الکسی گوشکوف: "زندگی غیرقانونی غیر ممکن است. او نیاز به زندگی، شنیدن، پذیرش "

Anonim

الکسی گسکوف نه تنها در روسیه محبوب است. او در پاپ روم در فیلم تلویزیونی ایتالیایی "جان پل دوم" مجددا مجددا خواند. او مقدس است، او مرد است. " جمعیت راهبه ها به نمایش ها می روند تا بازیگر را ببینند، که تقریبا به آنها تبدیل شده اند. به تازگی، Gus-Kov در واقع عیسی مسیح را در پروژه تولید کننده جدید خود "زندگی ابدی الکساندر کریستروفروف" یا به جای یک بازیگر ناخواسته که گذشته خود را تجدید نظر کرد، بازی کرد. بین او و قهرمان او چیست؟

1. در نگرش زندگی

هر کس در مورد آنچه که پس از خودش ترک خواهد کرد فکر می کند . و قهرمان من در فیلم "زندگی ابدی الکساندر خریستوفورووا" هم همینطور. من از یک موسسه فنی فارغ التحصیل شدم و مغز من آماده نیست که مواد دیگر را بگذارد. اگر بتوانم در حافظه عزیزان باقی بمانم، افرادی که با آنها تماس گرفته اند، زندگی ابدی من خواهد بود. جوانان اندام خود را درک نمی کنند، و بزرگسالان نمی توانند در مورد آن فکر کنند. اگر او را متضاد، سپس پوسته ها را تایید می کند.

به طور کلی و بسیار عجیب و غریب . اگر همه چیز را به طور جدی درک می کنید، می توانید آرزو کنید. فیلم "زندگی ابدی الکساندر خریستوفورووا" یک راه حل خوب برای هنجره پاییز است، هرچند هر کس راه خود را برای مقابله با او دارد. من در هر صورت شغل دارم اگر من شروع به فکر کردن در مورد خودم، متاسفم، دقیقا ZAH.

روزی که من آن را می گیرم . من فرمول خودم را برای خودم توسعه دادم: زندگی غیرممکن است. باید ساکن، شنیدن، گرفتن، پس از آن او هدایای فوق العاده ای را ارائه می دهد، و تمام خواسته های ما تحقق یافته است.

من دوستان وفادار دارم به این معنا، من یک فرد خوشحال هستم اما از زمان جوانان، تعداد کمی از آنها وجود دارد. ارتباطات در حال حاضر چگونه ده یا بیست سال پیش وجود دارد. اما من شکایت نمی کنم من به خوبی با افرادی که جوان هستند ارتباط برقرار می کنم، می بینم که ما یک سیستم ارزش داریم. شادی های انسانی ابتدایی برای همه روشن است: اولین بوسه، تولد یک کودک، اولین حقوق و دستمزد.

2. درباره کار

من هیولا نیستم، بلکه یک پدر سخت است که کودکان را دوست دارد زیرا او دوست دارد. وظیفه من این است که ایده مدیر، اپراتور، بازیگران، ترکیب اداری را آلوده کنیم. سپس فیلم با انرژی ویژه ادامه خواهد داد. من سعی می کنم قطعه کار کنم

من نمی توانم بنشینم و منتظر چیزی باشم، بپرسم، برای کسی راه بروم. من در خواسته هایم آزاد هستم آنها به من احساس استقلال را از بستگی به ترس از بسیاری از شرایط حرفه ای به من می دهند.

بازیگر بدون پذیرش - نه یک بازیگر اما نه همه پیشنهادات من را از دیدگاه فرصت صحبت می کنند. ادیان من احساس آزادی درونی می کنند.

من یک دلقک غمگین هستم من نیاز به ارتباطات، ایده ها دارم

3. درباره نقش ها

من یک فرم نظامی دارم و من، مانند استالین، بهترین دوست آتش نشانان و خلبانان، یک هنرمند بود که چکمه ها و شانه ها را ارائه می داد. من در واقع بافت را انجام دادم

ممکن بود ساقه، بودن در یک دایره بسته از نقش ها بود. من به آرامی شروع به رفتن دیوانه کردم. و ناگهان این پیشنهاد به بازی یک هادی در فیلم فرانسوی "کنسرت" Rada Mikhailan. من کاملا زبان را نمی دانستم سپس آنها فیلم ها را در ایتالیا، انگلیسی، هفت سال من در اروپا رفتند، من جایزه ملی ایتالیا "دیوید دوناتلو" را دریافت کردم، از "سزار" و "گلدن گلوب" بازدید کرد. پس از آنکه فیلم اروپایی در همان غربی بود، این و در اینجا، نقش ها شروع به ارائه یک نوع مشابه کردند، تمام تمرینات به طور چشمگیری متوقف شد.

در حال حاضر جالب است که من در شرکت در روسیه هنر اصلی شرکت کنم. مدیران مورد علاقه من Woody Allen و Brothers Cohen هستند. در فیلم های خود، طنز، همدردی و فوق العاده به تاریخ گفتند. "زندگی ابدی الکساندر کریستوفوروا" هفت سال پیش تصور شد، زمانی که من در جهان به دنیا آمدم و با فرهنگ دیگری روبرو شدم.

هرگز کار خود را بازبینی نکنید. نقش ها پس از نخستین بار زندگی خود را زندگی می کنند، اما بدون من.

4. درباره خانواده

من یک پدر بزرگ و دو بار پدربزرگم هستم. مادر من همیشه به انتخاب من احترام گذاشت و من به انتخاب فرزندانم احترام می گذارم. دختر ارشد کمک نکرد و زمانی که او به تئاتری رفت و عبور نکرد، مانع نشد. در حال حاضر او یک خانواده فوق العاده است. او دو زبان را می داند و نوه به من ارائه شده است.

هرگز در پسر بزرگتر مشغول به کار نیست چه کسی هنرمند تئاتر شد؟ Mayakovsky، با موفقیت فیلمبرداری در سینما و تلویزیون. به نوعی همکار من از من پرسید و من پاسخ دادم: "شما باید به عنوان یک معلم تصمیم بگیرید که مسئولیت و مراقبت از اینکه آیا پسر من قادر به کسب نان و خوشبختی با حرفه است، تصمیم بگیرد." من همچنین به انتخاب یک پسر جوان احترام گذاشتم. پس از فارغ التحصیلی از Vgik، او تصمیم گرفت: "پدر، سینما، حرفه من نیست. آیا می توانم دوباره امتحان کنم؟ " و وارد مدرسه عالی اقتصاد شد.

وقتی ما فقط با همسرم کار کردیم ، لیدیا وای، در تئاتر و سینما، آسان نبود. البته، اگر من مجبور شدم یک زن و شوهر عشق را بازی کنم، همانطور که در فیلم "کلاسیک"، ما می توانیم چیزی بیش از دیگران را بپردازیم. دشوارتر، زمانی که در یک سریال تلویزیونی لیدیا قهرمان من را دوست نداشت.

همسر من و من مدت ها درک کرده اند که در کار شما هیچ شخصی نباید باشد . خانواده ما مرتب شده اند: درب آپارتمان بسته شده است، و مراقبت های حرفه ای در خانه ساخته نشده است. ما بسیاری از زوج های متاهل را دیده ایم که در چنین داستان هایی پرواز می کنند.

خانواده بر اساس بدهی ها و مسئولیت ها ساخته شده است . اشتیاق عبور می کند، کودکان متولد می شوند، آنها باید افزایش دهند، وظایف مجددا توزیع شوند، خود را از بین ببرند. بنابراین ما از همان ابتدا موافقت کردیم. احتمالا، بنابراین ما برای مدت طولانی با هم زندگی می کنیم.

ادامه مطلب