الکساندر Balikov: "شادی را دوست دارد سکوت!"

Anonim

- برای مدت زمان طولانی، آنها یک لیسانس غافلگیر شدند، اما معلوم شد که شما برای مدت طولانی ازدواج کرده اید. چرا اخیرا همسر و دختر خود را از دست دادید؟

- اول، به نوعی من نمی خواستم تبلیغ کنم یک قاعده وجود دارد که من هدایت می کنم: "شادی سکوت را دوست دارد!" ثانیا، من به نظر همکارانش به مدت طولانی گوش دادم، نمونه هایی از هنرمندان را که به محض اینکه آنها محاکمه شدند، به طور کامل متوقف شد، بلافاصله به جمع آوری استادیوم ها متوقف شد. بنابراین، من همیشه پاسخ به سوالات شخصی را ترک کردم، سعی کردم قدم بزنم. سوم، من دوست ندارم زمانی که هنرمندان بیشتر در مورد زندگی شخصی خود بیشتر از خلاقیت بگویند.

"بنابراین شما شعار خود را رها کردید - خوشبختی سکوت را دوست دارد؟"

- به هیچ وجه. پس از همه، من قصد ندارم آن را به فرقه تبدیل کنم - برای ستایش خانواده، دستاوردهای عزیزان، همسران و فرزندان شما. فقط تصمیم گرفتم که دیگر از عموم مردم پنهان نشوند. در همان زمان، زندگی خانوادگی را به عنوان بسیاری از هنرمندان انجام دهید، من برنامه ریزی نمی کنم.

گروه viva

گروه viva

- سپس در مورد همسر خود النا بگویید. من می دانم که او نام خانوادگی غیر معمول را دارد. چه کسی است، چه کاری انجام می دهد؟

"او در حال حاضر Balykova (خنده)، اما تصمیم به ترک خلاق Albul Albulul. من می توانم ساعت ها، روزها، هفته ها را در مورد او بگویم. او مانند الهه رقص می کند! به عنوان همسر من، هیچ رقصنده در جهان احساسات خود را به بدن بدن بیان نمی کند. او ربودن روسیه در تعداد اجرایاتی که در آن او شرکت کرد، گفت: برای گفتن، قبلا چندین هزار نفر وجود دارد. نرم افزاری "شیکاگو"، "سیندرلا"، "کاشت در باران"، "زیبایی و جانور"، "صداهای موسیقی"، "پری دریایی"، و غیره علاوه بر این، در نیویورک، درخشان ترین هنرمند در برادوی معروف بود نمایش رویاهای برادوی او تنها رقصنده روسی بود که به برادوی دعوت شد. این یک موفقیت واقعی بود. او هنوز پیشنهادات را برای شرکت در نمایش در برادوی دریافت می کند. امروز النا فقط یک بالن نیست، این یک هنرمند مصنوعی موزیکال است. او رقص هوشمندانه است، زرق و برق دار، متعلق به مهارت های بازیگری است. من در هنرمندان روسیه دیده ام که همه این داده ها را در چنین سطح حرفه ای دارند!

- چه جوری آشنا شدید؟

- ما هر دو از قلمرو Altai هستیم. من آشنا شدم، زمانی که من به دنبال رقاصان برای برنامه کنسرت من بودم. از روز اول، او برزیران هیئت رگرافی را به دستان خود برد و شروع به کار کرد ... (لبخند می زند.) من به مدت طولانی به کار او نگاه کردم و نمی توانستم آن را از بین ببرم، زیرا او یک آن است دنیای جداگانه من عاشق او شدم مثل یک رقصنده، سپس مانند یک زن.

- این اتفاق افتاد؟

- در بخش من خیلی سریع، اما هیچ کس در مورد آن نمی دانست. من چند ماه طول می کشد، من رنج می برم، رنج می برم، زیرا او در رابطه با دیگری بود. اما هنگامی که تصمیم گرفتم آهنگ جدیدم را نشان دهم، که من خودم نوشتم. و من از شورای حرفه ای پرسیدم: چه کاری باید انجام دهیم اگر این آهنگ به یک دختر اختصاص داده شود، من نمی دانم چگونه باید در مورد آن بگویم. هنگامی که این آهنگ تمام شده است، او گفت که اگر کسی چنین آهنگ هایی را برای او نوشت، از شادی برخوردار بود. من، بدون تفکر به مدت طولانی، پاسخ داد: "سپس شما به درستی می توانید از شادی فشار دهید!" شما می بینید که شوک او در آن لحظه تجربه کرده است، چقدر شک و تردید، خجالت، سؤال ها و احساسات دیگر بر روی صورت او بود. من هرگز این لحظه را فراموش نخواهم کرد.

الکساندر Balykov مدتها ازدواج کرده است

الکساندر Balykov مدتها ازدواج کرده است

عکس: آرشیو شخصی

- دو نفر خلاق در خانه - چه چیزی شبیه آن است؟

- اگر با هم کار کند دشوار است. هنگامی که او به رهبری نمایش باله، که زیر بال من بود، گرد و غبار ایستاد با پست، زیرا تمام اختلافات حرفه ای به خانه منتقل شد. ما تصمیم گرفتیم تصمیم را در زمان تقسیم کنیم و با هم کار نکنیم. اما سرنوشت هنوز هم به طور مداوم در صحنه مواجه است. ما اغلب در برخی از کنسرت ها، در اجرای پروژه ها و تلویزیون شرکت می کنیم.

- چگونه تصمیم گرفتید به مسکو بروید؟

- در مورد آن شما می توانید فیلم را شلیک کنید. ما یک سال را به پایان رسانده ایم و تصمیم گرفتیم حرکت کنیم. ما نیاز به توسعه داشتیم، ما احساس کردیم که ما پتانسیل، کارایی و میل داریم. ما چیزها را به ماشین دانلود کردیم و 4000 کیلومتر 3 روز قبل از پایتخت سرزمین مادری ما را به نمایش گذاشتیم. این ها این زمان های دشوار هستند و ما را مجبور به بررسی یکدیگر برای استقامت و اعتقاد به هر یک از 100٪ دیگر.

- چی شد؟

- هنرمندان مشهور در قلمرو آلتای، ما فکر کردیم که یک شهر از فرصت وجود داشت و ما به سرعت خودمان را درک می کردیم، اما آن را نداشتیم. ما معلوم شد که هیچ کس در مسکو نیست، زمان های بسیار دشوار بود. ما از ریخته گری، مسابقات و گوش دادن به تئاتر ها، در پروژه های تلویزیونی بازدید کردیم، در همه جا شکست خورد، ناامید، ناامید، به اشتراک گذاشته شده، به اشتراک گذاشته شده، فریب خورده، اما از دست ندهید. در شبها من مجبور شدم در رستوران ها بخواهم، بعد از آن شب برای مقابله با آن. سپس هیچ ناوبری وجود نداشت، بنابراین لنا با کارت به صندلی بعدی نشسته بود و ناوبر بود. فقط مربوط به شوخی "Darog Pashem" بود. بنابراین ما تمام خیابان های مسکو را برای 4 ماه آموختیم و او برای ما زادگاه شد.

- اما آیا شما همچنان به رویای یک صحنه بزرگ ادامه دادید؟

- قطعا. ما همچنان به ریخته گری رفتیم، کار بر روی اشتباهات انجام دادیم و به ریخته گری جدید رفتیم. بنابراین لنا به اولین پروژه جدید تئاتر خود "زیبایی و جانور" افتاد، و من - در نمایش که در آمریکا فیلمبرداری شده بود، "رستوران روسی".

همسر هنرمند النا - رقصنده

همسر هنرمند النا - رقصنده

عکس: آرشیو شخصی

- چگونه جدایی را تجربه کردید؟

- ما هر روز در تماس بودیم. من چت نمی کنم، صحنه های حسادت وجود داشت، و لحظات، زمانی که من مجبور شدم رابطه را پیدا کنم، اما با بازگشت به مسکو متوجه شدم که می خواهم تمام زندگی ام را با این زن زندگی کنم، و او را پیشنهاد از من کرد دست و قلب

- در حال حاضر، هنگامی که شما یک خانواده کامل دارید، چگونه وظایف خود را در خانه توزیع کردید؟ یا خانه دار کمک می کند؟

- ما هیچ خانه دار نداریم، و، با وجود این واقعیت که ما دائما در تور هستیم، لنا به نوعی خانه را مدیریت می کند تا در خلوص کامل باشد. من، برعکس، من حتی نمی توانم متوجه شوم که شلوار من بر روی نیمکت باقی مانده، جوراب در گوشه، پیراهن بر روی صندلی، کمربند زیر صندلی و غیره. من صبح بیدار می شوم، و سحر و جادو اتفاق می افتد - نظم کامل. همانطور که رشد خلاقانه را ترکیبی می کند، خود را حرفه ای از دست نمی دهد، اما در عین حال یک معشوقه ایده آل است - هنوز هم یک رمز و راز برای من است.

- لنا دوست دارد به طبخ؟ تعجب آور است؟

- او آشپزی می کند و بسیار با استعداد است. در زندگی روزمره او نوعی سیستم را ایجاد کرد که نمی توانم درک کنم. این می تواند از شب برای آماده سازی یک بخش از محصولات، صبح، در حالی که او درگیر کودک مشغول است و او بخشی دیگر را آماده می کند. و این همه به منظور ایجاد یک ظرف تنها در شب. علاوه بر این، اغلب موجب صرفه جویی در فتنه به آخرین می شود.

- در حالی که شما در تور هستید، چه کسی با یک کودک نشسته است؟

- با Katya، ما یک پرستار بچه برای مدت طولانی پوشیده شده است، در حال حاضر مادربزرگ و پدربزرگ به مسکو منتقل شده و از ما زندگی می کنند، بنابراین همه چیز در کسب و کار، به ویژه، Kati چنین زمانی زمانی که شما مجبور به نشستن نیست. ما آن را کامل کردیم و تنها ما موفق به حرکت از یک مدرسه به دیگری می شویم.

الکساندر برای مدت طولانی مخفی نه تنها همسر، بلکه دختر نیز

الکساندر برای مدت طولانی مخفی نه تنها همسر، بلکه دختر نیز

عکس: آرشیو شخصی

- آیا شما در ورزش در دوران کودکی ورزش کرده اید، دختر من برای او عشق می ورزید؟

- بله، او در اسکیت شکل مشغول به کار است. ما آن را کاملا دیر، فقط یک سال و نیم پیش، در شش سالگی. هر کس دلسرد شده بود، توصیه کرد که بیهوده را از بین ببرد، اما دوست دخترم نستیا یونگنکینا توصیه کرد تا سعی کند به او فرصتی بدهد. یک سال بعد، ما با تمام همتایان خود که برای مدت 3 سال آموزش دیده اند، گرفتیم. من می بینم که چگونه او می کند، گاهی اوقات از بین می رود، از طریق درد، با اشک در چشم او افزایش می یابد و همچنان به انجام جهش های خاصی ادامه می دهد. در حال حاضر ما برای اولین مسابقات آماده هستیم - ما به نتایج نگاه خواهیم کرد.

- هنگامی که Katya به کلاس اول بروید، نگران هستید؟

- ما بیشتر از او نگران هستیم - این برای اطمینان است. او یک کودک بسیار فعال است که به راحتی منحرف می شود و برای مدت طولانی در یک مکان نشسته است. اما در حالی که رهبر سرد شکایت نمی کند.

- آیا او را برای مدرسه آماده کرده اید؟

- بله، ادبیات را بخوانید. مادربزرگ بخش فعال در یادگیری را می گیرد. ما آموختیم و بخوانیم و به مدرسه بنویسیم. به هر حال، ترس وجود داشت که منافع در مدرسه ناپدید می شود، اگر او قبلا همه چیز را می داند، اما برای من این وحی بود که در درجه اول همه کودکان الفبای را می دانند و به خوبی خواندنی هستند. امروزه چنین زمانی وجود نداشت.

- با توجه به مهد کودک های قدیمی و دوست دختر خسته کننده نیست؟

- ما نیمی از گروه مهد کودک را به مدرسه منتقل کردیم. بنابراین، برای مدرسه او ادامه احزاب است. او قبلا با همه آشنا است. در 1 سپتامبر هیچ محدودیتی وجود نداشت، Polklass خودشان بود. آنها منافع خود را دارند، برخی از بازی ها، در خانه چیپ های خود را آماده می کنند، چیزی را از والدین خود پنهان می کنند. بنابراین، برای او، یک مدرسه نه تنها یک سیستم آموزشی است، بلکه یک دوستی است: دوستی ادامه می یابد.

در حال حاضر دختر در حال حاضر به کلاس اول رفته است

در حال حاضر دختر در حال حاضر به کلاس اول رفته است

- در مدرسه می دانید که پدر و مادر Kati؟

- مطمئن. تمام کارکنان مهد کودک کودکان، که در آن کاتیا رفت، در کنسرت های من بود. من اغلب به آنها در موسیقی کمک کردم، حتی در فارغ التحصیلی Catin آواز خواندم. من فکر می کنم مدرسه خانواده های خلاق ما را از بین نمی برد.

- کاتا فله یا نه؟

- Katya بیشتر تمایل به تحریک من از لنا است. لنا سخت است، و برای من آسان تر است که بر روی برخی از "ممنوعیت" چرخش. خوب، و من اغلب در تور، من می خواهم دختر عزیزم را بپوشم. در حال حاضر، کتی دندان داشت، او جلوی دندان را از بین برد. من سعی کردم توضیح دهم که این یک هدیه بسیار گران قیمت از پریا های دندان است که به طور خلاصه به من پاسخ داد: "چه چیزی را می گویید؟ پری گوشی را در فروشگاه خرید نمی کند، او پول نمی گیرد، او را مسدود می کند! بنابراین، هزینه مطلقا اهمیتی ندارد. " سپس سعی کردم توضیح دهم که خیلی زود به یک تلفن دوباره، اما او دوباره به طور منطقی پرداخته بود: "اگر دیر شود، من را از مدرسه برداشتم، می توانید به من تماس بگیرید و هشدار دهید." "پریا های دندانی" شانس را ترک نکرد، و او "پیدا کرد" تلفن. جالب ترین، من قبلا به یک ترافیک رسید و دیر کردم، زمانی که کتیا را از جلسه تمرین گرفتم، من خواستار هشدار دادن به او شدم، و او به من یادآوری کرد که حق وجود دارد.

ادامه مطلب