Vitaly Khaev: "هر کس می خواهد بهتر زندگی کند، اما Prestige - نه در مورد من"

Anonim

ویتالی خوایر خود را به آن دسته از بازیگران که سعی می کنند زندگی خود را از توجه عمومی پنهان کنند، رتبه بندی می کند. اما به نوعی با یک دوست طولانی مدت استدلال کرد، که مصاحبه را در تمام طول سال مصاحبه می کند - و لازم است. ویتالی اولین نقش خود را در فیلم در سینما تنها در سن سی و پنج سال بازی کرد، از آن زمان تا به حال بسیاری از آثار روشن بود که او را به رسمیت شناختن به ارمغان آورد. و اجازه دهید همکاران خنده کنند که شکاف شکسته در این نقش مهمی ایفا کرد، بازیگر خود را با اطمینان داشت که پیشانی خود را در سینما الیمپوس قرار داد - یعنی هدفمند و توانایی تمرکز بر شکست ها. او در مصاحبه ای با "اتمسفر" در مورد آن گفت.

- Vitaly، شما پنجاه و سه ساله هستید، و به نظر من، به نظر من، به شکل عالی و در حرفه ای است که به صورت اسب نامیده می شود. اما چند سال پیش شما گفتید که من یک بحران سن خاصی نداشتم. و او بیان کرد؟

- طولانی مدت، همه چیز گذشت، سه سال پیش این مورد بود. اما این بحران، خوشبختانه طولانی نبود، و من حتی نمی توانم بگویم آنچه را بیان کرده است. منافع برای هر چیزی ناپدید نشود، من فقط کشف کردم که من پنجاه ساله بودم، و این Ego است! حق تولد و اتفاق افتاده است. این همه است (می خندد.) من همیشه کارهای زیادی داشتم، عصر را متوجه نشدم، او را از دست ندادم، و او خود را راه می رفت و راه می رفت. و پنجاه - چنین تاریخی، که توسط آن شما عبور نمی کنید. و نه آنچه من را پوشانده بود، من فقط متوجه شدم که او قبلا یک بزرگسال بود. سپس نگاه می کنم، پوشه ها شروع به بازی کردند، رهبران مختلف ...

- بسیاری می گویند که در این زمان و مشکلات شخصی شروع شد ...

- البته، لازم بود که یک مشکل شخصی را برای چیزی تشویق کنیم. شما نمی توانید بگویید که آن را تنبل و یک خوک ضخیم تبدیل شده، شما دروغ در نیمکت، نوشیدن آبجو و انجام هیچ کاری. و بحران میانسال بهانه ای برای رفتار آنها است.

استراحت لذت نادر و گران است. در سال های اخیر، بازیگر قایق بادبانی را دوست داشت

استراحت لذت نادر و گران است. در سال های اخیر، بازیگر قایق بادبانی را دوست داشت

عکس: بایگانی شخصی Vitaly Khaeva

- اما حالا شما احساس می کنید یک مرد در اوج: فعال، کارگر، سرگرم کننده؟

- نمی دانم. (خنده حضار)

- امروز چه اتفاقی می افتد، مغز و روح شما را در زمان آزاد خود می گیرد؟

"بنابراین من همیشه کار می کنم، من هیچ وقت آزاد ندارم." در حال حاضر من سه پروژه دارم، نه ساده ترین، به ویژه "دکتر ریشتر". ما بخش دوم را حذف می کنیم، و برنامه بسیار متراکم است. و تکالین های بزرگ وجود دارد، لازم است در مورد دوازده تا سیزده ورق متن هر روز یاد بگیریم. بنابراین متون و تنها آنها، در این دوره، مغز من را اشغال می کنند. در سینما، یک یا دو قسمت در روز، و در سریال - در هشت و نه صحنه آسان است. این بسیار فیزیکی و اخلاقی است، زیرا شما باید تمام وقت اطلاعات خود را در سر من نگه دارید. به ذکر شرایط پزشکی که نمی توانند به طور کامل تلفظ شوند، نه یادگیری. گاهی اوقات من آنها را بر روی یک تکه کاغذ بنویسم تا بی سر و صدا آرام باشد.

- به نظر من، هنرمندان، از بین بردن در یک فیلم مشابه، می تواند همه چیز را به عنوان دانش آموزان از اولین دوره موسسه Medin غلبه بر ...

- هنگامی که شما دایرکتوری پزشکی را بخوانید اتفاق می افتد و به نظر می رسد که شما علائم تقریبا تمام بیماری ها را دارید. اما در "دکتر ریشتر" ما کار بسیار سنگین و دشوار است، اجازه نمی دهد که به چنین چیزهایی شیرجه رفتن.

- شما چندین فیلمبرداری سنگین داشتید، از جمله نیاز به دوازده ساعت به خواب و کار در سرما، به عنوان مثال، در "Iceberry" ...

- در "Icreebreaker" آسان تر از آنچه در حال حاضر ریشتر حذف شد، زیرا در مسکو، حرارت سی و سی درجه، و شما در غرفه نشسته اید، که در آن هوا وجود ندارد. و مردان عادی، دریا، همه چیز خوب بود. بله، سرد، اما ما لباس پوشیدیم. (خنده حضار)

ویتالی سه بار ازدواج کرده بود، اما در حال حاضر محل زندگی همراهان واکسینی است

ویتالی سه بار ازدواج کرده بود، اما در حال حاضر محل زندگی همراهان واکسینی است

عکس: بایگانی شخصی Vitaly Khaeva

- آیا شما هر کلاس تونیک یا آرامش بخش را در طول کار سخت، شاید یک حمام داشته باشید؟

- حمام چیست؟! من هیچ وقت ندارم بعد از تغییر، خوردن، خوردن، متن را یاد بگیرید. از خواب بیدار شوید، دوباره متن را تدریس کنید و به تغییر بروید. این همه عوامل سریع است. و هنگامی که من یک تعطیلات دارم، ناشناخته است. اگر چه ممکن است در ماه سپتامبر امکان پذیر باشد.

- تعطیلات مورد علاقه شما چیست؟

- اخیرا، متاسفانه، نه قبل از آن، تعطیلات خود را در قایق بادبانی باز کردیم. دوست من از Ekaterinburg-Hectare قهرمان جهان در Yachtsport است، و او مدتها به من تماس گرفته است. و در نهایت، سال گذشته ما جمع آوری کردیم و همه با کودکان به سفر قایق بادبانی در آدریاتیک رفتند. فراموش نشدنی بود و اکنون من فکر می کنم که به سختی ممکن است فقط در ساحل جایی دروغ بگویم. اگر چه در جایی چند روز طول می کشد تا استراحت، دروغ گفتن در ساحل دریا، همچنین خوب است، اما من مطمئن هستم که بخش عمده ای از سفر من با قایق بادبانی همراه خواهد بود. ما از طریق مسیر شکست خوردیم و احساس آزادی باور نکردنی را تجربه کردیم، بدون هیچ چیز، هر روز - مکان های جدید، شنا در دریای آزاد، زیبایی گونه ها ... به هر حال، آنها می گویند که این یک تعطیلات بسیار گران قیمت است در هزینه های آن تقریبا همان چیزی است که در هتل پنج ستاره اروپایی بنشینید و در یک رستوران غذا بخورید.

- با سن و فرصت های جدید، نگرش شما به راحتی تغییر کرده است؟

- هر کس می خواهد بهتر زندگی کند، اما Prestige در مورد من نیست. من یک مکان نامحدود مورد علاقه دارم، آنها در سطح متفاوت هستند، از جمله آنها و کاملا ارزان هستند، به نظر می رسد، هیچ قابل توجهی، اما من آن را دوست دارم. و بسیار گران است. پسر من نمی فهمد چرا من به یک رستوران می روم، و من آنجا را آرام کردم، دایره ارتباط من بود. و به تازگی سخت شد، زیرا آنها در خیابان پیدا می کردند، اما من می خواهم برخی از محرمانه بودن. بنابراین، شما باید مکان هایی را که در آن شما قبلا می دانید انتخاب کنید و به طور مداوم عکسبرداری کنید، به سادگی غیرممکن است. (خنده حضار)

با پسران ولد و جورج (در عکس در سمت راست)

با پسران ولد و جورج (در عکس در سمت راست)

عکس: بایگانی شخصی Vitaly Khaeva

- و پس از آن پروژه، به رسمیت شناختن رفت؟

- نمی دانم. فقط با گذشت زمان اتفاق افتاد من هرگز آن را ردیابی نکردم، و من رونق نداشتم.

- به این ترتیب، مقدار به کیفیت منتقل شد ...

- شما می توانید و به همین ترتیب صحبت کنید. اما هنوز هم عملا هیچ کس نام خانوادگی من را نمی داند. "آه، اسم شما چیست؟ ما خیلی دوستت داریم، عشق را دوست دارم. " (می خندد.)، اما من آن را به آرامی درمان می کنم. Autographs تقریبا گرفته نشده است، اساسا از عکس مشترک استفاده کنید. اگر مردم این را می خواهند، من نمی فهمم چرا رد می شود. خوب، چنین حرفه ای، شما هیچ کاری انجام نخواهید داد. کسی فقط کسی را لبخند می زند اما من چنین شناختی به عنوان هنرمندان برتر ما ندارم.

- ما برای مدت طولانی از حمل و نقل عمومی استفاده کردیم؟

- چرا؟ گاهی اوقات من به مرکز تناسب اندام می روم تا در استخر شنا کنم، و اگر ترافیک وحشتناک و تاکسی ها را نمی توان در مسکو نامید، من در مترو فرودم. درست است، آن را به ندرت اتفاق می افتد. وقتی به آنجا بروم، عملا چیزی را متوجه می شوم، برای من مترو سریعترین مسیر از نقطه A به نقطه B است. هنگامی که من به یاد می آورم، در طول انتقال طولانی به "میدان انقلاب" رفتم و مردی بود که بازی کرد در یک اره این به من زد، فکر کردم: "آه! همانطور که در زمان های گذشته است. " هیچ چیز تغییر نمی کند، زیرا من به یاد دارم که چگونه در دوران کودکی کسی کسی را آواز خواند، کسی بازی کرد. سواری مترو، فرود آمد و در پنجاه روبل بدون هیچ مشکلی به دست می آید. و در همه جا منفی است، شما را به ترافیک در جاده ها می رسد، همه چیز در اطراف نیز عصبی است، آنها سیگنال خواهند شد، در اینجا ماشین، فضای خود ما است. شما می توانید پیاده روی کنید، به برخی از شرکت های ناخوشایند بروید. بنابراین همه چیز بستگی به خلق و خوی دارد. چرا خلق و خوی خود را برای رانندگی بیست دقیقه خراب می کند؟ من انجامش نمی دهم.

- به نوعی یوری Moroz گفت که شما دست سرنوشت را رانندگی کردید، زیرا پس از یک بینی شکسته و معیوب بود که در واقع، در فیلم شروع شد ...

- نمی دانم. شاید کسی از طرف می داند چه چیزی و چرا این اتفاق افتاد، اما من چنین احساساتی دارم که من آن را عمدتا پیشانی ساختم. تمام زندگی من، چقدر به یاد می آورم، در تئاتر یا فیلم ها کار می کنم. بله، من جلسات امضا کردم، همانند Kirill Serebrennikov، با برادران Presnyakov، با آندره Pokhkin - من به سطح دیگری رفتم. آیا این سرنوشت است؟ شاید.

Vitaly Khaev:

کار در سریال تلویزیونی محبوب "دکتر ریشتر" مجبور شد Haeva را مجبور به یادگیری شرایط پزشکی

- و دوستان شما، و بسیاری از آنها؟

- هیچ دوست واقعی وجود ندارد من از دوران کودکی یک دوست بزرگ دارم، و ما با هم خوب هستیم. او در Yekaterinburg زندگی می کند. برای مدت طولانی، ما از دیدم از یکدیگر فوت کردیم و سپس آنها را در اینترنت نوشتیم و دوباره توسط بزرگسالان ملاقات کردیم. همانطور که اگر در همه چیز نبود. هنوز هم در تئاتر وجود دارد که من برای مدت طولانی کار کرده ام. اگر دوازده سال برای بازی همان عملکرد، همانطور که با "فیگارو" بود، غیرممکن بود که دوست نباشد. ما با Evgeny Vitalyevich Mironov شروع کردیم، زمانی که او هیچ تئاتر نداشت. دوازده سال کار کل طول عمر زندگی است که ما با هم گذشتیم. با تئاتر ملل، من به طور کلی به طور کلی همکاری می کنم. او برای من خانه شد

- اغلب گفته شده است که دوستی زنان در مقایسه با مرد وجود ندارد. برای شما مهمتر از همه، منافع مشترک، دیدگاه یا تماس ذهنی؟

- من نمی دانم دوستی مردان چیست، من تعریف این کلمه را درک نمی کنم. اما دوست من یک فرد بسیار نزدیک به من است، من با او به اشتراک می گذارم. هر یک از ما توسط پیروزی دیگر شادی می کنیم و برعکس، از دست دادن غمگین خواهد بود.

- چگونه از دست دادن، شکست می گیرید؟

- در دوران کودکی من یک ورزشکار بودم، و من اهمیتی ندادم. اما اساسا من برنده شدم از آنجا که شش، فرزند دیگر، هر ساله من قهرمان مسکو در هنرهای رزمی شدم. بنابراین، تقریبا همیشه برنده شد. اما این مربوط به ورزش است، و در زندگی همه چیز متفاوت است. پروژه های مختلفی بودند، از جمله کسانی که به دست نیامده بودند. اما از ابتدای شروع کار به این بسیار فلسفی، اصلی ترین چیز این است که بیشتر بروید و کار کنید.

- دختران برنده برندگان.

- من در مورد دختران نمی دانم در سال های ما، در این زمینه متفاوت بود، بنابراین من به نحوی تصویب کردم. (می خندد.) من بیشتر در ورزش اصلی جذب شدم، من در مورد ماجراهای آمور بسیار نگران نبودم.

Vitaly Khaev:

و درام "یخبندان" به دنیای ملوانان شجاع منتقل شد

- فرزندان شما چهارده سال و بیست سال. آیا شما در چه زمانی رشد می کنید ترجیح می دهید: در خود یا در خود؟

"من آن را در زمان من دوست داشتم، اگر چه ما کامپیوترها را نداشتیم، ما بازی های ملموس را بازی کردیم - به توپ و یا پرتاب با چوب در بانک ها. و اکنون آنها در واقعیت مجازی شلیک می کنند، از گوشی نمی میرید. و بزرگسالان نیز. پیش از این، برای گپ زدن با یک فرد، به خصوص اگر تلفن خانه ای نبود، لازم بود که بالا برود، بیرون بروید، دو kopecks را بیابید، یک دستگاه تلفن کار پیدا کنید، آن را پیدا کنید و یک جلسه را ترتیب دهید.

- از همه این و هیجان بیشتر بود، و اجباری ...

- خب بله. (می خندد.) من اولین بار در مورد تلفن های ویدئویی در رئیس پروفسور Doweel خواندم "این فانتزی بود، و اکنون ما به طور کامل برای ابزارها امن هستیم. به هر حال، در ابتدا، زمانی که تلفن های همراه و تماس های ویدئویی ظاهر شد، به نظر من چیزی غیر واقعی بود.

- پسران حرفه خود را انتخاب نکردند؟

- ارشد در مدرسه عالی اقتصاد، تحصیل در امور مالی و جوانترین تحصیل در مدرسه در Obninsk است و در دایره تئاتری شرکت می کند. او از مسابقات مخزن بازدید می کند و به یک مدیر یا هنرمند تبدیل می شود. من هنوز تصمیم نگرفته ام، چهار مدرسه دیگر پیش رو وجود دارد.

- آیا می خواهید به قدم های خود بروید؟

- من در مورد آن فکر نمی کنم. ارشد بلافاصله فعالیت های مالی را انتخاب کرد. و چهارده ساله، هنوز ممکن است تغییر کند.

Vitaly Khaev:

سری "مترجم" Vitaly دو kinonagrades را به ارمغان آورد

- او به کار شما نگاه می کند؟

"نه، همکلاسی های او به او در مدرسه می گویند که آنها در برخی از فیلم ها دیدند. و من اغلب در چنین تصاویری که کودکان کودکان را نشان نمی دهند، ستاره دار می کنند. اما آن را بالغ می کند - نگاه کنید. و بزرگ ترین تقریبا تمام اجرای من بود، به تئاتر با یک دختر می رود. یکی از فیلم های مورد علاقه او "مترجم" است. "تصویربرداری قربانی" او تماشا کرد وقتی که او قدیمی شد، و یخچال. و اغلب او از من انتقاد می کند. همچنین سینما را دوست دارد و می گوید که در حالی که من به نوعی تخته نمی رسم. (خنده حضار)

- شما مجرم نیستید؟

- نه، چرا باید جرم کنم؟ من حتی به کنجکاوی گوش می دهم

- و رابطه شما با ظاهر شما چیست؟ بسیاری از همکاران شما در این زمینه بسیار زیبا هستند.

- من راضی هستم. انجام ورزش هنگامی که وزن کمی را اضافه میکنم، به سالن میروم، اما به ترتیب چیزهاست. به نحوی، من خودم را دنبال نمی کنم. من به ماساژ نمی روم و نه به تزریق، من هیچ وقت برای انجام این کار ندارم. و چه کسی دوست دارد؟ البته، کسی، چیزی را انجام می دهد، اما این همه به ماهیت یک فرد بستگی دارد و نه از حرفه. مانیکور است - مجازات تنها هنرمندان؟ و بوتاکس، احتمالا نه تنها هنرپیک ها نورد هستند. این امتیاز هنرمندان نیست - تزئین خود را، اما قطعا تنظیم مردان و زنان.

Vitaly Khaev:

و سری "چگونه من روسی شدم" به طور غیر منتظره او را محبوب ساخت ... در چین

- به هر حال، در مورد زنان. آیا بلافاصله پس از ارتش ازدواج کرده اید؟

- من سه بار ازدواج کردم، دو نفر از آنها رسما. و هر بار در عشق اما ما در حال حاضر شش در طلاق بوده ایم.

- بنابراین شما در حال حاضر رایگان، نامزدی نادان هستید؟

- کاملا درست است (لبخند می زند.)

- آیا شما مستقل وجود دارید؟

- من می توانم به تنهایی زندگی کنم و من می توانم خودم را طبخ کنم اما به این معنا، همه چیز خوب است، من فقط فکر نمی کنم که زندگی شخصی من باید به همه شناخته شود. و با کودکان من روابط عالی دارم، ما دوست هستیم و حتی با هم زندگی می کنیم. فقط یک ارشد - در مسکو، و جوانترین - در Obninsk.

- فکر می کنید شخصیت شما با سن تغییر کرده است؟

- احتمالا، من برای همه چیز تحمل بیشتری کردم، یاد گرفتم که برخی از گوشه ها را دور کنم. اما چرا مردم می دانند، من تغییر کرده یا نه؟ هنرمند باید پس از فیلم مصاحبه شود، جایی که او می گوید چگونه او در آنجا کار می کرد. من نمی خواهم با مردم زندگی کنم که چگونه زندگی می کنم. من می خواهم بسته شود و به نظر من، معلوم می شود که کار می کند.

ادامه مطلب