ولادیمیر Zeldin: "تمام همسران من دقیق تر بودند و من را تشکیل دادند"

Anonim

آرایش ولادیمیر Mikhailovich Zelddine - به عنوان یک موزه کوچک. در اینجا، این چیزی است که هیچ چیز نادرستی با تاریخ شگفت انگیز او نیست. Burk و Dad - از فیلم "خوک و چوپان"، آیکون - از اسپانیایی La Mancia. در نزدیکی - "Don Quixote" کار در نیکاس Safronova. و "نادر بودن" صاحب خود چیست؟ برنده جایزه استالینیستی - بسیاری از آنها در حال حاضر در سلامت خوب است؟ فردی که در قرن او یافت می شود، یک میهن نیست، بلکه سه سالگی: امپراتوری سلطنتی، اتحاد جماهیر شوروی و فدراسیون روسیه است. او یک انقلاب، شهروند، NEP، جمع آوری، گرسنگی، سرکوبگرهای استالینیست، بزرگ داخلی، خنک، رکود و در نهایت، بازسازی را تجربه کرد. یک هنرمند برجسته و با استعداد، که، با وجود شایستگی های آن، به طور متوسط ​​در یک آپارتمان کوچک دو خوابه در نزدیکی تئاتر زندگی می کند و معتقد است که معروف به زشت است!

ولادیمیر Mikhailovich، شما نود و نه ساله، که هفتاد و نه در مرحله است. شما در آستانه تاریخ ها و اعداد قرار دارید که از آن روح می گیرد. و احساسات شما چیست؟

ولادیمیر Zeldin: "من بر روی آن برنده نیستم. من زندگی می کنم، من کار می کنم روز دیگر من یک شب خوب خلاق داشتم - ما با یک بازیگر فوق العاده ایلی بوگدانووا برای دو نفر از او هستیم. اخیرا از ایتالیا آمده است - آنها با موفقیت بزرگ انجام دادند. در فرانسه بود آنها باید به انگلستان بروند، اما این تحریم ها مانع از آن شد. "

چند عملکرد شما در حال حاضر درگیر است؟

ولادیمیر: "در چهار! "Don Quixote یک مرد از لامانی است"، "رقص با معلم"، Kutuzov را در "مدت زمان طولانی" و در حرکت دشمن در تئاتر "مدرن" - در "دنیای عمو" بازی کنید. Boris Shchedrin بد نیست، به نظر من. خوشحالم که نقش شاهزاده ای را بازی می کنم! "

به تازگی در بازی شما "مرد از لامانی" بود. شما بدون فونگرام از arias جدی آواز می خوانید، می گویند مونولوگ های طولانی، Fenidge در صحنه. فقط در سر مناسب نیست: چگونه همه شما این کار را انجام می دهید؟

ولادیمیر: "خب، چگونه به شما بگویم ... خداوند خداوند است. درست است، من عادت های بدی ندارم کاملا! من نوشیدم و الکل را به طور کلی نوشید - نه شراب، نوشیدنی های قوی تر. "

دوست نداشتن؟

ولادیمیر: "من معنای آنها را درک نمی کنم. در اینجا من 100 سال در روز 10 فوریه داشته ام، و من هرگز در زندگی ام سیگار نکشید. من هرگز پدر را ندیده ام که یک بسته سیگار، یک بطری ودکا یا شراب را بیرون بیاورد. "

شاید این راز طول عمر است؟ یا عملکرد شما؟

ولادیمیر: "نه گاهی اوقات من نمی خواهم کار کنم یا بازی کنم من فقط می خواهم در سکوت بنشینم. "

من تعجب می کنم که چگونه روز آزاد شما عبور می کند؟

ولادیمیر: "حالا ما با همسر من در نقره ای زندگی می کنیم - من یک کلبه اختصاص دادم. من هوای تازه نفس می کشم، راه رفتن. اساسا، من نشسته ام، استدلال می کنم. گاهی اوقات من تلویزیون را تماشا می کنم اگر رقابت جالب باشد. من کمی بخوانم، چون خیلی بد می بینم. این عملیات من ناموفق بود. و به همین ترتیب تا هشتاد و پنج سال بعد، او ماشین را سوار کرد، به طور کلی بسیار ورزشی بود. "

ولادیمیر Zeldin:

در تصویر "Pinag and Shepherd" Zeldin از طریق "حصار" از خدمه فیلم دریافت کرد. قاب از فیلم.

از دوران کودکی؟

ولادیمیر: "البته! این ورزش است که من هنوز یک فرم مناسب و معقول دارم. ما یک خانواده بزرگ داشتیم پدر خیلی کسب نکرده بود، مادر نیز یک معلم بود. و ما، کودکان، به ورزش، به ویژه اسکی که خودشان را از راه حل ها انجام دادند، مورد احترام قرار دادند. ما در خیابان Carnational Red، در نزدیکی مدرسه پیاده نظام نظامی Ashbrener و Unshlicht، یک مدرسه توپخانه، و سپس زمینه زندگی می کردیم. و ما بر روی اسکی اجرا شدیم. یا فوتبال بازی کرد - توپ روباه تعقیب شد. آنها آن را با انواع خاک اره، ژاکی - او، به اندازه کافی عجیب و غریب، حتی گاهی اوقات پریدند. من تمام دوران کودکی من هستم که در چنین ورزش هایی مشغول به کار بوده ام. شاید من از برخی عادت های بد من را از بین ببرم. "

بنابراین شرکت های بد و نه نفوذ حیاط وجود ندارد؟

ولادیمیر: "نه وجود دارد. من یک شخص شوروی هستم، زیرا در دوره شکل گیری قدرت شوروی مطرح شد. نسل من قانون، استنشاق بود. ما همه چیز را باور کردیم، همه روزنامه ها - "Pravda"، Izvestia. هیچ تلویزیونی وجود نداشت. "

حتی زمانی که نیکیتا خروشچف قول داد که کمونیسم را بسازد؟ آیا باور دارید؟

ولادیمیر: "البته. به نظر می رسد که این نسل بیشتری وجود نخواهد داشت، زیرا ما بسیار صمیمانه کشور ما، سرزمین ما را دوست داشتیم، جایی که آنها متولد شدند. و مهمتر از همه، گران ترین - زندگی - پیروزی در محراب بر آلمان فاشیستی است. پس از همه، عمدتا نسل من به دنیای دیگری رفت، شما می دانید؟ همه ما بر روی پیروزی ما کار کردیم. و هنرمندان هم همینطور. ما با پیروزی های کنسرت به سربازان رفتیم و همچنین به پیروزی ما کمک کردیم، الهام بخش آنها برای مبارزه با دشمن بود. "

چگونه روز به یاد داشته باشید - 9 مه 1945؟

ولادیمیر: "من بعدا در مسکو بودم. من به یاد داشته باشید که چگونه در میدان سرخ ارتش، تقریبا بر روی دستان خود بوسید. من هرگز خیلی خوشحالم، در عین حال گریه و خنده. هیچکدام از ارتش نمی توانستند خیابان را بی توجه کنند. بیگانگان مردم به گردن او عجله کردند، زیرا هیچ کس هیچ کس در جهان نبود. از آن به بعد، احتمالا، یک فرد در لباس نظامی من احترام زیادی را به من احترام می گذارد ... من همچنین به یاد می آورم که چگونه تعطیلات تعطیلات صادر شده: Polbukhanki سیاه، دوصد و پنجاه گرم پنیر، سوسیس نیمه گلوله، کره، شکر، نوشیدنی ها و بسته ای از بیسکویت ها. من به یاد می آورم، من به ارمغان آوردم، تجزیه شده و به مدت طولانی به این "زندگی" هنوز ادامه دادم، باعث نشد. فقط sniffed! "

ولادیمیر Zeldin:

ولادیمیر Zeldin در نقاشی "ده نگرش". قاب از فیلم.

معجزه عادی

همانطور که شما، یک هنرمند بسیار جوان و کمی شناخته شده، به فیلم "Penag و Shepherd"، و حتی در نقش اصلی وارد شد؟

ولادیمیر: "هنگامی که ایوان الکساندروویچ پیرریف شروع به تیراندازی کرد، این" داستان پری واقعی موسیقی "را آغاز کرد (یعنی ژانر فیلم)، من در تئاتر حمل و نقل مرکزی کار کردم. او نقش خوبی داشت - فردیناند در "حیله گری و عشق" شیلر، Xiracuse Anti-Fola در "کمدی خطا" شکسپیر. از جمله یک نقش کمدی با شکوه - Goglidze معمولی در بازی "کنسول عمومی". مخاطبان یک انفجار گرفتند! بدون سوء استفاده نادرست، من به خوبی نقل مکان کردم، کاملا رقص. در طی مطالعات خود، اولین دانشجوی سابق بالرین تئاتر بلشوی Vera Ilinichna Mosolaova در نظر گرفته شد. معروف ترین عناصر پیچیده ای از هر رقص را ساخت ... و هنگامی که دستیار Pyryeva پس از عملکرد به من نزدیک شد: "ولادیمیر، در اینجا اسکریپت فیلم است. خواندن - نقش خوبی وجود دارد. " من خواندن و لذت بردن - همه چیز در آیات، علاوه بر موسیقی زیبا از تیکون نیکولایویچ خرنیکوف. اما من مطمئن بودم که نامزدی من مناسب نیست. "

چرا؟

ولادیمیر: "فقط در این زمان، تئاتر تفلیس به نام" پس از Rustaveli به مسکو آمد. "Othello"، "دزدان" شیلر را نشان داد ... کل شهر بر روی گوش ایستاده بود، غیرممکن بود! Akaki Khorava بازی Othello، Vasadze Shone در مرحله، Andzhaparidze ... UH! همه موزیکال، برهنه، با استعداد غیر معمول. آنها به طوری که آنها می دانستند چگونه می توان لباس راش، سوار اسب ... و همه - نوشتن خوش تیپ! بنابراین، من اسکریپت را خوانده ام و آرام شدم. به طور ناگهانی تماس: "ولدیا، من می خواهم دیدار با ایوان الکساندروویچ پیرریف." من آمده ام Pyryev نشسته در اتاق در جدول ... و در مورد او افسانه ها رفت: خشن، motherschinnik ... "

آنها گفتند، می توانند بدون دلیل سر و صدا، اعتصاب بازیگر ...

ولادیمیر: "او بسیاری از دوستان و بسیاری از دشمنان داشت. ایوان الکساندروویچ یک فرد بسیار روشن و قدرتمند بود! این، به عنوان مثال، یک اتحادیه سینماگر را سازماندهی کرد. و زمان بسیار دشوار بود ... ما ملاقات کردیم. به طور طبیعی، او احساس کرد که من نگران بودم، یک لیوان آب را از یک دکور ریختم. گفت: "دو یا سه صحنه را آماده کنید." به عنوان یک نتیجه، من در سه صحنه محاکمه شدم: در نمایشگاه کشاورزی، توسط آتش و زمانی که قهرمان شپرد من Musaib Gatuev می گوید اسب پیر اسب: (اعلام می کند.) "پدر، شما قدیمی، اما شما قلب جوانان دارید! شما آهنگ هایی را که کل AUL آواز می خواند، می اندازید. Spear یک آهنگ در مورد عشق من یک آتشین، ملایم، مانند یک خورشید بهار است. من آن را در یک پاکت قرار داده و یک نامه ثبت شده به شمال، که در آن بسیاری، بسیاری از برف ... "

آیا تمام متن را با قلب به یاد می آورید؟

ولادیمیر: "بله، تمام مونولوگ های شما! Grima ویژه انجام نداد - سبیل، ابرو، پد، لباس. حذف شده. پییریف در اتاق مشاهده همه زنان - هنرپیشه های اضافی، لباس، هنرمندان آرایش، مونتاژ کرد: "ما همه نمونه های عمل را به شما نشان خواهیم داد. برای من مهم است که نظر شما را بدانم. " به من گفته شد که چطور بود. پس از تماشای - رای دادند پریریف یک سوال پرسید: "چه کسی از موفقیت و عشق از بیننده لذت خواهد برد؟"

و زنان به طور یکنواخت از همه "گرجستان" انتخاب Zeldin ...

ولادیمیر: "درست است! بنابراین برای این نقش من از زنان سپاسگزارم. شروع به تیراندازی کرد در ابتدا - در Kabardino-Balkaria، یک صحنه مبارزه با گرگ ها وجود داشت. در ماه ژوئن سال 1941، ما، به پایان رسید کامل تیراندازی، بازگشت به مسکو بود. و اینجا - جنگ! ما در مورد حمله ناگهانی خائنانه آلمان فاشیست و در مورد سخنرانی Vyacheslav Mikhailovich مولوتوف با شانس - در بازار ... "

با شبهای خلاق، بازیگران ولادیمیر Zeldin و Olga Bogdanova همه اروپا را ترک کردند.

با شبهای خلاق، بازیگران ولادیمیر Zeldin و Olga Bogdanova همه اروپا را ترک کردند.

اولین چیزی که فکر کردی؟

ولادیمیر: "فیلم" متاسفم ... من نقش من را بازی نخواهم کرد! " هنگامی که شما در مسکو وارد شدید، من قبلا منتظر دستور کار بودم. او به دفتر ثبت نام نظامی رفت و گذرنامه را گذراند و به زودی مجبور شد به موسسه تانک مدرسه برود - برای تحصیل در تانکر. من قبلا فکر کردم - در جلوی. ناگهان سه تا چهار روز تماس از Mosfilm: "Volodya! بلافاصله بیا قطعنامه کمیته فیلمبرداری، امضا شده توسط وزیر بلشکاف، ادامه تیراندازی وجود دارد. " اما من مطمئن هستم که این تصمیم توسط بلشکاکو، بلکه شخصا یوسف استالین ساخته شده است. "

بنابراین این یک افسانه نیست، دقیقا فیلم را نجات داد؟

ولادیمیر: "بله! دستور داد تا تا پایان سال تا پایان سال تأخیر را به ما بدهد و تصویر را به پایان برساند - "یک افسانه موسیقی واقعی در مورد دوستی و عشق". چه کسی می تواند چنین تصمیمی بگیرد؟! Mosfilm به قزاقستان تخلیه شد. مسکو قبلا رسوب شد، مردم از بمب گذاری مخفی شدند ... و ما گروه Pyryeva - در غرفه و در نمایشگاه کشاورزی در دو شیفت، صحنه های مسکو را از فیلم شلیک کردند. "

این، اگر نه "ردیف و چوپان" ...

ولادیمیر: "ولادیمیر Zelddin، مدتها پیش، در لیست زندگی نخواهد بود. قطعی! تقریبا تمام نسل من گذشت ... من به طرز معجزه آسایی زنده ماند. "

به دنبال آینده ... به من بگویید، این برای این رزرو است، برای نجات شگفت انگیز شما تقریبا هفتاد سال به تئاتر ارتش داده است؟

ولادیمیر: "نه نه، بنابراین. من در اینجا به نقش خاصی دعوت شدم. "

آیا تاج و تخت خود را در بازی معروف Lope de Vegi "معلم رقص"؟

ولادیمیر: "آیا می دانید که در آن سالها" معلمان رقص "در کشور ما قرار نداد - ما چیزی درباره این بازی نمی دانستیم. و ناگهان! در تئاتر ارتش سرخ، شروع به تمرین کرد، اما چیزی که آنها کار نمی کردند. و در این تئاتر بازیگران را که من را می شناختند، می دانستند و می دانستند که من موسیقی داشتم، می توانم رقص کنم. کسی توصیه کرد: "دعوت از ولادیمیر Zeldin." بنابراین من شروع به تمرین "معلمان رقص" در تاتیانا Lvovna Shcheckina-Cupelik، معاصر جذاب Anton Pavlovich Chekhov. بله، و بدون کمی برای هفت دهه به سمت چپ رفت. به هر حال، ما این عملکرد را برای چهل سال بازی کردیم - تاریخ تئاتر چنین نمونه هایی را نمی داند. "

ولادیمیر Zeldin:

در سال 2005، ولادیمیر پوتین ولادیمیر Zelddin با 90 سالگرد و او را "سفارش برای شایستگی پدر و مادر" از درجه سوم به دست آورد.

شوروی دینا دوربین

نیکولای Kryuchkov، Peter Aleryikov، Lyubov Orlova، دوستداران ولادیمیر ... بسیاری از معاصران، شرکا و شرکای شما طولانی تبدیل به افسانه ها شده اند. به عنوان مثال، Marina Ladynina به یاد داشته باشید؟

ولادیمیر: "من در مورد او در کتاب من نوشتم:" ما دینا دوربین "ما. Ladyna برای من یک حافظه مقدس است. من حتی نمی توانم او را "شریک من" بگویم - نه، این چیز دیگری است. او فوق العاده بود، در همه جا شناخته شده، توسط بیننده مورد احترام قرار گرفت. هنگامی که من برای اولین بار دیدم مارینا خیلی نزدیک بود، از تحسین بی حس شد: در مقابل من یک زن بور زیبا و بسیار پرورش دیده با چشم های گلدان، یک لبخند جذاب، که از آن سر چرخش، و با جذابیت، به نوعی بروز و خجالتی بود صدا من کاملا بر خلاف خوک از فیلم، که او مجبور به بازی بود. اما او اسپوت را کشیده بود، آنها چهره را با freckles پر کردند، به یک دستمال دستمال رفتند - یک دختر روستایی واقعی آزاد شد. من مدتها پیش او را به یاد می آورم، جایی که او در کن، در جشنواره بین المللی فیلم است، و جایی که او فقط به نظر می رسد ملکه - در لباس رای گیری، خز، به عنوان همیشه، به طور آشکارا لبخند، اما سلطنتی و غیر قابل دسترس است. "

ستاره واقعی صفحه شوروی؟

ولادیمیر: "این اگر کسی بتواند یک ستاره واقعی نامیده شود، Ladynina قطعا است. بر خلاف ما، تنها مرگ و میر ... من خوش شانس بودم: ما دو بار با او در مجموعه ملاقات کردیم و دو بار بازی کردیم. به نظر می رسد که من باید او را خوب بدانم، اما هیچ چیز مثل این نیست - من فقط شریک زندگی بودم و آن را به عنوان یک هدیه سرنوشت مورد توجه قرار دادم. در زندگی مارینا یک مدرن بود، بسته، هوشمند، همیشه کمی غم انگیز، غیر قابل کشف، هرگز و با هیچ یک از اسرار او به اشتراک گذاشته نشد. گاهی اوقات ما صحبت کردیم و حتی برای مدت زمان طولانی با هم در کنسرت ها انجام شد، زمانی که او Pyreyov را طلاق داد و به طور کامل متوقف شد. Marinochka من و من برگشت به آخرین ... "

تعداد کمی از مردم می دانند که تصویر "پینین و چوپان" (در آمریکا او نامیده می شود "آنها در مسکو ملاقات کردند") تقریبا "اسکار" را دریافت کرد ...

ولادیمیر: "به هر حال، تلاش های سلیمان فوق العاده از میخائل، خالق تئاتر معروف یهودی، که پس از آن شلیک شد ... او سفر به مذاکره با آمریکایی ها در مورد کمک غذایی ایالات متحده آمریکا، و او همچنین روبان ما را به ارمغان آورد به امریکا ما مجبور شدیم جایزه اصلی را بدست آوریم، اما ... نمی توانستیم. من بررسی آمریکا را دیدم تصویر از موفقیت برخوردار بود. بازی بازی اکشن، موسیقی را ستود. هیچ عدالت وجود نداشت که من یک عمارت شیک در مسکو داشتم و جمعیت دوستداران دختران در انتظار من بودند ... من تعجب کردم: چه نوع عمارت وجود دارد؟! من چیزی نداشتم من در تئاتر در یک صحنه کوچک همراه با سوسک ها، موش ها و موش ها زندگی کردم. "

آیا بعد از خروج از این تصویر احساس محبوب نکردید؟

ولادیمیر: "نه، نه، هرگز احساس نمی کرد. یادگیری بسیار نادر است در زندگی، من خیلی شبیه به قهرمان من نیست - بدون سبیل های رنگی، پدال و برکت. هنگامی که پس از موفقیت بزرگ پس از "معلم رقص" موفقیت بزرگی داشتیم، مدیر معروف ما، هنرمند مردم اتحاد جماهیر شوروی Aleksey Dmitrievich Popov گفت: "Volodya، نگاه کنید، به طوری که شما سر من پیچید. از آنجا که شما یک نوار بالا گرفتید، و در نقش های دیگر، سعی نکنید آن را کاهش دهید. " من به نحوی این کلمات را به یاد می آورم. و سپس، من چنین شخصیتی ندارم! من هرگز به من نرسیده بودم تا خودم را در شرایط خاص قرار دهم ... من تمام زندگی ام را پس از پاسترناک تکرار کردم: "معروف بودن - زشت!"

شرایط مسکن موفق به بهبود بود؟ یا هنوز هم در "دو صفحه" خود در کنار تئاتر زندگی می کنند، که بسیاری از سالها پیش از آن گنادی خزانوف سالها پیش، متوجه شد: "تنها یک مرد بسیار خوب می تواند در چنین" Soromas "زندگی کند!"؟

ولادیمیر: (می خندد.) "آپارتمان واقعا کوچک است، اما من به او استفاده کردم. در یکی از Jubilev، Vladimir Vladimirovich پوتین و دیمیتری آناتولیویچ مدودف به من تبریک گفت: "چه چیزی نیاز دارید، ولادیمیر Mikhailovich؟ ما به شما یک آپارتمان می دهیم! "من جواب دادم:" در هیچ موردی! بهتر است آن را به برخی از ستوان یا کاپیتان بدهید. و من به نحوی در دو اتاق من زندگی می کنم ... "شما می بینید، اورا خوب در آن وجود دارد، مردم بسیار گران قیمت وجود دارد."

با وجود همه شایستگی ها، بازیگر ولادیمیر Zeldin یک شخص شگفت انگیز است.

با وجود همه شایستگی ها، بازیگر ولادیمیر Zeldin یک شخص شگفت انگیز است.

خاطرات جعبه

بسیاری از مردم برجسته از طریق زندگی شما گذشتند: شما زندگی می کنید، همانطور که ولادیمیر Mayakovsky آیه های خود را می خواند، با ایلیا Ehenburg ملاقات کرد. آنا آخمتوا به اتاق پانسمان رفت. درست اینجا آمد؟

ولادیمیر: "آنا آندریونا حتی وارد نشده بود، اما اینجا اینجا بود ... او به طور ناگهانی در عرض" معلم رقص "ظاهر شد - مدیر او نینا آنتونوون Olshevskaya، مامان الکسی Batalov، LED. و حتی به من هشدار نداد. احمسا با خانواده اش بسیار دوستانه بود. ورود به مسکو، همیشه در خانه ماندند. "

موفق به صحبت کردن؟

ولادیمیر: "بله، این نقطه است، این نیست. من حتی بلند نبودم - این خیلی احمقانه بود ... من قلب را متوقف نکردم! آنا Andreevna به مدت طولانی به من نگاه کرد. و من در او هستم ... زن با شکوه جذاب خاکستری. با نوعی دنیای درونی، زیبا باور نکردنی است! ایستاده، بالا رفتن از درب نیمه باز، و حتی به اینجا آمده است. در آن زمان، فرمان متضاد کمیته مرکزی کمیته مرکزی CPSU (ب) "در مجلات" ستاره "و" لنینگراد "آغاز شد، او شروع شد، او شروع شد، او و Zoshchenko در خاک پاره شده بود ... شما نمی توانید تصور کنید که او مجبور بود زنده بماند! چگونه او آن را ایستاده بود؟ .. و من واقعا دیدم Mayakovsky. من در سال اول تحصیل کردم و او در مقابل ما، دانش آموزان، در خانه بازیگر، در مخلوط در نزدیکی قوس پیروزی عمل کرد. یک صحنه کوچک، یک سالن بصری حدود صد نفر وجود داشت. من به یاد داشته باشید، هنوز یک اتاق بیلیارد وجود داشت و بوفه ... Mayakovsky آمد در صحنه آمد - قدرتمند، زیبا، به طور مختصر تجسمی شد. چنین چیزی که به نظر می رسید سقف را به دست آورد. هر کس تکان داد هال BITCHOM بود - مردم در امتداد دیوارها ایستادند، در پنجره ها نشسته بودند. ما از چنین سوالات پیچیده ای پرسیدیم! و او فورا، برای خنده و تشویق جهانی راه می رفت. و سپس اشعار را بخوانید ... یک شخص شگفت انگیز، شخصیت رنگارنگ! به هر حال، بنای یادبود برای او در میدان Mayakovsky خوب است. "

Vladimir Mikhailovich، در اتاق پانسمان خود را تا بسیاری از ناهنجاری ها ... Papa Mahmoud esambaeva، آیکون از La Mancia. برای شما ارزشمند ترین چیست؟

ولادیمیر: "در اینجا هیچ چیز تصادفی وجود ندارد. این جوانه واقعی یک هدیه VDNH، پرتره Yesenina - از Kolya Drozdov است. من یکی دیگر از دوجانبه منحصر به فرد را با یک حکاکی هدیه داشتم، که مارشال ژکوف ارائه داد. بله، من آن را در زمان های دشوار فروختم. حقوق و دستمزد کوچک است، به پرداخت هزینه پرداخت کمک های متقابل پرداخت می شود. حالا متاسفم: چرا شما فروش کردید؟ و جوایز تمام ریشه. من سه مرتبه از درجه دوم، سوم، چهارم "برای شایستگی به پدر و مادر" اهدا شدم. من سه دستور از بنر نیروی کار، نظم دوستی، نظم پادشاه اسپانیایی خوان دوم - برای صد و پنجاهیم بازی "مرد از لامانی" در سال 400 سالگرد سروانتز. "

اگر من اشتباه نکنم، خوان دوم هنوز با دو جعبه شراب - سفید و قرمز ارائه نشده است. و شما با آنها چه هستید - غیر نوشیدنی - آیا؟

ولادیمیر: "قرار دادن در لباس، بچه های شرکت کنندگان آمد و موفقیت ما و سالگرد سروانتس را جشن گرفت. و گران ترین جایزه؟ اگر خدا مرا نگه دارد، من هنوز همه چیز را انجام نداده ام. من هنوز می توانم به نود و نه سالم بروم در مرحله چهار اجرای! "

چگونه سینمای مدرن را دوست دارید؟ آیا جملات جالب جدید وجود دارد؟

ولادیمیر: "نه، من سینمای امروز را تماشا نمی کنم. و هیچ پیشنهادی و حتی اگر آنها ظاهر شدند، من موافق نیستم. در حال حاضر تاریکی زیادی بر روی صفحه نمایش وجود دارد، هیچ آیتم لعنتی، یک کتان جامد وجود دارد. در همه هیچ برنامه ای وجود ندارد: شما هیچ چشم یا دنیای درونی بازیگر را نمی بینید. نه، نه، من محافظه کار شفاف هستم. "

چه چیزی دوست ندارید، در دیگران تحمل نکنید؟

ولادیمیر: "من دوست ندارم زمانی که یک زن در تناسب احساسات آغوش، بوسه ها را دوست داشته باشید و در مورد رژ لب چسبیده دست خود را دست نگه دارید. من فقط نفرت دارم، آماده هستم که این شخص را بکشم! همه چیز برای من و بزرگ قابل قبول است. "

اظهار داشت که زندگی انسانی دو موتور دارد - عشق و غرور. آیا شما موافق هستید؟

ولادیمیر: "به نظر می رسد که مهمترین چیز در زندگی عشق است و ... اشتباه است. از آنجا که عشق همه است و یک زن برای من معجزه طبیعت است. من همه آنها را به همه زندگی می کنم! اما این به ارزش اشتباه است - تمام زندگی بلافاصله پرواز می کند. "

خوب، با عشق شما همه چیز را در نظم کامل دارید. شما سه بار ازدواج کردید بله، و با همسرش Ivette Evgenyevna برای بیش از پنجاه سال زندگی می کنند.

ولادیمیر: "با وسیله نقلیه، دوست من و همکار من در تئاتر Volodya Sochalsky معرفی شد. در سپیده دم از جوانان مهربان، آنها در فیلم "ملوان" با "ستاره دنباله دار" بازی کردند و برای مدت طولانی آشنا بودند - به طور کلی، ولدیا ما به عنوان یک حس بود. او از دانشکده روزنامه نگاری MSU فارغ التحصیل شد و در ویرایشگر دفتر تبلیغاتی سینما کار کرد. "

همه روزنامه نگاران می دانند: اگر می خواهید مصاحبه کنید ولادیمیر Zelddin - ابتدا او را از همسرش متقاعد کنید ...

ولادیمیر: (می خندد.) "Veta - فرمان من، دست راست من، چشمان من سرانجام. مانند همسران سابق من، وتا، من فکر می کنم دقیق تر از من، شکل گرفته و erudite - اغلب به شورا کمک می کند، عادت های من، معایب، خواسته ها، می داند که چگونه برای کشتن و اختلافات صاف. اگر چه زمانی که بازیگر در خانه "او" مدیر آسان نیست. "

دوست شما، آهنگساز مشهور اسکار، روز قبل از سالگرد او گفت: "من هشتاد سال زندگی کردم، و به نظر می رسد که من زندگی نمی کردم ..."

ولادیمیر: "شما می دانید، زمانی که من از عصر و احساساتم پرسیدم، همیشه به ذهن می آید: من تقریبا یک قرن قرن هستم! - در این زمین زندگی می کرد، و او مانند یک لحظه عجله کرد! باور کن ... "

سرگئی کیسلوف

ادامه مطلب