Mikhail Polikamaco: "من برای اولین بار یک خانواده دارم"

Anonim

"میخائیل، شما یک بازیگر دراماتیک هستید، اما به شدت مشغول به تلویزیون است." چه چیزی شما را جذب می کند؟

- من به آنچه که در نمودار دارم توجه می کنم. این تئاتر و تلویزیون است، من امیدوارم که فیلم ها و تلویزیون های بیشتری به زودی اضافه خواهند شد. تئاتر در زندگی من بسیار زیاد است. یک برنامه بهداشتی که من سالها را رهبری می کنم، به لطف تیم مهم است. اینها افرادی هستند که برای مدت طولانی شناخته شده اند که هرگز به من اجازه نخواهم داد.

- اما طرح تئاتر شما فراموش نکنید. در 19 فوریه، نخستین بازی "بازی" تئاتر "دو بازی" هزاره "برگزار خواهد شد. به ما در مورد تولید که بازی می کنید بگویید؟

- من عاشق بازی، Svivakovsky بازی شوهر، و Lera Skyrando شخصیت اصلی است. با دانیل ایوانویچ، ما در حال حاضر به مرحله رفتیم، اما با Leroy من برای اولین بار تمرین می کنیم، و این نیز یک تجربه خاص از شرکای جدید است، وضعیت جدیدی که قهرمانان ما سقوط می کنند. شاید بازی "بازی دوگانه" در چند سال به عنوان کلاسیک نامیده می شود. او ابدی است وضعیتی که قهرمانان ما سقوط می کنند ممکن است در زمان ما اتفاق بیفتد و در آینده یا ممکن است در گذشته رخ دهد. به عنوان رومئو و ژولیت - عشق برای همه زمانها، یا "عشق یا مرگ". اینجا هم همینطور هست. داستان، البته، آن زمان نزدیک است که در آن ما در حال حاضر زندگی می کنند. مشکل شوهر و همسرش، به دنبال عاشق، زندگی خوب، احساسات و احساسات جدید است. این همه این را هدایت می کند؟ من فکر می کنم در حال حاضر موضوع بسیار مرتبط است. ما این بازی Aldo Nikolai را برای روزهای ما اقتباس کردیم. من فکر می کنم او او را جاش کرد، زیرا او به سناریوهای زندگی آشنا حمله می کند. به نظر می رسد که آن را به عنوان یک داستان مستند نوشته شده است.

- به طور کلی، اولین مکان برای شما - سینما، تئاتر یا تلویزیون چیست؟

- در وهله اول من یک خانواده دارم در برنامه کاری تقسیم بسیار دشوار است. تئاتر در حال حاضر بیشتر رایگان است. سینما ده ساله است، به رغم این واقعیت که هنوز لنز شادی وجود دارد، یک ابزار برای پولشویی و پول است. چگونه مردم "Ironia سرنوشت" برای سال جدید تماشا می کردند و نگاه خواهند کرد. در حال حاضر در حال حاضر یک مدیر نیست، بلکه یک تولید کننده نیست. هنگامی که آن را تمام شده است، شما می توانید در مورد فیلم صحبت کنید. من سال گذشته خوش شانس بودم، من در نقاشی "Masquerade" ستاره دار شدم، جایی که میخائیل شوچوک خودش تصمیم گرفت تا شلیک کند و چگونه شلیک کند. با سینما، با موقعیت خانواده ما - "همه چیز دشوار است." و در تئاتر من هرگز خسته ام، من هر بار به من علاقه مند هستم.

Mikhail Polikamaco:

"تئاتر - برای روح، هیچ کس برای پول نمی رود"

- و مالی بیشتر سودآور است؟

- تئاتر فرصت کمتری برای کسب درآمد دارد. تئاتر - برای روح، هیچ کس برای پول نمی رود. من به حرفه ای لطف دارم "من فقط برای نقش های خوب موافقم، می توانم فردی را که همه چیز را با سرش درست نکرده ام بگویم. آنچه من ارائه می دهم - من آن را برای آن می گیرم. شاید برای کسی که مضحک خواهد بود، اما من در حال حاضر 40 ساله هستم.

- اگر شریک را دوست نداشته باشید، می توانید نقش را از دست بدهید؟

- من با احتیاط با آن کار می کنم. برای من مهم است که کیفیت را بدانیم، تولید کنندگان، شهرت و یک شخص را بدانیم. هنگامی که من به مدیر رسیدم که به من نگاه کرد، مانند یک ابر. اگر من به کسی علاقه مند نیستم - من کار نخواهم کرد. اساسا، همه چیز من را دوست دارم. من در نمایش بحث سیاسی، در برنامه های بوی زرق و برق، حذف نمی شود.

- آیا می توانید خود را بیهوده تماس بگیرید؟

- نه. به نظر من به نظر می رسد که غرور مردم میانجی را اختراع کرد. من ضرب و شتم مربوط به خستگی داشتم. من کسی را که مجبور بودم تماس بگیرم، چنین در زندگی وجود داشت. من احزاب، پسران را برای ایجاد آشنایان جدید نادیده می گیرم. من این نوع شخص نیستم

- آیا تصمیم گرفتید به یک بازیگر در اراده خود تبدیل شوید، یا تجربه والدین را تحت تاثیر قرار دادید؟

- به عنوان یکی از معلمان من گفت: "تئاتر تنها چیزی است که من صبر کافی دارم." این یک چیز زمانی است که شما در خانواده بازی متولد شده اید و شما فقط در مورد آن می دانید، زمانی که شما در این زندگی می کنید کاملا متفاوت است. در جوانان من، من علاقه مند به موسیقی بودم، مدرسه موسیقی را به پایان رساند، در کلاس های ورزشی، 9 و 10 تحصیل در کلاس تاریخی و آرشیو در دانشگاه مشغول به کار بود، می توانست به آنجا برود، اما تئاتر در نهایت او را گرفت.

Mikhail Polikamaco:

"من برای اولین بار یک خانواده دارم"

گنادی Avramenko

- تربیت فرزندان شما شبیه به شما است؟

- من به ندرت کودکان را آموزش می دهم من در برابر اینکه آنها روی مبل دروغ می گویند و Tik-Tok را تماشا می کنم، خواهم بود. بچه های من به آرامی به پارک آب واکنش نشان می دهند و من لحظه ای از دوران کودکی را به یاد می آورم، زمانی که پاپ و من در میلان بودند. من توسط کوزه با کوکا کولا زخمی شدم، همه چیز خیلی رنگی بود، زیبا بود. ما در ماشین نشستیم، پاپین، دوست، بانک "Kola Light" را باز کرد و به من داد. من این بانک ها را در خیابان، نزدیک هتل "بلگراد" جمع آوری کردم، زیرا خارجی ها در آنجا زندگی می کردند، ما آنها را جمع آوری کردیم. در حال حاضر کودکان به چنین چیزهایی تعجب ندارند. و پارک آب برای کودک شوروی شوک است!

- آیا می توانید کودکان را مجازات کنید تا برای کسب و کار خود را سرزنش کنید؟

- مطمئن. با توجه به برنامه کامل من چنین چیزی ندارم که من زنده بمانم من یک پدر سخت نیست، اگر ببینم که من صحبت کردم - می گویم. دختر ارشد در حال حاضر شروع به درک چیزی، اما جوان ترین هنوز نیست. من تکالیفم را انجام داده ام؟ موسیقی کار کرد؟ کیف پول جمع آوری شده؟ خوب، شما می توانید در تلفن بنشینید. 10 بعد از ظهر - همه چیز تا زمانی است. البته بهتر است کتاب را بخوانید.

در سال 2005، میخائیل از لاریسا مرااتووا ازدواج کرد

در سال 2005، میخائیل از لاریسا مرااتووا ازدواج کرد

Lilia Charlovskaya

- چگونه خود را از خود ارزیابی می کنید؟

- بسیار دشوار است به طور کلی، این یک بیماری روحی است، زمانی که خود را از طرف شما ارزیابی می کنید. همه چیز بر اساس نتیجه نهایی و در حسابرس است. دیدگاه در مورد عملکرد بر اساس این است که چگونه این عملکرد زندگی می کند و چگونه نفس می کشد. من همیشه سعی می کنم آن را بیشتر به نظر برسد. هنگامی که برخی از کارها بیرون می آیند، من به سالن گوش می دهم. نه به معنای واقعی کلمه در طول عملکرد، من احساس می کنم که می رود. شکست وجود دارد، و شما نمی دانید چرا آنها رخ می دهند. این یک چیز بسیار اتمسفر و زندگی است. این اتفاق می افتد، شما به یک شرکت خوب می رسیم، و به نظر می رسد مانند نوشیدنی خوشمزه، و غذا خوب است، و مردم جالب هستند، و شما خسته شده اید. و این اتفاق می افتد، خیار می تواند، یک بطری چیزی غیر قابل درک، روزنامه، اما ما نشسته به خوبی.

- آیا تا به حال یک نقش رویا دارید؟

"رویای من این است که تماشاگران در این لحظات خنثی می کنند وقتی این کار را می خوانم." من می خواهم یک فیلم یا یک سری را بازی کنم تا به اپل بروم. من به معنای نمایش های تلویزیونی مدرن نیستم، جایی که من یک افسر پلیس یا محقق بازی می کنم. یک مثال دقیق از ضربه: آندره Mironov به بقیه بندر و یا نرم به طغیان سرنوشت افتاد. من نمی توانم بگویم که من در نقطه پنجم نشسته ام و منتظر تماس از اسپایبرگ هستم - من همه در کار شما هستم!

ادامه مطلب