Alexey Chumakov: "من فکر نمی کنم چقدر همسر من درآمد"

Anonim

محل مصاحبه با الکسی انتخاب کرد که چگونه غیر ممکن است برای مکالمات صادقانه مناسب تر باشد - رستوران در ساحل دریاچه، در اطراف مناظر زیبایی شگفت انگیز، هوای تازه ... الکسی چمکوف و همسرش جولیا کولچوک - طرفداران از یک زندگی کشور. در اینجا شما می توانید از Fuss of Metropolis و نمودار توریستی شدید آرام باشید. برای ترتیب هنرمند شادی شخصی آسان نیست - به دلیل ویژگی های کار، هزینه های محبوبیت و به اندازه کافی عجیب و غریب، انتخاب بزرگ نیست. الکسی و یول موفق شدند. اگر چه در ابتدا هر کس روابط این زوج را به عنوان یک تاریخ خاص PR درک کرد. با این وجود، جوانان به طور منظم در حوادث سکولار به طور منظم آمده اند، استراحت می کنند تا با هم کنار بیایند و سپس تحت سقف مشابه زندگی کنند. فصل جدیدی از رمان آنها در ماه مه سال جاری آغاز شد - آنها شوهر و همسر شدند. اما، با توجه به الکسی، جالب ترین چیز هنوز هم پیش رو است.

الکسی، اگر شما پیشنهاد دادید خط زندگی خود را به رسمیت بشناسید، چه چیزی دارد؟

Alexey Chumakov: "wavely، یک سکته مغزی، که سخت و طولانی است برای عقب نشینی. هر مرحله، هر دستاورد به من کار باور نکردنی داده می شود. اگر چه شما لذت بردن از نه تنها از نتیجه، بلکه از شرایطی که آنها پیش از آن بود. ثروتمندتر رویدادها و زندگی غنی تر، شخص خود را جالب تر می کند. و شخصیت های فوق العاده ای که او به خود جذب می کند. فقط یک خط مستقیم مستقیم خسته کننده است. دسته های مختلفی از افراد وجود دارد: کسی به راحتی موفق می شود، کسی ضربه می زند، اما هیچ چیز نمی آید، و کسی نتیجه های خوبی از کار خود را به دست می آورد. من متعلق به آخرین رده هستم. "

شما قبلا از سن نوجوانی کار کرده اید. چه چیزی شما را تحت فشار قرار داد، زیرا دوران کودکی گرسنه دشوار نیست؟

آلکسی: "از جمله. دشوار است، اما هنوز خوشحال است. یک انتقال پس از انتقال وجود داشت. مردم به نوبه خود در پشت محصولات ایستاده بودند، آنها بر روی کوپن های یک کیلوگرم شکر، کیلوگرم آرد، بطری ودکا، بطری روغن آفتابگردان داده شد. بنابراین همه زندگی می کردند، اما ما نیز در سمرقند زندگی کردیم. این واقعیت که شما روسی هستید (و بلغاری ها و ارمنی ها و یهودیان به این دسته تقسیم شدند و یهودیان)، رنگ حتی دشوارتر را به وجود آوردند. ما دیگران را در نظر گرفتیم. افسوس، من نمی دانم که چگونه اکنون. روس ها نمیتوانند موقعیت های بالایی داشته باشند، کار معتبر داشته باشند، و حتی بیشتر زندگی را پیچیده تر می کند. اگر مردم هنوز در روسیه فرصت داشته باشند، در آنجا وجود نداشت. یک پنی به دست آورد من می خواستم نوعی کمک به بودجه خانواده را تعیین کنم تا بتوانم دوستدارانم را حداقل تحمل کنم. من نقاشی ها را به منظور سفارش، سبزیجات و میوه های معامله شده، مازیل بتن در یک محل ساخت و ساز، آجر Lepil، نقاشی ها را نقاشی کرده ام، اسانس های استیک را افزایش دادم. ما مربا را انجام دادیم، آن را به بانک ها در گیاهان کنسرو شده زیرزمینی عجله کردیم. اما مدرسه اصلی زندگی من در رستوران کار می کند. این اتفاق بعد از آن، زمانی که خانواده من و من به Tyumen نقل مکان کرد. تصور کنید که در 90 سالگی در Kabaska آواز بخوانید؟ این پنهان بود! مردم به طور مستقیم در سالن کاهش می یابند و در یک ساعت، در حال حاضر مجبور به سرقت سوالات خود هستند، دو گروه به هم پیوسته اند. و لازم بود به وضوح شاهد طلایی را مشاهده کنید: نه خود را به تحقیر، بلکه نه به اجرا گذاشتن، به طوری که نه به سمت راست بر روی صحنه ضربه. علاوه بر این، این می تواند هر دو پلیس ضد شورش و بچه های کامل را انجام دهد. آموزش روانشناختی عالی. "

Alexey Chumakov و جولیا Kovalchuk هفت سال قبل از تصمیم گرفتیم که رابطه خود را قانونی کنیم.

Alexey Chumakov و جولیا Kovalchuk هفت سال قبل از تصمیم گرفتیم که رابطه خود را قانونی کنیم.

Lilia Charlovskaya

والدین چگونه فعالیت شما را درمان می کنند؟

آلکسی: "اگر به او اعتماد دارید، می توانید به هر فعالیت کودک ارتباط برقرار کنید. لازم نیست که زمانی که کودک بتواند خود را انتخاب کند، آموزش داده شود و زمانی که هنوز می توانید این انتخاب را تحت تاثیر قرار دهید. به نظر می رسد که والدین من به من احترام گذاشتند - با عشق. "

چرا یک مسیر هنری را انتخاب کردید؟

الکسی: "من از همان ابتدا می دانستم که این حرفه من است. و به نظر می رسد در حال حاضر ثابت شده است نه تنها به خودتان که من در مسیر درست است. آواز خواندن در همه جا، همیشه. "

شرکت در مسابقات

آلکسی: "به هر حال، مسابقات زیادی وجود ندارد. و من تقریبا هرگز جایگاه های اول را اشغال نکردم. اما من آنها را دوست ندارم نه برای این ... من بسیاری از خانواده ها را می دانم که در آن کودک فقط توسط مشارکت در همه نوع مسابقات عذاب می شود. در نتیجه، او چیزی را به دست نمی آورد، برای او مهم است که تنها در اینجا و اکنون شکست بخورد. اما چیز دیگری مهم است. هر مسابقه موسیقی تنها یک تجربه است، یک فرصت کوچک، نه به پایان دادن به خود. "

شما دوست ندارید رقابت کنید؟

آلکسی: "من در زندگی ام، در بازی های هیئت مدیره - در پوکر، در یک انحصار، اما نه در مسابقات. این به اندازه کافی برای من است که من حرفه ای هستم و فرصتی برای اثبات آن را به مخاطبان از آهنگ به آهنگ، از پروژه به پروژه. و من خیلی مهم نیستم که چگونه صنایع دستی من چندین عضو هیئت داوران را قدردانی می کنند. البته، من هر هیئت منصفه را با احترام برخورد می کنم، اما نظر آنها هرگز برای من مهم نیست. Indestine، اما صادقانه. "

اما درباره "هنرمند مردم" چیست؟ چه چیزی باعث شد شما در آن شرکت کنید؟ شما بی سر و صدا کسب و کار خود را، نوشت آهنگ ها ...

الکسی: "من می خواستم این کار را بی سر و صدا انجام دهم (می خندد). من وظیفه برنده شدن را نداشتم البته، برنزها همیشه دلپذیر هستند، که اینجاست. اما به نظر می رسید بسیار مهمتر از این بود که از این منبع استفاده کنم تا روسیه مرا یاد بگیرد. من می خواستم به عنوان یک هنرمند خوب به یاد داشته باشم. افرادی که در پروژه های بزرگ پنهان شده اند حدود شش ماه طول می کشد تا کاری انجام دهند. سپس قهرمانان جدید ظاهر می شوند، و شما به کسی نیاز ندارید. پس از شرکت در "هنرمند مردم" من حتی در مترو هیچ پولی نداشتم. من یک آپارتمان را در منطقه VDNH شلیک کردم و از آنجا به بربوژ رفتم، جایی که سالن کنسرت "روسیه" واقع شده بود، با پورتلند تحت بازو. مسیر سه ساعت اشغال کرده است. به این کنسرت آمد، مردم چاق شدند: "اوه، هنرمند مردم!" سپس کنسرت به پایان رسید، من منتظر همه چیز برای پراکنده شدم، و دوباره به خانه رفتم. "

هنرمندان از هر روز از کار تنش بسیار خسته هستند، بنابراین استراحت استراحت ترجیح داده می شود. در مالدیو. عکس: آرشیو شخصی Alexey Chumakov.

هنرمندان از هر روز از کار تنش بسیار خسته هستند، بنابراین استراحت استراحت ترجیح داده می شود. در مالدیو. عکس: آرشیو شخصی Alexey Chumakov.

افکار در مورد بازگشت به میهن خود وجود داشت؟

الکسی: "نه، من دقیقا می دانستم که این همه به طور موقت. من تسلیم نمی شوم اما لازم نیست در مورد برخی از توجه مردم و شکوه مردم صحبت کنید. من مسابقه "هنرمند مردم" را به عنوان اولین حرکت مردانه درک کردم، که بیشتر خواهد شد. و بر کسی که بیشتر به یاد می آورد، می رود. و گاهی اوقات این کسی نیست که مکان های پیشرو در نمایش را اشغال کند. من اکنون درباره لشکا گومنا صحبت نمی کنم، که من دوست دارم، علاوه بر این، من یک پدرخوانده دخترش هستم. این در مورد هر هنرمند عمومی است. بدون نیاز به درک پیروزی در رقابت مانند این: همه چیز، من یک ستاره هستم! این فقط یک درب ردیف است که برای آن فرصتی برای نگاه کردن دارید. "

بسیاری از درهای بسته قبل از اینکه شما به کانال اول ضربه بزنید؟

الکسی: "من همیشه به رسانه علاقه مند شده ام، زیرا آنها از شما بسیار سپاسگزاریم. من دعوت شدم و به طیف گسترده ای از نمایش ها دعوت شدم. من هرگز شخص غير نمودارها در تلویزیون نبودم. با برخی از کانال ها تلخ بود، اما همه اینها حل شد. می گویند که نشان می دهد "یکی از آنها" در مقابل من باز است که قبلا بسته شده بود، غیر ممکن است. مشارکت در این پروژه به من اجازه داد تا توجه مخاطبان را به شدت جلب کند، که مهم است. به عنوان تلویزیون، من فقط فرصتی را انتخاب کردم. در مورد ما، یکی بدون دیگری دیگر وجود ندارد. "

آلبوم دوم شما "در اینجا و آنجا" حرفه ای ساخته شده است، با نوازندگان جهانی کلاس. چگونه شما، یک مرد با طعم خوب، خود را در کسب و کار نمایش روسیه احساس کنید؟

الکسی: "اول، نه همه نمایندگان کسب و کار نشان می دهد با طعم بد. در اینجا من، خوشبختانه، نه تنها نیست. نمایش کسب و کار، مانند هر کسب و کار عمومی دیگر (سیاست، ورزش، مدل، سینما)، یک دنیای دود است. اما شما می توانید در شایعات شرکت کنید، و شما می توانید از آنها دور بمانید. اگر در این شرکت شرکت کنید، طرفداران بیشتری دارید. اما چگونه آنها اختصاص داده می شوند؟ البته، صداقت آنها به طور صحیح صفر است. شاید به این دلیل که من خیلی دوست دارم از حوزه های ما و تعداد زیادی از دوستان که با آنها کاملا دقیق هستند، داشته باشم. بنابراین من داخل و خارج از این پخت هستم. "

شما خیلی از همکاران خود را "یک به یک" داشتید، بسیاری از همکاران خود را به شما محکوم کردند، احتمالا.

آلکسی: "با عرض پوزش، اگر چیزی به شما سخت به نظر برسد. من اعتقاد دارم که من یک سخنرانی واحد نداشتم که در آن حداقل به نحوی با تحقیر هنرمند حضور داشت. هنگامی که شما یک اتاق خوب ساخته شده با طنز را نشان می دهید، هیچ چیز اشتباهی با آن وجود ندارد. من می دانم که تقلید من تا حدودی مبهم الکساندر Serov بود، اما من شخصا چیزی برای من نگفتم. و هر گونه فرض، برعکس، من همه چیز را دوست داشتم. حس شوخ طبعی و خودخواهی زیبا است. من سعی کردم شماره هایم را با عشق برای بینندگان و همکارانم انجام دهم. اگر چیزی نتواند، و من به این ترتیب توسط یک شخص متهم شدم، برای من دشوار نیست که بخواهم بخشش بخورم. اما شخصا، اگر من در یک نمایش مشابه نشان داده شد، خوشحال خواهم شد. "

Alexey Chumakov:

با الکساندر Panikeyotov در ارائه آلبوم "اینجا و آنجا". عکس: آرشیو شخصی Alexey Chumakov.

در یک به یک، آیا شما به اطلاع شما مراجعه کردید؟

الکسی: "هر پروژه بزرگ در تلویزیون قابل توجه است. اگر چه در این مورد من فقط موافقت کردم چون من این ایده را جذب کردم. هنرمند همیشه باید به آنچه که او می گیرد علاقه مند باشد، در غیر این صورت بیننده احساس خستگی جعلی را در فریم احساس می کند. اما اکنون من حاضر به شرکت در تمام پروژه های بزرگ کانال های بزرگ نیستم. حتی اگر یک میلیون اتر در روز باشد. من از نژادهای طولانی خسته هستم من می خواهم لذت ببرم و آواز خواندن موسیقی که دوست دارم. به عنوان مثال، برای چند هفته، آلبوم من "اینجا است و وجود دارد" در بالا 20 از همه iTunes ایستاده بود. و چرا؟ از آنجا که من اعتقاد دارم - همه چیز که صادقانه قطعا پاسخ از شنوندگان را با طعم خوب پیدا خواهد کرد. ما این رکورد را با برادر موسیقی من انجام دادیم (این دقیقا همان چیزی است که ما یکدیگر را می نامیم) ریچارد پینا. او با استیوی سرگردان، خارش، شاهزاده، بابفیل و دیگر نوازندگان بزرگ کار می کند. ما این آلبوم را برای دو سال نوشتیم، هشتاد نفر به او کار می کردند، پانزده استودیو موسیقی درگیر بود. این برای آنچه شما باید ایجاد کنید - به خاطر رشد و لذت حرفه ای. پس از همه، مسئولیت اصلی هنرمند بر یک پروژه تلویزیونی خاص عذاب می شود؟ بنابراین من را باور دارم، PR به خاطر یک پیان - نه گزینه من نیست. من خودم را دوست دارم و همه کسانی که برای آنها کار می کنند. "

در معنای مادی، آلبوم پرداخت می شود؟

آلکسی: "نه. البته، این امکان وجود دارد که همه چیز را بر روی یک کامپیوتر 100 بار ارزان تر انجام دهید. اما فردی که به آن گوش می دهد، انرژی صدای زندگی را احساس نمی کند. من، به عنوان یک موسیقیدان، همیشه احساس می کنم زمانی که موسیقی آن را دوست دارد که آن را ایجاد کرده است. سپس آن را چسبیده است. متأسفانه، ما بسیاری از موسیقی "به سرعت ساخته شده"، محدود شده توسط یک فرمت خاص طراحی شده برای موفقیت تجاری لحظه ای محدود است. اما روح کمی در آن وجود دارد. من همیشه در حال شنیدن در مورد آنچه که آمار آهنگساز متمرکز شده بود، به دلیل اینکه پیشنهاد می شود دقیقا این هنرمند را بخواند، چرا این استدلال ساخته شده است. و در نهایت، آن را یک محصول ریاضی به وضوح تایید شده، که شخصا به من لمس نمی کند. "

چرا شما در خارج از شهر زندگی می کنید؟

الکسی: "من عاشق سکوت، شلوغی شلوغ و در محل کار هستم. خاک تنش، سر و صدا، خوشه ای بزرگ از مردم. من ابعاد و ایمنی را دوست دارم در مسکو، راه رفتن در مرکز شهر، من آن را احساس نمی کنم. من درک می کنم که در هر لحظه شما می توانید به یک شرکت مست، که چیزی را دوست ندارد، اجرا شود، و شما نمی توانید هر چیزی را در مورد آن انجام دهید. در آن لحظه. اگر چه من در مسکو اصل نیستم: من می روم، من با ماشین می روم. بنابراین، انتخاب بین آپارتمان در مرکز شهر و خانه در حومه، من در دومین متوقف شدم. علاوه بر این، من یک هنرمند آزاد هستم من لازم نیست که در دفتر نه صبح در دفتر باشم. "

جولیا همچنین زندگی کشور را دوست دارد یا ایده شماست؟

آلکسی: "ما همزمان بودیم. موافق، دنیای کاملا متفاوت، زیبایی، طبیعت وجود دارد. جولیا و من به دنبال یک خانه در حومه بودند، آشنایان به این حل و فصل کلبه توصیه کردند. در اینجا Microclimate، همسایگان بسیار دلپذیر شما. من نمی توانم از هر چیزی بترسم، در شبها با دوستان پیاده روی کنم. خانه من به طور مداوم در خانه است، کسی هر روز به شرکت می رود. کباب، ماهیگیری، والیبال. در شب ما فیلم ها را تماشا می کنیم، رم میخوریم. در آپارتمان، این همه به سادگی غیرممکن است. زندگی آپارتمان به نظر من بسیار محدود است. "

Alexey Chumakov:

"ما یک عروسی را برای جولیا بازی کردیم: هر زن رویاهای یک لباس عروسی و والا مندلسون. من می توانستم مثل این زندگی کنم. " عکس: instagram.com/juliakovalchuk.

و سلیقه های موسیقی با همسر شما هم همخوانی دارد؟

آلکسی: "جولیا به من گوش می دهد، چون من نه تنها آواز خواندن و نوشتن موسیقی، بلکه من نیز ترتیبات را انجام خواهم داد، به عنوان یک تولید کننده صحبت می کنم. احتمالا، من نیز به جولیا گوش می دهم اگر می دانستید که چگونه رقصید. او این را الهی می کند! و بله، ما همان موسیقی را دوست داریم. من اخیرا موفق به آوردن جولیا به کنسرت استیون سرگردان در فرانسه. او لذت زیادی گرفت، گفت که او چیزی بهتر از هر چیزی نداشت. من خیلی خوب بودم، چون من یک حرفه ای واقعی را در نظر می گیرم. بنابراین سلیقه های جولیا همگرا هستند. تنها چیزی که ما هماهنگ نیستیم: من دوست دارم فیلم های ترسناک را تماشا کنم، اما او نیست. با این حال، او باید این کار را انجام دهد (می خندد). ترسناک، ما با هم نگاه می کنیم، و ملودرام ها تنها هستند. "

شما را در هیجان انگیز می کشد، شما و کتاب ها در این ژانر بنویسید.

آلکسی: "من سه کتاب نوشتم، دو نفر از آنها حفظ شده اند. دستنوشته اولین توله سگ SGBYA جدید. نکته اصلی - آن را در یک نسخه تک وجود داشت. اینها هیجان انگیز روانشناختی، عرفانی هستند. اما اول از همه، روابط انسانی و سپس همه انواع درام ها وجود دارد. "

با یولیا، شما یک راه طولانی برای یکدیگر دارید ...

آلکسی: "و به نظر می رسد. او هنوز به پایان نرسیده است. "

اما ازدواج یک نقطه عطف خاص در این مسیر است. شما همیشه با جولیا صحبت کرده اید که تمبر در گذرنامه کاملا مهم نیست، مهمترین چیز عشق است. نظر شما تغییر کرده است؟

الکسی: "نه، من هنوز فکر می کنم که عشق مهم تر از یک تمبر در گذرنامه است. اما، احتمالا، هر زن در عمق روح از یک لباس سفید عروسی و مارس Mendelssohn. و با جولیا، ما چنین روز جادویی داشتیم. اگر بپرسید، این جشن را بیشتر برای خودم یا برای او انجام دادم، البته، البته، دوم. مردان این کار را آسان تر می کنند. آیا می توانم بدون عروسی زندگی کنم؟ مطمئن".

احتمالا، جولیا نکات: این زمان، آنها می گویند، هفت سال با هم ...

آلکسی: "نه، او به خوبی به این معناست، یک زن عاقل است. این درک می کند که فشار بر مردان در چنین سؤالی غیرممکن است. ما باید خود را بالغ کنیم. "

و چگونه در مورد فمینیسم احساس می کنید؟

الکسی: "بد. از آنجا که چیزهایی به طور پیش فرض از طبیعت کاشته شده اند. زن همیشه یک نیروی راهنمایی و هدایت است. برای شما، ما چیزی را ایجاد خواهیم کرد، ما چیزی را ایجاد می کنیم و از بین می بریم، غذا، مبارزه و غیره. همه در این زندگی و به همین ترتیب برای شما. بدون نیاز به روغن روغن. به نظر من، فمینیست هایی که از چیزهای واضح تلاش می کنند تا حتی بیشتر آشکار شوند، سحر و جادو روابط را از بین ببرند. رابطه بین یک مرد و یک زن یک نوع خاص از بازی است. با خانم های عالی باقی بمانید، ادعا ضعیف، ادعا می شود. ما را با مردان ترک کن، ظاهرا رهبران. "

در خانواده شما هیچ چیزی وجود ندارد که کسی مشت خود را بر روی میز بچرخاند؟

آلکسی: "اگر خانواده احترام متقابل داشته باشند، یک توصیه کلی وجود دارد، جایی که یک زن به سمت راست می فرستد و یک مرد تصمیم می گیرد. به نظر می رسد که درست است. "

یک جمله وجود دارد: "چه کسی پرداخت می کند، او موسیقی را سفارش می دهد." اغلب در خانواده ها چنین وضعیتی: او بیکار است، او یک رئیس است.

الکسی: "خب، که از آن برنده شد؟ به محض اینکه توزیع مسئولیت در برابر مساوی بود، مردان به دست آمد، و زنان یک مشکل را ایجاد کردند. در روح شما دختران باقی می ماند که لباس می خواهند، و در عین حال اعلام می کنند: من خودم رهایی دارم. از آنچه شما به مردان در دامن تبدیل می شوید، شما شادتر نیستید. این زنان بسیار تنها بود. "

مرد باید بیشتر کسب کند؟

آلکسی: "اول از همه برای او برای عزت نفس لازم است. در غیر این صورت، او نیمه اول خود را از رهبر خانواده خود را از دست می دهد. و یک زن می تواند بسیار جدی سرکوب کند. و به منظور حفظ هماهنگی در یک رابطه، یک مرد باید بیشتر درآمد کسب کند. مردانه

وابستگی مالی - استرس و برای زنان - امنیت. به طور طبیعی، همه چیز در اعتدال خوب است. "

آیا شما یک بودجه مشترک با یولی دارید؟

آلکسی: "من نمی دانم چقدر جولیا به دست می آید، من هرگز پول او را نمی دانم. و او نمی پرسد چقدر درآمد دارم، اما ما یک "کشو مشترک" داریم.

به عنوان مثال، خرید جهانی باید باشد: این کشور کشور. چه کسی آن را سرمایه گذاری می کند؟

الکسی: "ما به طور کلی وجود داریم و کسی را در نظر نگیرید که چه تعداد سرمایه گذاری شده است. من خانه را دوست داشتم، تصمیم گرفتیم خرید کنیم. "

و اسپانیا همسران را دوست داشت، به طوری که آنها نه تنها تعطیلات خود را در اینجا صرف، بلکه املاک و مستغلات را نیز به دست آوردند. عکس: instagram.com/juliakovalchuk.

و اسپانیا همسران را دوست داشت، به طوری که آنها نه تنها تعطیلات خود را در اینجا صرف، بلکه املاک و مستغلات را نیز به دست آوردند. عکس: instagram.com/juliakovalchuk.

به هر حال، چرا تصمیم گرفتید عروسی را در اسپانیا بازی کنید؟ آیا شما خلق و خوی را نزدیک، طعم این کشور؟

آلکسی: "من عاشق اسپانیا هستم. من مردم، آب و هوا، غذا، شیوه زندگی را دوست دارم. ما یک عروسی شاد داشتیم، یک حزب عالی با صحنه، کنسرت نور و صدا. ما به طور خاص از مجوز شهردار شهر خواسته ایم تا موسیقی تا سه شب پخش شود و نه به دوازده، همانطور که معمول بود. Flamenko رقص، آواز خواندن با هنرمندان اسپانیایی، ما با برنج، گل، شامپاین - به طور کلی، همه چیز به عنوان انتظار می رود. "

در اسپانیا، یک جامعه روسی نسبتا بزرگ روسیه. بسیاری از ستاره ها املاک و مستغلات را خریداری کرده اند: ناتالیا Ionova-Chistyakova (گلوکز)، نیکیتا Mikhalkov، نیکولای باسکوف، میخائیل Porechenkov ...

آلکسی: "درست است؟ من نمی دانستم، ما با هیچ کس در این موضوع ارتباط برقرار نمی کنیم. بله، ما نیز آپارتمان ها را نیز داریم. این یک فرصت خوب برای صرف تعطیلات خود است. اما من نمی توانم بروم. اگر چه من در سمرقند متولد شدم، من عاشق روسیه هستم، من یک وطن پرستی از این کشور هستم. "

بسیاری از ستارگان ما می گویند که در یک کشور دیگر، آنها فرصت دارند "در یک زندگی عادی" یک فرد عادی زندگی کنند.

آلکسی: "این زندگی مشترک چیست؟ من محافظان ندارم، برای رفتن به فروشگاه، در یک صف در دفتر بلیط دشوار نیست. من حتی متوجه نمی شوم وقتی کسی به من نگاه می کند. خوب، گاهی اوقات مناسب، autograph خواسته شده است. و چه چیزی با آن اشتباه است؟ آیا من کار خود را برای این کار نمی کنم؟ از جمله به منظور افراد ضروری و جالب است. باور نکنید که کسی می گوید که از محبوبیت خسته شده است. اگر هنرمند باید توجه عمومی را جلب کند، این یک قتل برای او خواهد بود. "

آلکسی، نگرانی اصلی شما امروز چیست؟

الکسی: "روز فردا برای خانواده ام. خانواده بیشتر، نگرانی های بیشتر. و بیشتر احساس شادی بیشتر است. نکته اصلی این است که سلامتی به همه ما، و نگرانی ها معمول است. بنابراین زندگی جالب تر است. "

ادامه مطلب