جود لوی: "من زندگی در فصل زندگی می کنم"

Anonim

Glovenant خوش تیپ با یک لبخند ایده آل، برف سفید، جرقه در چشم و یک شکل شگفت انگیز شگفت انگیز، که شانه های خود را ده ها تن از قلب های زن شکسته ... به طوری که آنها قرعه کشی بازیگر بریتانیا یهودا تقریبا تمام رسانه ها را پایین می آورند. در یک زمان او سعی کرد به مبارزه و زندگی شخصی خود را از روزنامه نگاران شکست دهد، اما اکنون به نظر می رسد پذیرفته شود. فرزندان او، رمان هایش و به طور طبیعی، پیروزی های سینمایی خود را - به ویژه آخرین، در سریال تلویزیونی "پدر جوان" - بحث در مورد طرفداران و منتقدان. در نهایت، خود کم است آماده است تا با آنچه که او به چهل و چهارم تولدش آمد، به شما بگوید.

"جود، در حال حاضر علاقه مند به زندگی شما از رسانه ها، که در حال حاضر بالا همیشه، به طوری که به بهشت ​​افزایش یافته است. با تشکر از کار شما با Paolo Sorrentino و سری تلویزیون او. به من بگویید، چطور، یک بازیگر جدی فیلم و تئاتر، تصمیم گرفت تا در نمایش تلویزیونی شرکت کند؟

- Sorrentino در چشم هر بازیگر دارای وضعیت خداست. او چیزهای شگفت انگیزی را ایجاد می کند، غنی و پیچیده، نازک، سیم پیچ، قلب، سخاوتمندانه ... شما می دانید، او یک شخص باور نکردنی است. من موافقت کردم که به خاطر او در "پدر" شرکت کنم. برای من، این یک شادی بزرگ بود - برای کار با پائولو، برای ایجاد شخصیت سیاسی و مذهبی قابل توجه، زنده ماندن در واتیکان، دانش آموز برای دستکاری و مدیریت کسانی که می خواهند آنها را دستکاری کنند. Sorrentino به من یک خاک بارور برای کار داد.

- شما یک ربات، پلیبوی، سرباز، شاهزاده دانمارکی، پادشاه انگلیسی را بازی کردید. اما نقش چنین بزرگی و اهمیت در حرفه شما هنوز رتبهدهی نشده است. فرماندار خدا بر روی زمین، رئیس کلیسای کاتولیک، لذت بخش ترین و واضح نیست - شما از محکومیت مؤمنان و واتیکان نمی ترسید؟

- البته، من فقط از این پیشنهاد شگفت زده شدم، و افکار در مورد چگونگی من این فصل از انجمن های تاثیر گذار ترین مذهب را بازی خواهم کرد، من مرا ترک نکردم. ابتدا در مقیاس مفاهیم - در مورد ایمان کاتولیک، کلیسا، درباره تاریخ پاپال، از دست داد. اما پائولو به من داد تا درک کند: بدون نیاز به نگرانی در مورد چنین چیزهایی، شما باید نگران ماهیت لنی بلردو (نام Pia XIII، که Lowe بازی می کند، نگران باشید. - تقریبا. Auth.). Sorrentino به من گفت: "شما باید به آنها در مورد این مرد بگویید، او یک یتیم است که به پدر تبدیل شد."

جود لوی:

در نقش Gigolo Joe از "ذهن مصنوعی" استفان اسپیلبرگ

قاب از فیلم "ذهن مصنوعی"

- آیا شما یک شخص مذهبی هستید؟

"من این مرحله از زندگی ام را راه افتادم، به پایان رساندن غواصی در بودیسم و ​​معنویت، کمی متفاوت از درک مسیحیان.

- به این ترتیب، در برخی موارد از بحران ایمان زنده ماندند؟

- شما می دانید، برای چهل و سه سال، من به نظر می رسد به نظر می رسد بحران از همه چیز. اما اکنون من در این شرایط دلپذیر هستم که هر کس باید برود. من در رضایت و راحتی زندگی می کنم، حتی آموخته ام که آرام بخوابم. (خنده.) در واقع، چیزی ترسناک، وحشتناک در کاتولیک شدید، در یک ایمان محافظه کار وجود دارد. مهم است که سر خود را از دست ندهید و به صورت آگاهانه عمل کنید.

- آنها می گویند چنین آگاهی پس از چند سال روان درمانی به شما آمد.

- بسیاری از آنها به نحوی خجالتی در مورد آن صحبت می کنند، اما نه من. در واقع، من به دکتر رفتم، این یک تجربه جدید و بسیار مفید بود، جالب و مهم برای من بود. اما مهمتر از همه، آنچه من می خواهم برای هر کسی که قصد دارد به دنبال کمک باشد، بپرسید - متخصص خود را پیدا کنید. قبل از او باید روح را باز کنید، گریه کنید و بخندید، درباره چیزهای صمیمی، پنهان، ترس و شک و تردید صحبت کنید. و شما باید راحت باشید.

- جود، من نمی توانم بپرسم یک لحظه زمانی بود که شکوه مبهم شما از نماد جنسی شما شکوه عمل شما را مسدود کرد ...

- بله، اما من سعی می کنم در مورد آن زمان ها نوشتم. (لبخند می زند.) و من سعی می کنم به عقب برگردم. من همیشه مردی بودم که سعی می کند در اینجا زندگی کند و در حال حاضر. من فقط یک حافظه بسیار خوبی ندارم، شاید من موفق به انجام این کار هستم. من زندگی را با فصل زندگی می کنم: یکی به پایان رسید، دیگر شروع شد، و آنچه در صفحه قبلی بود، من به یاد نمی آورم. چنین رویکردی برای مدت طولانی ریشه داشت.

- این کاملا ممکن است، در چهل و چهار، آن را خیلی زود است که خلاصه برخی از نتایج، اما چقدر زندگی شما برای آخرین، به عنوان مثال، ده سال تغییر کرده است؟

- وقتی سی ساله بودم، نحوه گفتن بهتر بود؟ - زمان مشکلات من فکر می کنم همه از طریق چنین فصل هایی در زندگی خود رفتند. لحظات زمانی بود که من احساس نکردم که کاملا با آنچه که در فیلم به ارمغان بیاورم. یا احساس نمی کردم که من در مسیر درست قرار بگیرم. من هرگز با آنچه که انجام دادم خوشحال ندیده ام. این فقط یک فعالیت به نام فعالیت بود، اما من دوست دارم به طور معناداری، به نام چیزی انجام دهم. من یک خوش بینانه واقعی، قهرمان بزرگ روح انسانی بودم. اما، افسوس، این تقصیر را برای مدتی اشتباه گرفت. من احساس می کنم که در حال حاضر، در طول چند سال گذشته، برخی از زادور من به من بازگشت. و پس از آن، سی، من دوره ای از بدبختی داشتم - من کاملا از کل جنس انسان به طور کلی قدردانی نکردم. احساسات فالک به دنبال من بود - به ویژه در زمینه های اعتیاد کم عمق انسانی، منافع آنها، ترجیحات آنها. این خیلی دور از چیزی بود که من جالب یافتم، نزدیک! من در پایین یک cesspool احساس کردم.

- بدیهی است، آن را در زمان شکار برای شما بسیاری از tabloids ...

- درست است. من سه بار با روزنامه ها و مجلات سعی کردم که اطلاعاتی را که از منابع رسمی بسته شده - دادگاه ها، پلیس ارائه شده بود، انجام دادم.

جود لوی:

در "با استعداد آقای ریپلی" Lowe ستاره دار توسط یک بازیگر معروف - و برای اسکار نامزد شد

قاب از فیلم "با استعداد آقای ریپلی"

- پس از آن شما به شدت به شدت و محکم به سوی مقامات انجام دادید، اعلام کرد که شما نمی توانید در کشور احساس امنیت کنید که در آن موارد قضایی و پلیس اطلاعات شخصی را مدیریت می کنند. آیا هنوز هم احساس می کنید؟

- درست است، قطعا چطور احساس کردم. چطوری؟ سپس من در وضعیتی بودم که حتی دادگاه شما را به یک زاویه هدایت کرد و جزئیات رسانه های زندگی شخصی خود را به فروش برساند. تصور کنید که شما را تعقیب می کنید، حق خود را به اطلاعات شخصی خود ادامه دهید، اما نمیتوانید به مقامات برگردید، زیرا آنها ابتدا "نشت" را سازماندهی می کنند. البته، من در مورد تمام افسران پلیس صحبت نمی کنم - کسانی بودند که با احترام به من رفتار کردند، سعی کردند کمک کنند. به طور کلی، ما در مورد اصول دموکراسی صحبت می کنیم - قدرت ما می توانیم اعتماد کنیم. خنده دار، آیا این نیست؟ اما من هنوز به چنین نظام اعتقاد دارم، اگرچه من می بینم که در حالی که آن را 100 درصد کار نمی کند.

- به نظر می رسد که شما قبلا بحران میانسال را تجربه کرده اید. خیلی زود نیست؟

- به طور کلی، من یک پسر اولیه هستم (می خندد.) همه چیز زود انجام شد. اولین تئاتر شما - جوانان موسیقی - در سن دوازده سالگی یافت می شود. مدرسه در هفده سالگی در فیلمبرداری از سری اول خود شرکت کرد. او در بیست و سه سال به یک پدر تبدیل شد. به هر حال، در مورد نقش پدر به معنای واقعی کلمه، هر کس وظیفه خود را به یاد داشته باشید: "اوه، چقدر زود!" اما این چیزی است که من هرگز آن را در نظر ندادم. اما همیشه احساس کرد که این مدت زمان از چهل تا پنجاه سال بود که مولد و اشباع ترین است. این یک عصر بزرگ برای بازیگر است. و اکنون، زمانی که من در حال حاضر چهل و چهار، من درک می کنم که درست بود. هنگامی که شما بیست و یک بازیگر کاملا خطرناک است - به دلیل ایده آلیسم جوانان، به دلیل فراموشی الهام بخش. من می دانم که من در مورد صحبت می کنم، - من آن را اتفاق افتاد. من پر از ایده ها بودم، آرزوهایم که نمیتوانم نتوانستم پیاده سازی کنم. اما مشکل این است که، مواجه شدن با واقعیت، شما تبدیل به یک بدبختی می شوید. این برای سالها تا سی سال به من افتاد - آنچه که من در مورد بالا گفتم. من مجبور شدم همه چیز را که انجام می دهم بازنگرم، آنچه که من تلاش می کنم. سپس به نظر می رسید که در چهل و پنجاه من قبلا یک کارگردان هستم، من به تولید فیلم ها می روم. و من همچنین رویایم که کودکان رشد می کنند و ما به لندن وابسته نخواهیم شد. خوب، تا حدی رویاهایم متوجه شدم. (لبخند می زند.) کودکان واقعا بزرگ شدند.

"جود، شما نه تنها یک فیلم موفق فیلم است که دو بار" اسکار "نامزد شده است، بلکه یک شخصیت پس از آن پس از تئاتری، مانند بسیاری از هموطنان بریتانیا خود را. کشش به صحنه - چیزی ملی؟

- (خنده.) مطمئنا از دوران کودکی، من می خواستم دقیقا در صحنه صحبت کنم، فکر نمی کنم در مورد فیلم، و والدین من به شدت شور و شوق من را تشویق کردند. به هر حال، اکنون آنها شرکت تئاتر را دارند. به طور خلاصه، تئاتر اولین عشق من است. یک شکست اجباری وجود داشت که هفت سال به تأخیر افتاد، اما اکنون دوباره در صفوف هستم.

جود لوی:

سریال تلویزیونی Paolo Sorrentino "پدر جوان" یکی دیگر از پیروزی خلاقانه پایین بود

قاب از سری "پدر جوان"

- شما یک مرد نیستید نه فقط یک نماد جنسیت جهانی جذاب، بلکه ضرب در مورد ظاهر خود چطور احساس میکنید؟

"من سعی کردم این ظاهر را برای ریش پنهان کنم، که برای کار تئاتری در آن کریستی بازی کرد." (می خندد.) خوب، شما فقط باید اعتراف کنید که من ظاهر کلاسیک قهرمان عاشقانه کانونی دارم. اغلب من مجبور شدم احساس ناامیدی تلخ داشته باشم: مدیران می خواستند من را در نقش خاصی ببینند، و سپس به آنها در مقابل رفتم، سعی کردم شخصیت های دیگر خود را انتخاب کنم. اما بسیاری هنوز هم من را به عنوان "خوشبختی" درک می کنند، هرچند. من خوشحالم که با سن - و به لطف او - من به طیف گسترده تر و عمیق از نقش ها در دسترس بودم. من فکر می کنم من نمی توانم پدر را در بیست و پنج بازی کنم. و در چهل - لطفا!

- به این ترتیب، شما از سن نمی ترسید؟

- پیری من را به هیچ وجه ترغیب نمی کند، و به طور دقیق به دلیل فرصت های شغلی جدید. در آنا کارنینا، به جای قهرمان عاشق ورونسکی، من یک نقش به همان اندازه جالب و مهم، با عرض پوزش، همسر و شوهر شوهر زن زانع الکسی کارنینا. من خوشحالم که از نقش معمولم رشد کردم.

درک کنید، زیرا فرآیند رشد، با دریافت خشونت آمیز تجربه تلخ و حکمت روزمره همراه است. این یک روند طولانی و بسیار عمومی بود. اما همه این حفاری در لباس زیر کثیف، که ما قبلا در مورد آن صحبت کرده ایم، تبدیل به انتشار شکل خود برای من شده است. محکومیت عمومی شما را مجبور می کند تا به گوشه ای متصل شود و تحت ستم افکار عمومی قرار بگیرد یا آن را با کلمات مطرح کنید: "بله، این اتفاق می افتد، و چه؟ متاسفم". پیری من به من اجازه داد تا به یک زاویه دیگر به جهان نگاه کنیم. لطفا به من بگویید که هیچ کس در جهان وجود ندارد که از کامل یا گفتن اینکه چه کسی انجام نداده یا چیز احمقانه ای نداشته باشد، پشیمان نیست. این زندگی درست است و این یکی از طرفهای شگفت انگیز آن است. ما همه اقداماتی را انجام می دهیم که هزینه نمی کنند. اما، نگاهی به همه چیز با من تجربه کردم، به خودم می گویم که من هرگز آنها را دوباره تکرار نمی کنم.

- آیا شما یک پاتریوت هستید؟

- نه واقعا. به این معناست که من بخشی از ملت را به خصوص از او، به عنوان مثال، در هالیوود، جایی که ما، بریتانیا، خیلی دور است، احساس می کنم. من قصد ندارم انگلستان را ترک کنم حداقل به خاطر کودکان. آنها در اینجا با مادر خود زندگی می کنند (بازیگر Sadi Frost. - تقریبا. Auth.). خانه های ما نزدیک به یکدیگر هستند، بنابراین اکنون نمی توانم پایتخت را ترک کنم. اما در سال 2009، برای مدتی، من در نیویورک زندگی کردم، جایی که بچه ها آورده اند. پس از آن سفر، ما به انگلستان بازگشتیم - و من دوباره عاشق لندن شدم.

- جود، رابطه شما با جهان چگونه است و به ویژه با مطبوعات در حال حاضر؟

- من فکر می کنم من توانستم راه زندگی خود را در این سیستم کار کنم. من موفق به ایجاد یک نوع جهان، بهشت ​​برای من و خانواده ام. این راه من برای وجود دارد. اما آن زمان ها از بین رفتند، زمانی که من می خواستم تا آنجا که ممکن بود عمومی را تحسین کنم. در حال حاضر به نظر می رسد که اگر شما یک مانع روانشناختی خاصی را در اطراف خود ایجاد کنید، یک خلاء دقیقا منتظر مشکل است. به طور خلاصه، من آموختم که به جهان اعتماد کنم. شورشی

روابط با میلر آبی ساده نبود: زوج چندین بار تقسیم شدند

روابط با میلر آبی ساده نبود: زوج چندین بار تقسیم شدند

عکس: ویژگی های REX / fotodom.ru

- آیا شما از اوراق قرضه خانوادگی، ارتباط نسل ها قدردانی می کنید؟

- این واقعیت که من در بیست و دو سال ازدواج کردم، خیلی می گوید. در حال حاضر در جوانانم، من تصور می کردم که کمپین های باشگاه ها، نوشیدن و ماراتن ها به هیچ وجه منجر نخواهند شد. من دوران کودکی بسیار خوشحالم. من گرسنه نبودم، اما "پسر طلایی" نبود. ما نمایندگان طبقه متوسط ​​انگلیسی بودیم، که هر کس به طور انحصاری خسته کننده است. و من خودم یکسان هستم - یک فرد بسیار خسته کننده است.

- آیا اولین تاریخ خود را به یاد می آورید؟

"من هرگز با اعتماد به نفس با توجه به روابط و ارتباط با زنان اعتماد نکردم." من واقعا به یاد نمی آورم که در این تاریخ اول وجود داشته باشد، اما به دلیل شور و شوق من برای فیلم ما احتمالا به تماشای برخی از فیلم های جدید رفتیم.

- اگر شما، در کلمات خود، خیلی قوی تر هستند، چگونه یاد گرفتید که با جنس مخالف ارتباط برقرار کنید؟ حالا شما خوب است

- این توانایی، من فکر می کنم که من مادرم را مدیونم. او یک زن فوق العاده و بسیار قوی بود که تأثیر جدی بر زندگی من داشت. مادر من بود که به من آموخت که بسیار مهم است که در رابطه با خانم دلپذیر، زیبا، مودب و دوستانه باشد. من هرگز نمی توانم یک زن را فشار دهم، نه به جز چیزی بیشتر تهاجمی. برای چنین اقدام، من باید به یک قاعده تبدیل شوم، و من هنوز خودم را در نظر نمی گیرم. در سن خاصی متوجه خواهید شد که "کار می کند" در دست زدن به یک زن، و چه - نه. بنابراین، شخصا، من کمک نکردم که یک پسر خوب باشد. دختران، مهم نیست که چقدر بی اهمیت، پسران بد را دوست داشته باشید، بنابراین تربیت من به من کمک نکرد. (لبخند می زند.)

- چه ویژگی هایی را در زنان قدردانی می کنید؟

- احساس طنز، ذهن، و (من می دانم که آن را به شدت Chauvinisky به نظر می رسد) من عاشق زنانی هستم که می توانند و دوست دارند طبخ کنند. مادر من یک آشپز لذت بخش بود، و من خودم دوست دارم در اجاق گاز ایستاده باشم، بنابراین برای من مهم است که دختر بتواند ما را با چیزی خوشمزه بفرستد.

جود لوی:

با استفاده از محبوب، روانشناس فیلیپ کوهن، بازیگر "با خیال راحت"

عکس: ویژگی های REX / fotodom.ru

- ظاهرا، فیلیپ کوهن محبوب شما با تمام نیازهای شما مطابقت دارد؟

- دقیقا. من خیلی خیلی خوشحالم. او من و قرعه کشی بیشتر است. من فکر می کنم سهم شیر از شادی ما به لطف احترام به حفظ حریم خصوصی صورت گرفت. او یک فرد عمومی نیست، ترجیح می دهد که نگرش ما را به عموم برساند. اما من به شما یک چیز را می گویم: من نمی توانم بیشتر از امروز به خوبی باشم. من خوشحالم که فیلیپ به طور عمومی به دنبال نخواهد بود - پس از همه، من تجربه خوبی در پشت پشتم نیستم، با همسر اول من و سه فرزندم از فرزندانم صدی سرم، ارتباط نداشتم. و همانطور که می دانید، Shortwear لباس ما با میلر قوی نیز قربانی شد تا شایعات را اعمال کند. من فقط می توانم بگویم که فیلیپ قبلا بچه ها را ملاقات کرده است و او را دوست داشت.

- آیا یک پدر بزرگ دشوار است؟

- من پدر و مادر را تحسین می کنم! از یک طرف، این یک نقش عاطفی و پر هزینه است، اما از سوی دیگر - بهترین نقش شما پیدا نخواهد شد. در حال حاضر فرزندان من به تدریج به دوستان خوب، ماهواره های زندگی من و حتی مشاوران عاقلانه تبدیل می شوند. من بزرگتر، Raffu، در حال حاضر بیست و یک، دختر IRIS - شانزده، او یک مدل موفق است. رودی - چهارده ساله و دختران جوان - هشت سال و دو سال.

- توصیه اصلی که شما در زندگی دارید؟

- او نویسنده او بود. او گفت: "اگر دیر شده اید، یاد بگیرید که از تاخیر لذت ببرید." من فکر می کنم که آن را به درستی درک کرد. اشتباه میکنی؟ اشتباه را قبول کنید، سعی نکنید عصبی نباشید، سر و صدا نکنید، تکان ندهید. هنگامی که هیچ چیز را رفع نکنید، بهترین راه را از بین ببرید - آرام باشید و زندگی کنید.

ادامه مطلب