آلنا Khmelnitsky: "اسکندر جوانتر از من، اما غیر بحرانی"

Anonim

Alena Khmelnitskaya - نمونه ای از یک ترکیب دلپذیر از زیبایی و ذهن، دارای صداقت، حسن نیت و سهولت ارتباط است. و با وجود Peripetia در زندگی شخصی، ثابت باقی می ماند. چند سال پیش، آن را به نظر می رسد ایده آل در تمام حواس یک زن و شوهر - Tigran Keosayan و Alena Khmelnitsky - شکست خورده، هر چند آنها حدود بیست سال بودند. این بازیگر حجاب را باز کرد و گفت که چگونه این دوره دشوار جان سالم به در برد و عشق جدیدی را دید.

- Alain، به نظر می رسد، حتی اخیرا، شما فقط یک حرفه ای را آغاز کرده اید، و امروز شما یک دختر بالغ دارید که در آستانه یک زندگی حرفه ای مستقل قرار دارد و به دانشگاه در ایالات متحده پایان می دهد. و شما شروع به همه چیز، به نظر من، تبدیل به "Juno" و "Avos" در "Lenkom" شد.

- قطعا! این یک رویداد بزرگ بود، زیرا من، در واقع، در این عملکرد رشد کرد، به عنوان مادر بر روی آن کارشناسی ارشد Balletmaster دوم در دعوت ولادیمیر Vasilyeva کار کرد. من در تمام تمرینات بودم و سپس در هر بازی نشسته در گودال ارکستر. و در واقع، این به خاطر "جونو" بود، تصمیم گرفتم بر هیات علمی عمل کنم. بنابراین من خوشحال شدم، به "Junon" و در Lenk ضربه زد، هرچند بین تمرینات و جلسات شکسته شد. من دو زندگی داشتم: یک دانش آموز است، و دوم یک بزرگسال است، عمل می کند. در سال چهارم، حتی به تئاتر دیگر سعی نکرد، زیرا قبلا در Lenkom بود. در پایان موسسه، سوال "چه کاری باید انجام دهید؟" این غیر فعال بود اما اگر من به "Juno" دعوت نشود، با حرفه تئاتر من می توانست همه را به طور متفاوتی تبدیل کند.

- و سپس شما متوجه شدید که در "Lenkom" - سپس یک مرده؟

- بله، من این تئاتر را به خوبی می دانستم که تمام وضعیت را درک کردم. اگر چه، احتمالا، هر کس دیگری منتظر توزیع بود، به سادگی نمی توانست آنجا را ترک کند. علاوه بر این، آن را شروع به فعال کردن به طور فعال. به علاوه، یک زندگی شخصی ظاهر شد. با Tigran، بلافاصله پس از موسسه ملاقات کردم، و در بیست و دو سال ازدواج کردم. به زودی من با باردار شدم با ساشا، دیگر نمی توانستم در صحنه در نقش Cumsows (خنده) پرش کنم و فقط تئاتر را ترک کنم. بدون فکر بازگشت.

- شما نمی خواستید یک دوره عاشقانه و غیر مسئولانه دلخواه از قدمت قدردانی کنید؟

- نه، زیرا از همان ابتدا، همه چیز جدی بود و در عین حال سرگرم کننده و فریبنده بود، بدون مشکلات جهانی در مورد این. خوب، متاهل، و عالی. ما بلافاصله شروع به بحث در مورد عروسی کردیم، مانند آنچه اتفاق می افتد.

- این آغاز دهه نود بود، یک زمان دشوار بود، فیلم ها نیز یک دوره دشواری را تجربه کردند. تیگرن به شما یک مرد جوان امیدوار کننده به نظر می رسید؟

- مطمئن! او خیلی کار کرد. و به نظر من به نظر می رسید که برای سن او بسیار جدی و پر از انواع برنامه ها بود. و اصلی ترین چیز کاملا مطمئن است که همه چیز خوب خواهد بود - و در حرفه، و در بقیه. من متوجه شدم که او قطعا مسئول، قابل اعتماد بود، و می دانست که خانواده به معنی او است.

آلنا Khmelnitsky:

"لیلی نقره" - یکی از فیلم های مورد علاقه ترین فیلم ها

آرشیو شخصی Alena Khmelnitsky

- شما نمی ترسید که یک کودک متولد شود و رابطه شما را تغییر دهد؟

- نه، به طور کامل و من واقعا می خواستم یک کودک. ما جایی بودیم که زندگی کنیم، والدین کمک کردند، بنابراین ما در مورد بسیاری از چیزهایی که در آن زمان نگران جوان نبودند فکر نکردیم. این دوره آسان نبود، اما ناامید کننده نیست. البته، ساشا همه چیز را تغییر داد. این منطقی است، درک اینکه چرا همه اینها مورد نیاز است. تولد او کاملا آلی بود، من نمی دانم که چگونه بدون او زندگی می کردم.

- یک سال پس از تولد، شما تبدیل به بوتیک بوتیک می شوید. سینما تقریبا ناپدید شد، اما ممکن بود در تئاتر به نظر برسد، و نه به کسب و کار. چرا برای چنین گام تصمیم گرفتید؟

"احتمالا، تمام توزیع مجدد در کشور ما این کار را به من داد که تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم، به نظر من جالب بود. بوتیک من تنها از دیدگاه فانتزی هایم محسوب می شود، یک ایده سینما از آنچه که یک چیز دلپذیر این است که لباس های مد روز را انجام دهید. من فکر کردم که از من می تواند یک زن کسب و کار سرد (خنده)، و هنگامی که tigran یک فیلم را به ساقه شروع می کند، من او را بازی خواهم کرد، و شاید نه تنها او. پس از آن نمی خواستم به تئاتر تئاتر بروم، زیرا متوجه شدم که آزادی عزیزم.

- و پس از آن چه زمانی زندگی زیبا با بوتیک به پایان رسید؟

- او برای سه سال وجود داشت، اما من لذت گرفتم، تنها زمانی که آنها مجموعه جدیدی را به ارمغان آوردند، آنها را پست کردند - و مردم شروع به خرید کردند. من چیزی به دست آوردم، اما این یک فعالیت موفق بود. علاوه بر این، این فرآیند به طوری که من تصور می کردم، خلاق نبود، و از همان ابتدا آشکار شد. (خنده حضار)

- سال پس از تولد ساشا، و سپس برای برخی از زمان شما را به طور کامل زندگی می کردند. چگونه آن را انتقال دادید و در مورد آینده چه فکر کردید؟

- همه در حال حاضر به یاد داشته باشید دهه نود با رنگ جنایی. ما همه تنها بودیم، گرچه Tigran مشتریان تبلیغاتی و کلیپ هایی را که از این جهان عبور کرده بودند، داشت. زمان تغییر فوق العاده شدید بود، روح آزادی احساس شد، سفرهای خارجی آغاز شد، بنابراین فرود به من نگفت. احتمالا به این دلیل که ما خیلی جوان بودیم. سپس فیلم شروع به احیای کرد، سری اول ظاهر شد. تیگرن شروع به فیلمبرداری کرد. و همه چیز واقعا با "لیلی نقره" آغاز شد، که من خیلی دوست دارم.

آلنا Khmelnitsky:

در بازی کارآفرینی "Fantasy Fickieva"

- اما ساشا حرفه ای را انتخاب نکرد، فیلمساز را انتخاب کرد. چرا؟

- او هیچ ذات عملی ندارد و به طور کامل مغز عمل نمی کند. او زمان زیادی را صرف مجموعه ای کرد، او این روند را دوست داشت، اما از طرف دیگر دوربین. او همیشه یک دیدگاه تحلیلی داشت، بدون اعتقاد به شرایط پیشنهادی. (خنده حضار) در ماه مه، او مطالعات را در کارگردان دانشکده انجام می دهد. پیش از زندگی باز با بهترین وضعیت، بلافاصله فیلم خود را حذف کنید آن را قادر نخواهد بود. اما من فکر می کنم که این یکسان خواهد بود. بنابراین ما زندگی می کنیم - ببینید!

- خروج ساشا، به نظر من، همچنین یک نقطه عطف خاص برای شما تبدیل شد. شما مثل دو دوست دختر بودید چگونه به او اجازه دادید که او به خارج از کشور بروید؟

"هنگامی که او شانزده شد، او برای دریافت دیپلم مدرسه آمریکایی در انگلستان رفت." فقط پس از آن Ksyushka متولد شد. تا آن زمان، ساشا تصمیم گرفت که او می خواست در فیلمسازان شرکت کند، و ما برای خروج او به خارج از کشور آماده بودیم. و ما آن را بر روی آن تنظیم نکردیم. او زبان انگلیسی را تدریس کرد که او بسیار با موفقیت راه می رفت، علاوه بر این، مدرسه آلمان را به پایان رساند، جایی که زبان دوم فرانسوی بود.

آلنا Khmelnitsky:

در موزیکال "سیندرلا" Khmelnitskaya اطلاعات آوازی خود را نشان داد

- هنگامی که ساشا ترک شد، هنوز با تیگرن زیبا بود؟

سپس این سوال را مطرح نکردم: من به تنهایی باقی می ماند یا نه، زیرا تصمیم ساسینو بود. به خاطر خودخواهی او، من او را با او نخواهم گذاشت. اما زمانی که دختر رفت، من به طرز وحشیانه ای احساس تنهایی کردم، زیرا ما در سال های اخیر با او بسیار نزدیک بودیم، به خصوص در آن سال که من باردار شدم. من تمام وقت کار نکردم و به او اختصاص دادم. ما قبل از تولد Ksyusha و بعد از آن زندگی کردیم. ساشا به طور فوق العاده ای معامله کرد: او کیسه های سنگین را بلند نمی کرد، چتر را از خورشید بسته شد، با پزشکان صحبت کرد و زمانی که زمان آن بود، به بیمارستان رفت.

- پس از تولد Ksyusha، شما هیچ احساسی را که به شانزده سال پیش بازگشته اید، زمانی که ساشا ظاهر شد، احساس نکردید؟

- من هیچ بازگشت به جوانان نداشتم اما من مغزم را به اندازه ای بازسازی نکردم تا بتوانم سنین را تبدیل کنم. (خنده حضار) پس از تولد Ksyusha، من به طور کلی زمان کمی تغییر کرده بودم، به نظر می رسید که دوران کودکی ساشا به تازگی تبدیل شده است. اما در این زمان جهان تغییر کرد و من خودم. با این حال، هنگامی که شما به فردی که قبلا برگزار شده است، چندین اولویت دیگر را به دنیا می آورید. شما درک می کنید که حرفه حرفه ای است، اما کودک مهم تر است. وقتی کشیشا نیمی از سال بود، من تیراندازی کردم، هرچند من تمایل به کار نداشتم. فقط این اتفاق افتاد و به طور کلی، سی و نه سال بود. (می خندد.) من فکر نمی کردم که پوشک را بخرید.

من کاملا به وضوح به یاد داشته باشم که چگونه یک روز از خواب بیدار شدم و از لحاظ جسمی احساس کردم که باید فرزند دیگری داشته باشم. من فکر می کنم Ksyusha من را زد. و از لحظه ای که ما آن را به شدت به این مسئله رسیدیم. شوهر بسیار "برای" بود، او همیشه گفت که کودکان در خانواده باید حداقل دو نفر باشند. بارداری طولانی مدت بود، و پس از آن من در این احساسات غوطه ور شدم، که، صادقانه، احتمالا به برخی از چیزها بروید. من اهمیتی نداشتم که من به خصوص نگران بودم، من به طور خاص به هیچ چیز علاقه ای نداشتم. و تیگرن برنامه تلویزیونی خود را داشت، که او بسیار پرشور بود.

- بعدها فکر نکردید که در بخش شما نیز گسل شما وجود دارد، زیرا شما پس از آن به شما اجازه می دهد تا زیاد بروید؟

- هر دو همیشه در حال فرار هستند. من فکر می کنم ما کمی زودتر در جهات مختلف گرفتیم. احتمالا تغییرات شروع می شود زمانی که شما احساس می کنید در رابطه چیزی به شدت نگران است. اما شما فکر می کنید: "در اصل، همه چیز بد نیست؟ چرا چیزی را عوض کن؟ " و این اشتباه است هیچ چیز ناگهان اتفاق افتاد، آن را به مدت طولانی توسعه داد. و تقسیم ما برای هر یک از ما تعجب نکرد.

آلنا دارای دو دختر است. جوان، ksyusha، شش سال

آلنا دارای دو دختر است. جوان، ksyusha، شش سال

- بیش از یک بار برای سال های بسیاری از دوستیابی ما، من شما را با Tigran با هم تماشا کردم، و همیشه احساس می کنید مانند شما به یکدیگر می آیند، چه نوع زندگی شما ...

- این دقیقا - زنده است. (می خندد) ما همچنین بحران ها و مراحل پیچیده در روابط و روابط شخصی داشتیم. ما افراد عاطفی هستیم بنابراین همه چیز به شدت اتفاق افتاد. (خنده حضار)

- آیا تجربیات خود را با ساشا به اشتراک گذاشتید؟

- به طور طبیعی پس از همه، او با ما زندگی کرد و کاملا همه چیز را درک کرد و درک کرد. ما با عزیزانش هستیم، بنابراین چیزی را پنهان نکردم. و به طور کلی، ما این فرم را انجام نمی دهیم که هیچ اتفاقی نمی افتد. ساشا تمام زندگی خود را به خاطر رابطه ما (خنده)، و همچنین بیشتر با ما نگران کرد. او یک فرد حساس و حساس است.

- شاید برای ساشا، تفریح ​​شما آسان تر شد، زیرا او زندگی جدید خود را ترک کرد و منحرف کرد؟

- امیدوارم این اتفاق افتاد، اما مدت ها یک فرد بالغ بوده است. من تقریبا همیشه جوانتر را در کنار او احساس کردم. اما Ksyusha یکی دیگر از کودکان، و در حالی که او عمدتا در جهان خود، در فانتزی زندگی می کند. و این بسیار بی قرار و فعال تر از ساشا است. هنگامی که او برخی از برنامه ها متولد شده است، او بلافاصله تلاش می کند تا آن را اجرا کند. ممکن است به نوبه خود و رفتن به جایی بدون گفتن چیزی نیست. بنابراین، شما باید سوار شوید (خنده حضار)

- آیا شما سخت تر از وضعیت بدون Ksyusha سخت تر هستید؟

- من نمی دانم که چگونه خواهد بود. Ksyusha یک شادی جامد است، و او به من قدرت زیادی می دهد.

- و چگونه او این واقعیت را درک کرد که پدر دیگر به طور مداوم وجود ندارد؟

"او به هیچ وجه آن را درک نمی کرد، زیرا او بسیار کوچک بود." و اکنون سؤال نمی کند هر آخر هفته او به پدر می رود و کاملا با خواهر و برادر خود ارتباط برقرار می کند. بنابراین، ما هماهنگی کامل داریم

- هنگامی که شما در عکس شبکه اجتماعی با Margarita Simonyan ارسال کردید، یک همسر جدید Tigran، این عجله بود که در مورد رابطه شما یا چند دوش بگویید؟

- من یک مرد سریع نیستم ما فقط زمان را به طور کامل صرف کردیم، عکس گرفتیم و می خواستیم یک عکس ارسال کنیم.

و سالمندان، الکساندر، دانشگاه را در ایالات متحده به پایان می رسانند

و سالمندان، الکساندر، دانشگاه را در ایالات متحده به پایان می رسانند

آرشیو شخصی Alena Khmelnitsky

- و در حال حاضر ادامه برقراری ارتباط است؟

- مطمئن. ما با ریتا صحبت می کنیم. آنها با Tigran مهمان ما در پایین تولد بودند، ما آنها را داریم. او یک مرد هوشمند است. من به طور کلی اخیرا از ذهن و کفایت قدردانی می کنم. مردم احمق خطرناک هستند آنها ممکن است بی رحم باشند، اما اغلب حتی نمی فهمند که چه کسی آنها را صدمه می زند.

- آیا شما به یاد داشته باشید زمانی که من احساس نیاز به عشق؟

- نه، من چیزی را نمی خواستم او خودش هرگز به دنبال او نبود. و در آن لحظه قربانی شد. در اصل، من یک فرد کافی هستم و من فکر می کنم که اگر شما تنها هستید، کاملا اختیاری است، پس شما موفق نیستید. من در این موضوع مجتمع ندارم اما من، به دنبال هر گونه احساس و رابطه نیست، هرگز از آنها محروم نشده است.

- اما آیا شما یک زمان دارید؟

- مطمئن. اما من در دادرسی با من نشسته ام، اما من به جایی رفتم، صحبت کردم، آشنا شدم، اما چیزی را قبول نکردم. من شلیک کردم، من به جشنواره های فیلم رفتم، من در زندگی عمومی بسیار دخیل بودم و هیچ فرصتی برای شکایت در مورد آنچه که اتفاق افتاده بود، به من نفی ندادم، با این وضعیت با کسی بحث کرد. دوست دختر من از این همه خارج شد.

- تغییر ارزش گذاری مردان نیز اتفاق افتاد؟

- حالا من دیگر نمی توانم در مورد آن انتزاعی صحبت کنم، زیرا فرد دیگری وجود دارد. (لبخند می زند.) این یک بازرگان الکساندر سینوسیین است. من واقعا از ذهن قدردانی می کنم - به ویژه. اما اگر شما در قلب خود چیزی را احساس نکنید، پس چرا به این شخص نیاز دارید؟ درست مثل این ارتباط برقرار کن افرادی هستند که شما می توانید وقت خود را صرف وقت صرف کنید، و سپس خوشحال به رفتن به خانه.

- این، برای محاسبه فرمول عشق، قلب شما پاسخ می دهد، غیر ممکن است؟

- مطمئن. تنها چیزی که من خودخواه تر شدم و اکنون فکر می کنم که دو نفر باید بهتر از یک راه باشند. یک عبارت فوق العاده وجود دارد: "شما باید با یک مرد خوب باشید، اما من می توانم به شدت زندگی کنم." احتمالا، در حال حاضر غیرممکن است که با یک احمق عاشق شویم (اگر چه لازم نیست، او باید اسپینو باشد)، در یک مرد غیر سخاوتمندانه. من نمی توانم با فردی باشم که برای احترام و درک به کار من اعمال نمی شود. و البته، مهمترین چیز این است که من غریزه بسیار قوی مادران را دارم، و یک مرد باید با فرزندم تماس بگیرد. من آن را به وضوح درک کردم. Ksyusha Sasha بلافاصله دوست داشت. و دقیقا به دلیل رابطه او با او، من این ایده را داشتم که می تواند روابط جدی و کامل باشد.

- آیا شما با الکساندر هستید؟

- نه، او جوانتر از من است، اما فاجعه بار نیست. (خنده حضار)

- پس از آشنایی، رویدادهای سریع را توسعه دادید؟ آیا زمان برای رسیدن به حواس خود نداشت، قلب قلب چطور بود؟

- نه، هنوز هم توانستم به حواسم بروم. (خنده حضار) ما با ساشا به اندازه کافی صحبت کرده ایم. در حال حاضر ما تقریبا یک سال زندگی کرده ایم و قبل از آن آنها ملاقات کردیم، زمان کامل بود، و در اصل می توانست ادامه یابد. من این سهولت را دوست داشتم - خودم، من زندگی خودم را دارم. همه ما تا لحظه ای راضی هستیم، و سپس متوجه شدیم که ما به طور جداگانه به طور جداگانه بدتر بودیم، و این وضعیت آزار دهنده است. ما تصمیم گرفتیم با دقت سعی کنیم با هم زندگی کنیم.

- آیا شما قبلا می خواستید از کسی مراقبت کنید و مراقب باشید؟

- بله، من می خواستم، اما به طور خاص به طور خاص با این شخص.

- دیدگاه های شما در مورد زندگی، بر روی مردم، لذت می برند؟

- همه ما دقیقا همان طور که من می خواهم همخوانی دارد. چیزی که من دوست داشتم وجود ندارد، اما او نیست. از جمله ترجیحات در استراحت و اعتیاد به طعم مشابه هستند. ظاهرا این اتفاق می افتد (لبخند می زند.)

- آیا شما مناطق فعالیت را تقسیم می کنید؟

- به سختی همیشه او در زمینه موسیقی مشغول به کار است، اما از طرف فنی. و دوست دارد آنچه را دوست دارم (می خندد.) لازم است فقط احساس دیگران را احساس کنید. ساشا دوست و آشنایان را از دنیای بازیگری دارد که با آن ارتباط برقرار می کند، بنابراین برای او همه چیز جدید نیست. به طور کلی، این حرفه کاملا معنی ندارد. شما باید از یک دایره استفاده کنید. در حالی که همه ما هماهنگ هستیم. بیایید امیدوار باشیم، بنابراین خواهد بود.

بازرگان الکساندر Sinyushin از محیط خلاق نیست، اما با درک متقابل دخالت نمی کند

بازرگان الکساندر Sinyushin از محیط خلاق نیست، اما با درک متقابل دخالت نمی کند

- مشارکت شما در موزیکال "سیندرلا" می تواند یک بازگشت خاص در گذشته در نظر گرفته شود، زیرا "Juno" و "Avos" یک عملکرد موسیقی است. به هر حال، برای بسیاری، وحی که شما یک بازیگر آواز است.

- این ... عمل می کند در مدرسه استودیو، من علاوه بر این، در خواننده مشغول به کار بودم، هیچ مهارت حرفه ای نداشتم. بنابراین، بازی یک خواننده پاپ در نقره ای لیلی، من آواز خواندن نداشتم. و در "سیندرلا" از داده های صوتی من، اگر چه، البته، شما باید به یادداشت ها سقوط. (می خندد.) فقط مادربزرگ نقش مشخصی است، لازم نیست که یک سرپرست باشد. در غیر این صورت من با من تماس نمی گیرم در طول تمرینات، من با معلمان آواز زیبا برخورد کردم و یک بار دیگر متقاعد شد که هر گونه عضلات - و بسته های نرم افزاری نیز عضله هستند - اگر سپرده وجود داشته باشد، می توانید آموزش دهید.

- هنگامی که شما در سیندرلا تایید کردید، خیلی خوشحال شدید، مثل Spielberg. چرا؟

"از آنجا که من از دوران کودکی در مورد این ژانر دیوانه شده ام." به محض اینکه ما یک ضبط کننده ویدئویی را به خانواده آوردیم، توسط پدر و مادر از خارج از کشور به ارمغان آورد، من شروع به تماشای فیلم ها با فرد ستاره، "آواز تحت باران"، "کاباره" و دیگر موزیکال. نوارهای ویدئویی از دست به دست منتقل شدند. ثانیا، مشارکت در آن چیزی ناشناخته برای من بود، خروج از منطقه راحتی. ما در حد نیروها کار کردیم. در حال حاضر در مرحله نهایی تمرینات با مناظر و ارکستر، من صبح را ترک کردم و به یک شب عمیق برگشتم. من خستگی فیزیکی دیوانه داشتم، زیرا علاوه بر برنامه، هنوز هم لباس های پیچیده، پاشنه، پله ها، میکروفون ها ...

- آلنا، چگونه شما فکر می کنید: در چهل و پنج زندگی فقط شروع می شود؟

- حداقل، زندگی خوب دقیقا ادامه دارد. به طور طبیعی، برخی از افکار غم انگیز به من، دقیق تر، آنها، با وجود تمام خوشبینی من، پرش می کنند. ما مردم را فکر می کنیم (می خندد.) اما من هنوز خیلی بیشتر از زندگی دارم. با سن، آگاهی و مسئولیت بیشتری برای اقدامات وجود داشت، آرامش داخل دندان آمد، من ارتباطات چیزها را می بینم. و دیگر قایقرانی پایین دست نیست. من می فهمم که چرا با یک نفر ارتباط برقرار می کنم، اما نمی خواهم با دیگران انجام دهم. به طور کلی، زندگی تغییر کرده است، و آنچه در حال حاضر در آن اتفاق می افتد انتخاب من، و نه یک تصادف.

ادامه مطلب