Kirill Safonov: "تحت تاثیر همسر من، من خیلی آرام تر شدم"

Anonim

ما در یک کافه در مرکز مسکو نشسته ایم. Cyril در راز به من نشان می دهد مواد کار - این کارگردان و تولید کننده او است. تقلید در موضوع تاریخی: در مورد مشکل انتخاب، در مورد اینکه چگونه این انتخاب ما به سرنوشت دیگران، در مورد پراویدنس و اراده انسان آسیب می رساند. به طور کلی، بسیاری از افکار فلسفی در چنین فرمت فشرده. اجاره یک فیلم - این رویای او بود، اگر نه دوران کودکی، پس از آن جوانان. و در اینجا، سالها احساسات، تجربه، تجارب در طرح تجسم یافتند. "تا چهل سال من چیزی نداشتم، چیزی که من می خواهم طیف گسترده ای از مردم را بگویم." بنابراین، کار او، فیلم اولیه او اهمیت زیادی دارد. شاید این یک نقطه عطف زندگی، آغاز چیزی جدید در بیوگرافی است.

همانطور که معمول است که در چنین مواردی در مورد بچه ها از عمق روسیه بنویسید، مسیر موفقیت در Cyril Safonov یک لاشکر و یک ترنست بود. قهرمان ما در روستای Ermakovskoye منطقه Krasnoyarsk متولد شد، سال های مدرسه ای که در Lviv صرف شده است. والدین Cyril طلاق می گیرند زمانی که او دوازده ساله بود، و او به زودی قیمت این کار را آموخت و چندین تخصص کاری را تسلط داد. اما او احساس کرد که محل او در دستگاه نبود. تحصیل در بازیگر در زادگاه خود آغاز شد، اما بعد از یک سال، او برای آندره الکساندروویچ گونچاروف به Gitit منتقل شد. داگ به یک دانش آموز با استعداد به نفع به نفع و حتی کمک به دریافت مسکن - تا آن زمان، Safonov قبلا ازدواج کرده بود، دختر Nastya متولد شد. در اواخر دهه 90 (Kirill سپس در تئاتر استانیسلاوکی مشغول به کار شد) بحران در کشور آغاز شد. برای بازیگر جوان روشن بود که او نمیتواند برای یک حقوق و دستمزد زندگی کند، بنابراین در طول روز او به مرحله رفت، و در شب او به عنوان کرم خصوصی کار کرد. دعوت از تئاتر اسرائیل "Gesher" معلوم شد که به همان اندازه غیرممکن بود. در اسرائیل، Cyrill چندین سال طول کشید. او در تئاتر بازی کرد، در تلویزیون کار کرد و در سینما بازی کرد. در سال 2006، Cyril Safonov (در حال حاضر به عنوان یک بازیگر اسرائیل) برای نشان دادن فیلم "تاریخ نیمه روسیه" به کارگردانی Eitan Anner در جشنواره فیلم مسکو آمد. این فیلم بسیار گرم بود و Safonov به زودی در روز تاتیانا سری Tatiana نقش مهمی ایفا کرد. پس از آن، هیچ آثار کمتر جالب دنبال شد: "بلوز پاییز من"، "دو در باران"، "غارت"، "کوتاه مدت زندگی شاد"، "گوشه خرس"، "پیگیری سایه"، "شرایط قرارداد " و دیگران. زندگی تبلیغاتی بهبود یافته است. Sasha Savelyev به زن تبدیل شد که Kirill تصمیم گرفت دوباره خانواده را دوباره ساخت - با وجود "زخم ها، سوختگی ها و زخم های روانی".

Kirill، پس از طلاق پدر و مادر، شما معلوم شد که تنها مرد در خانواده است. احساس مسئولیت آنها؟

Kirill Safonov: "احتمالا، من به نحوی آن را به وضوح فرمول نکردم، همه چیز به خودی خود آمد. هنگامی که مادرم را بزرگ کردم که دوست من یک ماشین را خرید ... دیدن چشمان او، من هرگز موضوعات مشابه را تحت تاثیر قرار نمی دهم. سیزده سال به کار بر روی اداره پست رفت و نامه ها و روزنامه ها را گسترش داد. و هنگامی که من چهارده ساله شدم، برای اولین بار به شمال رفتم - راه آهن را تحت Urengoam جدید تعمیر کردم. مامان متوجه شد که تیم ساخت و ساز دانشجویی در حال رفتن است و موقعیت "نوجوان سخت" وجود دارد. من اینطور نبودم، اما نوار ساخت و ساز علاقه مند بود. اکنون انگیزه ها سخت است. ظاهرا، من می خواستم پولم را داشته باشم، به خویشاوندانم کمک کنم. سپس من هر ساله به کارگران ساختمانی رفتم، من پنج دیپلم فنی در تخصص های مختلف دارم. "

Kirill Safonov و Sasha Savelyeva در آوریل 2010 ازدواج کردند. عروسی در یک مانور زیبا Tsaritsyno بازی کرد. عکس: بایگانی شخصی Kirill Safonova.

Kirill Safonov و Sasha Savelyeva در آوریل 2010 ازدواج کردند. عروسی در یک مانور زیبا Tsaritsyno بازی کرد. عکس: بایگانی شخصی Kirill Safonova.

و چگونه شما یک پسر از یک خانواده هوشمند، در یک محیط کاری احساس می کنید؟

Cyril: "این کاملا راحت است، با مردم ساده همیشه فقط. برای مدتی، من در فروشگاه موتور در کارخانه اتوبوس کار می کردم - و به نظر می رسد عجیب و غریب، من بیش از چهره های شاد در اطراف خودم دیدم. در حال حاضر من توسط افراد موفق و بلندپروازانه احاطه شده ام، اما بسیاری از آنها شادی ندارند، چنین احساساتی که همیشه به اندازه کافی نیستند، نمی توانند متوقف شوند. "

حرفه ای عمل - برای شخصیت ها با جاه طلبی. آیا مطمئن هستید که موفق خواهید شد؟

Kirill: "البته! از کلاس اول، من رتبه اول را در رقابت CTS رتبه بندی کردم. (می خندد.) احتمالا، اگر من با اعتماد به نفس خودم هدایت شدم، من هیچ کاری انجام نخواهم داد. همه چیز در مورد میل است: اگر یک فرد چیزی را به شدت می خواهد، او می تواند همه. در واقع، من به عنوان یک بازیگر تصادفی شدم، ابتدا می خواستم اسناد را به مدیر دانشکده ارسال کنم - من به موسسه هنرهای Krasnoyarsk رفتم. دختر در کمیسیون پذیرش به نحوی به طور عجیب به من نگاه کرد، می گوید: "ما هیچ مدیر، تنها بخش بازیگری نداریم." من گفتم: "خوب، من فکر می کنم." یک ساعت مانند، بازگشت: خوب، عمل، به همین ترتیب عمل می کند. و تنها یک سال بعد، زمانی که من به البته آندره گونچاروف منتقل شدم، من این فرصت را داشتم که با دایرکتوری نیز برخورد کنم. "

اما موسسه شما هرگز فارغ التحصیل نشدید در پایین مصاحبه، شما گفتید که شما تقریبا عملکرد فارغ التحصیل را با ترک تمرینات عمومی پرتاب کردید.

Cyril: "همه چیز خیلی ساده نیست و Brixurna. این یک درگیری بود - هر دو خلاق و انسان بود. همراه با معلم ما در عملکرد کار می کرد، یک ایده خاص وجود داشت. اما معلوم شد که Goncharov چشم انداز خود را داشت، چه باید این عملکرد باید باشد. آندره الکساندروویچ یک شخص عالی بود که در مورد پرشور بود، اما در عین حال یک نابغه نسبتا سخت بود. و این درگیری من را از داخل فروخت. در واقع، در این وضعیت، لازم بود که بالاتر از آن باشد یا ترک کند. ظاهرا، من عقل و تجربه کافی نداشتم. در حال حاضر، شاید، من متفاوت می توانم ... "

سپس در تئاتر کمی پرداخت می شود، سینما تقریبا حذف نشده بود. شما، مردی که عادت کرده است از سنین اولیه به دست آید، به قدردانی از پول، آیا خجالت نکشید؟

CYRIL: "من هرگز از پول قدردانی نمی کنم. حتی در حال حاضر، آگاه از کل قدرت این اختراع بشریت، من نوشیدن مناسب ندارم. با توجه به کار: هنگامی که من به دانشگاه رفتم، هنوز بحران وجود نداشت، او بعدا در سال 1998 اتفاق افتاد. من سعی کردم راهی پیدا کنم: بعد از ظهر مورد مطالعه قرار گرفتم، در تئاتر کار کردم و در شب بودم. وقتی شروع کردم به خواب رفتن در تمرینات، متوجه شدم که باید چیزی را تغییر دهم. و در اینجا این فقط یک پیشنهاد برای رفتن به تئاتر اسرائیل "Gesher" بود. برای مدت طولانی من فکر نمی کردم، و من از تئاتر بسیار سپاسگزارم برای این واقعیت که ممکن بود که این حرفه را ترک نکنند و چنین افکار قبلا ظاهر شده اند. با وجود بحران، این زمان پول نور، رولت زندگی بود. ممکن بود همه چیز را در هر روز از دست بدهد، بلکه برای خرید نیز وجود دارد. و هنگامی که من به برخی از دوستانم نگاه کردم، که "به کسب و کار رفت،" شروع به فکر کردن، شاید، و من باید نسل از فعالیت را تغییر دهید. "

آیا خانواده از شما حمایت کردند؟ این همه یک کشور دیگر، واقعیت دیگری است.

Kirill: "شک و تردید وجود داشت، اما با این وجود تصمیم گرفت."

Kirill Safonov:

در فیلم Safonov، تصاویر از نه تنها قهرمانان دوستداران خواسته می شود. "خلبان خطوط هوایی بین المللی". عکس: بایگانی شخصی Kirill Safonova.

سازگاری چطور بود؟

Kirill: "من دوره پایه ای از زبان را در دو ماه تسلط دادم و می توانستم بی سر و صدا با اسرائیلی ها ارتباط برقرار کنم. می تواند توضیح دهد که چه می خواهم، و درک آنچه که آنها از من می خواهند. من مجبور شدم به سرعت تسلط داشته باشم: من انتخابی نداشتم، مجبور شدم در نزدیکترین نخست وزیر تئاتر بازی کنم. البته، این دنیای دیگری است و شما فقط باید همه چیز را که در آنجا اتفاق می افتد، بپذیرید. شما نمیتوانید به "صومعه بیگانه" حرکت کنید، قاشق قلع و چنگال را از رستوران شوروی تدوین کنید. این مسئله بسیاری از مهاجران است که در حال تلاش برای اندازه گیری آنچه که مطابق با این ایده هایی است که آنها از میهن خود آورده اند، اندازه گیری می کنند. آنها کانال های روسی را تماشا می کنند، روزنامه های روسی را می خوانند، در مسیر کمترین مقاومت قرار می گیرند. "

آیا شما یک زندگی جدید را دوست داشتید؟

Kirill: "من هفت سال در اسرائیل زندگی کردم و می توانم بگویم که هیچ کشوری وجود ندارد که همه چیز خوب باشد. وطن پرستی مادرزادی من در قلمرو کراسنویارسک باقی ماند، جایی که من متولد شدم. و به دست آورد - فقط در آنجا، در اسرائیل. من به شما یک داستان می گویم دختر من پا را شکست. او در کلاس ارشد تحصیل کرد - در کنار سنت آنها در ساختمان مدرسه در طبقه بالا قرار گرفته اند. برای مدتی، Nastya در خانه ادامه یافت، اما به محض اینکه او یک گچ نور را قرار داد و او توانست به کلاس ها برود (هرچند، بر روی عصا)، کلاس او به طبقه پایین تر منتقل شد تا بتواند برای او راحت باشد. وقتی رهبری مدرسه را دنبال کردم، آنها نمیتوانستند درک کنند. آنها به نظر می رسید که آنها این کار را انجام دادند. من نمی خواهم مقایسه کنم، اما، به نظر من، این یک رابطه واقعی انسان است. "

کار در تئاتر "Gesher" شما را خوشحال کرد؟

CYRIL: "شما باید خواص خاصی از شخصیت را برای ساخت نگرش در تیم داشته باشید و در تئاتر رپرتیور خدمت کنید. این مدت طولانی، تقریبا روابط خانوادگی با بیگانگان است که روزانه مجبور به ترک در مقابل روح خود می شوند! من به ندرت چنین رابطه ای را دریافت می کنم. یک بار بر روی مجموعه، آرمن بوریسوویچ Dzhigarkhanyan به من گفت: "پسر، تئاتر خود را پیدا کنید - همان چیزی است که زن مورد علاقه خود را پیدا کنید." من خوشحال خواهم شد که به چنین تئاتر که در آن افراد متمادی کار می کنند، به دست آورده ام. فصل بعدی در "معاصر" آغاز خواهد شد. گالینا Borisovna Volchek از من دعوت کرد تا در تنظیم یک بازی فوق العاده شگفت انگیز شرکت کند. و چنین شریک، مانند Chulpan Hamatova، فقط شانس خلاقانه برای من است. "

شما می خواستید در کارگردانی شرکت کنید - در نهایت یک رویا موفق به درک شد؟

Kirill: "رویای موفق به ایجاد شد. قبل از یک خط چهل سال، من نمی توانستم چیزی دقیقا مهمتر از آنچه که می خواهم با مردم به اشتراک بگذارم پیدا کنم. بله، و در حال حاضر هیچ کس نمی خواهد از صفحه نمایش آموزش دهد. اما یک پاسخ پیدا کنید، درک کنید که کسی درست مثل من فکر می کند، حتی یک میل نیست، بلکه نیاز فوری است. ایده فیلم به طور ناگهانی متولد شد، زمانی که من در مورد یک واقعیت تاریخی به شکل یک شوخی شنیدم. اما این واقعیت به نظر من خیلی عمیق بود که من حتی از لحاظ جسمی یک سیاهچاله بزرگ را در خودم احساس کردم. سناریو من نوشتم فقط زمانی که من در مقابل یک صفحه تمیز نشستم، او خود را گرفت و خودش نوشت. سپس داستان در اطراف اسکریپت پیچ خورده بود، مردم ایدئولوژیک زیبا شروع به ظاهر شدن کردند، که هنوز به یاد داشته باشید که چرا آنها شروع به مشارکت در خلاقیت کردند. یک تیم واقعی وجود داشت که ستون فقرات شرکت تولید کننده من بود. سپس بازیگران به ما پیوستند پروردگار، شادی بود - هیچ کس حاضر نشد! Polina Kutepov، والنتین Iosifovich Gaft، Karen Badualov، Oleg Fedorovich Maroshev، Gennady گرسنه - این تیم ستاره من است. کمی به برخی از دایرکتوری ها در زندگی بسیار خوش شانس هستند! این یک فیلم کوتاه است، او یک سرنوشت جشنواره دارد. یکی از قسمت های این پروژه در اتریش شلیک شد، دیگری در مسکو. این اقدام در پایان قرن نوزدهم اتفاق می افتد. همه چیز، دیگر نمی تواند یک کلمه را قبل از Premiere بگوید. "

Kirill ترس از پرواز و سفر زیادی نیست. عکس: بایگانی شخصی Kirill Safonova.

Kirill ترس از پرواز و سفر زیادی نیست. عکس: بایگانی شخصی Kirill Safonova.

شما همچنین از موسیقی لذت می برید، حتی آلبوم را ضبط کرد. آیا می خواهید به کسب و کار نشان می دهید؟

سیریل: "این یک سرگرمی است، یک سرگرمی است که به من در یک دوره دشواری زندگی کمک کرد تا خودم باقی بماند. من کمی استودیوی کوچک خود را در اسرائیل داشتم. به منظور این کار به طور جدی، شما باید یک موسیقیدان حرفه ای باشید. برای من، این فقط موسیقی نیست، اما چیزی بسیار شخصی است. به سادگی نوعی انرژی یک اموال خاص وجود دارد که خروجی مورد نیاز است. وقتی من این فرصت را نداشتم، من در موسیقی مشغول بودم. وقتی موسیقی نوشتم، تصاویر نوشتم. در ونیز و در گالری های Lviv، Krasnoyarsk، من نقاشی را در زندگی به دست آورده ام، اما نمی توانم بگویم که من یک هنرمند هستم. "

آیا شما کمال گرا هستید؟

سیریل: "بله اما نه کسی که از طریق دستمال مرطوب دروغین می رود. من همه چیز را که به عنوان یک نوع قهرمان اتفاق می افتد، درک می کنم که باید در سر قرار بگیرد. سپس لذت بردم. "

چرا ارمن Dzhigarhanyan می گوید که بازیگر یک حرفه ای گناهکار است؟

Kirill: "گناهکاران کلیسا را ​​نام برد. من فکر می کنم از حسادت بود، زیرا ما قدرت را بر روح مردم داریم. و کلیسا معتقد بود که او باید یک انحصار بر روی آن داشته باشد. هنگامی که بازجویی از بازیگران پشت حصار گورستان دفن شد، ظاهرا، احساس خشمگین شد. شخص دیگری می گوید که بازیگر یک حرفه زن است. احتمالا، چیزی است که چگونه همه در او احساس می کنند. در هر صورت، بازیگران افرادی هستند که حداقل زندگی می کنند. "

طرف دیگری از حرفه ای عمل تبلیغاتی است. در یک مصاحبه مشترک با ساشا، شما گفتید که چگونه در باشگاه ملاقات کردید، یکدیگر را نمی دانستید. آن را به غرور آسیب می رساند؟

Kirill: "ما احساس کردیم که ما آشنا بودیم، اما ما نمی توانستیم کجا درک کنیم. شهرت، مصاحبه، autographs من به عنوان بخشی از کار را درک می کنم. این قدردانی به مردم برای تماشای فیلم ها با تمام ثروت انتخابی و رفتن به اجرای من با مشارکت من. در تمام بقیه، به رسمیت شناختن اهمیت نمی دهد. هیچ چیز خوب نیست که شما نمی توانید آزادانه عطسه زمانی که شما آن را می خواهم. من کار من را دوست دارم، مانند صرف وقت با افراد با استعداد در سایت، من خوشحالم که یک فیلم خوب را تبدیل می کند. در حرفه، من به منظور پیدا کردن من نبودم، اما برای اجرای انرژی خلاقانه. "

در ازدواج، اتحادیه احترام مهمی برای آنچه که باعث شریک می شود مهم است؟

Cyril: "در خانواده ما، همه چیز مرتبط با منافع خلاقانه ما، جاه طلبی ها مهم است. همسر نشان می دهد درک، مشارکت، پشتیبانی از آنچه که من می خواهم انجام دهید. من، به نوبه خود، از او حمایت می کنم و تلاش می کنم تا تجربهم را با او به اشتراک بگذارم. به نظر من، زمانی عالی است که همسر من نیز تبدیل به دیگری شود. "

چگونه شخصیت ها را مرتب کردم، آیا تحت تاثیر یکدیگر تغییر کردید؟

Kirill: "من فکر نمی کنم که به هیچ وجه باید کسی را تغییر دهید. اگر چنین تمایل بوجود می آید، پس شما فرد مناسب را پیدا نکردید. اگر می خواهید با هم تغییر کنید، برای ایجاد یک زندگی مشترک حتی بهتر است، این یکی است، و اگر کسی سعی دارد "دوباره آموزش دهد" دیگر - هیچ چیز کار نخواهد کرد. یک فرد می تواند به عنوان یک بهار فشرده شود - تا زمانی که با نیروی وحشتناکی صاف نیست. این دیدگاه من است، من وانمود نمی کنم که عینیت تاریخی باشد. من می توانم بگویم که تحت تاثیر ساشا من خیلی آرام تر شدم، اما او هرگز سعی نکرد من را تغییر دهد: من دوست داشتم چه بود. البته، نزدیک شدن به چنین زن زیبا، من می خواهم با او مطابقت داشته باشم. "

در زمان جلسه با ساشا، شما برای یک رابطه جدی آماده بودید؟

سیریل: "وقتی سی و پنج ساله بودم با ساشا ملاقات کردیم. در آن زمان من قبلا چنین "سهام" سوختگی ها، زخم ها و شریان های رو شکسته روانی داشتم که حس احتیاط وجود داشت. و دشوار بود که از شر آن خلاص شود، حتی زمانی که نیازی به این نبود. گاهی اوقات تجربه حتی تداخل، و باید تلاش های نامزدی را به طوری که آن را بر رابطه تاثیر نمی گذارد. اما با ساشا، بلافاصله به طور مستقیم متوجه شدم که این مرد من بود. "

آیا شما مدتی هستید؟

Kirill: "گاهی اوقات به نظر می رسد که دو نفر متفاوت در من زندگی می کنند. احتمالا، این چیزی است که من در 21 ژوئن متولد شدم. برای یک طالع بینی، دوقلوها، متفاوت - سرطان. من چهل و یکم هستم، و من هنوز نمی توانم تصمیم بگیرم: چه کسی من شاد، درخشان، آسان برای بلند کردن پیراهن مرد یا حریم خصوصی محافظه کار سنگین و خسته کننده است. من هم همینطور هستم و من حدس می زنم که دیگران همواره موفق به انطباق با شخصیت من نیستند. در اصل، مانند من خودت. "

Kirill Safonov:

"من به طور مستقیم متوجه شدم که ساشا مرد من بود. این عالی است زمانی که همسر نیز دوست است. "

Lilia Charlovskaya

سیریل، شما یک دختر بزرگسال از اولین ازدواج دارید. آیا شما خوشحال هستید که چگونه زندگی خود را بسازید؟

Kirill: "من امیدوارم بله من نمی خواهم برای آینده آماده کنم، اما من یک دختر هوشمند، زیبا و مستقل دارم که می تواند تصمیم بگیرد. او حتی بزرگسالان من در سن او. مورد نیاز با بستگان، اما در عین حال انتخاب شما را انتخاب می کند. برای چندین سال در حال حاضر او زندگی مستقل زندگی می کند. برای من، همیشه مهم نیست که چه حرفه ای انتخاب کند چه کاری انجام خواهد شد، مهمترین چیز این است که خوشحال باشیم. حتی اگر خواسته های او بر خلاف ایده های من در مورد چگونگی همه چیز اتفاق می افتد. "

آیا واقعا وسوسه "خواندن نماد" است؟

سیریل: "من در زندگی یک دختر در حقوق یک صدای عمدی شرکت می کنم. در حال حاضر او در حال حاضر بیست ساله است، آنها روشن نیست. اما همیشه بود. هنگامی که برخی از وضعیت های دشوار بوجود آمد، من می توانم به Nastya در مورد تجربه خودم و دیدگاه من از وضعیت، اما هرگز اصرار بر چیزی. از آنجا که من خودم همیشه نمی دانم چگونه "به سمت راست". شما فقط می توانید یک مثال شخصی را توصیه کنید. به خصوص به طرز وحشتناکی، به نظر من، زمانی که والدین در حال تلاش برای دستکاری کودکان هستند، شبیه سازی برخی از وضعیتی که در زندگی آنها شکست خورده است. "

شما از آن پدر و مادرانی هستید که فرزندان خود را به دست مار های هوایی می دهند و می گوید: پرواز، به طور ناگهانی کار می کند؟

Kirill: "من کسانی هستم که یک طراح کیت را خریداری می کنند - جمع آوری و پرواز می کنند."

اولین تجربه ایجاد یک خانواده کامل کامل موفق نشد. در حال حاضر فرزندان بیشتری را دوست دارید؟

Kirill: "چرا؟ اولین تجربه فقط معلوم شد. با تشکر از شما، و ادامه زندگی بیشتر. ما فقط همسر اول را ملاقات کردیم، زیرا خودشان، در اصل، هنوز فرزندان بودند. و سپس هر یک از ما در یک بزرگسال بزرگ شد و معلوم شد که این افراد منافع و اهداف کاملا متفاوت دارند. ساشا و من خلاقیت، حرفه ای را نمی گیرم. به نظر من، ما هر دو در این زمینه به اندازه کافی انجام داده ایم. البته، ما می خواهیم همچنان ادامه دهیم و خانواده ما را گسترش دهیم، یک خانه را بسازیم، درختان را بسازیم. خانواده هفت "من" است. و ما دو تا کنون داریم دارم روش کار می کنم". (خنده حضار)

سیریل، چگونه سن شما را درک می کنید؟

سیریل: "خوب. به یاد داشته باشید، من حتی یک پست نوشتم: "من چهل و یک است. روح خوب و آرام است متشکرم". من سن خود را در جایی از سی و سه سال دوست داشتم، زمانی که هنوز نیروهای کافی برای انجام کاری وجود دارد، اما شما در حال حاضر شروع به درک چیزی در زندگی می کنید. من یک زبان مشترک با جهان پیدا کردم و مطمئن نیستم که این اتفاق به پایان برسد. "

ادامه مطلب