الکساندر لیتوین: "هیچ ترس وجود ندارد - هیچ شهود"

Anonim

به تازگی، نامه های کافی در مورد ترس و ترس های مختلف دریافت می کنم. من می خواهم توضیح دهم که بر اساس آنها چیست.

اساس ترس ما ایمنی، احساس حفظ خود حفظ است. اما اساس امنیت همیشه شهود است. اگر آن را یک فرد بالا، احساس ترس او بسیار بالا است، اگر کم است، او از چیزی نمی ترسد. متاسفانه، متأسفانه، ناامید کننده است. اما چنین افرادی، خوشبختانه، بسیار کم است.

به یاد داشته باشید، در دوران کودکی ما دوست داشتیم چیزهای مختلف وحشتناکی را بگوئیم و یکدیگر را بترسانیم: "یک مرد سیاه و سفید سیاه پوست در یک خانه سیاه و سیاه زندگی می کند." ما در این زمان چه کار کردیم؟ در اصل، ما در Autotraining مشغول به کار بودیم. ما آموخته ایم که احساس ترس را تجربه کنیم. ما آموخته ایم که در مورد او صحبت کنیم. ما آموختیم که آن را درک کنیم. در عین حال، ما درک کردیم: فقط ارزش بازی را متوقف می کنیم، ترس ما بلافاصله ناپدید می شود. به این ترتیب، ما در حال آموزش بزرگسالی هستیم، بنابراین ترس احساس ذاتی از دوران کودکی است. بسیاری از بزرگسالان هنوز دوست دارند فیلم های ترسناک را تماشا کنند، در حالی که در محل امن هستند. این یک نوع آموزش است، واکسیناسیون خاصی از ترس واقعی.

الکساندر لیتوین

الکساندر لیتوین

یا مثال دیگری، زمانی که یک کودک کوچک گریه می کند، مادری را می خواند: "مامان، من ترسیدم!" مامان اجرا می شود تا او را در هر زمان از روز ملاقات، قرار دادن سر خود، گوشه های sneaking. او در حال اجرا بود، او آرام شد، او خوب است. این قطعا دستکاری است. اما چرا کودک دستکاری می کند؟ او آن را برای امنیت بصری می سازد، زمانی که مادر در کنار او قرار دارد، در ایمنی کامل احساس می کند. بنابراین، چنین اقداماتی نمی تواند مجازات کودکان را مجازات کند. بچه ها در حال تلاش برای اطمینان از ایمنی شخصی خود هستند. چه نوع کودک از آن محافظت می شود؟ چرا او مادر را صدا می زند؟ از دنیای غیر قابل درک، هنوز شناخته شده دفاع شده است، او نمی تواند یک تهدید واقعی از خیالی را تشخیص دهد و فانتزی خود را از حال حاضر تهدید کند.

همانطور که رشد می کنند، زمانی که ما رشد می کنیم، ما شروع به کنترل ترس می کنیم. ما آنها را مدیریت می کنیم. حداقل ما تجزیه و تحلیل آنچه واقعا خطرناک است، و آنچه نیست. شرایطی وجود دارد که ما به برخی از فضا می افتیم، و هراس ما را از بین می برد، ترس از مرگ، ترسناک، زمانی که آن را دشوار است تنفس زمانی که آن را فقط یک ترس غیر قابل توضیح است، آگاهی ما می گوید. این وضعیت حتی این اصطلاح با یک ارتش - "حمله هراس"، یعنی پرخاشگری است. ما این شرایط را به عنوان نوعی از تجاوز درک می کنیم. خانم "وحشت" بی رحم. یک فرد در حال تلاش برای درک آنچه که او می ترسد، تلاش می کند تا به برخی از فرم های معروف دست پیدا کند، تلاش می کند تا توضیح دهد تا یک مکانیسم کنترل، دفاع از خود را پیدا کند. برخی از این دولت را تحریک می کنند تا آن را به پایان برسانند. برخی معتقدند که آموزش به غلبه بر وضعیت ترس کمک خواهد کرد. در برخی از قبایل، شروع انجام می شود زمانی که پسران به یک تعطیلات یا از طریق آتش سوزی پر می شوند.

بسیاری از بزرگسالان هنوز هم دوست دارند فیلم های ترسناک را در حالی که در یک مکان امن هستند تماشا کنند. این واکسیناسیون خاصی از ترس واقعی است.

بسیاری از بزرگسالان هنوز هم دوست دارند فیلم های ترسناک را در حالی که در یک مکان امن هستند تماشا کنند. این واکسیناسیون خاصی از ترس واقعی است.

عکس: pixabay.com/ru.

ماهیت حملات ترس و وحشت به طور مستقیم با فرد ما، با بارکد ما، با روز شخصی، ماه و سال تولد ما ارتباط دارد. این عرفان نیست، نه فانتزی، کاملا، از نظر من، واقعیت عینی است. فرض کنید بسیاری از مردم به من یک درخواست برای کمک به غلبه بر ترس از هواپیما به من می رسند. چرا ما می ترسیم پرواز در هواپیما؟ ما از آب می ترسیم، زیرا بدون هوا ما می توانیم بیش از سه دقیقه زندگی کنیم. ما از آتش می ترسیم، زیرا ما می توانیم آن را بسوزانیم. ما از ارتفاع می ترسیم، زیرا ما پرواز نمی کنیم، ما بال نداریم. علاوه بر این، هواپیما یک لوله سریع حرکت است که با سیم های ذکر شده، درون آن استرس الکتریکی بزرگ است.

ارتفاع 10 هزار متر بالاتر از زمین چیست؟ تابش چیست؟ اگر بر روی زمین، ما احساس راحتی به 20 میکروآنتروژن در ساعت، و سپس در هواپیما در حال حاضر در ارتفاع 2000 متر، تابش افزایش 3 بار. در ارتفاع 10،000 متر، تابش به نظر می رسد که ما در کنار سارکوفاژ چرنوبیل NPP ایستاده ایم. علاوه بر این، هر یک از ما تحمل خود را نسبت به تابش دارد. افرادی که در ماه ژوئن، جولای، اوت متولد شده اند، کاملا تابش بالا را تحمل می کنند، اما مردم متولد شده در دسامبر، ژانویه، فوریه و همچنین در ماه مارس می توانند آن را بسیار بدتر کنند. بنابراین، من به شدت توصیه نمی کنم آنها را به پرواز در ظهر، تحت پرتوهای غرق شدن خورشید.

بسیاری از افراد با ترس های مشابه به من در پذیرش می آیند، چگونه با آن برخورد کنیم. من توصیه هایی می دهم که چگونه از حمله هراس دور شوم، اما با شهود خودم برخورد می کنم، با اعتراض به بدن هیچ معنایی ندارد، زیرا این معقول، ترس عینی از بدن است. شاید در آینده آنها یک هواپیما را با رطوبت قابل قبول، سطح پایین تابش، مقدار مطلوب اکسیژن بر روی هیئت مدیره ایجاد کنند. اما در حالیکه ما هنوز باید آب زیادی بخوریم تا زیان های عظیم بدن را پر کنیم. بنابراین ترس از ارتفاع و پروازهای یک ترس عینی است.

ترس از پروازهای - یکی از شایع ترین

ترس از پروازهای - یکی از شایع ترین

عکس: Instagram.com

ترس وجود دارد ناشناخته، ماهیتی که اکثر مردم غیر قابل درک هستند. فرض کنید فردی که از زنبورها می ترسد نیز از زنبورها می ترسد، احتمال دارد که در صورتی که یک زنبور عسل زنبور عسل کینکا را دریافت کند، احتمال بسیار بالایی دارد. و در یک فرد که از عنکبوت ها می ترسد، به عنوان یک قاعده، مقاومت به ذرات عنکبوت برش کیتین را کاهش می دهد. موش برای مدت زمان طولانی به عنوان یک پناهگاه از طاعون بابون محسوب می شود و در یک فرد در نظر این حیوان، رفلکس محافظ به طور مستقیم منجر شد. وحشت شروع می شود بدن برای از بین بردن تهدید، وحشت است.

ترس های مربوط به تاثیر طبیعت بر ما وجود دارد. فرض کنید افرادی هستند که می ترسند در خانه های چوبی بخوابند یا در جنگل باشند. این ممکن است با یک واکنش آلرژیک پنهان به دنیای کارخانه همراه باشد.

ترس از یک فضای بسته می تواند سیگنال را نشان دهد که شریان هایی که مغز را تغذیه می کنند خارج می شوند و فرد گرسنگی اکسیژن را تجربه می کند.

یک روز، یک استاد ورزش در کوهنوردی، که به اورست رفت، به پذیرش رسید، اما در همان زمان در طبقه 12 زندگی می کرد و می ترسید که در آسانسور سوار شود. او زیر دو متر در ارتفاع، قوی، سخت است. من نشستم، به او نگاه کرد و فکر کرد که چگونه این شرایط را حذف کند. من تاریخ تولد خود را می دانستم و متوجه شدم دلیل آن چیست. او به عنوان یک دسته از مچ پا کشیده شده است، به عنوان یک نتیجه، سفتی عضلانی در سمت راست - آن را به سمت چپ افزایش یافته است. در نتیجه، نقض شریان که مغز را تغذیه می کند، و او گرسنگی اکسیژن دارد. اما زمانی که او به بالای کوه، تصویر بصری زیبایی باور نکردنی، وضعیت پیروزی گرسنگی اکسیژن را افزایش می دهد. او دچار غم و اندوه دیوانه است. و در اینجا، در آسانسور، او فاقد اکسیژن است، اما هیچ اشتیاق وجود ندارد. درک عدم تعادل. من به او گفتم: "اشتباه به آسانسور، چشمان خود را ببندید، تصور کنید که در بالا هستید، سعی کنید!" و جایی در دو ساعت او مرا می نامد و می گوید: "من سوار می شوم. من در آسانسور سوار می شوم! " از آنجا که من به علت ترس توضیح دادم - این کمبود اکسیژن در یک فضای بسته است.

یکی دیگر از موارد غیر معمول در عمل من وجود داشت. یک بازیگر بسیار معروف و با استعداد به من در پذیرش آمد. هر بار او قبل از ورود به صحنه، آرامگاه را گرفت. "بنابراین نمی توان ادامه داد،" او به من گفت. "این کار مورد علاقه من است، اما هر بار که قوی ترین استرس است." پاسخ نیز در تاریخ تولد گذاشته شد. در اینجا ترس با این واقعیت همراه بود که ویژگی های شخصی شخصی آن را به عنوان یک معلم تعیین کرده و نه یک بازیگر. من فقط او را توصیه کردم: "تصور کنید که شما در مخاطبان دانشگاهی هستید. شما استاد هستید و دانش آموزان در تالار نشسته اند که برای هزینه یاد می گیرند. آنها از شما آمدند. شما یک سخنرانی را می خوانید شما آنها را سرگرم نمی کنید. شما استاد هستید و این دانش آموزان هستند. " سوال بعدی او بعد از چند هفته به معنای واقعی کلمه بود. "چرا آنها از من متوقف کردند؟" "هیچ کس اساتید را متوقف نخواهد کرد! آنها در کنار عملکرد متقاعد شدند. در نهایت کف زدن وجود داشت؟ " "بله، در پایان!"

اینها چنین باور نکردنی هستند، در نگاه اول، تاریخ.

از ترس هایتان نترسید، دوستان! من می خواهم شما را به یاد داشته باشید: ترس کار شهود است. هیچ ترس وجود ندارد - هیچ شهود وجود ندارد، و ما بدون ترس و ترس و وحشت در زندگی حرکت می کنیم، و این موفقیت آمیز نیست.

ادامه مطلب