Alexandra Child: "من تا زمانی که ممکن است زندگی خانوادگی را دفع کردم."

Anonim

Alexandra Baby Naedo نام مردانه. شخصیت قهرمان ما نیز شکر نیست. با این حال، به لطف او، ساشا به دست آمده از اهداف، بدون از دست دادن شخصیت و جذابیت خود به دست می آید. هنگامی که او معتقد بود که او هرگز سرنوشت را با یک همکار متصل نخواهد کرد. با این وجود، او همسر دیگری از دوستیابی شناخته شده بود - استودیوی بازیگر هنر تئاتر الکسی Vertkov. بنابراین آنچه ما در مورد آن صحبت کردیم.

- الکساندرا، شما اعتراف کردید که شما اهمیت زیادی برای ظاهر شدن دارید، لباس ها دومین "من" شما هستند و عکس های متعددی تایید می کنند که شما به اصالت مستعد هستید. آیا این همه از تکنسین طراح مد مد است؟

- شاید. مامان و همکارانش در دوران کسری بودجه کار کردند، و با ایجاد استودیوی خود، آنها به زنان شوروی کمک کردند تا چیزی را به کمد لباس های استاندارد خود اضافه کنند، مناسب لباس های موجود. خوش شانس بودم. طعم خوبی از مادر سعی کرد من را از دوران کودکی انتخاب کند، لباس های زیبا را که از مغازه متفاوت بود، انتخاب کرد. در آینده، من برای من بسیار مفید بود. برای من آسان است که لباس را انتخاب کنم، از این لذت می برم، و من به هیچ وجه یک مغازه دار نیستم. من روند را دوست ندارم - آنها دوره فصلی خود را دارند. اساسا چیزهایی را در سفر در اروپا یا امریکا خریداری کنید، جایی که مگس های با کیفیت بالا، مغازه های پرنعمت، مدل های عالی (حتی بازار انبوه) و فوق العاده در مارک های لوکس خریداری کنید. من ترجیح می دهم ترکیب: مخلوطی از چیزهای پرنعمت، بازار انبوه و مجموعه سنگین. احتمالا به این دلیل که من مادربزرگ را با جعبه های قدیمی با بروچس و عقب نشینی نداشتم، من دوست داشتم، یک داستان در آن وجود دارد، اما باید کفش ها نباشد! به هر حال، من اخیرا یک پیشنهاد دریافت کردم: برای ایجاد یک نام تجاری طراحی مشترک - ما لباس های مدرسه را توسعه خواهیم داد.

- شما نشانه ای از توروس زودیاک هستید. اما گوساله ها نیز میزبان عالی هستند که می دانند چگونه یک خانه زیبا را بدون هیچ مشکلی، بودجه پیشرو، غدد آشپزی ...

- خوب، برای آماده شدن توانایی پس از همه. شخصا، تا زمانی که ممکن بود آن را تحت فشار قرار دادم. با این حال، با این حال، زندگی خانوادگی، راحتی، راحتی خانه خود را ... برعکس، یک بار من به راحتی آپارتمان خود را گذراندم و شروع به حرکت در فضاهای قابل جابجایی مسکو کردم. من در حوضچه های تمیز، در Zamoskvorechye، پس از چندین سال در کوچه در نزدیکی باغ Hermitage زندگی کردم، اما منطقه محبوب ترین Patricks است. و من عاشق زندگی در هتل هستم - من شامپاین را در اتاق در هنگام ورود و اتمسفر دوست دارم: طعم برداشت های جدیدی وجود دارد، ناشناخته ... اما از هر سفر دیر یا زود، تمایل به بازگشت به شما می آید خانه

Alexandra Child:

در سریال "بحران سن مناقصه"، بازیگر نقش مادر یک نوجوان دشوار را بازی کرد

قاب از سری "بحران سن مناقصه"

"شما سال گذشته برجسته، زمانی که شما با یک همکار - Alexey Vertkov، Alexey Studio از هنر تئاتر سرگئی Genovac ...

- بله، و به هر حال، این واقعیت که پنج سال پیش دیگر من را به خانه خسته کننده می نامم، اکنون به من لذت می برد. می بینید، همه چیز در سر ماست. اگر شما با یک دنیای خاکستری و دردناک آمد، پس از آن، به رغم جایگزینی های موجود، آن را درک خواهید کرد. من الان با خوشحالی به خانواده ها شیرجه می گیرم به عنوان مثال، تعمیر. این کلمه وحشتناک تبدیل به یک شغل بسیار خلاق شد. من تمام پروژه طراحی خودم را اختراع کردم. و دوباره هیچ سبک خاصی وجود ندارد - Shibbi-Chic نویسنده: آجر پوست کنده، درهای قدیمی قدیمی، یک پنجره در حمام و یک فیلم در پروژکتور ویدئویی در کل دیوار. حالا من جایی دارم که همه چیز مثل من دوستش دارد و من احساس خوبی دارم. دقیق تر، ما خوب هستیم.

- چند سال پیش، شما استدلال کردید که هرگز به یک رابطه جدی با مرد حرفه ی خود وارد نخواهید کرد، اما تیراندازی فیلم "خداحافظ، مامان" با همسر آینده به شما پیوست ...

- این بدان معناست که گنج در جایی که شما به دنبال آن نیستید، گنج دفن شده است! (می خندد.) معلوم شد که بازیگر بیشترین درک را دارد. این، البته، شوخی. این حرفه در اینجا به هیچ وجه نیست، این فقط یک کیفیت شخصی Lesino است. مهم است که خانه خانه باشد، نه یک صحنه یا مجموعه. و در کنار فردی که از شما محافظت می کند، پر می کند، پشتیبانی می کند، به شما معتقد است که هیچ کس دیگری نیست. هنگامی که شوهر از همان محیط زیست است، او نیازی به توضیح دادن یک دوره تمرین دشوار نیست، چرا برای دو ماه لازم است که به یک شهر دیگر در تیراندازی بروید، و این به این معنا نیست که پایان پایان. و اگر شما، در شب، خسته، صحبت نکنید، نشانه ای نیست که کسی ظاهر شود.

"Alexey Vertkov یک بازیگر با استعداد است، صاحب بسیاری از جوایز، اما آنچه هنوز در آن برای شما خاص بود، که او را در میان دیگران اختصاص داده است؟

- خب، او جوایز اصلی خود را زمانی که ما در حال حاضر با هم دریافت کردیم. (لبخند می زند.) به طور کلی، ما برای مدت طولانی با لشا آشنا هستیم، اما پنج سال پیش به طور دقیق به یک منطقه تیراندازی متصل شد. او یک مرد بسیار خلاقانه، کاریزماتیک است. من به او به عنوان یک حرفه ای احترام می گذارم، اما نمی توانم فرموله کنم، برای چه ویژگی هایی که لشا را برجسته کردم ... من فقط می خواستم او را خوشحال کنم. و این احساس معلوم شد که متقابل است. و حتی برای من، درک متقابل، آمادگی برای مصالحه، احترام به فضای شخصی بسیار مهم است. و اگر شوهر نمی خواهد با من به یک مهمانی، در یک کافه یا Premiere بروید - هیچ مشکلی نیست! من خوشحالم که تنها باشم من یک لباس زیبا گذاشتم، یک لیوان شراب بنورم، تمام آخرین اخبار را به رسمیت می شناسم و به دیوارهای بومی من بازگشتم.

Alexandra Child:

در مجموعه ای از فیلم "خداحافظ، مامان" الکساندر با شوهر آینده، بازیگر Alexey Vertkova ملاقات کرد

قاب از فیلم "خداحافظ، مامان"

- و عروسی سنتی شما نیز ترتیب نمی دهید ...

- بله، ما یک جشن عروسی به معنای گسترده ای از کلمه نداشتیم. فقط یک دایره نزدیک، بدون تامادا و مسابقات برای مهمانان. در مورد ما، این یک هدیه به والدین بود. به نظر می رسد که آنها بسیار نگران بودند و منتظر عروسی ما بیش از ما بودند. بنابراین همه ما در حالت کمی از هر چیزی که شام ​​تعطیلات را پس از پیاده روی در دفتر رجیستری، بدون یک مهمانی طولانی و اطلاع رسانی از مطبوعات تنظیم نمی کنیم. شما می دانید، من چندین بار در فریم ازدواج کردم، که در زندگی واقعی همه این فراوانی نمی خواست. (لبخند می زند.)

- آیا شما یک دیوار مشترک از شکوه با الکسی دارید؟

- نه، و به سختی ما آن را ایجاد خواهیم کرد. بسیاری از جوایز ما هنوز هم بسته نشده اند. شاید، اگر عزت نفس شروع به کاهش می کند، ما گنجینه هایمان را راه اندازی خواهیم کرد و در اطراف دیوارها آویزان خواهیم شد. (لبخند می زند.)

- چه چیزهایی شما در زندگی الهام گرفته اید؟

- زندگی خود. درست است، زمانی که من یک دوره تیراندازی تنگ یا تمرین های شدید در تئاتر دارم، من فقط در محل کار تمرکز می کنم و تمرکز می کنم. چیزی برای پیدا کردن صحنه در مورد من تنها در یک حضور سلولی امکان پذیر است. اما در زمان آزاد من سفر می کنم سفر من را پر کرد، نیروهای را بازگرداند. خوب است که لشا نیز ماجراهای را دوست دارد. با هم ما شروع به سوار ماشین در جهان کردیم. ما مسیرها را به عنوان مثال در فلوریدا، از سنت پترزبورگ به جزیره کوچک کای غرب یا در فرانسه، از استراسبورگ از طریق Annecy Lake Annecy به شمال، به جزیره ایل د ری. ما بسیاری از دوستان در سراسر جهان با ما یک بار در سفرهای ما ملاقات کردیم. و من شاهد توطئه های نسل های قبلی هستم. هنگامی که شما می فهمید که شما لذت بردن از آن کسی که یک بار آمد و هنگامی که ما به شاهکارهای هنر جهان نگاه کردیم ... بله، چشمگیر است.

تیراندازی در فولاد هیجان انگیز عروس برای کودک تجربه حرفه ای جالب

تیراندازی در فولاد هیجان انگیز عروس برای کودک تجربه حرفه ای جالب

قاب از فیلم "عروس"

- شما واقعا همیشه مهارت های خلاقانه را پر کردید. به عنوان مثال، سفر با الکساندر پتلاورا و اجرای او در اروپا!

- من به طور کلی زیرزمینی ما از دهه های هشتاد و نهت ها را جذاب می کنم! و همچنین معلوم شد که در اروپا Petluru، و نه تنها او، بیش از ما را می دانم. و آنچه که ساشا مجموعه ای با شکوه از زمانهای شوروی مد روسیه دارد، به طور کلی فقط یک قرن بیستم! این یک دانشنامه واقعی است. حتی موزه.

- آیا این به صورت ارگانیک برای شما یک بار برای چندین پروژه است؟

- به هر حال به نظر من به نظر می رسید که من در مورد قدرت کامل نگران نیستم، و تصمیم گرفتم که کمتر بخوابم، هر ساعت روزم را بارگیری کنم. و در همان زمان به سه سری مشترک شده است. اگر یک متر کامل یا عملکرد بود، من به سادگی نمی توانستم این کار را انجام دهم، و سپس سعی کردم تمام آبمیوه ها را امتحان کنم. من از این تجربه سپاسگزارم، که به من نشان داد که چقدر این مقدار بهتر از کیفیت تاثیر نمی گذارد. سپس، هنگامی که من به این آثار نگاه کردم، بسیار ناامید کننده بود که من برخی از لحظات مهم را از دست دادم، چیزی را از دست دادم، دیر کردم. شما نمی توانید در همه جا باشید، اما این نظر شخصی من است. هنگامی که تفنگداران بازیگر به دست می آورند و موافق همه کسانی است که ارائه می شود، این یک هیستریک زرق و برق است. لازم است انتخابی باشد، صورت خود را بر روی تلویزیون قرار دهید. قادر به صبر کردن یا حتی برای مدت زمان طولانی.

- شما دیروز به حرفه ای آمده اید، اما شما احساس چهره تازه ای دارید، به ندرت مصاحبه ها را می دهید، نه توسط کانال های تلویزیونی، به جز در سریال والریا Gai Germanic "مدرسه" به شدت به نظر می رسید ...

- من به جریان اصلی نمی روم شما می بینید، یا شما یا نه اگر شما در تمام پوشش های براق هستید و احزاب مهم سکولار را از دست ندهید، حتی برابر با آنچه که هستید نیست. من به هنرمندان بسیار بیشتر از کسانی که به سایه می روند احترام می گذارند، در برخی موارد در زمان به نظر می رسند که آنها چیزی برای گفتن ندارند. بهتر است به آرامی در روستا بنشینید، یک کتاب یا ساحل دریا را برای نوشتن یک کتاب از ترس از تنهایی یا فراموشی برای تقلید از جنبش، در همه جا، برداشت، حذف و ارسال تصاویر در شبکه های اجتماعی. خوب، هر کس راه خود را دارد ... همانطور که برای من، من هنوز با حرفهام بسیار ناراضی هستم. من می خواهم بیشتر بروم، یک نوار بالا بگذارم، خود را کشف کنید، در ناشناخته پرتاب کنید، اما فردیت را از دست ندهید.

چند سال پیش به عنوان یک سرگرمی در زندگی بازیگر بازیگر ظاهر شد. و با مشارکت در ماراتن خیریه آغاز شد

چند سال پیش به عنوان یک سرگرمی در زندگی بازیگر بازیگر ظاهر شد. و با مشارکت در ماراتن خیریه آغاز شد

instagram.com/sasharebenok

- نه چندان دور، یک هیجان انگیز "عروس" به صفحه نمایش، که شما برای مدت طولانی آماده شده بود، خود را آموخت به تماشای فیلم در سبک ترسناک ...

- بله، این یک تجربه بسیار شیب دار بود. با مدیر Svyatoslav Podgaevsky سفر به یک ماه رفت. جالب ترین چیز این است که از این ژانر من انجام می شود: در هیجان انگیز شما نباید از شما متاسف باشید، باید برای شما ترسناک باشد. و پنجاه سایه ترس وجود دارد، و از دیدگاه حرفه ای اقدام بسیار دشوار است. در حال حاضر من در مورد داستان داستان و در مورد درام لباس تاریخی با غوطه وری، اما در سبک Tarantino. من می خواهم. (لبخند می زند.) اما در هر صورت، آنچه شما در حال حاضر نیاز دارید، مهم نیست، مهم نیست که چگونه خدا را با برنامه های خود بخرید.

- خواندن بیوگرافی خود، به نظر می رسد که شما برای مدت طولانی به دنبال حرفه خود هستید ...

- نه سال من نقاشی را انجام داده ام. من توانایی های آشکاری داشتم، در بسیاری از مسابقات شرکت کردم، حتی برنده شدم، جوایز دریافت کردم. اما در عین حال، آبرنگ، هنوز تمام عمر، نقاشی در پلانی، مدل سازی بر روی من به یک اشتیاق گذاشته شد. من یک ترکیب ماشین بنای تاریخی، فرم های حجمی را دوست داشتم. و به موازات، من در تئاتر موسیقی کودکان بازی کردم و موسیقی را مطالعه کردم. او از کالج گالینا Vishnevskaya فارغ التحصیل شد، به هر حال، ما اولین انتشار بودیم. افسوس، اما در این حوزه من یک جغرافیایی خاص نداشتم: انگشتان من برای پیانو خیلی طولانی نیستند و در ابتدا به سختی اکتاو را تحویل دادم. علاوه بر این، با خواننده نیز، همه چیز خیلی زیاد نبود. من نگران شدم و نگران بودم که گالینا پاولوونا به امتحانات آمد، و لازم بود که Vocaliz، Romance، Aria از اپرا را برآورده سازد ... نه، من جعلی نیستم، اما من صادقانه به این اپرا آواز ندیدم. من یک خواننده فوق العاده در سطح کارائوکه هستم. این کنجکاو است که ما تقریبا تمام اولین نسخه Vishnevskaya، به طور موفقیت آمیز در دانشگاه های تئاتر ثبت نام کرد و هنرمندان چشمگیر شد. امروز من فقط در مورد تماس روح، این ابزار را می کشم، مثل عرق، نوعی سرگرمی است.

زن و شوهر دوست دارد به سفر. معمولا آلکسی و الکساندر خود را تشکیل می دهند

زن و شوهر دوست دارد به سفر. معمولا آلکسی و الکساندر خود را تشکیل می دهند

instagram.com/sasharebenok

- در "بحران سن ملایم" شما یک مادر از یک نوجوان پیچیده بازی کردید. اما خودشان به طور جدی در مورد سن انتقالی نگران بودند.

- من یک نوجوان معمولی از دهه 1990 بودم. پس از آن هنوز تعداد زیادی از کافه های مناسب و ارزان قیمت وجود نداشت، Gorky Park یک مکان بسیار خطرناک بود - جایی برای جمع آوری حزب بلوغ وجود نداشت. ما آپارتمان بدون پدر و مادر، پله، زیرزمین یا اتاق زیر شیروانی ساختمان های مسکونی داشتیم. در آنجا و "تکان دادن" مرتب شده اند، و گروه های موسیقی خانگی موسیقی کنسرت های خود را بازی کردند. اشباع شد ما روابط پیشگام را حذف کردیم - این همه غیر ضروری بود، از بین رفت. بر این اساس، اقتدار نسل قبلی به طور کامل در چشم ما گم شد. ما هوا پر از پرستیکا را نفس می کشیم، و تغییرات به قلب ما نیاز داشتیم. (لبخند می زند.) ساده لوح آن بود، اما نوجوان همیشه پیکربندی انقلابی است. بنابراین، توسط استانداردهای دهه نود، من یک نوجوان کاملا نرمال بود. من وقت خود را برای مدرسه در مدرسه داشتم، اما پس از آن به طور کامل ناشناس برای یادگیری، نشستن در خانه با یک کتاب بود.

- این زمان هنوز هم معمولا با عشق اول همراه است، به ویژه هنگامی که آن را به بلوند آزاد می آید ...

"آره، بلوند ... به هر حال، متوجه شد که رنگ نور موها مردم را به نگرش نرمتر می اندازد: ساشا به من زنگ زد. و هنگامی که من یک بار در یک سبد سوزان دوباره رنگ آمیزی کردم، هر کس به شدت با من مواجه شد: الکساندر. همانطور که برای احساسات، از سنین اولیه من از رابطه جنسی مخالف نداشتم. و من از کسانی نیستم که در مسابقه ایده آل نوعی نوعی نوعی را انتخاب می کند، زمانی که یک قهرمان توسط یکی از آنها یادآوری می شود. برعکس، من یک جمع کننده لذیذ بودم، عاشق نابغه، شخصیت روشن بود. با توجه به شخصی، من متوجه شدم، اما همه چیز با این حرفه خیلی آسان نبود. من فقط از سومین بار وارد شدم و بلافاصله به تئاتر رسیدم.

- شما می خواهید در همه جا دیر ...

- کجا دیدم؟! من اول در همه جا بودم. (لبخند می زند.) من فقط مرا نگرفتم شاید لازم بود که میل خود را از دست بدهیم. آنها می گویند از شما ناراضی در عشق، شادتر در حرفه. (لبخند می زند.) به نظر من، بی معنی است. من علیه دوره آماده شدن برای یک نقش پیچیده برای آوردن آن به خانه و شکنجه خویشاوندان خود، و خیلی کاویتاسیون، به طور کامل روز بعد تغییر می کند. یا هنگامی که هیچ کاری انجام نمی شود، شما نیاز به احساسات دارید، قایق عشق خود را نوسان کنید و او را به Smithereens در مورد سنگ های زندگی بکشید. من معتقدم که فاصله بین کسب و کار شما و خانه وجود دارد. به محض اینکه آستانه آپارتمان را از آستانه عبور می کنم، به شدت با خودم صحبت می کنم: همه فراموش می شوند و به سوپ آماده می شوند!

Alexandra Child:

"من کمبود توجه از جنس مخالف را تجربه نکردم، یک جمع کننده لذیذ بود، در عشق به نابغه، شخصیت روشن،" کودک به دست آورد، "

instagram.com/sasharebenok

- چگونه در زندگی شما اجرا شد؟

- من در باشگاه تناسب اندام خسته شدم، جایی که او پنجمین سال داشت. من خواستم چیزی الهام بخش تر داشته باشم. پازل شکل گرفت: سازمان دهندگان بنیاد خیریه "زندگی به عنوان یک معجزه" از من خواسته بود که در مسابقه در چارچوب ماراتن مسکو شرکت کنند و من موافقت کردم. کلاس شما اجرا می کنید و در عین حال به مردم کمک کنید. در حال حاضر من به طور منظم اجرا می شود و به اعتماد به این بنیاد خیریه تبدیل شد. ما اخیرا در حراج عمل Svetlana Bondarchuk شرکت کردیم، جایی که تعداد زیادی فیلم کوتاه از مدیران معروف بود. هر کسی که در شبکه های اجتماعی بازپرداخت می شود، چه کسی یک فیلم دارد و چه کسی مادی است، می تواند به کمک کمک کند. شروع اصلی! (لبخند می زند.)

"شما به عنوان یک روزنامه نگار کار کردید و منجر به چندین کانال تلویزیونی مرکزی شد، تمایل به دریافت این آب دوباره وجود ندارد؟

- من هنوز لازم نیست. اما اگر این اتفاق می افتد، من خودم را به عنوان یک مصاحبه کننده در برنامه نویسنده می بینم. من می خواهم با افرادی که خودشان را انجام دادند صحبت کنم. من همیشه به داستان های مربوط به یک فرد از یک روستای کوچک علاقه مند هستم، که فقط خود را به دست آورد و میلیونر شد. و اگر ما در مورد تجربه با تجربه من صحبت کنیم، در مجموع یک سال و نیم من در تلویزیون صرف کردم، و عالی بود! کار بر روی کانال تلویزیون "فرهنگ"، من Mikhail Ugarov را دیدم و به عنوان یک نتیجه کانال را به DOC ترک کرد. شما می دانید، این چیزی نیست که آنها می گویند اگر می خواهید سفر خود را بدانید - از آن عبور کنید. این زمانی است که پس از موسسه من به هیچ تئاتر نرفتم، آن را متهم کرد و او را خاموش کرد. به عنوان یک نتیجه، اولین بار در اسناد، سپس در تئاتر ملل، و در حال حاضر من در یکی از بهترین تئاتر کشور بازی می کنم - MHT آنها. چخوف (لبخند می زند.)

- مستقل از فرزندان خود را ...

- قلاب های وسوسه انگیز پر هستند، و گاهی اوقات اشتها آور کرم ها بر روی آنها! اما خودتان غیرممکن است. شکارچیان به ماهیگیری در اطراف زیادی، و شما باید قادر به چیزی نیست، اما somers که برای ترساندن کودکان قبل از روستاها استفاده می شود. (لبخند می زند.) این همان ماهی است که خودش می تواند هر ماهیگیر را تخلیه و نابود کند.

ادامه مطلب