ناتالیا Vlasova: "من رویایم که من در Pugacheva در خانه بودم. پس از شش سال، خواب درست شد "

Anonim

آهنگ "من پاهای خود را" ناتالیا Vlasov چند سال پیش او تقریبا از هر آهن را رعایت کرد. بازیگر به طور کامل در کسب و کار نشان می دهد و حتی در یک دیدار در نزدیکی Primationonna اتفاق افتاده است. با این حال، در سال های اخیر، ولاسوف کمتر رایج شده است تا در احزاب سکولار و تلویزیون ظاهر شود. همانطور که معلوم شد، دختر باعث شد. یکی از آنها: Vlasov به مادر تبدیل شد.

- ناتالیا، شما مادر با تجربه هستید. به ما بگویید که چگونه مشکلات باید در فرآیند تربیت دختر شما باشد؟

- مشکل اصلی این است که شاید ما زمان کمی داشته باشیم، ما توانستیم با هم کار کنیم. فاجعه بار کمی! من اغلب فکر می کنم که آیا من این کار را درست انجام می دهم وقتی که من انتخاب را به نفع کار می کنم، اما هر بار که به این نتیجه رسیدم که راه دیگری وجود ندارد. نیمی از حامله غیرممکن است، نصف هنرمند نیز غیرممکن است. بهتر است پس از آن بلافاصله حرفه را ترک کنید. اما من یک نیروی کار هستم، و Pelageya همیشه وجود دارد، و او به من نگاه می کند، و حداقل در آن یک بی قید و شرط وجود دارد! با سال های کوچک، او می داند که هنرمندان از آسمان سقوط نخواهند کرد که حرفه ما عمدتا توانایی غیرانسانی است، در غیر این صورت هیچ چیز برای رسیدن به چیزی نیست.

- درباره دخترم به ما بگویید: چگونه او علاقه مند است و چگونه آن را توسعه می دهید؟

"هنگامی که معلوم می شود، ما با هم جمع می شویم، به موسیقی گوش می دهیم - او با خوشحالی به من در مورد هنرمندان مورد علاقه خود می گوید، من را در موسیقی جوانان روشن می کند - من قبلا تبدیل به طرفدار آریانا گرام شده ام. من موسیقی خود را گذاشتم: Sting، Stevie Wander، Adele، این، من می گویم که آرمسترانگ از سیناترا متفاوت است. هنگامی که ما به کلبه می رویم، ما اغلب "تمساح" را در کلمات بازی می کنیم (این زمانی است که کلمات به پیشانی چسبانده می شوند) یا او به زبان انگلیسی مشغول به کار می شود، زیرا او او را بسیار بهتر از من می داند. من ترتیب آن را "حدس زدن ملودی" با توجه به کلاسیک، در ماشین در ماشین آموزش داده شده است. به طور کلی، Pelagia از پنج سال فعالیت خود را در حرفه ای انجام داده است: بازی صحنه تئاتر موسیقی کودکان بازیگر جوان (DMTUU). درست است، در خانه هرگز چیزی را نشان نمی دهد و حتی نمی خواهد از آن کمک کند. اگر من شروع به اصرار کنم، در پاسخ من می شنوم: "نه، معلم ما صحبت می کند متفاوت است!" Pelagia یک واحد خلاق مستقل است. (لبخند می زنم.) من خودم را در همان سن به یاد می آورم: وقتی که والدین من به کنسرت های من آمدند، نمی توانستم ایستادگی کنم، بنابراین می توانستم آرام باشم. اگر چه Pelagia بسیار خوشحال است، زمانی که ما به اجرای خود در DMTUA می رویم، اما برای نشان دادن در خانه و مشورت کردن - کاملا داستان او نیست.

دختر ناتالیا توسط یک کودک هنری رشد می کند

دختر ناتالیا توسط یک کودک هنری رشد می کند

خدمات مطبوعات مواد

- بچه های بیشتری را برنامه ریزی نکنید؟

- خدا چگونه می دهد! من هیچ چیز علیه هر چیزی و pelagia ندارم، همانطور که آموخته ام صحبت کنم، بنابراین تمام زندگی خود را به خواهر یا برادرش می پرسد. (خنده حضار)

- در چند سال گذشته، شما کمی به پس زمینه نقل مکان کرده اید، نه به طور فعال در کانال ها ظاهر شد، بیرون رفت. آیا با تولد یک کودک ارتباط دارد؟

- نمی توانم بگویم که من به پس زمینه رفتم. من همچنان به کار ادامه دادم، نوشتن آهنگ ها، آلبوم های انتشار، کلیپ های شلیک، با کنسرت انجام دهید. زندگی خلاق من برای یک دقیقه متوقف نشد. فقط در برخی مواقع من بدون تولیدکنندگان باقی مانده بودم و به یک شنا مستقل رفتم. و برای من، این شنا بسیار پربار بود. اما متأسفانه، معلوم شد که تنها کسانی که خلاقیت من را تماشا می کردند، در مورد رویدادهایم می دانستند. و برای اکثریت، من به نظر می رسید ناپدید می شود، زیرا من از طریق کانال های مرکزی نشان داده نشد. جایی که می خواستم تماس بگیرم، اما کجا نام بود، من نمی رفتم. چند بار به یک نمایش گفتگو رفت و متوجه شد که من نمی توانم توصیه های مفید با زرق و برق در چشم من، که در یک دقیقه شروع به خارج شدن از موهای یکدیگر. در اینجا شما نیاز به یک استعداد خاص دارید. و سپس، صادقانه، من علاقه مند به انتقال در مورد "پنکیک و پنکیک" نیستم تا بیننده به من فقط "به یاد داشته باشید در چهره".

- من می دانم که شما با Alla Pugacheva همکاری کرده اید. چگونه او را ملاقات کردی؟

- آه، این یک داستان شگفت انگیز است! من در سن 13 سالگی رویا داشتم که Alla Borisovna Pugacheva بازدید می کند. من پس از آن هرگز چیزی را در هر چیزی نگذاشتم، آهنگ ها را نوشتم، من فقط مدرسه را به پایان رسانده بودم و قصد داشت به مدرسه موسیقی در کلاس پیانو وارد شوم. من رویایم که چند روز در آپارتمان او و گشت داشتم. من بیدار شدم و فکر کردم: "وای رویای!" این یک چیز است که هنرمند رویایی است که او از آلله پگاچوا بازدید می کند، و سپس کودک نشسته و کلاسیک بازی پیانو و ناگهان چنین رویا. این بسیار روشن و عجیب بود. و اکنون 6 سال طول می کشد و من از او بازدید می کنم، با این حال، نه در آپارتمان، بلکه در خانه کشورش. رویا واقعی ترین نبوغ بود.

ناتالیا Vlasova با Alla Pugacheva کار کرد

ناتالیا Vlasova با Alla Pugacheva کار کرد

instagram.com/Alla_orfey/

- آهنگ شما "من پای خود را" نشان می دهد موقعیت واقعی در روابط به مردان است. آیا شما آماده هستید که از پاهای خود باشید؟ آیا این فقط چنین خوشایند شاعرانه است؟

- اول، معنی "آنها" چیست؟ در این آهنگ، ما در مورد یک مرد واحد صحبت می کنیم، و دوم، "من"، اما به معنی "شما"، و در سطح انرژی، همه می دانند. من اغلب می گویم: "من آهنگ تو را دوست دارم" شما از پای من هستید "و من همیشه لبخند می زنم، زیرا او در مورد آن آواز خواند. اما، به هر حال، برای من بسیار مهم است. "من می دانم که من همه چیز را که می خواهم دریافت خواهم کرد" و "خدا به شما کمک کرد و به لطف شما." تمام این متن بلافاصله "از بالا" آمد - ما چنین اهدافی را مطرح نخواهیم کرد، و به طور کلی من این آهنگ را به عنوان یک پدیده جداگانه درک کرده ام - این چیزی است که زندگی خود را دارد - در بسیاری از تفسیرهای بسیار در بسیاری از شرایط زندگی، او صدایی کرد که من درک کردم: او سرنوشت خود را دارد. آهنگ "من پاهایم" را در قلب مردم زندگی می کنم و خوشحالم که این است. (لبخند می زند.)

- آیا یک زبان مشترک با همسر من پیدا می کنید یا اتفاق می افتد، حتی اتفاق می افتد؟ آیا برای امتیازات به یکدیگر می روید؟

- احتمالا، در روابط ما، زمانی بود که حکمت ظاهر شد، که قبلا نبود. من یک انفجار و مرد عاطفی هستم، به معنای واقعی کلمه از نیمه نوبت صبر کنید. واقعیت این است که در 90٪ موارد ما با رسوایی به پایان رسیده ایم، ما همیشه دوست داشتیم خانواده ایتالیایی زندگی کنیم، در حال حاضر آن را پایان نمی دهد، زیرا برخی از درک آمده است که مهم نیست. من برای خرد کردن خوردم: من شکست خوردم، شوهرم، به من نگاه کرد، به من یک انفجار مشابه داد، در نتیجه، یک درگیری به دست آمد. حالا من به آن نگاه می کنم کاملا متفاوت است. درک وجود دارد که همه چیز برای همیشه نیست، اما برای حال حاضر، که در حال حاضر وجود دارد، شما می توانید هر چیزی را ببخشید. رسوایی را ترتیب ندهید نکته اصلی این است که ارزشمند است و برای همیشه نیست - این لازم است برای به یاد داشته باشید در مورد آن، و هر چیز دیگری عبور، در نیم سال من حتی به یاد نمی آورم آنچه شما در مورد پف ها و آنچه ناراضی است به یاد داشته باشید. به طور طبیعی، این تنها مرحله اول درک زندگی است. من اولین قدم از حکمت را وارد کردم، که به طور فزاینده ای هماهنگی درونی و احساس صحت آنچه اتفاق می افتد مشخص می شود. و البته، این کار روزانه در خود است - شخصیت ها آسان نیستند، من این شوهرم را دارم. (خنده حضار)

ناتالیا ولاسوا با شوهرش اولگ

ناتالیا ولاسوا با شوهرش اولگ

خدمات مطبوعات مواد

- با شوهر خود، چگونه ملاقات کردید، به یاد داشته باشید؟

- با اولگ، ما یک دوست مشترک را معرفی کردیم - والرا. او برای یکی از جلسات ما آمد. والرا از اولگ پرسید: من با یک دوست دوست داشتم، و هنگامی که لازم بود به خانه بیاورم، از اولگ خواسته بود که من را به خانه برگردانم که با لذت انجام داده بود ما به طرز شگفت انگیزی صحبت کردیم، در حالی که ما رانندگی کردیم، اما با فرود من در ورودی، او حتی از شماره تلفن من نپرسید. روح من را زخمی کرد و فورا فتح کرد. (لبخند می زند.) سپس معلوم شد که او آزاد نیست. دو ماه ما در یک شرکت مشترک صحبت کردیم: او همیشه برای جلسات با من جستجو کرد، و من، به نوبه خود، می خواست او را با او ببیند. عشق در نگاه اول بود!

- در سال 2011، شما در Gitis ثبت نام کرده اید. چرا به آن نیاز دارید، زیرا شما و به همین ترتیب محبوب هستید و خودتان را یافتید؟

- شما می دانید، من به طور مداوم احساس نیاز به یادگیری چیزی جدید. به عنوان مثال، در حال حاضر من دانشجوی مدرسه زبان انگلیسی هستم. من ناراحتی داخلی را تجربه می کنم، اگر نه یادگیری. (می خندد.) من می خواستم جنبش مرحله، سخنرانی مرحله، مهارت های عمل را مطالعه کنم. ناگهان، متوجه شدم که من یک دوره را به دست آورده ام. در اصل، این یک کلاهبرداری مطلق بود. (می خندد من وارد شدم و در این دوره به دانشجویان متعصب تبدیل شدم. ما Vladimir Alekseevich Andreev را داشتیم، که ما بلافاصله روابط بسیار گرم و خلاقانه و خلاقانه داشتیم و پس از آن، به لطف او، والنتین جوزفوویچ GAFF در زندگی من ظاهر شد! به طور کلی، Gityis - این 4 سال شادترین سال در زندگی من بود، هرگز به لطف سرنوشت سقوط نکرد.

ادامه مطلب