Ekaterina Volkova: "در طول فیلمبرداری از" Voronin "، من موفق به ازدواج و تولد یک کودک"

Anonim

- کاترین، پنج سال فیلمبرداری در "Voronin" - آیا مدت زمان طولانی است؟

- البته، بزرگ! برای هر بازیگر، همه چیز که بیش از یک سال طول می کشد، یک دوره بزرگ است. و سپس پنج سال - یک مرحله کامل در زندگی که بسیاری از آنها اتفاق افتاده است. من ازدواج کردم، یک کودک را به دنیا آوردم، در پروژه های تئاتر و فیلم شرکت داشتم. علاوه بر این، ما سعی کردیم "Voronin" را به پایان برسانیم، اما یک سال بعد شروع به شلیک کرد. و هفته گذشته سری نهایی را نشان داد.

- چگونه بازیگران پاسخ دادند وقتی که آنها در مورد اتمام سری آموختند؟

- ما در مورد آن می دانستیم. ما اعلام کردیم که ما فصل نهایی را ادامه دادیم. اما بنابراین من نمی خواستم به آن اعتقاد داشته باشم. بله، و تیراندازی سه ماه طول کشید - به نظر می رسید که نهایی به زودی نخواهد بود ... اما زمان به سرعت پرواز کرد. و در "هدر" (حزب اختصاص داده شده به پایان فیلمبرداری. - اد.) ما به وضوح درک کردیم که این پایان است. همه جمع شده بودند: هر دو سردبیر و اپراتورها و تولید کنندگان. یک فیلم در مورد فیلم نصب شد. همه تکان دادند سخت بود ...

- آیا می دانید پس از این ماراتن روزانه "Voronin" چه کار می کنید؟

- حالا کمربند کوچک من از آنچه که در خانواده و یک کودک مشغول به کار هستم لذت بردم. متوجه شدم که لیزا قبلا رشد کرده است (دختر 3.5 ساله بود. - اد). یک مرد بزرگ بود که با آنها می توانید در همه جا رانندگی کنید. اگر قبل از آن لازم بود که به وضوح در مورد آن فکر کنید، از کجا تغذیه کنید، آن را با پوشک من شماره گیری کنید، و غیره، حالا من به او می گویم: "لیزا، ما قصد داریم کار کنیم." و او بلافاصله اسباب بازی های خود را جمع آوری می کند، من میوه ها را در کوله پشتی، آب میوه می گیرم - و این است! من می دانم که ما برویم و بی سر و صدا، ما به کسب و کار خواهیم رفت. و ما سرگرم کننده و عالی هستیم. همه روز شنبه ما این راه را صرف کردیم. من سه تیراندازی داشتم: جایی لیزا نشستم، من در جایی با من شرکت کردم، من در جایی به من نشان دادم. من همچنین فصل تئاتر داشتم. من اولین بازی Ostrovsky را در خانه خلاق بی گناه بازی کردم. فردا من در آلماتی، روز شنبه من در حال حاضر در سامرا، روز چهارشنبه آینده - در چلیابینسک. به موازات، نمونه ها به پروژه های دیگر می روند. زندگی می رود "Voronina" یک ماراتن واقعا روزانه است، و در حال حاضر این نیست، و گاهی اوقات به نظر می رسد که زندگی تمام شده است. من خیلی نگران این بودم. و سپس، با یگور (ژئوری Dronov. - اد) و آنا Vasilyevna ملاقات کرد. و او گفت: "آرام کردن، همه چیز خواهد بود. ما خودمان به این عادت کرده ایم. در زندگی عادی باید زمان و خودتان و در خانواده باشد. " و من به این وضعیت تبدیل شدم تا کمی متفاوت درک کنم. امروز من یک روز دارم: و من شستشو، تمیز کردن، پخت و پز دارم. ما همچنین آب را خاموش کردیم! و من دیروز به مانیکور رفتم!

- بنابراین آب معمولا در تابستان قطع می شود.

- شاید تعمیرات کسی. آگهی نبود من به این دلیل توهین آمیز هستم. من فقط حمام را شسته ام، تمام زخم های او. من آب را روشن می کنم - و او قرمز رنگ است، با چنین بویایی از آنجا، فکر کردم کسی درگذشت! تصور کنید: حمام تمیز، دست ها را با یک مانیکور جدید - و بر روی شما! و دوباره بشویید زندگی مانع بسیاری از شگفتی ها می شود.

Andrei و Ekaterina در آوریل 2010 ازدواج کردند. یک سال بعد، آنها یک دختر لیزا داشتند. و سه سال بعد، جوانان در مورد مسکن خود فکر کردند. .

Andrei و Ekaterina در آوریل 2010 ازدواج کردند. یک سال بعد، آنها یک دختر لیزا داشتند. و سه سال بعد، جوانان در مورد مسکن خود فکر کردند. .

- آیا خواب کمی دارید؟

"این خواب نبود، زیرا لیزا ناز من این را اجازه نمی دهد." (می خندد.) او بیدار می شود: "مادران، ما خوابیم، بیایید برویم!" این اتفاق افتاد که پدر (آندری کارپوف - اد) اجاره به ایتالیا رفت و ما به تالار به مادر بزرگ و پدربزرگ رفتیم. گرمای 35 درجه بود! اما به محض این که ما با لیزا وارد شدیم، درجه حرارت بیش از 18 درجه افزایش نیافت. هر روز، باران های توربو. بنابراین تابستان ما نمی پرسیم. شاید ما یک هفته و نیم جایی برای رفتن به اوایل ماه اکتبر داشته باشیم.

- لیزا متوجه شده است که شما در خانه بیشتر شده اید؟

- بله حتما. و او به راحتی به من اجازه داد. قبل از آن، زمانی که من به کار رفتم، او با اشک فریاد زد: "نه!". در حال حاضر آن را در حال حاضر آرام است: "چه، به کار بروید؟ در "شبه نظامیان"؟ من آن را نامه "P" صحبت نمی کنم. (لبخند می زند.) "خوب، بیا. دفعه بعد من به من قول می دهم که مرا بگیرم. " و پس از تغییر مهد کودک، او شروع به دوست داشتن آن کرد. او به باغ می رود، فقط یادآوری می کند: "مامان، من را فراموش نکنید که انتخاب کنید." به نظر می رسد که من یک بار فراموش کرده ام که این کار را انجام دهم. (خنده حضار)

- آیا شما همیشه یک دختر از مهد کودک دریافت می کنید؟ پس از همه، برای بسیاری از مادران یک مشکل بزرگ است.

- گاهی اوقات ممکن است. فرض کنید من امروز در خانه هستم، البته، من بعد از او می روم. ما فقط در کورولوف زندگی می کنیم، خارج از شهر. و آنجا در جاده ها صبح و سقوط واقعی در شب آغاز می شود. امروز، شوهر من در صبح رانندگی کرد - هفت کیلومتر از شهر به Mkad - یک ساعت چهل سال. تمام پالتوات، ورود به شهر برطرف شده است. بنابراین، زمانی که من وقت ندارم، لحظاتی وجود دارد. اما ما خوش شانس بودیم: خواهر لیسینا پسر خواهر ویکا در کنار ما زندگی می کند. و در اینجا ما با وایکینا مادر، عمه لیزا، نوبت دختران را می گیریم: پس من دو، پس از آن دو. من همچنین یک شبکه ایمنی دارم - مادربزرگم.

- فکر نمی کنم به جایی نزدیکتر حرکت کنم؟

- ما یک وام مسکن گرفتیم و در حال حاضر در مرحله تصویب و موافقت نامه ها هستیم. مسکن خارج از شهر خواهد بود. گزینه های مختلفی وجود دارد: یک خانه یا آپارتمان.

- وام مسکن برای وام مسکن حل شد؟ با این حال، ترسناک است که در این همه شرکت کنید.

- بسیار! ما هنوز ترسناک هستیم! ما حدود سه سال فکر کردیم، همانطور که لیزا متولد شد. زندگی در مسکو، شما می توانید همه چیز را کسب کنید: در لباس های مد روز، در یک ماشین سرد. اما در مسکن - بسیار دشوار است. ما قیمت های غیر طبیعی داریم! چرا ما محل اقامت خارج از مسکو را انتخاب می کنیم؟ حالا ما سه نفر هستیم در طول زمان ما در مورد آنچه که کودک هنوز به تولد می رسد فکر می کنیم. و ما می خواهیم مسکن را بیشتر بخریم، پس از آن در مورد گسترش فکر نکنیم. و در مسکو - این قیمت های عرضه شده است! ما نمی خواهیم و در اینجا ما نزدیکترین منطقه مسکو را در نظر می گیریم.

- چه کسی در مورد مسائل تعمیر و طراحی تصمیم می گیرد؟

- البته، و من و آندری با هم. علاوه بر این، آندره آموزش معماری دارد، بنابراین در طراح و کارشناسی ارشد که کارگران را کنترل می کند، ما نجات یافتیم. (می خندد) در حال حاضر در مرحله بحث، ما با فریب های تعمیر مواجه شدیم: در حال حاضر 15 طلاق گرفته و در مورد همزمان ازدواج کرده اند. (می خندد.) اما ما نقاط مشترک تماس را پیدا می کنیم. البته، این دوره نیروهای عاطفی زیادی خواهد داشت. اما ما بی سر و صدا انجام خواهیم داد.

ادامه مطلب