ماریا لوگووا: "من به طور کامل" مورکو "را یاد نگرفتم، من فقط برخی از عبارات را می دانم"

Anonim

"Murka در آنجا نشسته بود در فشار چرم، و از زیر طبقه، ناگن گیر کرده است" ... به نظر می رسد که چه کسی نمی داند Murku - Maruju Klimov؟ اما، همانطور که معلوم شد، تعداد کمی از مردم تاریخ شخصیت اصلی آهنگ معروف از فولکلور شکوفه را می دانند. با این حال، سریال تلویزیونی "مورکا" پرده از رمز و راز را باز کرد و به نسخه خود از زندگی او گفت. عجله کرد تا از نقش اصلی ماریا لوگووی در مورد کار بر روی تصویر بپرسد.

- ماریا، چگونه برای نقش Maroui Klimova آماده شد؟

- از نقطه نظر مستند، من فقط به اسکریپت تکیه کردم، زیرا این یک داستان از درصد درصد از پنجاه درصد است. اما من از لحاظ جسمی آماده بودم: من اسب سوار شدم، چندین روش مبارزه با دست به دست را تسلط دادم، آموخته ام. و من به معنای واقعی کلمه عاشق سلاح و همه چیز با او بود.

- ناگهان!

- بله، من خودم انتظار نداشتم. (می خندد.) این چنین آدرنالین است، آن خنک تر از پریدن با چتر نجات است.

- آیا شما با چتر نجات پرید؟

- نه، پرش نیست، اما به نظر من. (خنده حضار)

- آیا شما بلافاصله به قهرمان 20 ساله نفوذ کردید؟

"من نمی توانم بگویم که من وقت داشتم وقتی که ناگهان شروع به خروج از مدرنیته کردم." ظاهرا، بنابراین من بیشتر از نقش ها - تاریخی. اما برای دیگران دشوار بود. من می توانم از سنت پترزبورگ آمده ام، می توانم بگویم، تشکیل یک دختر نجیب: من یک ویولن بازی می کنم، رقص کلاسیک رقص ... و بنابراین برای من آسان نبودم که این احساس دخترانی را که ناخن ها را گمراه می کنند، آسان نبود ، برای لمس کردن، یک پسر می رود من مجبور شدم بر این کار کنم

بسیاری از لباس هایی که قهرمان Mary Meadow را می پوشاند، پرنعمت بود و بازیگر جنگنده با فورسپس از 20 سالگی ساخته شد

بسیاری از لباس هایی که قهرمان Mary Meadow را می پوشاند، پرنعمت بود و بازیگر جنگنده با فورسپس از 20 سالگی ساخته شد

- برای نقش مورکی، شما مجبور شدید موهای خود را قطع کنید. این سخت بود که با فرشته های طولانی بخشی بود؟

- من آن را به هیچ وجه نپذیرفتم، هرچند من مو را به زودی از مدرسه قطع نکردم. یک عبارت وجود دارد: هیچ موی پا - رشد خواهد کرد. (خنده حضار)

- Marusya Klimova - یک دختر بسیار غیر منتظره، غیر قابل پیش بینی است. آیا شما این را دوست دارید؟

- احتمالا تا حدودی می توانم خودم را یک مرد "ذهنم" کنم. و من شگفتی را تحسین می کنم. من دوست دارم تعطیلات را ایجاد کنم - من از دوران کودکی، به من پدرم آموختم. به عنوان مثال، در آن سال، ما با دوستانمان دوست هستیم، متوجه می شویم که در 31 دسامبر، ما نباید همه با هم باشیم، تصمیم گرفتیم سال نو را در 23 دسامبر جشن گرفتیم. علاوه بر این، با توجه به برنامه کامل: با زنگ زدن، ضبط سخنرانی تبریک آمیز رئیس جمهور ... من برای تعطیلات به طور غیر منتظره ایجاد می شود، و نه به این دلیل که در تقویم این روز در قرمز مشخص شده است.

- قهرمان شما اغلب قبل از جذابیت مرد گم شده است و نمی داند چگونه رفتار کند. و شما؟ به عنوان مثال، آیا می دانید که چگونه تعریف کنید؟

- من یاد می گیرم هنگامی که آنها می گویند بسیاری از تعارف، من فکر می کنم که آنها چیزی از من می خواهند. اما من مطالعه می کنم، اگر چه او به شدت خجالتی است. (خنده حضار)

- چقدر نزدیک به کار خود را در این سری درک کنید؟

- البته، آنها آن را دوست داشتند. من بسیار خوشحالم که مامان شادی می کند و می گوید: "من در ابتدای سری، استنشاق را دوست دارم - و تنها در پایان است." اما مامان خیلی دوستش دارد و من درک می کنم که لذت او از عشق می آید. و خواهر بومی من یک مدیر تئاتر است. و نظر سازنده او برای من بسیار مهم بود. با او، ما قبلا می توانستیم بعضی از صحنه ها را از بین ببریم، بحث کنیم و چگونگی آن. اما او نیز واقعا دوست داشت. و برای من مهم بود.

- احتمالا، پس از این نقش، دوستان شما اغلب خواسته می شود آواز خواندن آهنگ "Murka"؟

- من واقعا چیزی را به طور کامل "مورکو" یاد گرفتم، من فقط برخی از عبارات را می دانم. به تازگی من به هوا از نمایشگاه صبح دعوت شدم و می گویم: "بیایید" را بخوانیم ". و من، به شرم من، مجبور شدم اعتراف کنم: "بچه ها، من کلمات را نمی دانم!" (خنده حضار)

ادامه مطلب