پنج درس زندگی مونیکا Bellucci

Anonim

1. درباره من

در زندگی واقعی، من معلوم شدم مگر اینکه خوش شانس باشم.

جایی که من متولد شدم و بزرگ شدم، اخلاق ساده بود: مردان به من سوت زدند و زنان شایسته بودند.

پدر و مادرم به من اعتماد به نفس خود را به من دادند، عشق زیادی را به من دادند که او را به لبه ها پر کرد، قوی شد.

من دوستانی برای ازدواج، خانه، مادران ایجاد کرده ام. من می خواهم یکسان باشم، رهبری آرامش، اندازه گیری زندگی. اما من طبیعت دیگری دارم به نظر می رسد که من به دام افتاده بودم.

من حتی نمی دانم چگونه این است که از چیزی در یک مرد بپرسم. "محتوا" در ایتالیایی Mantenuta، به معنای واقعی کلمه "کسی که در دست نگه داشته می شود". و من نمی خواهم کسی را در دست من نگه دارد.

مطالعه خود را جالب است شاید من آن را انجام خواهم داد وقتی که بزرگتر هستم

2. درباره زیبایی

زیبایی یک شانس عالی است که فقط می توانید تشکر کنید.

یک مرد ناامید گفت: "تنها سه دقیقه با عمل زیبایی داده می شود، و پس از آن شما باید بتوانید چشم خود را حفظ کنید."

هنگامی که من به سادگی فکر کردم فکر کردم: "زنان زیبا برای بچه ها از تخیل ایجاد می شوند."

هنرپیشه های بدن می گویند همان صورت او. این یک ابزار کار است و من می توانم آن را به عنوان یک موضوع به منظور بازی نقش خود را قوی تر استفاده کنم.

درست نیست که همه مردان سعی می کنند رمان را با من چرخانند. برعکس. زیبایی گاهی اوقات ترسناک است، فاصله ای را ایجاد می کند.

3. درباره عشق

گاهی اوقات من Wenzan را دوست داشتم، و گاهی اوقات می خواستم او فقط برای کشتن.

عشق تنها زمانی زندگی می کند که آزادی و احترام به یکدیگر وجود دارد. تمایل به داشتن دیگران مانند چیزی پوچ است. هیچ کس به ما تعلق ندارد - نه شوهران یا فرزندان ما.

هنگامی که شما موفق به بازسازی کسی، شما را متوقف دوست داشتن او.

Wennis و من عشق ما را به دنیا آوردیم، ما هر دو در زندگی او زندگی می کردیم، و هر دو تصمیم گرفتیم آن را تمام کنیم.

رابطه جنسی عالی می تواند با فردی باشد که دوست ندارد، و نه خیلی خوب - با یک دوست عزیز.

من شروع به ایجاد انزجار انسان کردم، به دنبال حفاظت از من نیست، اما داشتن من. من برای آزادی من قیمت بسیار بالایی داشتم.

مهمتر از همه اعتماد به نفس و احترام. برای من، این بسیار مهمتر از وفاداری است.

من شادترین زن دنیا هستم من بچه های زیبا را دارم من یک ازدواج فوق العاده داشتم - و این عشق گذشت، او به سادگی به برخی از احساسات جدید تبدیل شد.

4. درباره کودکان

دختران من زیبا ترین در جهان هستند. Virgo یک کوکتل واقعی از من و Wenzan است، و لئون زیبایی جنوب را دارد.

من یک مادر نسبتا دقیق هستم کودکان باید قوانین روشن در زندگی داشته باشند، در غیر این صورت آنها دشوار است برای حرکت.

من در مسائل داخلی دقیق است: من می خواهم بچه ها به خوبی بخورند، به درستی لباس پوشیدند، اما من هرگز ندیده ام که چه کاری باید انجام دهم، اما آنچه نیست. من نمی خواهم خانه ما را به ارتش بروم.

کودکان تنها کسانی هستند که به توانایی های آشپزی من اعتقاد دارند.

من نمی توانم به مرد احترام بگذارم، اگر معلوم شود پدر بد است، آماده نیست که کل زندگی را برای فرزندش قربانی کند.

بسیار مهم است که در زمان طلاق، درام ها را ترتیب ندهید. کودکان باید بدانند که شرایط خارجی ممکن است تغییر کند، اما عشق شما به آنها - در هر دو طرف - بدون تغییر است.

5. سن

من جوان نیستم، بنابراین هر لحظه تلاش می کنم تا آنجا که ممکن است زندگی کنم.

در زندگی من، چنین لحظه ای انتقالی عجیب بود. کودکان قبلا رشد کرده اند. به نظر میرسد از مرحله مادران فعال خارج می شود، من به عنوان یک زن به خودم می روم.

من اکنون خودم را بهتر از جوانان می دانم. من می دانم چه چیزی از خود انتظار می رود و چگونگی مقابله با آن. من همیشه می خواستم یک زن بالغ به نوعی باشم.

تنها یک نسخه تجویزی وجود دارد - کنجکاوی. به محض اینکه ناپدید می شود، شما از درون درخشان می شوید.

ادامه مطلب