جولیا رامشینا: "Tolya یک مرد فوق العاده بود"

Anonim

Anatoly Romashin هجده ساله جولیا یک بار به نظر می رسید فرشته. او واقعا بال خود را پشت سر گذاشت - تصاویری از "Etudes درباره vrubel" شلیک شد ... هر کس چیزی مثبت برای خود در این اتحادیه یافت. Anatoly Vladimirovich به هر لحظه ای که در کنار یک سرگرم کننده، لبخند زدن و مراقبت جولیا بود، شاد شد. او در چهره خود از شوالیه وفادار یافت - هوشمند، هوشمند، عجیب و غریب و در عین حال یک مرد عاشقانه. و این طرح روابط شخصی، به عنوان قهرمان ما اعتراف می کند، بسیار بالا بود. امروز او زندگی دیگری دارد. او اغلب به رویدادهای سکولار نمی رود، چهره "فروش" نیست. ترجیح می دهد یک بازیگر زن باشد که مدیران نامیده می شوند، بر اساس توانایی های آن. به سینما منتقل می شود، در تئاتر "مدرسه ای از نمایشنامه های مدرن" پخش می شود. دو فرزند شگفت انگیز دیمیتری و دانیل را رشد دهید. امیدوار نیست که یک فرد "او" را برآورده کند. اما در عین حال، معتقد است که لازم نیست با کسی که احساس خوشبختی داشته باشد.

جولیا، زمانی که تصمیم گرفتید تبدیل به یک بازیگر شوید؟

یولیا روماشینا: "من یک زن کیف هستم و اولین خاطرات دوران کودکی با حیاط بومی در پودول ارتباط برقرار می کنم، جایی که من بر روی دوچرخه سه چرخ سوار شدم، و در شکاف بین نژادها، من با مادربزرگ محلی صحبت کردم ، خواندن اشعار علاوه بر این، او نه تنها در بازیگر، بلکه در همان زمان نیز در کارگردان بازی کرد - خواستار تشویق مخاطبان شد. (لبخند می زند.) من کاملا فعال شدم، همیشه تمام نظر من را داشتم، خواهر جوانتر را افزایش دادم. من نام او را دادم مامان رویایی از تانیا خواسته بود، اما من هشدار دادم که تانیا آن را به پنجره می برد و تنها با ناتاشا ارتباط برقرار می کند. والدین با من بحث نکردند فرمانده در یک کلمه بود. و من واقعا می خواستم در موسیقی شرکت کنم. اما، افسوس، من را به مدرسه مناسب هدایت کرد هیچ کس. احتمالا، به این معنا، پسران من خوش شانس نبودند - آنها در حال مطالعه موسیقی و برای خود، و برای من هستند. ارشد، هفده ساله دیمیتری، هر دو پیانو و گیتار را بازی می کند. و جوان ترین، شش ساله دانیل، همچنین شروع به بازی در پیانو کرد. "

و آنچه که توانایی های دیگر آنها را تأمین می کنند، از آنجایی که ما بلافاصله در این موضوع صحبت کردیم؟

جولیا: "دیما وارد دانشگاه بین المللی انگلیسی UWC شد، که شاخه های آن در طول نور پراکنده شده اند و در ارمنستان تحصیل کرده اند. من امیدوارم، پس از پایان این موسسه آموزشی، او دیپلم دریافت خواهد کرد، به زبان انگلیسی روان، اسپانیایی، ایتالیایی صحبت خواهد کرد و در مورد حرفه ای آینده تصمیم می گیرد. متاسفانه، در حال حاضر همه چیز به برخی از چارچوب ها رانده شده است که محیط اجتماعی خواسته شده است، بازار تقاضا و پیشنهادات، دوره یورو و دلار، و اکثر آنها یک قطعه تضمین شده از نان را انتخاب می کنند و به وکلا یا در اقتصاددانان می روند گوش دادن به خود. و من در طرح الگو وجود ندارد. بنابراین، من به دیما توصیه کردم به اطراف نگاه کنم، منتظر تصمیم. او به طور جامع خوب است - و بزرگ می شود و تجهیزات حرفه ای را از بین می برد و فوق العاده می نویسد. من شکی ندارم که او تماس او را پیدا خواهد کرد. مانند دانیل، که بسیار عاطفی بزرگتر، برادر محرمانه و کاملا بسته است. ما به سخنرانی در مورد هنر در گالری Tretyakov، در کاراته برای یک تن ورزشی، و همچنین بسیار پرشور در مورد بازسازی جنگ های تاریخی - آسان تر، بازی در سربازان است. (خنده حضار) کودکان من خلاق هستند. "

بنابراین جولیا هجده ساله به نظر می رسید، زمانی که من یک شوهر آینده را دیدم. عکس: آرشیو شخصی یولیا رومشینا.

بنابراین جولیا هجده ساله به نظر می رسید، زمانی که من یک شوهر آینده را دیدم. عکس: آرشیو شخصی یولیا رومشینا.

مطمئنا شما همچنین می خواستید چیزی قابل توجهی ایجاد کنید. و در زمینه هنر، اگر چه والدین شما دور از این منطقه بودند ...

جولیا: "درست است. مامان من یک مهندس طراح دارم، و پدر یک میکرو میکرو است. هر دو در کارخانه های نظامی بسته، نظامی کار می کردند. و من به بازیگر رفتم علاوه بر این، موسسه تئاتر کیف دریافت نکرد و با یک جنگ آزاد به آنجا رفت. من شروع به شلیک یک دانش آموز کردم. من، همانطور که در سینما، زمانی که من در شرکت دوست دخترم راه می رفتم، دستگیر شدم و به استودیو دعوت شدم. "چه نوع فیلم؟" پرسیدم. مرد پاسخ داد: "کسب و کار شما چیست،" "وای، سبک ارتباطات! ظاهرا قرعه کشی، "فکر کرد. و در خانه، مامان گزارش داد که این به این معنی است که فیلم به نام "، او یک آگهی در روزنامه را دید. خوب، من رفتم. "

هنگامی که شما یک فرشته را در روبان بازی کردید "Etudes درباره Vrubel"، با یک بازیگر معروف آناتولی روماشین ملاقات کرد ...

جولیا: "بله، من در پشت با بال های تخته سه لا پشت سر خود را سرگردان شدم. من یک مرد غمگین را دیدم، پرسید که او غمگین بود. او گرسنه را توضیح داد و من آن را به جایی که فرنی را تغذیه کردم، گرفتم. من کاملا در مورد محبوبیت او هیچ چیز را نمی شناختم، آناتولی را تنها در "آزار" دیدم. در آن زمان، من از آثار آنا تریکوا، آلیس فرایندلیچ، آلکسی باتلوف، که من واقعا دوست داشتم، پیگیری کردم. anatoly vladimirovich ریشه و از تلفن من پرسید. من فقط در آن زمان به WTU وارد شدم. Schukina، شروع به زندگی در پایتخت، و ما شروع به دیدن او. "

چقدر سریع رابطه شما را توسعه دادید؟

جولیا: "حدود شش ماه آناتولی ولادیمیروویچ من را به دست آورد. در بخش من هیچ عشق در یک نگاه نبود، اما قلعه در نهایت سقوط کرد، زیرا این مرد خیلی سخت بود، من را با توجه به این موضوع احاطه کرده بود که مقاومت غیرممکن بود. البته طرفداران من، البته، در کلاس بیان نشده اند. رومیشین یک مرد فوق العاده بود. شوالیه گارد حس او از طنز مجذوب، من به من لذت بدهد. او می تواند بدون تنش، به طرز وحشیانه ای هر گونه وضعیت را تخلیه کند. "

در مصاحبه خود، روماشین بارها و بارها گفت که شما شاد و سرگرم کننده هستید، می توانید زندگی کنید ...

جولیا: "بنابراین ما دوازده سال زندگی کردیم ... من واقعا به دست نخورده، افسرده نیستم. و به هر حال، به رغم سن، هنوز عاشقانه بود. او دوست داشت که از شگفتی جلوگیری کند، می تواند بر روی پیشخدمت ها در جلوی طبقه دوم من صعود کند و در شب در پنجره حرکت کند ... از ارتفاع سال ها شما می توانید بگویید که شوهرم یک مرد بسیار نجیب بود و به طور کامل خودخواهانه نیست که در میان مرد بازیگران بسیار نادر است. Tolya یک بار تعریف تعریف، که، به نظر او، به معنی عشق است - "این توجه شدید به دیگری است." و همچنین گفت که "یک مرد همیشه باید حداقل پنج دقیقه را دوست داشته باشد، اما بیشتر." من به سرعت با او بحث کردم، اما اکنون صد درصد موافقم. هنگامی که بر خلاف آن اتفاق می افتد اشتباه است. "

جولیا و پسران دیمیتری و دانیل و پدر و مادر، سرگئیونا و بوریس میخیلویچ را دوست دارند. عکس: آرشیو شخصی یولیا رومشینا.

جولیا و پسران دیمیتری و دانیل و پدر و مادر، سرگئیونا و بوریس میخیلویچ را دوست دارند. عکس: آرشیو شخصی یولیا رومشینا.

و شما نمی توانید به Mercantilism متهم شوید، زیرا بازیگر معروف زندگی می کرد محدود شد و بانوی قلب را به یک آپارتمان استودیو هدایت کرد ...

جولیا: "ما و من به اندازه کافی برای مدت زمان طولانی در حوضات پاتریارچ زندگی کردم و بعدا بعدا با کمک یوسف داوودویچ کوبزون به یک آپارتمان دو نفره در منطقه اربات نقل مکان کرد، جایی که من با فرزندان زندگی می کردم . "

Anatoly Vladimirovich دارای ظاهر بود، افسران، اشراف ها را بازی کردند، می دانستند که چگونه هر گونه کت و شلوار تاریخی را زیبا می کند. در زندگی، او نیز با طعم و مزه لباس؟

جولیا: "البته. بازی کردن نژاد، تبدیل شدن به اشراف غیر ممکن است. ماهیت یک فرد در ظاهر، به ویژه پس از چهل، منعکس شده است. و صفحه نمایش به عنوان آن را نشان می دهد! دوربین نمی تواند فریب دهد Tolya خود را تحت نظارت، می دانست چگونه لباس، و بدون راهنمایی های من. در لباس ها به اصالت بیگانه نبود، می توانست یک انفجار سالاد را انتخاب کند. به عبارت دیگر، خدایان عجیب و غریب به او، برخی از پد جوان در جزئیات ظاهر شد. "

و او عاشق شما بود مانند یک پسران ...

جولیا: "و این احساس محو نشد. زندگی آسان نبود، اما قایق ما در مورد او شکست خورد. میدونی چرا؟ ما در ابتدا بخش وظایف را نداشتیم. اگر تنها همسر در بعضی از جفت ها آماده می شود و ناگهان آن را به دلیل اشتغال یا رفاه بد انجام نمی داد، ادعا می کند که به آن افزایش می یابد. برای من شخصا، این نوعی شغل در رابطه است. بله، من با لذت، پشت سر گذاشتم، اما شوهرم نیز پخت و پز را دوست داشت و می تواند من را تغییر دهد. علاوه بر این، اگر من محافظه کار آشپزی، پس از آن، تول از انواع محصولات جلوگیری کرد. تخم مرغ های معمولی تقلا شده می توانند با فلفل، با فرنی ارتباط برقرار کنند و خوشمزه بود. او به عنوان یک ظرف برای Gourmet خدمت کرده است. طعم ظریف در تمام جنبه های زندگی مشاهده شده است. ما به طور کامل در طرح برخی از رویکرد esette همخوانی داشتیم. اگر چه یک بار ما رفتیم تا یک لوستر را بخریم و به خاطر او، تقریبا در فروشگاه تقریبا به سمت راست آمد. من چیزی را با یک نور پراکنده دوست داشتم، و Tol یک لامپ مدرن را دوست داشت، اما شبیه به قدیمی، با چنین توطئه ای، که شبیه شیشه های پیش از انقلابی بود. ما به شدت بحث کردیم تا شوهر در قلب من را یک کلاهبرداری از کلاه ها بر روی چشم نگذاشت. من با کلاه خود همین کار را کردم و به خیابان فرار کردم. و چند دقیقه بعد، بامبو، راضی، با خرید رفت، و ما به سکوت به خانه رفتیم. این لوستر اینجا و در حال حاضر آویزان است. "

با خلق و خوی، دیمیتری به پدرش رفت. در خارج از حد مجاز، تمام احساسات در داخل جوشانده می شود. عکس: آرشیو شخصی یولیا رومشینا.

با خلق و خوی، دیمیتری به پدرش رفت. در خارج از حد مجاز، تمام احساسات در داخل جوشانده می شود. عکس: آرشیو شخصی یولیا رومشینا.

شما ستاره ها را پوشانده اید زمانی که یک قطعه عظیمی از زندگی نیمه دوم شما پشت سر گذاشته شد و دو خانواده وجود داشت - همسران، دختران ... شما چیزی را دوست نداشتید که شما بیش از حد برداشت ناقص دارید؟

جولیا: "نه، من در خودم اعتماد به نفس داشتم که من خودم را با کسی مقایسه نکردم. من حتی به زنان سابق خود حسادت نکردم، و از هیچ سؤالی نپرسیدم. من، در اصل، هرگز به مردان گذشته علاقه مند نیستم. و با دخترانش - تاتیانا از اولین ازدواج و ماریا از دوم - من یک زبان مشترک را پیدا کردم. تانیا در راننده تلویزیون گذشته، بلندگو ORT و Masha یک مترجم از اسپانیایی است. و ما به یکدیگر غریبه نیستیم. و با همسر اول، گالینا، ما یکدیگر را دیدیم، و با همسر دوم، بازیگر، اسپانیایی مارگارتا مروینو، دوستان هم اکنون. "

اما شما از بحران اجتناب نکردید، یک روز به طلاق رفت ...

جولیا: "چنین لحظاتی در ازدواج اتفاق می افتد. هر اتحادیه تحت شرایط Cataclysms قرار دارد. چیز دیگری این است که کسی اجازه می دهد رابطه با فروپاشی را فراهم کند و کسی آنها را نجات دهد. تفاوت ما در سن تنها به علاوه به ما رسید. من همیشه به افکار عمومی اهمیتی نداشتم، هرچند احتمال بیشتری برای محکومیت فرانک و تهدید واقعی از طرفداران دیوانه همسر وجود داشت. یکی از طرفداران که بی نهایت به ما نامیده می شود، امیدوار بود که من را با اسید سولفوریک پرتاب کنم، آستین را در خیابان گرفتم ... ما هر دو احساس یکدیگر را به عنوان یک دیوار سنگی احساس کردند. و من دوست داشتم وقتی که او گفت که سن تعداد سالها نیست، بلکه تعداد لحظات باقی مانده است. و ما از آنها قدردانی کردیم. "

Anatoly Vladimirovich به دلیل یک کاج افتاده در کجا خوشحال شد، - در Pushkino، در کلبه، که او خود را ساخته است ... او هنوز هم طلبی بود که یک پدیده نادر در محیط هنری ...

جولیا: "Tolya فقط Virtuoso مبلمان را انجام داد. در آپارتمان استودیوی ما، او به طور کامل آشپزخانه را نوشید. و در کشور، آشپزخانه و اتاق ناهار خوری خود را. او به طور مستقل یک پروژه خانه چوبی، ساخت و ساز کنترل شده را ایجاد کرد. پس از تراژدی، خانه سوزانده شد، و من طرح را فروختم. اما او هرگز به نفع عمارت خود به زبان انگلیسی در طبیعت نیست. به عنوان نگاهی به یک دسته از نقاشی ها. با شادی، ساخت ساخت و ساز، برای تعمیر، عنصر من است. من امیدوارم که در آینده من هنوز قادر خواهم بود که رویای من را برآورده کنم و تبدیل به یک کشور شود. "

به من بگویید، و همسر هیچ چیز اشتباه در آن روز Preny نیست؟

جولیا: "یک هفته قبل از این تراژدی، در روز تولد من، یک مادر مرحوم به تول، که برای سالها رویای او را نداشت، آمد. او بسیار نگران بود. من آن را به عنوان یک نشانه درک کردم. و در آن روز، هشتم ماه اوت، شوهر در سپیده دم از خواب بیدار شد، با وجود این واقعیت که ما از جشنواره فیلم در حوا پرواز کردیم. و به منظور رسیدن به ترافیک، به کلبه رفت. موافقت کرد که بعدا بروم ... "

شما بیست و نه سال به یک بیوه تبدیل شده اید، این یک آزمون جدی است. چه چیزی شما را پشتیبانی کرد؟

جولیا: "اول، من یک مرد سرباز هستم، و من معیارهای خاصی دارم. ثانیا، دوستان Tolini پشتیبانی کردند. به خصوص نزدیکترین رفیق، Shalva Chigirinsky بازرگان. تا کنون کمک می کند، اگر چه برای چهارده سال پس از تراژدی گذشت. دوست من از دوران کودکی دوودین هم همیشه آنجا بود. مانند نویسنده Dima Lipskers، که پدرخوانده من هستم. به عنوان یک قاعده، من خودم را حساب می کنم، اما من افرادی دارم که در یک لحظه دشوار کمک می کنند. آنها واقعا در این نزدیکی هستند من به یاد می آورم، دوست دخترم سی سال را در خانه جشن گرفت و شلاوا هدایا را با دستیارانش فرستاد و در میان شب به نام تبریک گفت. اما زمانی که متوجه شدم که همه چیز به ما تحمیل می شود و Camero گفت: "شما باید یک تاریخ دور داشته باشید، باید آن را گسترده و شادی کرد. اعتقاد بر این، Toly در حال حاضر ناراحت است، بنابراین بلافاصله جمع آوری و به من بر روی اووزن آمده است! "ما اطاعت کردیم، وارد شد، و یک میز لوکس برای ما وجود داشت، ما تا صبح کارائوکه را خواندیم، و این یک جشنواره واقعا بزرگ بود. بنابراین من می توانم دولت: Toli دوستان واقعی داشت. از محبوب ترین - Shalva، Boria Khmelnitsky و Alexey Stychkin (پدر بازیگر Evgenia Skychkin - تقریبا. Auth.). اغلب ما در خانه غول پیکر، جمع آوری های دنج. و من بدون قید و شرط در این دایره پذیرفته شدم. Confuez تنها در ابتدا اتفاق افتاد: ما روابط خود را برای مدت زمان طولانی از دست دادیم، و زمانی که الکساندر شیرویدی در مورد آنها آموختیم، او گفت که او ارزش چنین فردی را که بلافاصله در یک زندگی خانوادگی فرو می ریزد (لبخند می زند. "

کلبه یک مکان تعطیلات مورد علاقه آناتولی ولادییمیویچ بود، خیلی او را با دستان خود انجام داد. عکس: آرشیو شخصی یولیا رومشینا.

کلبه یک مکان تعطیلات مورد علاقه آناتولی ولادییمیویچ بود، خیلی او را با دستان خود انجام داد. عکس: آرشیو شخصی یولیا رومشینا.

هنگامی که نوار خیلی زیاد است، پس از آن ...

جولیا: "بله، اگر چه من برای دومین بار ازدواج کردم."

و چرا ازدواج با پدر جوان جوان شما دانیل نبود، تولید کننده وادیم دوبویتسکی؟

جولیا: "مرد شما یا نه مال شما. دیر یا زود، یا بعدا ناپدید می شود و بهانه ای پیدا می شود. و اقامت خود را در نزدیکی، به رغم همه چیز، حتی اگر شما آن را رانندگی کنید. یک مرد باید تصمیم بگیرد که تصمیم بگیرد که او با شماست، اولویت ها را قرار دهید. خوب، اگر شک دارید، در جریان شناور شناور است ... افسوس، نسل از مردان امروز کاملا نوزاد است. "

چگونه می توانم درک کنم، در حال حاضر شما در حال شنا هستید؟

جولیا: "بله، من ازدواج نکرده ام. و این به دنبال کسی نیست، من منتظر نیستم. در اصل، تمایل به زندگی در حالت آماده به کار نیست. من طرفدار اقامت اشباع ترین روز امروز هستم. تنها چیزی که برنامه های برنامه ریزی شده است، برای تعطیلات تابستانی است. (می خندد) اگر خداوند مردی را به من بدهد که بتواند زندگی را بسازد، پس من به این جلسه باز شدم. اگر نه، من غمگین نخواهم شد و خسته نخواهم شد. در زندگی، بسیار خیره کننده، و برای احساس خوشبختی، شخص دیگری مورد نیاز نیست. من همسایه دارم، او هشتاد ساله است، و نه تنها این که او مادر چهار فرزند است، بلکه چنین عشق بیقراری و یک رویاپرداز است. من می خواستم به کوه ها بروم و سپیده دم را در بالا ببینم - و انجام دادم. من احتمالا همچنین در سالخوردگی با Azart سفر خواهم کرد. در اینجا چیز اصلی این است که متوجه شوید که جهان همیشه کامل است، صرف نظر از اینکه امروز یا به خوبی به شما کمک می کند. و هر گونه غم و اندوه محدود است. من دوست دارم سن من، حضور تجربه زندگی، و در واقع، با وجود مشکلات، بدون شک سخت، من یک فرد خوشحال هستم، و اغلب لبخند می زنم. "

ادامه مطلب