لاریسا لوژنا اولین عشقش را نشان داد

Anonim

ستاره لاریسا لادینا در سال 1962 پس از نخستین فیلم "در هفت باد" افزایش یافت و حداقل دو دهه را عجله نکرد. این شریک او در فیلم "عمودی" است، ولادیمیر ویسوتسکی آهنگ "او در پاریس بود"، Bulat Okudzhava در عشق بود ... بسیار باقی مانده است. اما، تبدیل شدن به اطراف عکس از آلبوم خانواده، بازیگر زن در مورد جوانان دلربا غمگین نخواهد بود، برای شوهران و شرایط سابق که به او اجازه نمی داد خود را به طور کامل تحقق بخشید، قسم می خورند. مهمترین چیزی که او را خوشحال می کند، یک پسر شگفت انگیز و سه نوه است.

عکس: آرشیو شخصی Larisa Lubina.

عکس: آرشیو شخصی Larisa Lubina.

1. من چهار ساله هستم نزدیک - مادر و مادر بزرگ. پشت - محاصره، که پدرم زنده ماندند، ناوبر شنا کردن طولانی مدت، و خواهر بزرگتر من لوسی. پشت - تخلیه در Leninsk-Kuznetsky. این بار در حافظه من باقی مانده است - قطعات. به عنوان مثال، در سال 1945، در صبح سال نو در مهد کودک، یک شعر را بخوانم، که من کیتلت را دریافت می کنم. من چیزی خوشمزه تر نکردم! ..

عکس: آرشیو شخصی Larisa Lubina.

عکس: آرشیو شخصی Larisa Lubina.

2. در اینجا من با موضوع اولین رویاهای دخترانه من پل Strokevoy هستم. او در مدرسه دریایی تالین تحصیل کرد، جایی که ما بر روی دختران اجرا می شد. پس از دریافت دیپلم، پاشا شهر را ترک کرد، وعده داده شد که بنویسد، اما ... پس معلوم شد که او به طور کلی ازدواج کرده است. و سال های بیشتر به ملاقات من با مخاطبان آمد.

عکس: آرشیو شخصی Larisa Lubina.

عکس: آرشیو شخصی Larisa Lubina.

3. دوره پنج ساله دنی، نوه بزرگتر من. Middle، Matvey، سال دیگر در عکس فوری وجود ندارد. در حال حاضر این بچه ها در حال حاضر شانزده سال و دوازده سال است. و جوانتر، پروکر، - پنج. پدربزرگ در این جشن حضور داشت، همسر دوم من والرا شولولوف، پدر پسرش پاشا و خواهرش تامارا بود.

عکس: آرشیو شخصی Larisa Lubina.

عکس: آرشیو شخصی Larisa Lubina.

4. 1962، کن پس از موفقیت فیلم "در هفت باد"، ما به فرانسه در جشنواره فیلم رفتیم. چگونه ما پذیرفته شد! با آنچه که من آنها را ملاقات کردم! .. به هر حال، پس از آن حرفه من می تواند پایان یابد. و همه به خاطر پیچ و تاب، که من در یکی از احزاب رقصید. درباره رفتار نامناسب من در خارج از کشور یک روزنامه مرکزی نوشت. با تشکر از Rostotsky - گیر ...

عکس: آرشیو شخصی Larisa Lubina.

عکس: آرشیو شخصی Larisa Lubina.

5. من Lorik شگفت انگیز بود. Lorik Larisovich Luzhin، به عنوان Misha Shirvindt خود را به نام. دوازده سال لوریک را با من زندگی کرد. من به طور مداوم در جاده، و او تنها در آپارتمان باقی می ماند، گریه کرد. همسایگان گفتند ... اما، به نظر من، اوج همه چیز را در مورد معشوقه خود درک کرد و مجازات نشد.

عکس: آرشیو شخصی Larisa Lubina.

عکس: آرشیو شخصی Larisa Lubina.

6. پسرش پولس برای چندین سال زندگی کرد و در مدرسه شبانه روزی تحصیل کرد. و من هنوز نمی توانم او را ببخشم. اما من راه دیگری نداشتم - تیراندازی، تیراندازی ... و مدرسه شبانه روزی خوب بود - برای کودکان کارگران خلاق، اما پسر به آنجا رفت، مانند یک محتاط، با اشک ... احتمالا من نمونه ای از نمونه نیستم مادر، اما خوشبختانه، پاشا یک فرد بسیار خوب را افزایش داد. در حال حاضر او به عنوان یک تولید کننده صدا در Mosfilm کار می کند.

عکس: آرشیو شخصی Larisa Lubina.

عکس: آرشیو شخصی Larisa Lubina.

7. تالین یک شهر است که در آن من بزرگ شدم و هر خیابان را می دانم. در آنجا من به دایره دراماتیک رفتم و زمانی که در سال اول پس از مدرسه به دانشگاه تئاتر رفتم، در کارخانه صنایع قنادی محلی "Kalev" کار می کرد (از آن به بعد من از Marshmally نفرت دارم!)، و در شب او به عنوان یک کار می کرد مانکن در خانه مدل. اما در این عکس من در حال حاضر برنده هستم - یک دانش آموز Vgika، که به شهر بومی خود را در تعطیلات آمد.

عکس: آرشیو شخصی Larisa Lubina.

عکس: آرشیو شخصی Larisa Lubina.

8. با الکسا Buldakov، سرنوشت ما ما را بر مجموعه ای از مجموعه کمدی "Resort Roman" به ارمغان آورد. اما این تصویر بعدا در برخی از جشنواره های فیلم داخلی ساخته شد. من به خاطر احترام زیادی به بازیگران مرد اهمیت نمی دهم. بسیاری از کیفیت های زن در آنها وجود دارد - آنها هوانگی، حسادت ... آلکسی استثنا است.

عکس: آرشیو شخصی Larisa Lubina.

عکس: آرشیو شخصی Larisa Lubina.

9. در اینجا من درک پرونده، در مصر. اهرام تحت تاثیر قرار گرفت! من امیدوارم که من بیش از حد ... به طور کلی، من سفر - طبیعت. اگر یک هفته در خانه نشسته ام، ناراحت کننده است، در جاده ها می کشد. و در حالی که این محور، خدا را شکر، عبور نمی کند، به معنی پیری در کوه ها ...

عکس: آرشیو شخصی Larisa Lubina.

عکس: آرشیو شخصی Larisa Lubina.

10. در Vgik، من در سال 1959 وارد شدم. Zhanna Prokhorenko، Jeanne Bolotova، Yevgeny Zharikov، Galina لهستانی، نیکولای Gubhenko، تانیا Gavrilova ... من به یاد دارم تانیا، و Kolya به من در تالین در تعطیلات آمد. همه را با هم در یک اتاق در یک عمو زندگی می کردند. Kolya Clamshell تنظیم شد، اما او ترجیح داد که در حمام بخوابد، که با اندازه های آن به او تاثیر می گذارد. و در بیت، دانش آموزان همکار من در همه چیز به معجزه خارج از کشور نگاه کردند. این خانه، به هر حال، هنوز هم است.

ادامه مطلب