روید، آن را متوقف می کند و زندگی شما را متوقف می کند. من همیشه ترس هایم را ترک کردم، که بسیار، بسیار دشوار است. اما زندگی به طور کلی کار است.

3. درباره تئاتر و مامان

مامان (Zoya Belova) اولین بار برای همه وجود تئاتر ریازان عنوان هنرمند عامیانه را دریافت کرد و او واقعا سزاوار او بود، سالن ها ایستادند و مخاطبان همراه با او بودند. مادر همیشه گفت: "تئاتر یک معبد است. یا کشیش یا حذف برنده. " و تا کنون برای من است

در هفتاد و نه سال، مادر یک سکته مغزی داشت و یک حمله قلبی گسترده ای داشت، او نمی رفت، من آن را کشیدم. و او عشق خود را به تئاتر، با شور و شوق خود را در هشتاد تا شش سال آخرین عملکرد خود را. چگونه او را برگزار کرد، نمی دانم.

من در حال حاضر هیچ عملکرد ندارم، اما این بدان معنا نیست که من بدون تئاتر زندگی می کنم، او همیشه با من است. من آنجا متولد شدم و رشد کردم چگونه می توانم بدون یک میهن زندگی کنم؟ این ارتباط با مامان است که به طور غیرمستقیم به تئاتر خدمت می کرد، یک مرد کاملا دیوانه در عشق او بود. من این افراد را دوست دارم، و این زندگی من، سرنوشت من است.

4. درباره عشق

من فکر می کنم که هر زن حداقل در داخل، تمایل به فرار از زندگی وجود دارد. اجازه دهید مردان، زنان توسط من و طبیعت عاطفی بیشتری نسبت به آنها مجازات نشوند. آنها تمام وقت شما می خواهید در جایی پرواز کنید.

اگر نیمه خود را برآورده نکنید، تمام تجربه شما در رابطه به صفر می رسد. اگر احساس متفاوتی دارید، نیمه ها چسبیده اند. یک مورد نادر، کد مردم با هم زندگی می کنند و در یک روز می میرند. به عنوان یک قاعده، آنها در حال حرکت هستند، به دنبال چیزی هستند. اما، مهم نیست که چقدر سخت است به نظر می رسد، ایمان، صبر، بسیار خوب است، اما در نقطه مرده در خلاقیت و یا در رابطه، ماندن غیر ممکن است. خوشبختانه، یا متاسفانه، من خیلی زندگی می کنم.

توانایی سقوط در عشق، حتی از طریق ناامیدی، هدیه خدا است. اما برای من، مفهوم دوستی گران تر از عشق است، زیرا جاذبه تیز به یکدیگر، اشتیاق با سن می تواند ترک کند. اما دوستی و درک متقابل، چشم انداز زندگی بیشتر است.

ادامه مطلب