OLGA MEDNICH: "من این زن معمولی را ندارم" mimymishnya

Anonim

- اولگا، در مورد یک کودک که به عنوان پسرش فیلمبرداری شده است، به ما بگویید.

"ما یک پسر به نام ماتیو داریم، او کمی بیش از یک سال است." او فقط آموخت که پیاده روی کند، و البته، اگر بتواند وظایف مدیریتی را انجام دهد، بسیار نگران بود. اما Matveka، من باید بگویم، همه چیز فوق العاده است. هنوز هم از زمان به زمان خاموش می شود و ما آن را خواب می بینیم. البته، ما بسیار پاره می شویم و سعی نکنید بیش از حد بارگیری کنید.

- کودک بلافاصله به مادر "سینما" مورد استفاده قرار گرفت؟

- بله، ما خوب هستیم البته، گاهی اوقات او نگران و به دنبال چشم های مادر واقعی خود است، اما به طور کلی، ماتی یک کودک بسیار آرام و جذاب است، از دست خارج نمی شود و از دست نمی رود و فریبنده نیست. همیشه ممکن است چیزی را بگیرد، منحرف کردن، آرامش.

- پسر خود دیمیتری تقریبا یک همکار از ماتی است، او یک سال و نیم است. کدامیک از فصول پلیس راهنمایی و رانندگی بارداری شما را دارید؟

- در پنجم و ششم. در فصل پنجم، من در ماه دوم بارداری ستاره دار شدم - یک شکم کوچک به سختی قابل توجه بود. و در ششمین فریم، من عمدتا نشسته بودم، با بالش ها و حوضه ها پوشیده شده بودم، از پشت گوشه یا به خاطر درب کابینه پیروی کردم. چای من رشد کرد، به نظر می رسد، روزانه، مانند قفسه سینه، به ویژه در ماه های گذشته، رشد کرد. (خنده حضار)

- گروه ریخته گری از شما سوخته؟

- بله، من بسیار جسور بودم و با گرما و درک به موقعیت من تعلق داشتم. به عنوان یک سبد گرانبها با الماس از محل به محل برگزاری، بنابراین من با راحتی بسیار آزار دهنده تقریبا به تولدم. اگر حداقل کوچکترین تهدید به کودک باشد، من البته، من کار نمی کردم. من از کسانی نیستم که در ماه نهم، بدون توجه به احساس خود، رقص و پرش. اما از آنجایی که حاملگی به راحتی و به راحتی ادامه می یابد و به راحتی و در "چراغ راهنمایی" واقعا من را سوزاند، من بسیار خوشحالم که می توانم کار کنم. به نظر من این بسیار دشوار است - نه ماه نشستن.

- چه کسی شما را صبر کرد - یک پسر یا یک دختر؟

"من مطمئن بودم که دختر متولد می شود، او واقعا می خواست دخترش. وقتی متوجه شدم که یک پسر وجود دارد، شوک نور داشتم. به طور کلی، یک بار دیگر در خود و شهود زنش خندید. (لبخند می زند.) با شوهرم و من تصمیم گرفتم: اگر یک دختر متولد شود، نام را انتخاب می کنم، و اگر پسر پدر را انتخاب کند. بنابراین من دیگر خواسته نشد - فقط قبل از این واقعیت قرار دهید. اما من مقاومت نکردم

- زندگی شما با ظاهر یک پسر بسیار تغییر کرده است؟

- زندگی من برای همیشه تغییر کرده است. من به یاد می آورم، من در بیمارستان زایمان قرار گرفته ام و با مادرم صحبت کردم: "مامان، من خدا هستم! من چیزی ایجاد کردم ... "صادقانه، من به خصوص مرد احساساتی نیستم، همیشه به آرامی برای کودکان و به حیوانات و به گل ها درمان می شود. نه در من این ماده معمولی "وفادار" نیست. من متوجه شدم که بچه ها - به نظر من به نظر می رسید، این ها برخی از مردان کوچک کوچک هستند که با بزرگسالان آواز خواندن و تداخل می کنند. و اکنون آموختم که آنها را ببینم اگر چه آنچه شما به فرزندتان احساس می کنید نمی تواند کسی را احساس کند.

OLGA MEDNICH:

"در ابتدای داستان، این سه پسر برای کمی بیش از سی با دختران خود بودند." Olga Mednichn مطمئن است که در فصل هفتم، مجموعه ای از موقعیت ها لمس می شود، و مشکلات عمیق تر. .

- آیا شما به نحوی احساسات جدید خود را در زندگی قهرمان خود از اولسیا حرکت می دهید؟

- مطمئن. وقتی سناریو فصل هفتم را بخوانم، اشاره کرد که نه تنها Olesya و شوهرش پاشا، بلکه به طور کلی، تمام شخصیت های اصلی شلوغ بود، عاقلانه تر شد. در ابتدای داستان، این سه پسر بود که فقط سی ساله بودند و دخترانی بودند که می توانستند به سادگی نزاع کنند، زیرا کسی فنجان را پشت سر گذاشت. و اکنون، پس از زمان، موقعیت ها لمس شده اند و مشکلات عمیق تر است.

- فکر می کنید پسر شما نیز در زمان فیلمبرداری می کند؟

- هرگز. من به طور قطعی علیه تنها زمانی اتفاق می افتد که کودک یک بار من را به صحبت کردن و گفتن اینکه می خواهد به یک بازیگر تبدیل شود، اتفاق می افتد. من برای آزادی انتخاب و برای سرنوشت های شخصی کودکان، و نه برای اطمینان از اینکه کودکان برای سرنوشت شکست خورده والدین خود بازی می کنند. باور کن، اغلب اتفاق می افتد.

- Dima قبلا شما را بر روی صفحه نمایش دیده است؟

- این در دنیای اسباب بازی ها، کتاب ها و متاسفانه انواع مختلفی از ابزارها وجود دارد، بدون آن بسیار دشوار است. حتی کارتون ها هنوز نگاه نمی کنند - کمی بیشتر.

- در پسران پسر بازی با من؟

- در مسکو، کودک را به غرفه ها ببرید هیچ نیازی نیست - او رژیم خود را دارد که در سایت پیچیده است. اما اگر من مسکو را ترک کنم، همیشه پسرم را رانندگی می کنم. به عنوان مثال، ما به اوکراین رفتیم. دیما تنها چهار ماهه بود، اما مادر من با ما رفت، که در حالی که من کار می کردم، با یک کودک کمک کرد.

- و تمایل به داشتن یک دختر هنوز به زور؟

- این سوال همیشه باز است، اما، همانطور که می گویند، می خواهید خدا را بخورید - به او درباره برنامه های خود بگویید. البته، من می خواهم فرزندان بیشتری را بخواهم، و بدون هیچ مشکلی، دختر یا یک پسر است.

ادامه مطلب