دنیس نیکیفوروف: "ترس فرد یک احساس حیوانی زیبا است"

Anonim

دنیس نیکیفوروف دیگر چیزی نیست که پیش از آن، جدی تر شد، عاقلانه تر شد. زندگی در نقطه ایستاده نیست، و مرد، طرفداران احساسات شدید و شدید، تبدیل به یک پدر خانواده می شود. او و همسرش ایرینا منتظر ظهور دوقلوهای خود بودند - ورونیکا و ساشا. درباره اینکه چگونه دنیس نقش خود را از پدرش را درک می کند، که کودکان به او آموختند، و او، در مصاحبه ای با مجله اتمسفر.

- دنیس، اگر شما با یک بوکسور همراه بود، در حال حاضر، احتمالا، با مربی هاکی مربی سرگئی Makeev؟

- خب، بستگی به کسی دارد. افراد مسن تر از سی تا چهل سال، هنوز به یاد داشته باشید فیلم "مبارزه با سایه". اما فرزندان آنها به طور انحصاری در سریال تلویزیونی "Molodezhka" در STS به طور انحصاری را به رسمیت می شناسند.

- آیا این یک پروژه قابل توجه برای شما است؟

- برای من، هر سینما که در آن موافقم، برخی از زندگی من. این یک حرفه است، کار من موظف است که به خوبی انجام شود تا آنجا که ممکن است، با توجه به ویژگی های مختلف مالی و زمانی نقاشی ها. یک پروژه بزرگ فیلم با یک مدیر نسبتا محبوب الکسی سیدوروف بود. پس از "تیپ"، او پیشنهادات زیادی داشت. اما با این حال، او تصمیم گرفت فیلم خود را برداشت. همانطور که برای "جوانان"، هیچ کس حتی تصور نمی کرد که حتی فصل دوم خواهد بود. این بیننده قبلا تصمیم گرفته است تا به داستان نگاه کند، توسط رتبه بندی ها قضاوت کند. من در مورد خودم بر روی صفحه نمایش بسیار تردید دارم، و من یک قانون دارم: نه از یک پروژه به بعد در یک تصویر مشابه وارد شوید. در حالی که یک فرصت وجود دارد، من انتخاب می کنم. بنابراین، هر فیلم من برای من قابل توجه است.

دنیس نیکیفوروف:

نسل مدرن دنیس را در سریال تلویزیونی "Molodezhka" می داند، جایی که او یک مربی تیم هاکی را بازی می کند

- چیزی را از قهرمان قرض بگیرید، که برای مدت طولانی همکاری می کنید؟

"نه، من به او برخی از" fishechki "- عادت ها، سرگرمی، لباس. در واقع، این موضوع بسیار جدی است، از چنین چیزهایی و تصویر فله را تجزیه می کند. به عنوان مثال، من می دانم که هر بازیکن هاکی، چه یک بالغ، محبوب یا فقط راه اندازی، سبز، حداقل چنین زنجیره ضخیم و چنین صلیب را می پوشد. این بخشی جدایی ناپذیر از تصویر است. یا ساعت های خوب، ماشین گران است. بچه ها به این موضوع بسیار احترام می گذارند. در "جوانان"، من حتی برای اولین بار به عنوان یک مشاور انجام دادم، زیرا با بسیاری از بازیکنان هاکی به صورت شخصی آشنا شد، پیشنهاد کرد که چگونه آنها در زندگی رفتار می کنند، همانطور که لباس پوشیدند. با Ilyashe نیکولین، کاپیتان دینامو مسکو، ما سالها دوست داشتیم، همانطور که با ساشا اووچکین - من آن را 13 سال پیش در NHL صرف کردم. به هر حال، در یک زمان من به نیکولین گفتم: "ایلیا، پایان دادن به" لوئیس ویتون "، این است، من را ببخشید برای پان، که قبلا فقط حرکت می کند." و در واقع، کیسه "لوئیس ویتون" برای یک بازیکن هاکی مانند یک بسته نرم افزاری برای Ballerina است. و این ها چنین حیوانی هستند، که باید به یاد ماندنی و یادداشت بردارید.

- تیراندازی به پایان خواهد رسید، و زنجیره باقی خواهد ماند؟

"این توسط زنجیره سرگئی Arlanova و صلیب خود را هدایت می کند، که او مهربانانه من را برای مدت زمان تیراندازی به من داد. و اگر چه دکوراسیون گذشت، من نمی خواهم آن را بپوشم. بنابراین من در پایان پروژه لذت خواهم برد. صلیب نمی تواند تغییر کند.

- اما احتمالا، مهارت ها و مهارت های به دست آمده در مجموعه باقی خواهد ماند.

- من فوتبال و هاکی را در Hsek در خیابان Vernadsky از اوایل دوران کودکی بازی کردم. این علاقه مندان به کسب و کار خود را در آنجا وجود داشت، پسران حیاط را جمع آوری کرد. و در جعبه با کندو ما در تابستان در فوتبال، و در زمستان در هاکی تعقیب کردیم. من برای اولین بار در اسکیت بلند شدم. بنابراین، به "جوانتر" آمده، در حال حاضر دارای برخی از مهارت های اساسی است. البته، در حال حاضر مهارت های من به سطح دیگری رفت - قبل از هر فصل ما یک ماه و یک و--و و--یک و-و-و-و-و یک. اما من احساس راحتی می کنم: بازیکنان هاکی را بر خلاف همکاران جوانم بازی نمی کنم. آنها باید به اسکیت ها بروند تا دوازده ساعت در روز سوار شوند ... اما این حتی یک کایف، سرگرم کننده تر از تکالین طولانی برای تدریس است. و چگونه فصل شروع می شود، قهرمان من سرگئی Makeev شروع به صحبت کردن زیادی می کند. تماشاگر این مونولوگ را یک بار در یک سری می بیند و گاهی اوقات روز دوازده و پانزده صحنه را می گذرانیم، بنابراین بچه ها به من حسادت نمی کنند. اما، از سوی دیگر، این نیز مفید است - حافظه آموزش است. بنابراین مهارت های زیادی برای این پروژه نداشتم. اینجا در تصاویر دیگر - بله من مجبور شدم یاد بگیرم که سلاح ها، تانکر LED، لوکوموتیو بخار، کشتی موتور، ماشین رزمی ماشین فرود را جمع آوری و جدا کنم. به نفع حرفه ای که شما کره های جدید را برای خودتان باز می کنید.

دنیس نیکیفوروف:

"پنج ساله ایرینا و من از طریق مکان های مقدس سوار شدم، بچه ها را برداشتم، و حتی گوزن ها بر روی پوست: تا آنجا که از پیش تعیین شده بود، نشانه ها به ما داده شد که دو نفر از آنها وجود دارد"

عکس: آرشیو شخصی دنیس نیکیفوروف

- شما همچنین به لطف برخی از عکس ها، اشتیاق برای ورزش چتر نجات دارید؟

- نه. من شروع به مطالعه آنها در دهه نود، زمانی که من در کلاس های مدرسه ارشد تحصیل کردم. ما چنین پیشگویی نامیده بودیم، سپس دوست من شد. این او بود که به من آموخت که چتر نجات را بسازد، فرودگاه "Volosovo" را به دست آورد، جایی که ما اولین جهش های ما را انجام دادیم. و سپس من در سال 2005 به این ورزش بازگشته ام، برنامه یادگیری AFF را تصویب کرد. این یک نوع "استاندارد طلایی" است که در سراسر جهان پذیرفته شده است. با تشکر از او، او تجهیزات سقوط آزاد و کنترل چتر نجات را با یک نوع گنبد "بال" تسلط داد. در حال حاضر من به فرودگاه می روم فقط برای خودم احساس احساسات درخشان، گرفتن آدرنالین. کاملا از مشکلات و مشکلات داخلی منحرف می شود. ترس از انسان یک احساس حیوانی زیبا است. و از زمان به زمان لازم است که آن را آزمایش کنید. هشتاد درصد مردم به ورزش چتر نجات برای آدرنالین می روند. سپس کسی کار خود را پیدا می کند، کسی معنای زندگی است. برای من، فرودگاه مانند یک کلبه است که در آن شما می توانید استراحت کنید، با دوستان چت کنید. در آنجا شما همیشه می توانید در شب بمانید - یک هتل وجود دارد، یا در آنجا با چادر وجود دارد.

- آدرنالین، احتمالا، بیشتر و بیشتر مورد نیاز است؟

- بله، زیرا شما به همه چیز استفاده می کنید. هنگامی که ترس نصب شده است، شما می توانید ارکستر و Makintosh چوبی را سفارش دهید. چگونه توضیح دهید؟ آسمان به عنوان اسارت، تاخیر. در آنجا شما می روید و برای همیشه باقی می ماند در حال حاضر پریدن بیش از یک بار در روز، و پنج، ده - تا آنجا که فرصت های کافی و قدرت وجود دارد.

- هرگز افکار بوجود آمد که زمان آن است که با یک سرگرمی خطرناک ارتباط برقرار کنیم؟

- وقتی بچه ها متولد شدند، این درس را به شدت تحت درمان قرار دادم. من حتی دوستان را متوقف کردم، نه به ذکر صدها کیلومتر برای رانندگی به فرودگاه و اقامت در آنجا برای دو روز. برای سه سال به طور عمدی پریدن را متوقف کردم، زیرا اولویت های زندگی دیگر ظاهر شد. هر ورزش فنی بسیار گران است و به نظر من، یک بودجه خانوادگی را صرف یک سرگرمی کنید. در حال حاضر بچه های من قبلا رشد کرده اند، و ما با تمام خانواده به فرودگاه می رویم. برای صعود به هواپیما - اشغال مورد علاقه بچه های من. آنها با خوشحالی با فرزندان دیگر بازی می کنند، زیرا بسیاری از مردم با خانواده ها می آیند. شما با چتر نجات در خط شروع بروید و مادران، پدران، Carappow را در کالسکه که خودشان را اسکورت می کنند، ببینید. این یک منطقه از افراد متمادی است، افرادی که در مورد یک چیز پرشور هستند. و آتش سوزی، آهنگ ها، کباب ها و ماهیگیری - همه اینها را می توان به صورت موازی با ورزش چتر نجات انجام داد. عالی است که حداقل نوعی جزایر وجود دارد که در آن شما می توانید از ارتباطات پر جنب و جوش لذت ببرید. ما اکنون همه با ابزارهای موجود در شبکه های اجتماعی نشسته ایم. خوب، اگر مردم هر شش ماه به بازدید مراجعه کنند. آنها می گویند: لازم است که بیشتر ملاقات کنید. بچه ها، و چه کسی از شما جلوگیری می کند؟ به عنوان مثال، من، به عنوان مثال، علاقه مند به تغییر این دستگاه سلام، تماشای کسی که برای صبحانه خوردم و چه کسی در آن لباس بر روی فرش قرمز ظاهر شد. و در اینجا چشم های مخاطب را می بینید و به جوک ها گوش می دهید، به زندگی می گویند.

ورونیکا با زیبایی و بیرونی بسیار شبیه به مادر رشد می کند

ورونیکا با زیبایی و بیرونی بسیار شبیه به مادر رشد می کند

عکس: آرشیو شخصی دنیس نیکیفوروف

- شما در مورد فرزندان خود، ساشا و ورونیکا صحبت کردید. آنها برای شما طولانی مدت بودند. به یاد داشته باشید احساسات که تجربه کرده اند زمانی که ایرینا اخبار شاد را مطلع کرد که هنوز به والدین تبدیل شده اید؟

"شما می توانید بگویید که این یک احساس دوگانه بود: در ابتدا به ما گفته شد که دوقلوها وجود دارد. سپس، هنگامی که آنها به سونوگرافی رسیدند، دکتر می گوید: صبر کنید، و به نظر می رسد، سه ... وجود دارد ... و زمانی که من در حال حاضر آرام روی دیوار شروع کردم، او "اطمینان داد": به نظر می رسید. خوب، چه احساساتی؟ انسان عادی، اشک های شادی در چشمان خود، یک لبخند ایدزی در دهان کامل است. به نظر من به نظر می رسد که در چنین لحظاتی، یک مرد به یک موجود نرم، عاطفی، کل نهاد زن تبدیل می شود، در آن مضر، به بیرون. به یاد داشته باشید، ما با IRA خندیدیم، شادی کردیم، برنامه های ساختیم، همانطور که ما یک خاموش شدن کودکان خواهیم بود، که ما برای اولین بار خرید خواهیم کرد.

- تا چه حد ایده هایی در مورد نقش پدر از واقعیت؟

- من فکر می کنم اکثر مردان، به استثنای آواز پدران، هنوز این نقش را بازی می کنند. کسی خاطراتی از چگونگی پدرش را به ارمغان آورد، پدربزرگ کسی یا عمو از طرف آن است. بسیاری از نقش پدر "تدریس شده": خواندن کتاب های مختلف در زمینه روانشناسی، افزایش کودکان. حالا از هر مردی بپرسید: او چه چیزی در تربیت فرزندانش استراحت می کند؟ هیچکدام نمی گویند که در غرایز خودشان. و چرا؟ بله، چون ما در مورد آنها فراموش کردیم. ما آثار برخی از روانشناسان را می خوانیم، ما تجربه فردی را که چشم را نمی بینیم، می گیریم. و اگر شما در بیوگرافی این روانشناسان معروف آشنا شوید، به نظر می رسد که نیمی از آنها زندگی خودکشی را به پایان رساند یا در یک بیمارستان روانی به پایان رسید. من شروع به خواندن کردم، متوجه شدم که بیشتر توصیه ها، بی معنی کامل هستند. من از همسرم میپرسم: "شما شبیه به کتاب این نویسنده هستید، آیا شما حتی می دانید که چگونه زندگی می کند، چند فرزند افزایش یافته است؟ به طور کلی، آیا شما چیزی در مورد او می دانید؟ " - "نه" چرا آن را بخوانید؟ بهتر از جایی در منطقه بریانسک، با یک خانواده بزرگ دیدار کنید، ببینید که چگونه این افراد فرزندان خود را افزایش می دهند. در اینجا آنها در غرایز زندگی می کنند، لازم است که کودک از دوران کودکی مستقل مستقل باشد، والدین به والدین خود کمک کردند و راحتی و تمدن زیادی بسته شده اند. لازم است که حداقل گاهی اوقات به طبیعت بازگردد: راه رفتن بر روی پابرهنه چمن به طوری که شما یک زنبور عسل را بچرخانید، Draftsman منفجر شد. و نه در برخی از طرح هایی که از خود و فرزندشان رانندگی می کنند.

با تولد فرزندان، دنیس مجبور به کاهش هزینه های خود در فرودگاه شد، اما چتر نجات از زندگی او ناپدید شد

با تولد فرزندان، دنیس مجبور به کاهش هزینه های خود در فرودگاه شد، اما چتر نجات از زندگی او ناپدید شد

عکس: آرشیو شخصی دنیس نیکیفوروف

- این، در تربیت فرزندان، شما منحصرا غرایز هدایت شده توسط غرایز؟

- نه صد درصد، اما برای هر کودک باید یک رویکرد فردی باشد. درست مثل پسر و دختر شما باید راه های مختلفی را بالا ببرید. از دوران کودکی، ما به عنوان فرزندان، یعنی به عنوان دختر و پسر به آنها تعلق نداشتیم.

- و اکنون ساشا و ورونیکا به مدت پنج سال. آنها درباره رابطه عرفانی بین دوقلوها می گویند. آیا چیزی شبیه این را متوجه می شوید؟

- ارایهات ظاهر آنها در نور با عرفان همراه بود. بنابراین به طور تصادفی اتفاق نمی افتد به مدت پنج سال، من منتظر آنها بودم با ایرینا، من گذاشتم، از طریق مکان های مقدس رفتیم. و اگر شما همه چیز را که ما آن را انجام دادیم، تجزیه و تحلیل کردیم، حتی حتی از بین بردن پوست، تا آنجا که همه چیز از پیش تعیین شده بود. سپس نشانه ها داده شد که کودکان دو نفر خواهند بود. فقط بلافاصله نمی توانیم "بخوانیم". این حداقل یک داستان است. مثل ما، دوست من دیما و همسرش دختر را گذاشتند. و، مانند ما، در اورشلیم به مکان های مقدس سفر کردیم. و به نوعی از او می پرسم: "دیما، و شما با Olga با هم برای گریه گریه رفتن؟" - "نه، اولگا یکی." و خروجی های ما دو نفر بود - مرد و در کنار زن. و این واقعیت که دوقلوها متولد شدند، نه یک تصادف، نه یک تصادف. بله، قطعا، ارتباط قوی بین آنها وجود دارد. ساشا یکی از راه های پیاده روی است و ورونیکا در حال حاضر نگران است. ما به آنها نگاه می کنیم و درک می کنیم که او تمام زندگی خود را با برادرش به عنوان یک نویسنده Tuba عجله می کند: برای دفاع از او، از آن محافظت کنید. در حقیقت، من واقعا دوست ندارم که ساشا توسط یک دهقان فلگماتیک در پادشاهی زن رشد کند. اما در اطراف او واقعا برخی از خانم ها: مادر، دو مادر بزرگ، خواهر، و حتی یک گربه - و آن زن. و همه او را دوست دارد و از او مراقبت می کند. او در Malnik زندگی می کند.

حالا دوقلوها - آب را نابود نکنید

حالا دوقلوها - آب را نابود نکنید

عکس: آرشیو شخصی دنیس نیکیفوروف

- سعی نکنید از راه دور ساشا با ورونیکا از یکدیگر استفاده کنید؟

- نه، من آن را متوجه نمی شوم برخی از درگیری های کوچک در سطح "عروسک من!"، "دستگاه من!" وجود دارد، اما بین آنها اختلاف جدی وجود ندارد. با هم یک باند است! من به شما یک مورد خنده دار می گویم یک بار، همسر من و من در سینما جستجو کرد و آنها را با مادربزرگم گذاشتم. و در حال حاضر در درب، این عبارت را شنید: "در اینجا شما گوش نمی دهید، و پدرم و مادرم برای همیشه از شما جلوگیری می کنند، حالا من آنها را برگردانم." و ورونیکا به طور صحیح پاسخ می دهد: "مادربزرگ، و شما به خوبی فکر کردید؟ آنها بعدا بعدا ترک خواهند کرد و ما باقی خواهیم ماند ... "خیلی خندیدم. ورونیکا آغاز شده است علاوه بر این، اگر ساشا بسیار ساده است، "در حمله، پس از من!"، ورونیکا به این مورد با حیله و دیپلماسی خانم ها نزدیک می شود: همه چیز آرام است، و هر کس به عنوان یک نتیجه به دنبال او است. آنها بسیار متفاوت هستند. ساشا از ما نورد، اغلب با زانوهای تشویق می شود. اگر چه ورونیکا اخیرا از روروک مخصوص بچه ها جنگیده بود، من خیلی ترسناک بودم. به طور کلی، خسته نیست

- در کسی، شما در مورد خودتان، ویژگی های خود را یاد خواهید گرفت؟

- این نیز بسیار خنده دار است. ما و ایرینا به تدوین عروسی عکس های من و کودکان خود ارائه کردیم. هر دو عکس فوری برای سال جدید ساخته شد. ما پشت سر پشتی ایستاده ایم، من در برخی از کلاه های سال نو هستم، و IRA یک خرگوش را در دست نگه می دارد. هر کسی که به بازدید می رود پرسید: شما با دوران کودکی آشنا هستید؟ و همچنین توجه داشته باشید که ما بسیار مشابه هستیم. به طور کلی، روانشناسان استدلال می کنند که اگر یک شباهت خارجی بین همسران وجود داشته باشد، این بیست درصد ازدواج موفق است. شما، آنچه که نامیده می شود، نصف آنها را یافت. و اگر نمونه ای از این تصویر نیز به عقب برگردد، ساشا و ورونیکا را قرار دهید، همان احساس که یک چهره است. من اخیرا یک عکس از یک خانواده را در ماهیگیری در Instagram قرار داده ام و مردم در نظرات در مورد ساشا نوشتند: "Mordashka پدر است!" و ورونیکا ما Chameleon داریم: هفته او ممکن است مانند من، یک هفته در IRU. علاوه بر این، به نظر من، او به طور خاص آن را انجام می دهد. (خنده حضار)

- گفته شده است که دختر همیشه شاهزاده خانم است ...

- بله این صحیح است. شاهزاده خانم من، پری دینگ دینگ. مناسب، ترمیم - و قلب ذوب می شود. و پسر باید برای حساسیت و عشق به مادر برود. به پدرش، او باید با یک نوع مشکلی که نمیتواند حل کند، باید با پرونده تماس بگیرد.

- شما همه چیز را دارید

- بله، من هرگز با آنها نرسیده ام، با بزرگسالان صحبت نکردم. و مادربزرگ ها به شدت تنظیم هر گونه "Musi-Pusi" را مجبور می کنند. بنابراین، Veronika در حال حاضر تا هشت ماه به مدت هشت ماه صحبت کرده است، به وضوح تمام نامه ها را ارائه کرده و پیشنهادات منطقی طبیعی ساخته شده است. من یک جانور شدید نیستم و متوجه می شوم که در برخی لحظات با کودکان شما باید سخت باشد، در بعضی ها - برای نشان دادن نرم، اما حتی سخنرانی گفتار در مدرسه استودیو MCAT به من هشدار داد: هرگز به آنها نرسیده است یک سخنرانی عادی را بشنوید. سپس آنها سریعتر یاد می گیرند و می گویند و فکر می کنند.

بازیگر تلاش می کند یک مرد را از پسرش بیرون بیاورد و نمونه ای برای او باشد

بازیگر تلاش می کند یک مرد را از پسرش بیرون بیاورد و نمونه ای برای او باشد

عکس: آرشیو شخصی دنیس نیکیفوروف

- در یک مصاحبه شما گفتید که پدرم شما را به عنوان یک مرد افزایش داد. و اکنون چه می توانم در این مفهوم سرمایه گذاری کنم؟

- حداقل یک مرد باید بتواند کاری را در اطراف خانه انجام دهد: در نظر بگیرید، ساخت، خرج کردن، حفاری بیل، به جز اینکه لامپ نور تغییر خواهد کرد. با این، حتی هر زن مقابله می کند، زیرا بسیاری از مردان نمی دانند چگونه. یا تنبل به آنها، یا من نمی خواهم وقت خود را صرف کنم - اجازه دهید همسر بهتر از یک ساعت دیگر "شوهر" تماس بگیرد. متاسفانه همه اینها.

- آیا شما به خانه فرزندتان تدریس می کنید؟

- مطمئن. او به من در منطقه چمن کمک می کند. من یک دروازه انجام دادم و بچه ها با من رنگ آمیزی شدند. اگر شما نیاز به پور گل دارید - ما به آب رفتیم. من آنها را از بازی های کودکان محروم نمی کنم، و آنها کارتون ها را نگاه می کنند، اما زمانی که شما باید کاری را در اطراف خانه انجام دهید - همیشه آماده باشید. ساشا مجموعه ای از ابزارهای کوچک خود را دارد، که بلافاصله زمانی که من چیزی برای رفع چیزی دریافت می کنم. و مهم نیست که آیا او همچنان این چوب را با من قطع خواهد کرد، مهمتر از همه - او جعبه های خود را باز کرد. اجازه دهید در چهار سال خود را حتی در این کسب و کار صرف - خوب است. او پدر را می بیند، یک مرد، نوعی مشکل را در اطراف خانه حل می کند. مامان از ما پرسید که آویزان آویزان - لطفا، او آویزان است. و اگر پسر خودش حداقل برخی از مشارکت در این روند را پذیرفت - حتی بهتر.

- و نگرش نسبت به یک زن پسر را می بیند؟ پدر هنوز به خانه می آید؟

- قطعا. گل در خانه به طور دوره ای ظاهر می شود، نه تنها در تعطیلات. و ساشا می داند که طبق قوانین اخلاق، او به عنوان یک مرد، باید خانم رو به جلو از دست برود. به استثنای آسانسور، جایی که این مرد اول را شامل می شود، از آنجا که این یک مکان افزایش خطر است.

- در حال حاضر بسیاری از نگرش شکاکانه نسبت به ازدواج. در مورد این چه می گویید؟

- یک رابطه خوب ازدواج نامیده نخواهد شد. (خنده حضار) و علاوه بر جوک ها، این یک کار جدی و سخت است. نه با اصلاح خود، بلکه با انطباق با یکدیگر. همکار عزیز من و مدیر هنری جدید "Tabakcoque" (تئاتر Moskovsky Oleg Tabakov، - تقریبا. Avt.) ولادیمیر Mashkov به Tolstoy درخواست کرد: مرد تکنولوژی و به همین دلیل می تواند تغییر کند. من با این موافق نیستم: مردم تغییر نمی کنند. این ژن ها در دوران کودکی والدین و تربیت والدین قرار می گیرند، او جوانه می زند. در طول زندگی یک فرد تجمع تجربه، دانش، اما ماهیت آن، میله بدون تغییر باقی می ماند. تحت سیالیت، به نظر می رسد، کلاسیک توانایی انطباق را درک می کند، جستجو برای سازش را جستجو می کند. و در ازدواج این یک چیز بسیار مهم است. اگر شما احمق نیستید، شما آنچه را که خودش ایجاد کرده است نابود نخواهید کرد. و هنوز هم نیاز به صبر و شکیبایی عالی - همچنین یک چیز بزرگ و دستیار. برای تحمل مو روی سینک، خمیر دندان غیرقابل تحمل، ظروف غیر قابل تحمل - اگر شما یک فرد را دوست دارید. البته، چیزهایی برای بستن چشمان شما وجود دارد، اما برخی از شات های خانگی همیشه می توانند ببخشند. من نمی گویم همه چیز همه چیز را با ایرینا، شما حتی نمی توانید تصور کنید که ما گاهی اوقات به آن رسیده ایم.

دنیس نیکیفوروف:

"ازدواج ده ساله من می توانم همسر من را بدون آفتاب سوختگی بگویم:" شما یک زن هوشمند، زیبا، فوق العاده، که من عاشق "

عکس: Margarita Nikolskaya

- آیا شما یک ماشین در زندگی روزمره هستید؟

- نه، من شکسته ام اما من عادت به مراقبت دارم: من می توانم خودم را تغذیه کنم، نگهدارنده و حاوی یک خانه تمیز باشم. به این معنا، من وابسته به زن نیستم. و از این پدربزرگ و پدرش سپاسگزارم - آنها برای من نمونه بودند.

- شما ده سال به ایرینا ازدواج کرده اید. تصمیم گرفتم فرمول یک اتحادیه موفق باشد؟

- پس از ده سال ازدواج، من می توانم همسر من را بدون هر گرگ و میش بگویم: "شما یک زن هوشمند، زیبا، فوق العاده، که من دیوانه است." من نمی خواهم اکنون فاش کنم، برای دقیقا. به تازگی، ایرینا حتی توسط من مجازات شد: زمانی که از یک سوال در نمایش تلویزیونی پرسیدم، که دوستش داشتید، من جواب ندادم. یا شاید من فقط نمی خواستم در مورد این کل کشور صحبت کنم؟ چیزی که من برای چه چیزی می دانم. و دیگر، و حتی خود را ایرینا، اختیاری است. او فقط نیاز به لذت بردن از نتیجه عشق من دارد. به طور کلی، ما اخیرا فرمول روابط خانوادگی ایده آل را به ارمغان آوردیم - در ازدواج یک زن مهم است که سه کلمه را از شوهرش بشنوید: "من عاشق"، "خرید"، "ما خواهیم رفت"؛ و یک مرد از همسرش: "شما به خوبی انجام می شود!" اینطور است که ما زندگی می کنیم. (خنده حضار)

ادامه مطلب