دنیس روکین: "به نظر من، Elya Sevenard یک همدم زندگی مرجع است"

Anonim

دنیس رودین یکی از هشت نخست وزیر تئاتر بلشوی است. او بلافاصله به عنوان نیکولای Tsiskaridze اشاره کرد، تبدیل شدن به مربی او، و یوری Grigorovich بزرگ، که به انفرادی در تولیدات خود اعتماد کرد. دنیس بیست و هشت، و در شش سال، او به بالاترین مرحله در حرفه هنرمند باله رسید. و اگر آن را نیز با Eleonori Sevenard، نسل معروف Matilda Kshesinsky اضافه کنید، پس از آن، تنها تاریخ تئاتر را به نمایش می گذارد. جزئیات - در مصاحبه با مجله "اتمسفر".

- دنیس، قضاوت توسط نشریات شما، شما یک مرد با حس شوخ طبعی ...

- به دلایلی، بسیاری از مردم در مورد آن صحبت می کنند - دوستان، همکاران، مامان. (لبخند می زند.) اما در حقیقت، گاهی اوقات شرارت را به شوخی می کنم و حتی من طرفدار طنز سیاه هستم. احتمالا گاهی اوقات کسی را مجازات می کند. اما عجیب و غریب من به من بیگانه نیستم

- اما شما بسیار خنده دار هستید که چگونه بستگان با باله صحبت کردند: پاپو - مهندس کارخانه حمل و نقل هوایی و ارتش برادر ...

"بله، من ابتدا آنها را به" زیبایی خواب "دعوت کردم، جایی که من یک پرنده آبی را انجام دادم، و آنها تحت تاثیر قرار نگرفتند. اما بعدا "اسپارتاک" قبلا آنها را دوست داشت و سپس به طعم وارد شدند. اما این خانواده من است، اما به طور کلی، باله هنوز هنر نخبه است - و عموم مردم به طور کامل بر روی آن تمرکز نمی کنند. اما، بنابراین، او ارزش خود را در برابر اپرا از دست نمی دهد. به نظر من این درست است که تئاتر یک عمارت و حتی بالاتر از سینما و موسیقی پاپ است که به سلیقه های مخاطبان گسترده تر پاسخ می دهد.

- به نوعی شما گفتید که تکنیک سخت تر در فرمول بندی سخت تر است، بیشتر هنری خود را نشان می دهد. می توانید توضیح دهید؟

- هنگامی که یک تصویر پیچیده از نقش فیلیگره تمرین می شود، شما دارای ذخایر داخلی قدرتمند و برای بیانگر عمل است. به عنوان مثال، اگر شما به راحتی در "دریاچه Swan" پرش کنید و دو دور از پنجم تا پنجم فرود می آید، به آن مربوط می شود، و تصویری که شما دارید، تمیز، دقیق است. و اگر شما توقف نکنید، نمی توانید پاها را بالا ببرید، سپس تصویر به همین ترتیب دریافت خواهید کرد. من نمی گویم که در پریدن "اسپارتاکوس" باید 100 درصد زیبایی داشته باشد تا چیزی برای پیدا کردن صورت وجود نداشته باشد. برای من، این نشانه ای از نشانه ای است که یوری نیکولایویچ Grigorovich من را تایید کرد. متقاضیان کافی بودند، اما او را برای بافت، تکنیک انتخاب کرد ... بنابراین، علیرغم این واقعیت که من دوست دارم "کارمن"، بیشتر از همه، این "اسپارتاک" بود که یک چالش برای من بود، سازگاری من را ثابت کرد. پس از همه، زمانی که من به یک تئاتر بزرگ رسیدم، هیچ کس اعتقاد داشت که می تواند از من بسیار زیاد باشد. و آن را بدون خسته شدن کار کرد.

برای حزب در باله "Bayaderka" دنیس دریافت جایزه رقص Beno'a de la رقص

برای حزب در باله "Bayaderka" دنیس دریافت جایزه رقص Beno'a de la رقص

عکس: آرشیو شخصی دنیس روکین

- شما در نقش رهبر بردگان شورشیان، علیرغم این واقعیت است که به طور بیرونی است، و در شخصیت به هیچ وجه قهرمان او را یادآوری نمی کند ...

- شما فکر می کنید فکر می کنید که من بیش از حد نرم نرم - این نیست. وقتی چیزی آزار دهنده است، بلافاصله شروع به نشان دادن دندان هایم می کنم. (لبخند می زند.) اما در اصل، من کاملا صبور هستم و متعادل هستم، باید مدتهاست به تجاوز بپردازم. و حتی داشتن یک عصبانی خوب، فریاد نزنید و به اشیا عجله نکنید. در شرایط بحث برانگیز، من یک گفتگوی سازنده، بحث ها را ترجیح می دهم. این یک شکل انسانی از روابط روشن است.

- آیا این حکمت را از طبیعت دارید؟ و همچنین اعتماد به نفس، که شما بارها و بارها در مصاحبه خود صحبت می کنید.

"خب، من در مورد حکمت نمی گویم، اما در اینجا آگاهی از این واقعیت است که برای موفقیت لازم است که تلاش های کافی انجام شود، برای چند سال در دوازده ساله، زمانی که من در مدرسه چورگرافی در مسکو تحصیل کرده بودم، خیلی زود به من آمدیم تئاتر رقص علمی دولتی "Gzhel". مامان همه چیز شگفت زده شد که من در مورد سالها جدی نبودم، من از خستگی فیزیکی دلپذیر لذت می برم، که می گوید که زندگی روز بیهوده است ... شاید من به خودم و در پس زمینه همسالان کاملا اعتماد به نفس داشته باشم وقتی که من به طور کامل در کلاس به کسی نیاز نداشتم که به کسی برسد ... نمی دانم. این عالی است که من خودم را گزارش نکردم، بنابراین اجازه دادم خودم را آرام کنم. من می خواستم معلمان فقط به من ستایش کنند. (لبخند می زند.) اما ارزیابی عینی از قابلیت های آن بعدا بعدا ظاهر شد، زمانی که او قبلا به گروه بزرگ پیوست و شروع به توزیع من به احزاب انفرادی کرد. به این ترتیب، اعتماد به نفس من شکل گرفت.

- احساس می کنید که شما ارتباط بسیار خوبی با مادر من دارید ... آیا سرنوشت خود را تعریف کرد؟

- مطمئن. این او بود که برای من یک باله را انتخاب کرد. و مادر من همیشه اعتماد کرد مثل پدر برای مدت طولانی به نظر آنها متمرکز بود. امروز من قبلا یک بزرگسال هستم، من خودم زندگی خود را تعریف می کنم، اما اگر نیاز به آنها برای اولین بار برای مشاوره وجود دارد. اینها نزدیکترین افرادی هستند که هرگز از شما دور نیستند، خیانت نخواهند کرد.

- خانواده، همانطور که من آن را درک می کنم، من در ابتدا هنرمند را در شما نمی بینم، درست است؟

- البته. مامان به دنبال من بود که من را توسعه دهد، بنابراین من یاد گرفتم که گیتار را بازی کنم، مانند برادر بزرگتر، - در حال حاضر من فقط یک زن و شوهر از آکورد (لبخند)، سپس در استودیو در کاخ فرهنگ، جایی که گام آموخته بود به یاد داشته باشید. .. وجود دارد ما یک تیم فوق العاده داشتیم: من در صحنه در وسط رقص بودم، و دوستانم همکلاسی ها - در طرفین. و هنگامی که یکی از آنها کاملا در دوختن نشسته بود، شرمساری شد که من نمی توانستم، و تصمیم گرفتم به جایی که آموزش دیده بودم بروم. بنابراین، تمایل به ایجاد بهتر خود و من را به باله هدایت کرد.

دنیس روکین:

"من سعی می کنم عادی نباشد، بلکه یک مرد زیبا است. به عنوان مثال، من هرگز خودم را در سالن اجتماعات به دست نخواهم داد که در کفش های کتانی، شلوار جین و ژاکت ها قرار بگیرند"

عکس: ساشا جسوف

- آیا شما بت دارید؟

- داشتن یک پسر، من به طور طبیعی ستاره های معروف باله را تحسین کردم. هنگامی که من، یک نوجوان، در کاخ کرملین، رقص او مردی را که حزب Mercutio را در رومئو و ژولیت انجام می دهد تکان داد. من می خواستم مثل او باشم - و تنها زمانی که من بزرگ شدم، متوجه شدم که این نقش من نقش من نیست. اما آن شب، مادر به درخواست من یک باله ثبت شده را خریداری کرد، جایی که رقص مردانه ترین مرد بود. او اسپارتاک را ارائه داد. می توانم پس از آن فرض کنم که در چند سال من در این باله در حزب عنوان بیرون می روم ...

- از آنجا که شما یک Amplua را ذکر کردید، یکی از شما چیست؟

- قهرمان Lyrical با شیب قهرمانانه. (لبخند می زند.) من سعی می کنم حجم کاراکترهای من را نشان دهم. فرض کنید زمانی که شاهزاده رقص، پس برای من این فقط یک مرد جوان دیدنی، تصفیه شده نیست، بلکه یک شوالیه واقعی و شجاع است. با پاهای کلاسیک، من یک پیاده سازی قهرمانانه (ثبات - تقریبا) را تصور می کنم. حداقل من به خودم از طرف نگاه می کنم.

- و در زندگی روزمره شما شاهزاده؟

- احتمالا به نظر می رسد. اگرچه من از رفتارها پیروی می کنم. من سعی می کنم عادی نباشد، اما یک مرد زیبا. به عنوان مثال، من هرگز خود را در سالن اجتماعات خود به کفش های کتانی، شلوار جین و ژاکت می رسانم. برای من این وحشی است و پس از همه، آنها حتی در مورد چنین چیزهایی فکر نمی کنند. من، زمانی که من به سالن می روم تا به همان اپرا گوش کنم، - به طور مداوم بر روی شلوار، پیراهن سفید و کفش قرار دهید. به نظر من به نظر می رسد که تربیتی فقط تأکید شده است که به اندازه کافی رویداد یک فرد به نظر می رسد.

- شما اپرا را ذکر کردید، و من خواندید که شما به خودشان هدف قرار گرفتید ...

- بله، اپرا یک شنوایی موسیقی را توسعه می دهد. من به کنسرواتوار می روم، به ویژه به سنت پیتر بروگ به Mariinka سفر کردم تا "Troubadura" را گوش دهید. والری Abisalovich Gergiev انجام داد. من تحت تاثیر بزرگ قرار گرفتم همانطور که با کنسرت Yuri Khatuyevich Temirkanova برجسته است.

- من فکر می کنم که علاوه بر انگلیسی شما می دانید و فرانسوی - پس از همه، مادر خود را به او آموزش می دهد ...

"در اینجا من شما را ناامید خواهم کرد - یک رژیم سختگیرانه به من ساعت رایگان برای توسعه فرانسوی اختصاص ندارد. من روزانه در هفت ساعت صبح روزم، در هشت و چهل و پنجم کلاس های خود را در یک مدرسه متوسطه شروع کردم، که به چهارده سالگی ادامه یافت و سپس به سرعت درس گرفتم، زیرا از هفده تا بیست و یک ساعت من یک مدرسه باله داشتم و سپس خواب

دنیس فیلم را به نقش نوریف رد کرد، اما دوست داشت در تصویر درباره الکساندر Godunov ظاهر شود

دنیس فیلم را به نقش نوریف رد کرد، اما دوست داشت در تصویر درباره الکساندر Godunov ظاهر شود

عکس: ساشا جسوف

- شما هیچ مسابقه ای بزرگ را به دست نیاورید، از مدرسه معتبر معتبر فارغ التحصیل شده اید، و همانطور که من آن را درک می کنم، به یک تئاتر بزرگ تبدیل شده است، شبیه به یک رویداد شاد است ...

- مطمئنا! به خاطر بافت به من توجه نکرد. و سپس نیکولای Tsiskaridze به من نگاه کرد و شروع به کار کرد. باید بگویم، او خیلی معلم است! او دارای الماس چشم است، او کوچکترین جزئیات را متوجه می کند. اگر دانش آموز چشم انداز را نمی بیند، به طور مستقیم می گوید: "چرا شما به این همه نیاز دارید؟ خود را نه خود و نه من. خوشبختانه، من هرگز این را در آدرس من شنیده ام. (لبخند می زند.) اما به نظر می رسد که چنین روانی معتبر است، باید آماده باشید. باله - هنر بی رحمانه. من، همانطور که در دوران کودکی، برنامه سخت، من دائما با تنبلی مبارزه می کنم. شما نمی توانید تصور کنید که چقدر مشکل در صبح من خودم را از رختخواب بالا می برم - بدن پس از دیروز سیگار می کشد. اما ارزش رفتن به سالن است، شروع به مطالعه کلاس - عضلات گرم می شود، خون شروع به سرعت گردش می کند، و شما احساس می کنید بهتر است.

- شما به عنوان نوعی ماشین می گویند ...

- بنابراین، به نوعی. اما با قلب

- آیا شما به نحوی خود را به صورت سریع توضیح دهید؟

- موارد و معدن بسیار سریع تر وجود دارد. به احتمال زیاد، این یک ترکیب از توانایی ها، کار و تصادف است. واضح است که هیچ کس این چنین چیزی را انتظار نمی رود، و من را رد نمی کنم که من در تئاتر برنامه های کسی شکست خوردم.

- حسادت بزرگ در کسانی که بیش از ده سال در Corpsorette ...

- من بر منفی تمرکز نمی کنم - و با او، در واقع، در سراسر آمده نیست. حسادت حتی عالی است بنابراین شما چیزی ایستاده اید! اما من می دانم که بسیاری از دختران، به عنوان مثال، کاملا با سپاه کامل راضی هستند: مسئولیت کمتر، در حالی که هنوز در حال سفر در سراسر جهان است، کار لذت بخش است - در تئاتر، و نه در دفتر، و این رقم همیشه در یک لحظه است، و این رقم همیشه در یک لحظه است شما نیازی به رفتن به تناسب اندام ندارید من چنین موقعیتی هستم، البته، نه نزدیک، من برای موفقیت تیز هستم. تجربه طولانی حتی به دلیل کوچکترین شکست. و من می خواهم ترک کنم اگر من دیدم که هیچ چیز اتفاق نمی افتد.

"شما هنوز هیچ سی و نه، و شما قبلا تمام احزاب اصلی را در باله کلاسیک رقصید." اهداف بیشتری برای خودتان برنامه ریزی شده است؟

- همیشه چیزی برای تلاش برای تلاش وجود دارد. اول، شما نیاز به بهبود مهارت - این هرگز اضافی نیست. هنر ما بسیار ذهنی است، بنابراین همیشه به طور مداوم رشد می کند. علاوه بر این، با تمام عشق من، من نمی توانم بگویم که دیگر تئاترهای زیبا وجود دارد - باغ Covent، La Ska La، اپرا Grand، جایی که آن را بسیار خوب به صحبت در دعوت، در باله در یکی دیگر از هیئت تحریریه وجود دارد، به شکل دیگری، با رینگرافی های جالب جدید. و چگونه باله روسی در ژاپن تلاش می کند! من خوشحالم که آنجا پرواز می کنم این کشور مورد علاقه من پس از روسیه است. او مانند یک سیاره متفاوت است. اما به طور کلی، من احساس می کنم مردی از جهان است. ما تور زیادی داریم و در هر شهر ما آمده ایم - ما در همه جا خوشحال هستیم. این غیر معمول لذت بخش است.

ظاهر بافتی از رقصنده توجه نیکولای تیسکارییدز را جلب کرد، که اولین مربی خود را در تئاتر بلشوی تبدیل کرد

ظاهر بافتی از رقصنده توجه نیکولای تیسکارییدز را جلب کرد، که اولین مربی خود را در تئاتر بلشوی تبدیل کرد

عکس: چارلز تامپسون

- چه choreographers ماستیت را دوست دارید همکاری کنید؟

- اوه، بدون شک، با یوری نیکولایویچ Grigorovi-از. این هنرمند یک رپرتیور تئاتر بلشوی را در فرمی که در حال حاضر وجود دارد، ساخته است. او به معنای واقعی کلمه یک رقص مردانه به خط مقدم ساخته است. با جان نومایر - او خیلی شبیه هر کسی است! نه یک نقاش، و یک متفکر که باله های خود را ایجاد می کند نه فقط به خاطر رقص، بلکه به خاطر یک زیرنویس فلسفی عمیق است. این جالب است که نه تنها به تمرین، بلکه همچنین صحبت کردن نیز جالب است. او می گوید بسیار هیجان انگیز به شما در مورد نقش شما می گوید که دیگر نمی توانید صبر کنید، زمانی که به فردا به سالن مراجعه کنید.

- هنرمندان دراماتیک می توانند هوشمندانه بازی کنند و روشنفکران باشند. در باله به نظر شما نیاز دارد؟

- بدون شک، شما باید پر کنید ما برای متن هوشمند پنهان نیستیم. در مرحله ای که در نظر گرفته اید، به نظر می رسد برهنه، و نقص های شما قابل توجه است. اگر هنرمند برای آماده سازی نگران نباشد، نمی فهمد که او در مورد آن رقص می کند، حتی آن را به طور چشمگیری، اجازه دهید، پس این یک فاجعه است.

- آیا دوست دارید یاد بگیرید؟

- پراگماتیک، من این روند را درمان می کنم - بدون او هر جا. من از لحظات نقشی کلاسیک نقاشی نوشتار فارغ التحصیل شدم، و اکنون دومین تحصیلات عالی را دریافت می کنم - وارد دانشگاه دولتی مسکو در وزارت مدیریت شد. واقعیت این است که اگر شما در مورد آینده فکر می کنید، من یک balletmaster را برنامه ریزی نمی کنم - من هیچ هدیه ای برای اختراع باله ندارم. معلم امکان پذیر است، اما در نوعی سن جامع است. و حوزه اداری، مدیریت، سیاست مدیریت بشردوستانه برای من به یک تازگی. روشنگری در دانشگاه جامع است، ما همچنین به ما در مورد اقتصاد، و در مورد تاریخ هند باستان و در مورد کسی که "Nutcracker" و دریاچه Swan را نوشتیم، به ما می گویم. من تعجب می کنم که دانش آموزانی هستند که نویسنده را نمی دانند. در اصل، من در سراسر پدیده ای هستم که بسیاری از مردم به تئاتر نمی روند. در عین حال، آنها غیر ساکن نیستند، اما مسکو بومی. من اخیرا یک راننده تاکسی را به من آورده ام - روسی، نه یک کارگر مهمان، که با کمک یک گجت به دنبال محل تئاتر بلشوی بود.

- بنابراین، در آینده، شما خود را در صندلی سر می بینید؟

- شاید. اگر چه تئاتر پیچیده ترین ساختار، یک سیستم چند مرحله ای است. اما چرا نه؟ درست است، آن را در آینده ای بسیار دور است. در حالی که من پیکربندی شده به رقص تا آنجا که ممکن است.

- و چیزی است که شما به خاطر حرفه ای به خودتان اجازه نمی دهید؟

- فوتبال بازی. به عنوان یک کودک، من دوست داشتم توپ را در حیاط رانندگی کنم، اغلب گل ها را به عنوان مهاجم به ثمر رساندم ... اما در شانزده سالگی، پایم را شکست دادم و متوقف شدم - شما نیاز به محافظت از خود برای باله داشتید. و مسابقات قهرمانی جهان اخیر احساسات سابق را تکان داد و سعی کردم دوباره توپ را بکشم. و شما می دانید، عضلات کاملا متفاوت روشن شده اند، که پس از این تمرین او بسیار زیاد بود.

- به هر حال، رقاصان باله اغلب اعتراف می کنند که آنها به درد ثابت عادت کرده اند، که آنها آن را متوجه نمی شوند ... زندگی روزمره شما واقعا سخت است؟

- در اینجا ما در یک کافه نشسته ایم و هیچ چیز به من آسیب نمی رساند. بنابراین این یک داستان دائمی نیست. اما اگر شما پرش کنید و به طور ناموفق زمین را پر کنید، آسان است که چیزی را دفع کنید، جابجایی کنید یا پشت خود را بر روی Pyrutet سقوط کنید. اما این همه بی معنی است، من توجه نمی کنم. من به دکتر تجدید نظر می کنم، تنها زمانی که دردناک می شود. پیش از این، شک نداشت که بدن انسان غیر ممکن باشد. به تازگی این دیدگاه را تجدید نظر کرد: منابع، حتی ثروتمندترین، محدود. بنابراین، لازم است که خود را به دست بیاورید و به شخم زدن پنج عملکرد در هفته ضربه بزنید. در اینجا من در جایی هفت اجرای در هر ماه رقص می کنم، و این برای من کافی است.

- زندگی شما چیست؟

- در اصل، من هیچ. در آپارتمان در مسکو و یا هتل جایی در سفرها فقط برای خواب کوتاه آمده است. من حتی پت - اسکاتلندی بریتانیا، فدور فدرال، به مادرش فرستاده شدم، تنهایی مجبور به تنهایی آن را تحت تأثیر قرار دادم. پدر و مادر به همان اناما به عنوان او، به برادرش - استپان پیوستند.

- آیا چهره مردی هستی؟

- مقرون به صرفه. تمایل به پرتاب پول به باد نیست. اما در یک ماساژ خوب، لباس های با کیفیت بالا، من از هدایا برای دوستان پشیمان نیستم. در پایان، من به دست آوردن یک زندگی شایسته است. فرض کنید خوردن خوشمزه. (لبخند می زند.)

- این بدان معنی است که دوچرخه، باله گرسنه چیست؟

- شخصا، من Gourmet. من خودم را آماده نمی کنم، من در رستوران ها می خورم. اما اگر شما به طور جدی در مورد پول صحبت می کنید، آنها فقط یک ابزار هستند. من پیکربندی شده ام تا کسب درآمد بیشتر، اما اجرای پتانسیل خلاقانه مهم است. به نظر من به نظر می رسد که زمانی که شما به طور حرفه ای تقاضا می کنید، پس شما آرام هستید و پول کافی است.

- سینما هنوز از صورتحساب شما استفاده نمی کند؟

- من به ریخته گری برای یک عکس از نورین دعوت شدم، اما ما به طور کامل با او متفاوت هستیم، بنابراین من نمی رفتم. اما اگر آنها یک نوار در مورد الکساندر Godunov را شلیک کنند، که من یک شباهت دارم، قطعا سعی خواهم کرد.

- آیا شما دوستان ندارید؟

- نه. خنده دار، اما دوستان من زندگی تئاتر بسیار کنجکاو هستند، آنها نمی توانند به گونه ای باشند، زیرا ما چنین حرکات را به یاد می آوریم. حتی Polyglot که دارای شش زبان است شگفت زده شده است. (لبخند می زند.)

- به من بگویید، چگونه همیشه از سن جوان، با تیم ارتباط برقرار کردید؟

- من به مهد کودک رفتم، بنابراین من در مورد مدرسه بسیار نگران بودم. من به یاد می آورم چه وحشت زمانی بود که من در یک زن و شوهر در خط 1 سپتامبر در کلاس اول با یک دختر قرار گرفتم و هنوز خواسته شد بر روی دسته نگه داشته شود. hornly خجالتی

- شما زیبا هستید، و من بدون شک - من همکلاسی ها را دوست داشتم ...

"بله، برخی عمدا به طور معناداری به نظر می رسید، اما من را ناراحت کرد."

با دختر عزیزم، Ballerina Eleanori Sevenard، که در آن او نوشت که او نقطه ای از افسانه ای Matilda Kshesin بود

با دختر عزیزم، Ballerina Eleanori Sevenard، که در آن او نوشت که او نقطه ای از افسانه ای Matilda Kshesin بود

عکس: چارلز تامپسون

"شما در مصاحبه ای تایید شد که فقط دو بار به طور جدی در عشق بود ... در حال حاضر در مورد رمان خود را با ballerina بیست ساله بیست ساله از سنت پترزبورگ، Eleonori Sevenard شناخته شده است. آیا این عشق سوم در زندگی است؟

- ابتدا و بزرگ. پیش از این، من به طور انحصاری برای زیبایی بودم، محتوای من کمی نگران بود. گاهی اوقات من خوش شانس بودم. با الی، من همه چیز را متفاوت دارم. در حال حاضر من چنین شیب ای از احساسات را تجربه می کنم که من به یاد نمی آورم چگونه پیش از آن بود.

- چه جوری آشنا شدید؟

- در آستانه سال نو، در یونان تور، شریک زندگی، که من مجبور به رقص نیست، نمی توانست پرواز کند - و Eleanor آن را جایگزین کرد. ما قبل از آن آشنا نبودیم، اما من آن را دیدم که رقص، تا آنجا که پیچیده است، ظریف، شبیه به دیگران نیست و به وضوح تحصیل کرده است. دختر از یک خانواده خوب و این افکار من در مورد او به طور کامل در واقعیت تایید شد. ELY حتی از انتظارات بیش از حد بود. او با مهربانی و مراقبت او به من زد. معلوم شد که در مرحله من به شدت پایم را کشیدم، او متورم شد، و ما مجبور بودیم از آتن به ژاپن پرواز کنیم. اگر من تنها بودم، دیوانه خواهد بود. البته، شرکا همواره از نظر اخلاقی نگهداری می شوند، اما پس از آن من به طور مستقیم با یک موج گرم از این دختر جوان به طور مستقیم تحت پوشش قرار گرفتم. آل من یک مکالمه جالب گرفتم، سعی کردم منحرف کنم، و در برخی مواقع خودم را گرفتم که من در مورد پایم فراموش کرده ام - و به طور کامل اضطراب رفته است. به طور طبیعی، زمانی که ما شکست خوردیم، من شروع به کمبود آن کردم و اقدام کردم تا ما با هم باشیم.

- نگاه زیبا؟

- رومانتیک.

- به زودی یک سال، چگونه شما یک زن و شوهر، چه ویژگی های جدید در این زمان در پست شما کشف شده است؟

- ELYA هوشمند نیست من احساس می کنم او از من قدردانی می کند و هرگز چیزی را نمیپرسد. او یک دوست قابل اعتماد است که همیشه شانه خود را قرار می دهد، و من می دانم که می توانم به او اعتماد کنم. مهمترین چیز، من می خواهم به آن بازگردم. من ابتدا خودم را در این احساس می گیرم پیش از این، آن را در تور پرواز کرد، و هیچ چیز خانه به خانه کشیده شد، و سپس من از دست دادن. الیا، به نظر من، همراهی مرجع زندگی است. من خوشحالم که من مردم را پیدا کردم و او به راحتی به خانواده ما پیوست ... مادر واقعا دوست دختر من. (لبخند می زند.) امیدوارم که ما نه تنها در خانه، بلکه در صحنه نیز همکاری کنیم. ما در حال حاضر یک پروژه مشترک داریم - باله "آنا کارنینا".

- Eleonora به یک تئاتر بزرگ از ARB آمد. A. ya. واگنواوا، و او در حال حاضر رقص در Corsure در حال حاضر، درست است؟

- بله، اما با مغز و استعداد خود، آن را نخواهد ماند، من مطمئن هستم. او منتظر ارتفاعات بزرگ است.

- هنوز وفاداری از افسانه ها در مورد لینک های مرتبط با آن با Matilda Kshesin وجود دارد ...

- ELYA بسیار درست است: این واقعیت را از بین نمی برد، معتقد است که خودش باید حق خود را در صحنه ثابت کند. برای او، این پیشرفت محرک بزرگ است. و من به او کمک خواهم کرد.

- در نهایت، به اشتراک بگذارید زمانی که شما آخرین شما را به وظیفه نیست، اما برای روح؟

- من همیشه فقط رقص هستم اما اگر ما در مورد زندگی خصوصی، پس از سخنرانی در نرماندی، در Deauvle، در یک تئاتر کوچک در یک کازینو، اختصاص داده شده به سالگرد ارائه شده توسط سرگئی Dyagilev "چشم انداز گل رز" با Vaclav Nezhinsky، و ما به لندن رفتیم با همکاران. و در اینجا در یکی از شب های آزاد به Pub رفت، آنها یک آبجو فوق العاده را گرفتند، خوب، و سرگرم کننده در معرض ریتم های مدرن بود. (لبخند می زند.)

ادامه مطلب